برای روز میلاد خودم


امشب شب تولدمه


شب یلدا


شب تولد خورشید


چهارشنبه اول دی 1361 در بیمارستان بابک


بچه ای به دنیا آمده که صورت مثالی اش در برزخ هر شب تولدش بی قراری می کند



مثل بازیگری که دارد که ساعت و ثانیه شمار  بازی رایانه ای نگاه می کند


نمی داند وقتی تایم به پایان می رسد به او می گویند win یا game over


نمی گویم از آمدنم پشیمانم


ولی حالا که سی سالم تمام شد و وارد دهه چهارم و مهم زندگی شدم بیشتر از همیشه مضطریم


امروز با عزیزی قم بودم


یادم رفت برای خودم دعا کنم


برای این ترسی که روزهای تولدم بیشتر منو نگران می کنه

دویست شصت و پنجم

 خون خواهی صادق هدایت و تناقضات روشنفکری

ادامه نوشته

دویست و شصت و چهارم

بحران اخلاق از بحران دلار جدی تر بود

ادامه نوشته

دویست و شصت و سوم

سایبانی به نام دفاع مقدس

ادامه نوشته

دویست و شصت و یکم

فرصت های افزایش ارزش دلا ر برای گردشگری

ادامه نوشته

دویست و شصتم

این جنگ، جنگ اسلام  و ارتداد است.

ادامه نوشته

دویست و پنجاه و نهم

پنج فرمان اصلی انقلاب فرهنگی دوم

ادامه نوشته

انا لله و انا الیه راجعون

عزادارم

تکرار/ منظومه ی عشق

این شعر را دو سه سال قبل سرودم

منظومه عشق بر بلا می گردد

آن لحظه که گاه شهدا می گردد

صد چشمه فرات اشک این گونه خروش

گرد حرم ماه وفا می گردد

باید به طواف کعبه در هروله مرد

چون کعبه به دور کربلا می گردد

لب تشنه ی باران محبت بودن

رازیست که کشف ماجرا می گردد

این کشته حسین است که با باور خون

خورشید فراز نیزه ها می گردد

از گفتن" لااله الا الله " است

این خاک اگر کوی خدا می گردد

ماهی که پر از یاد حسین ابن علی است

هم سفره ی دل شاه و گدا می گردد

شش گوشه ضریحی است شفا خانه ی ما

درد و غم و رنج ما دوا می گردد

تا عرش خدا ز کربلا راهی نیست

گو سالک حق جوی کجا می گردد؟

در خیمه زینب است کز بند درون

با چادر خاکی اش رها می گردد

 

دویست و پنجاه و هشتم

16 سال بدون خانه سبز

ادامه نوشته