نامه #امام_زمان عجل الله فرجه الشریف به #سید_ابوالحسن_اصفهانی

نامه #امام_زمان عجل الله فرجه الشریف به #سید_ابوالحسن_اصفهانی
خودت را برای #مردم ارزان کن...
####
خیلی وقت ها به این جمله فکر کرده ام.
چگونه می شود که همیشه در دسترس مردم بود اما به جای کار کردن در امور اساسی برای مردم مشغول عوام فریبی نشد؟
چگونه باید چون مولایمان #ابوتراب ، خاکی بود اما بر بی فرهنگی آن هایی که حدود را نمی دانند و تجری می کنند فائق آمد؟
چگونه باید انقدر حد تواضع را نگه داشت که وارد سرزمین تکبر نشد. ... همان طوری که فرموده اند بالاترین تکبر ، #تواضع بیش از حد است....
یکی از رفقا نقل می کرد و شاید درست هم می گوید که فلانی تو اگر می توانستی کلاس و جایگاه مدیریت را رعایت کنی خیلی زود تر مراتب پیشرفت را طی خواهی کرد.
اما از همان دوران طلبگی ، یک روز نتوانستم این جمله را فراموش کنم که :
خودت را برای مردم ارزان کن
ارزان ارزان
ان شاء الله هنوز هم به لطف خدا همین طور است. ادا اطوار مدیریتی ندارم. درب بستن و نگاه بالا به پایین.... هیچ کدام را یاد نگرفتم
و یاد نگرفتم که برای بالا رفتن چه قیافه ای باید گرفت؟
شکر خدا هنوز ارزان م این قدر فقیر و بدهکار که نگو.....
دعا کنید هیچ وقت و به هیچ بهایی گران بودن را فرا نگیرم

مسئله #زبان_انگلیسی


این روزها بیشتر از تمام عمرم درگیر موضوع زبان انگلیسی هستم.
گرچه بنا دارم در کتاب #بدون_رفرنس یک فصل درباره ی زوایای این موضوع بنویسم اما گفتم حال که فعلا در هیچ #رسانه ای نمی نویسم و اینجا شده تنها رسانه ی من چند جمله توضیح بدهم.
یکی افتخارات نظام دانشگاهی کشور #ایران آن است که حتی #دکتر زبان و ادبیات فارسی آن هم باید برای ورود به رساله دکتری #تافل یا چیزی شبیه آن داشته باشد.
این در حالی است که در همه رشته های دانشگاهی بغیر از ادبیات فارسی، از کاردانی تا دکتری حجم دانسته های ما از زبان و ادبیات مادری مان فقط دو واحد درسی است.
متخصصین نشانه شناسی لطفا خودشان تعبیر کنند که این یعنی چه؟
یکی از مهمترین مسائل نمادین در آزمون های زبان این است که از ما امتحان #reading گرفته می شود و نه #writing یعنی گواهی درس خواندگی دکترهای این مملکت آن است که بتوانند از زبان خارجی بخوانند و اصلا مهم نیست که همزمان بتوانند بنویسند .
به عبارت واضح تر، نظام آموزشی ما بر اساس جریان یک طرفه دانشی و صدالبته فرهنگی غرب به شرق طراحی شده است
چرا کسی متوجه #تحقیر عمدی و مستتر در مورد فرهنگ ملی نمی شود و ایرانی بودنش قلمبه نمی گردد؟
بگذریم از آن قوانین نانوشته ای که بر اساس آن حتی در زمان ارائه تز دکتری داشتن منابع انگلیسی زبان چه اهمیتی دارد و یا لزوم داشتن چارچوب نظری خارجی ، عملا امکان #نظریه_پردازی را از بین برده است.
و نکته آخر این که تعجب نکنیم از کشوری که زبان انگلیسی را به عنوان زبان بین المللی از کودکی به شهروندان خود می آموزد و ابتنای هر دانشی را _ حتی زبان مادری و تاریخ ش _را در گرو ابتنا به منابع انگلیسی زبان می داند اما اصرار دارد که در بزرگسالی جامعه اش ، مبارزه با استکبار همین کشورها را به عنوان مبارزه با علم و عملگرایی نبیند.
ریشه ی نظام آموزشی ما #وابستگی است

