داستان نامگذاری #روز_دختر
یکی از هدیه هایی که همیشه از تقدیم ش به #دخترم وهمه ی #دختران #ایران مباهات می کنم ارائه ایده نامگذاری روز #دختر است.
ماجرا از ایده ی ساخت یک مجسمه شروع شد. سال84 دوست خوبم #نادر_جلال برای شرکت در نمایشگاه فرهنگ فاطمی با مشورت من مجسمه ای به نام ضریحی برای مادر ساخت. پس از اتمام نمایشگاه با هماهنگی مسوولین منطقه غرب تصمیم گرفتیم، مجسمه را در کریدور فرهنگ سرای دختران آن روزها نصب کنیم.
روزهای اولی بود که نرگس معدنی پور به عنوان سرپرست این فرهنگسرا که بعدها مجددا به نام #فرهنگسرای_فردوس نامگذاری شد،منصوب شده بود . ابتدا قرار شد که عملیات نصب مجسمه عید فطر انجام شود اما به هر صورت کار تمام نشد.
یکی از روزهای پاییزی ، وقتی با معاون فرهنگسرا .. خانم صدیقه ملا صالحی گفتگو می کردم از دغدغه هایش برای طراحی برنامه هایی برای موضوع دختران گفت.یکی از #پیشنهاد هایی که آن روز برای خانم صالحی مطرح کردم ،پیدا کردن روزی برای توجه دادن جامعه به موضوع دختران بود.
البته با اشاره به تجربه ناموفق نامگذاری روز ملی نوجوان توسط فرهنگسرای نوجوان آنروزها تاکید کردم که نامگذاری روز دختر باید برای همه گیر شدن با اسناد متقن برای #شورای_عالی_انقلاب_فرهنگی ارسال گردد.
وقتی با هم قرار گذاشتیم رونمایی مجسمه اول #ذیقعده یعنی میلاد #حضرت_معصومه علیها سلام برگزار شود به ذهنم رسید که این بهترین مناسبتی است که می توان به #دختران اختصاص داد.
موضوع را ابتدا با خانم صالحی مطرح کردم و سپس موضوع به اطلاع رییس فرهنگ سرا رسید.
اولین روزهای ریاست جمهوری آقای #احمدی_نژاد بود و هنوز روندهای رایج رعایت نمی شد،شاید به همین دلیل هم متن نامه ی پیشنهاد را به امضای خانم معدنی پور را برای ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی تنظیم کردیم و به همراه مستندات روایی و قرآنی مختصری ارسال نمودیم.
شاید باورش برای خودمان هم دشوار بود، این پیشنهاد در #شورای_فرهنگ_عمومی ابتدا با عنوان #روز_ملی_دختران و پس از اصلاح با عنوان روز دختر وارد #تقویم رسمی کشور شد.
من از فرهنگ سرای دختران رفتم اما تا زمانی که خانم معدنی پور بودند - شوق زیادی برای همکاری در طراحی برنامه های سالانه این روز داشتم.
حیف که بدون توجه به ابعادملی این اتفاق بی نظیر برای #سازمان_فرهنگی_هنری_شهرداری_تهران چندی بعد نام فرهنگ سرا عوض شد و عملا برنامه ریزی برای این روز بلا تصدی رها شد.
با این حال همیشه خوشحالم به اندازه ی خودم برای اندیشیدن #جامعه و نهادهای مناسبت زده ی کشور به موضوع مهم و بغرنج دختران به اندازه ی همین گام هم موثر بودم
تسلیت به حاج رضا امیرخانی
از پیام بر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرموده باشند:
الولد سر ابیه
پسر راز پدر است
و هم این نکته هزاران مثنوی معنوی از حقیقت آن است که چرا این همه درگذشت پدر حاج رضا امیرخانی برای مایی که دوست امیرخانی عزیز هستیم دشوار است.
قیدار و من او و بیوتن و ... هرچه باشد راز امیرخانی است و خود امیرخانی راز آن پدری که این روزها میهمان مولایش امیرمومنان است.
هم این قدر جسته و گریخته به اندازه ای که حاج رضا را می شناسم از لابه لای کلام مبارکش می توان فهمید که روزگار مرحوم محمد علی امیرخانی ، باشکوه تر از کوچه پس کوچه های (من او) و به صفای (لنگر پاسید قیدار) رضا پسر صالح اوست.