امان از دل #زینب علیها سلام


خیلی وقت ها تو فکرم با خودم کلنجار می رفتم که چرا #امام_سجاد علیه السلام تو همه مصائب #عاشورا و #کربلا فقط ناله می زدند : الشام الشام الشام
تا این دو روز که فهمیدم قصه رو
#مصیبت قتل عام حاجی ها توسط #آل_سعود یک طرف
هلهله و افاضات لوس این روشنفکرها یک طرف دیگه
تقاری شکسته و ماستی ریخته ....تمام دنیا پر شده از اظهار فضل این جماعت نادان .
زخم زبان و جوک و توصیه
خدا جامعه مون را از شر طاعون و بیسوادی و این نوع منورالفکرهای بی شعور حفظ کند

زیارت #دختر و #بابا

امشب همسرم و پسرم کمی خسته بودند، حالشان برای زیارت مناسب نبود.اما من دلم نیامد از خیر زیارت در شب #شهادت بگذرم.#دخترم هم دوست داشت با #پدر ش یک زیارت دو نفری داشته باشه.
تصمیم گرفتم حالا که #آستان_قدس_رضوی هیچ برنامه ای برای زیارت کودکان ندارد،خودم یک زیارت #کودکانه طراحی کنم.
دخترم در آستانه پنج سالگی است و تقریبا اولین سال شکل گیری #خاطره های پایدار را می گذراند و به همین دلیل شکل گیری تصویر ذهنی مناسب از #حرم #امام_رضا علیه السلام برای او بسیار مهم است.
به ویژه این که در روایات سفارش شده بچه هایتان را به #محبت ما تربیت کنید.پس در این سفر و مخصوصا در این زیارت خاص این طور عمل کردم.
اول. سعی کردم با حفظ ادب حضور امام، زیارت را کوتاه کنم.می شود به جای زیارت مفصل در این موارد زیارت مختصر حضرت یا زیارت #امین_الله را در پنج دقیقه خواند.
دوم در محیط های فراخ تر اعمال را انجام داد که امکان بازی بچه در حین زیارت بدون مزاحمت برای دیگران فراهم باشد.
سوم با مهر و عطوفت همه ی زیبایی های سفر را به امام نسبت داد. مثلا از بچه خواستم که حاجت ش را از امام بخواهد بعد همان چیزی که خواسته بود را از طرف امام برایش هدیه کرد.آدم باید زرنگ باشد، هم به بچه محبت کند و هم برای خدا و اهل بیت کار کند.
چهارم.حتی اگر روضه هم دلتان می خواهد و دوست دارید بچه با فرهنگ مرثیه آشنا شود با مبلغی اندک با روضه خوان های حرم یک روضه خوانی چهار دقیقه ای راه بیندازید تا بچه بکا و تباکی برای اهل بیت را به اندازه تحمل ش ببیند و درک کند.
پنجم در مسیر حرم هر چه می توانید اعصاب و وقت و انرژی و پس از آن پول برای کودک خرج کنید تا شوق زیارت و همه ی حسنات آن در جانش بنشیند.
ششم.حالا که زیارت در بخش زنانه به دلایلی سخت و بعضا برای بچه ها وحشت اور است ، تا زمانی که می توانید با قوت و قدرت خودتان بچه را بدور از ازدحام و فشار دور حرم طواف بدهید و بگذارید حداقل دختر در ایام کودکی #لذت و #هیجان معنوی رسیدن به ضریح و عتبه بوسی را با حمایت عاطفی شما درک کند.
امشب کل زیارت ما حدود سی دقیقه طول کشید و امام رضا جان هم دستور دادند یک عروسک و دمپایی برای #زائر کوچولویشان هدیه بخرم.
هم روضه بود و هم نماز و هم دعا ، اما شاید بیش از تهجدهای حرم به من انرژی داد.
پ ن:یادمان نرود ارتباط پدر و دختر بیمه کننده سلامت ارتباطی او در بزرگسالی است. پس با دختران تان خیلی #مهربان باشید.
ای کاش ده درصد انرژی ما برای #حجاب و #نماز فرزندان مان به جای #گشت_ارشاد ها خرج کشت محبت می شد

سرمایه_اجتماعی


از اول دبیرستان که کار فرهنگی را به طور جدی تر آغاز کردم و به ویژه در دوران پر فراز و نشیب نیمه دوم دهه هفتاد کلمه سرمایه اجتماعی زیاد به گوش می رسید.
شاید خود مایی که در قالب #کانون_داوطلب #مردمی و #سمن مشق #کار_فرهنگی می کردیم و به نوعی مورد سرمایه گذاری #اجتماعی قرار گرفته باشیم.
گرچه در ادبیات کارهای مشارکتی از این کلمه در مقالات و سخنرانی ها و کارگاه ها استفاده ی زیادی بردیم اما واقعا یافتن ما به ازاء این کلمه در عمل بسیار دشوار است زیرا بحث #توسعه_اجتماعی یک پروسه ی وقت گیر و دیربازده است.
از همان زمان که کارشناس فرهنگی بودم تا حالا که بعنوان یک مدیر بدنه در حوزه #فرهنگ فعالیت می کنم در هر سنگری این خلق و خوی کانونی ام را رها نکردم و در هر کسوتی بجای سیاستگذاری برای مردم سعی می کنم ، خود مردم را در قالب کارهای مختلف آماده ی حضور در عرصه ی #تصمیم_سازی ، #برنامه_ریزی و #اجرا ی برنامه های فرهنگی و اجتماعی کنم.
گاهی در این عرصه طاقت فرسا و نیازمند به صبوری ، خدای بزرگ لطف می کند و برخی از ثمره های این حرکت را می بینم.
خانم.... که چند روز پیش این پیام را فرستادند ، یک خانم خانه دار دیپلمه با دو فرزند بودند که حدود چهارسال پیش در #فرهنگسرای_رویش برای اولین بار پایشان به یک مرکز #مدیریت_شهری وارد شده بود. آن روزها گرچه مدیر روابط عمومی بودم اما داوطلبانه برای تدریس به جلسات کانون های مردمی می رفتم و اتفاقا این خواهر بزرگوار هم در همان جلسات برای مسوولیت کانون شناسایی کردم.
کم کم ایشان ادامه تحصیل دادند و با استعداد خوب شان از دبیری یک کانون کوچک محلی در محله #مهرآبادجنوبی حالا تبدیل به یک مدیر محلی شدند.
صبوری نتیجه می دهد.
و بالاتر از این خدا می بیند. همین کافی است
#خدایا_شکرت

پائیز


امروز روز وسط سال است. روز یکصدو هشتاد و سوم سال .
این میانه که میهمان #بارگاه #امام_علی_ابن_موسی_الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء ، برای پائيز آغوش مهر باز کرده ایم.
عاشقانه در غروب شنبه منتظر طلوعی دیگریم .
طلوعی از جنس گذار از سربالایی ها و رسیدن به سراشیب امید....
خدایا تو می دانی روزهای اولین نیمه سال چقدر سخت گذشت و تو بودی که دست های مهربانت را گشودی و مرا از میانه آتش خودخواهی و نفسانیت خود و دیگران ، به سوی تقوا و اخلاص فراخواندی.
تو بودی که در اقیانوس محنت ها و آماج تهمت ها ، دلم را به کشتی نجات یک #یااباعبدالله خوش کردی.
تو بودی که دیدی ،آن هنگام که غیر تو چشم بستند و تو بودی که کفایت کردی ، چون غیر تو کافی نبودند.
دو قدم مانده به #پاییز و دلم می لرزد.
می لرزد نه از ضعف و فقر و تنهایی
می لرزد از این که چون لحظه های تلخ زندگی از تو دور بمانم
این روزها که شهریور تابستان بودنش یادش رفته و حاجیان در سرزمین فرعون گرد #یوسف_فاطمه می چرخند ، می شود من گریخته از منیت ها و ترس ها و آزارها را دوباره #شب_قدر ی ببخشی تا قرآن به سرگیرم و امشب در سرمای درون و برون فریاد #بعلی_موسی سر دهم.
ای عزیز ما و فرزندان مان را سختی فرا گرفته.... دست مان خالی است..... تفضلی کن و پیمانه هایمان را نه به اندازه ی همت و قدرمان بلکه به قدر کرم خود مقدر فرما و این هراس و بی پناهی را به آرامش و ایمان و بی نیازی مبدل ساز
#مشهد مقدس . شب اول #عشق