مردی نیکوکار از تبار مردانی که انقلاب امام ، یادگار همت و پای مردی آن ها بر مرجعیت شیعه و جمهوری اسلامی فرزند جوان مردی آن ها در سازمان وقف و خیریه اسلامی است .
بنده نیز به پی روی از همه ی بزرگ ان ، مصیبت وارده شده به خان دان معظم امیرخانی را به دودمان گرامی و فرزندان عالم و دانشمند ایشان و برادر گرامی و ارجمندم، فخر هنرمندان و گنج ور جوینده گان حقیقت حاج رضا امیرخانی تسلیت عرض می کنم.
روح مرحوم پدرتان بر خوان پر سعادت مولی الکونین حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) متنعم باد.
پیوسته در پناه حقیقت قرآن موفق باشید.
محمد صادق دهنادی
دویست و هشتاد و هشتم
دویست و هفتاد و نهم
دویست و هفتاد و هفتم
جهان فرهنگ در 1/1/1
دویست و شصت و نهم
لطفا اوقات فراغت را فراموش نکنیم
دویست و شصت و چهارم
بحران اخلاق از بحران دلار جدی تر بود
دویست و پنجاه و نهم
پنج فرمان اصلی انقلاب فرهنگی دوم
حجم خاکستری
دل ساده ، دل تنهاي مرا بشناسد
حجم خاکستري غربت تنهايي من
يک نفر نيست که دنياي مرا بشناسد
يک نفر نيست که از خاموشي چشمانم
شب يلداي غزل هاي مرا بشناسد
يک نفر نيست که در نيمه شب دلتنگي
غم پنهان مرا بشناسد
دلم آويخته از دار پريشاني هاست...
این شعر را یکی از دوستان عزیز برام فرستاد
همین جا ازش تشکر می کنم
دویست و پنجاه و دوم
ازدواج در قاموس فرهنگ عمومی ایران
دویست و پنجاه و یکم
آرزوهایی برای زیارت آفتاب
دویست و پنجاهم
کشته ی این تله شهید نیست!
مجله امتداد
دویست و چهل و نهم
یونسکو ، فرهنگ جهانی و اهانت به مقدسات
دویست و چهل و هشتم
ضرورت استفاده و نگاه جدی تر به پیام های غیر کلامی
دویست و چهل و هفتم
جنگ فرهنگی با رویکرد هجوم آگاهی
دویست و چهل و پنجم
سال های بی رونقی سارا و دارا
دویست و چهل و سوم
سالم سازی دریا و چند نکته مهم
دویست و چهل و دوم
مساله ای به نام میراث شهدا
دویست و چهل +یک خاطره
یادمه یک مجسمه در ایام فاطمیه برای حضرت زهرا با استاد نادر جلال ایده پردازی کرده بودیم و استاد داشت بین عید فطر و میلاد حضرت معصومه اونو توی وسط فرهنگسرای دختران کار می کرد.
صدیقه ملا صالحی معاون آن روزهای فرهنگسرا آمد تا درباره ی این مجسمه با هم صحبت کنیم.
به او گفتم کاش می شد این مجسمه تا میلاد حضرت معصومه(س) پرده گشایی بشود.
گفت: چرا ؟
به او توضیح دادم که حضرت معصومه (س) تنها امامزاده ای است که به رغم عمر بیش از سی سال مجرد و دختر از دنیا رفت چون مردی همپایه او نبود تا بتواند با او ازدواج کند.
بعد هم پیشنهاد دادم که فرهنگسرای دختران بشود بانی یک روز ملی ...
البته نه یک روز ملی خود خوانده.
تازه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور شده بود و هنوز سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رئیس مستقر نداشت.
یک متن نامه برای نرگس معدنی پور آماده کردم و دادم به خانم ملا صالحی و ایشان هم نامه را مستقیم برای احمدی نژاد فرستاد.
چند ماهی نگذشته بود که از همان جلسه ی دو نفره من و خانم صالحی یک مناسبت درست شد.
در ادامه یک مقاله گذشتم با عنوان "دختران، فرهنگ اسلام و امر جنسی" که امیدوارم دخترها بیشتر از دیگران آن را بخوانند.