بدون_رفرنس

از فصل بهار94 تاکنون ذهن و دلم مشغول به انجام پروژه ی کتاب یا #مقاله طولانی با عنوان بدون رفرنس است.
بدون رفرنس را با #مداد می نویسم که اگر هر جایش غلط بود و غلط بودنش را فهمیدم ، آن را پاک کنم.
اما این #کتاب روایت تلخی از نقش مستقیم #فرهنگ_علمی #دانشگاه های ما در عدم استقلال کشور است.
روایت یک دیکتاتوری شیک در #مدرن ترین اماکن کشور
در این کتاب از پرستش تئوری های علمی غرب تا تقدیس زبان و ادبیات بریتانیایی و در نهایت همه ی بخش های #ایدئولوژی نا نوشته ی مراکز آموزش عالی کشور که بر پایه ی آن .... به ويژه در علوم انسانی ..... باید تا ابد #مستعمره_فرهنگی و علمی غرب باقی بمانیم ، سخن گفته می شود.
گرچه عمده ی تحلیل های این نوشتار مستظهر و مستدرک به منابع قوی و بعضا دسته اول است اما ترجیح دادم به طور نمادین هم که شده کتاب بدون حاشیه و پاورقی و مواخذ ارائه گردد.
بدون رفرنس به نوعی رنجنامه #علوم_انسانی در نظام دانشگاهی ماست.
اگر کسی حاضر به چاپ آن باشد ، ان شاء الله آن را خواهید دید.
خوشحال می شم برای فصولش تیتر و ایده پیشنهاد بدید

جلال_آل_احمد


این حرف #رضا_امیرخانی است که ما فرزندان #زن_زیادی جلال هستیم و این حرف درستی است.
واقعیت این است اگر جلال نبود ، ممکن است هیچ کدام ما جرات نمی کردیم که در مقابل خر #دجال #روشنفکر ی اردوگاه غرب و شرق قد علم کنیم.
نه این که جلال یک الگو و اسطوره ی آن چنانی باشد و بخواهیم مثل یک ابرمرد از او تعریف های بی جا کنیم. ولی جلال جرات تحقق انسان بودن را داشت و این خیلی مهم است.
#جلال به تنهایی تجلی سرگذشت عجیب و شگفت انگیز #ملت_ایران است.سرگذشت او رمز #انقلاب_اسلامی ماست و بسیاری چیزهایی که خیلی ها و از جمله نزدیکان او نمی خواستند نماد آن باشد.
امروز سالمرگ جلال است. خدا بیامرزد #شمس_آل_احمد در جلسه ای که من هم حضور داشتم می گفت: جلال را کشتند.
روحش شاد .... فاتحه ای بسان فرزندی که #هجرت و #پویش را از پدرش یاد گرفته، و حتی نافرمانی و #بازگشت را.
#ما_فرزندان_جلال_هستیم

خوش_آمدگویی به #عراقی ها و #سوری ها


در هفته گذشته تصویر #مرگ دردناک #آیلان_کوردی #کودک سوری دنیا را تکان داد.
اما به نظرم از آن تلخ تر این عکس و امثال این #عکس هست که تلخی آن را عامه مردم کمتر کسی حس می کند.
مسببان اصلی #داعش و #شهادت آیلان ها بعد از این که مدت ها بر پروژه احمقانه #تفرقه کوشیده اند و احمق های #فارس و #عرب و #منافقان #شیعه و #سنی را به جان هم انداختند تا در کشورهای اسلامی نتوانند پذیرای کودکان #مسلمان باشند. حال آغوش گشوده اند و دست مهر بر سر برادر و خواهر من و تو می کشند.
چشم همه ی مسلمان های فریب خورده ی معتقد به نه غزه نه لبنان روشن
تبریک به خون آریایی بعضی ها که حتی انسان دوستی تمدن هزاران ساله شان جعلی است
لعنت به امرای عرب
این تصاویر برای ما مسلمان نماهایی که رسول خدا از تدین ما بیزار است مبارک
انالله و انا الیه راجعون

تجدید #تجربه #شهید_حسن_باقری


مدت ها چیزی شبیه کتاب نوشته ام با الهام از یک جمله ی شهید غلامحسین افشردی یا همان حسن باقری خودمان
شهید بزرگوار وقتی شکست های پیاپی #ایران در جنگ را مشاهده کرد ، یک پیش فرض #انقلابی مطرح کرد و آن اینکه:
به این نحو دیگر نمی توان جنگید.... باید روش جنگمان عوض شود.
شاید همین جمله کافی بود که #رزمنده ها و فرماندهان با اجرای طرح های متهورانه به سراغ نوع دیگر جنگیدن بروند. نوعی که تا آن روز در هیچ کتاب رزم و جنگ نیامده بود.
در آن کتاب... که فعلا کسی به آن نیاز ندارد و از من هم نخواسته ارائه اش بدهم .... با توجه به چالش های بزرگ خودمان در #جنگ_نرم پرسیده ام: اگر قرار باشد که همه راه هایی که در بحث کار #فرهنگی رفته ایم را صرف نظر کنیم، از چه راهی برویم؟
گاهی پوچ فرض کردن پیش فرض های قطعی زمینه ی تفکر سازنده ای است و این همان لحظه ای است که گرچه تا بحال کسی از من نخواسته و تاییدش نکرده خودم خیلی ازش لذت بردم.
عنوان شم را گذاشتم تجدید تجربه روش شهید باقری در جنگ نرم
امیدوارم روزی بشه عرضه اش کرد

ایده پارک #فرهنگ ، #هنر و #خلاقیت


حدود ده سال قبل با یک گروه #اتریش ی درباره ایده های فرهنگی گفتگو می کردیم. آن ها یکی از کارکردهای #سمن ها یا #NGO ها را در این کشور حضور در فضاهای عمومی برای ارائه خدمات عمومی می دانستند.
فضایی که در آن گروه های مختلف بتوانند در منظر مردم #بازار بزرگ خدمات اجتماعی را شکل دهند و حتی برای خودشان #بازاریابی کنند. البته در این موضوع چند فیلم هم مشاهده کردیم.
البته نباید فراموش کرد که تجارب #شهرداری_تهران در سال های اخیر در بوستان ها نیز تجارب بسیار گرانسنگی بود.
طراحی برنامه شهرانی ها در #فرهنگسرای_معرفت در #تابستان امسال نتیجه ترکیب این ایده ها و تجارب با هم بود.
گام نخست ما ایجاد یک چارچوب برنامه ای کامل برای رده های سنی در #فرهنگسرا بود.
به نظرم یک برنامه فرهنگی زمانی کامل است که باعث گسست درونی ساختار خانواده نشود و همه ی افراد خانواده از آن بهره مند باشند و الا تخصصی است.
برنامه هایی مانند #تئاتر ، #نمایش_عروسکی ، #موسیقی ، #خیمه_شب_بازی ، #قصه_گویی و #رادیو در نظر گرفته شد و سپس زمینه ی حمایت از گروه ها ، نهادها و سازمان های غیر دولتی برای ارائه خدمات و بازاریابی خدمات فرهنگی هنری و البته خلاقیتی... فراهم گردید.
در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه محله #شهران کسانی بودند که به جای پارک و تفریح گاه های عمومی #فرهنگسرای_معرفت را انتخاب می کردند تا با هنرها و خلاقیت های نو آشنا شوند.
ورزش های سنتی و بومی،لیوان چینی ...با یاری فدراسیون مربوطه... آشنایی با اصول سازه یا کارگاه #سازه_ماکارونی ، #روباتیک خردسالان ، معرفی #مکانیک پایه برای نوجوانان #هیدرولیک و #ترمودینامیک ، هواپیما سازی ، نجوم ، معرق ، نقاشی #خانواده ، کلاژ و سایر خدماتی که به نسبت هزینه های خود با حداقل دستمزد و بعضا رایگان فراهم شد از فرهنگسرای ما یک مرکز #دانش_بنیان و خلاقیت گستر درست کرد که به راحتی می توانست ، اعتماد هر کسی را برای حضور موثر و #سرگرمی سالم از یک مرکز فرهنگی جذب کند.
شهرانی ها به پایان رسید و حالا ما یک #رویا دیگرمان را به #تجربه تبدیل کردیم
خدایا_شکرت

روز_بازی


درباره #بازی گفتنی بسیار است. #جامعه بسیاری از آموخته هایش را در بازی می آموزد. چه این که یه عقیده #ویل_دورانت : #تمدن زاییده #اوقات_فراغت است . همان طوری که به گفته #اریک_برن #خلاقیت در لبه #کودک از سه گانه ی اصلی #شخصیت است و شاید به همین دلیل هم ملت هایی که #کودکانه های جدی تری دارند از #پیشرفت و #توسعه بهتری برخوردارند.
دقت به همین موضوعات است که ما را به مقصود حدیث شریف #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام می رساند که چرا بر اهمیت #لذت_حلال در مدیریت اوقات شبانه روز تاکید نمودند.
احادیث شریف بر اهمیت بازی و #سرگرمی_سالم پای فشرده اند . البته آن هم سرگرمی به معنای متداول آن ... خروج از فضای رسمی و جدی .... نه به سبکی که برخی حتی تلخ ترین و جدی ترین آموزش ها و مباحث را در قالب بازی های #فرهنگی و #فکری ارائه می کنند.
ظریفه #روانشناسی بازی #لذت و #آزادی انسان در کودکی خودش است . البته این دو ویژگی فقط و فقط با همراهی و همدلی خانواده از آفات آن بیمه می شود.
پ ن: در ماه #امرداد و #شهریور اجرای برنامه روز بازی در #فرهنگسرای_معرفت بهانه ای بود تا #کودکان بتوانند تفاوت بازی و #game را به خوبی دریابند و خانواده ها برای با هم بودن و در کنار هم #زندگی را در قالب #بازی_های_محلی و بومی تمرین کنند

غدیرخم

امروز دوست ارجمندمون ، تذکر به جایی دادند که رفقا #غدیر را فراموش نکنید.
    شاید این تذکر برادر و استادمان به این جهت بود که رفقا از حدود یک ماه قبل روز شمارهای مختلفی برای #محرم و #عاشورا در فضاهای مجازی اعلام نمودند و البته این بخاطر زایدالوصف همه ما به ارباب #عشق و #معرفت حضرت #اباعبدالله_الحسين علیه السلام باشد.
    اما صرفنظر از جنبه های مختلف پیش عزاداری ، باید گفت در آستانه ماه ابراهیمی غدیر و #ولایت تحت الشعاع قرار دادن غدیر و غوغایی که باید برای حضرت #مولا راه بیفتد ،تحت هر عنوانی صحیح نباشد.
    بقول استاد اهل دلی ، عاشورا حاصل فراموشی غدیر است.
    این #دعوت ی است برای همه بچه #شیعه ها که هر روز فضیلتی از #امام #امیرالمومنین #اسدالله_الغالب #یعسوب_الدین #مولی_الموحدین #علی_ابن_ابیطالب روحی و ارواح العالمین له الفداء منتشر کنیم تا جهان از قیام غدیریان پر شوند.
  

بیمارستان بین المللی میلاد

ساعت سه و نیم با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. صدای #رفیق گرمابه و گلستانم بود,که به سختی نفس می کشید. حالش خراب بود و باید خودم را سریع به او می رساندم.حدود,چهار رسیدم خانه اش. علایم بدی داشت. دور از جانش به همه چی می خورد.
به زحمت دستانش را گرفتم و از پله ها پایین آمد.
دلاورانه #دفترچه_بیمه را به جیب کت نهادیم و برای جلوگیری از هرگونه دلخوری به سمت #بیمارستان_فوق_تخصصی_میلاد راه افتادیم. باشد که این دفترچه حداقل در خانه خودی به دردی بخورد.
حدود چهار و نیم تا پنج وارد #اورژانس این شفاخانه شدیم.خدا برایتان نیاورد،از شلوغی جای پارک ماشین پیدا نمی شد.
جوانکی ترياژ ایستاده بود و قرار بود که راهنمایی کند. برایمان نوشت که به بخش #داخلی برویم.دوست مهربان در میان درد و عرق سرد پیچ و تاب می خورد. دقایقی نشستیم. خبری نشد . ظاهرا دکتر داخلی شیفت برای رسیدگی به بیماری به میان طبقات رفته بود.
بعد از چند بار پاسکاری بین ترياژ و پذیرش و مطب قرار شد که اتاق #معاینه عمومی برویم.
دخترک فوق العاده جوان که از #آرایش و ظاهرش اصلا گمان هم نکردیم دکتر باشد.
پشت میز نشسته بود و چای یا نسکافه می خورد و با علامت چشم و ابرو از رفیقم خواست شرح حال بدهد.
به اصرار من حاضر شد یک فشار خون بگیرد,و بعد سه نسخه نوشت برای #آزمایشگاه ، #سونوگرافی و #نواره_قلب تا بالاخره متوجه شود بیماری رفیق دم سکته ی ما چیست؟
مرحبا به این تشخیص
هنوز از اتاق خارج نشده یادش آمد که ما بدلیل نوع دوم بودن دفترچه مان نیاز به پرداخت #فرانشیز داریم.بیمار را کنار گذاشتم برای مراسم صندوق
ساعت شش بامداد نشده متوجه شدیم ای دل غافل.افتخار بیمارستانهای ما قبل از ساعت هشت سونوگرافی ندارد و در اورژانسی ترین حالت مریض دو ساعت باید برای آماده شدن آزمایش روی صندلی های انتظار شکیبایی کند
نوار قلبی گرفتیم با فرانشیز و منتظر برای باز شدن نوبت دهی سونو اورژانس که بقول منشی اش ساعت هشت به بعد راه می افتد اما نه دقیقا هشت... ممکن است این هشت به بعد هشت و پنجاه دقیقه باشد
شیفت ها عوض شد و برای خواندن نتیجه معاینه دوباره فرانشیز لازم است.حالا باید برویم سراغ دکتر قلب، اما دکتر قلب شیفتش تمام شده و رفته.
بدون آنکه هنوز شیفت صبح کسی بیاید. می گویند بعد هشت می آید. به همین دقت... فقط بعد هشت...
هر از چند گاهی صدای ناراحتی از گوشه ای بلند می شد گاهی بیمار گاهی همراه و گاهی کارمندان...
سونو هم تمام شد و دوباره پرداخت فرانشیز و یک دفتر باطله بیمه که تازه در بیمارستان خود بیمه باید برای تایید نسخ صفحه اولش را با پول خودتان کپی بگیرید

حرف بسیار است اما چند تا #تبریک
تبریک و تهنیت به #بیمارستان_میلاد برای کلکسیونی از افتخارات اجتماعی و اداره روابط عمومی و امور بین الملل که بایک امضای درشت تابلوهای #هیس را به تعداد مورد نیاز تامین کرده است.
یک تهنیت جانانه و ویژه باز به #وزارت_کار و #رفاه اجتماعی برای این که اورژانس متخصص ترین #بیمارستان ش که رتبه ی فلان #خاورمیانه را از آن خود کرده نتوانسته برای مریض های بدحال و مسن اش بخش اورژانس یک دستگاه #توالت_فرنگي سیار تمهید,کند.نیاز مریض ها به محل استراحت و یک سونوگرافی شبانه روزی و نظم حضور و غیاب پرسنل پیشکش ....
تبریک صمیمانه به #دانشگاه_علوم_پزشکی که شماره ی شکایات اعلامی شان یعنی....شصت و شش . هفتاد.نود. هشتاد و شش .... نه اپراتور دارد و نه ضبط صوت ،بلکه به فکس وصل است.
خسته نباشید به #وزارت_بهداشت_درمان_و_آموزش_پزشکی که شعاع #طرح_تحول_نظام_سلامت شان تا #بیمارستان_میلاد هم نرسیده و شهروندان درجه دوم #تامین_اجتماعی مجبورند هنوز بین بیست تا چهل درصد تعرفه درمان در یک بیمارستان کاملا عمومی و دولتی هزینه پرداخت کنند.
عرض ادب فراوان به #وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی که در میان دفترچه های کم اعتبار بیمه #درمان ،قراردادی با #سازمان_تامین_اجتماعی بسته که بر اساس آن خدمات #رایگان بیمارستان های خود تامین اجتماعی برای #نویسندگان و #مولفان رایگان نیست.
#تاسف فراوان به خاطر وضع #حجاب و #آرایش برخی پرسنل این مرکز درمانی
#تبریک به استاد #بقراط بخاطر قسم نامه #پزشکی اش مخصوصا از بابت پزشک قلبی که بدون تحویل دادن شیفت ، گذاشت و رفت و اگر در آن چهل دقیقه ی بدون پزشک قلب کسی با سکته قلبی وارد بیمارستان می شد احتمالا به لقا الله پیوسته بود.
و نحن نقول #انا_لله_وانا_اليه_راجعون

مسئله منیت


یکی از ایرادهای شبکه هایی مانند #اینستاگرام که اتفاقا اجتناب ناپذیره خود بینی است. #من اینجا ،من اونجا و بالاخره من همه جا....
اتفاقا وقتی #مارشال_مک_لوهان میگه #رسانه همان #پیام است . شاید یکی از وجوه استعاره ش همین باشد.
#نرم_افزار ی ساخته شده که در لایه های پنهان و پیدایش پیچیده ترین وجوه #شخصیت انسانی به سمت #فردیت و #فردگرایی سوق داده می شود. این یعنی خلق یک #زندگی جدید که با خلق یک نرم افزار بدنبال درونی شدن یک #فلسفه و طرز تلقی جدید از حیات است.
این را باید نه از سر لجاجت با #تکنولوژی بلکه از روی تحلیل دنیای پیرامونی فهمید.
در میان ما البته کم نیستند که فکر می کنند اگر بدون #عکس در فضای فن اوری مکث کنند از این آفت ها مصون مانده اند اما واقعا این طور نیست.
در همین اینستاگرام چه بسیار آدم هایی که آمده اند و از سر #منیت عکس نمی گذارند.یعنی مثلا این کارها خارج شان است. یا مثلا بجای خودشان درباره صغیر و کبیر اظهار نظر می کنند و ادعا میکنند از گذاشتن عکس و وقایع خود ابا دارند...
منیت و #نفس امر پیچیده ای است . گاهی در صورت #تواضع ظاهر می شود,و گاه #خرقه ی #زهد می پوشد.
درس امروز برایم این بود که بارها بخواهم که: #خدایا این #منیت را از ما بگیر و سگ هار نفس را در همه جلوه های مختلف و متتوع ش از ما دور بدار زیرا روزی که عقال عقل بگسلد این سرکش حتی به بهانه ای چون رعایت دین از ریختن خون دین ابایی ندارد .
خدایا همه ی ما را از من نجات بده
از پرتگاه شیطانی پرستیدن خود
شرح عکس:وقتی از پشت سرمان عکس بگیریم چقدر رو سیاه یم
خدایا به مدد عقل و دین نفس مان را در خودمان حقیر و کوچک کن تا آزمایش های صعب تو آبرویمان را جلوی خودمان نبرد

سید_محمد_سادات_اخوی


امروز افتخار کردم که برای عرض #تبریک خدمت #نویسنده ، #شاعر ، #محقق ،#مجری و #انسان اهل دل استاد #سادات_اخوی رسیدم.
تولد این #هنرمند آزاده امسال مصادف شده بود با #میلاد_حضرت_امام_رضا علیه السلام .
شاید اگر امروز هم مثل چند سال قبل سید ما آنتن رورانه #تلویزیون داشت یا مثل چند صباح گذشته سمت عالی رسمی داشت ، امروز جمعی که برای تبریک به سراغ ش آمده بودند,خیلی بیشتر بود.
هر چه باشد مع الاسف #الناس_عبید_الدنیا .... مردمان نوعا بندگان دنیایند .... بنده های قدرت و شهرت و البته ثروت.
با این حال باعث خوشبختی است که سال ها دور ماندن سید از مساند شهرت و قدرت اداری نه او را منزوی کرده و نه ما را بی معرفت.
سید علی رغم همه کسالت ها و دلشکستگی هایی که البته متاسفانه این روزها کم نیستند ، هم چنان خوب می نویسد و خوب می اندیشد و نه امروز بلکه هر روز متولد می شود.
روزگار هر چند بی وفا بر او خوش باد که مایه فخر سرزمین ما در جامعه ای #نخبه_کش است

داستان نامگذاری #روز_دختر


یکی از هدیه هایی که همیشه از تقدیم ش به #دخترم وهمه ی #دختران #ایران مباهات می کنم ارائه ایده نامگذاری روز #دختر است.
ماجرا از ایده ی ساخت یک مجسمه شروع شد. سال84 دوست خوبم #نادر_جلال برای شرکت در نمایشگاه فرهنگ فاطمی با مشورت من مجسمه ای به نام ضریحی برای مادر ساخت. پس از اتمام نمایشگاه با هماهنگی مسوولین منطقه غرب تصمیم گرفتیم، مجسمه را در کریدور فرهنگ سرای دختران آن روزها نصب کنیم.
روزهای اولی بود که نرگس معدنی پور به عنوان سرپرست این فرهنگسرا که بعدها مجددا به نام #فرهنگسرای_فردوس نامگذاری شد،منصوب شده بود . ابتدا قرار شد که عملیات نصب مجسمه عید فطر انجام شود اما به هر صورت کار تمام نشد.
یکی از روزهای پاییزی ، وقتی با معاون فرهنگسرا .. خانم صدیقه ملا صالحی گفتگو می کردم از دغدغه هایش برای طراحی برنامه هایی برای موضوع دختران گفت.یکی از #پیشنهاد هایی که آن روز برای خانم صالحی مطرح کردم ،پیدا کردن روزی برای توجه دادن جامعه به موضوع دختران بود.
البته با اشاره به تجربه ناموفق نامگذاری روز ملی نوجوان توسط فرهنگسرای نوجوان آنروزها تاکید کردم که نامگذاری روز دختر باید برای همه گیر شدن با اسناد متقن برای #شورای_عالی_انقلاب_فرهنگی ارسال گردد.
وقتی با هم قرار گذاشتیم رونمایی مجسمه اول #ذیقعده یعنی میلاد #حضرت_معصومه علیها سلام برگزار شود به ذهنم رسید که این بهترین مناسبتی است که می توان به #دختران اختصاص داد.
موضوع را ابتدا با خانم صالحی مطرح کردم و سپس موضوع به اطلاع رییس فرهنگ سرا رسید.
اولین روزهای ریاست جمهوری آقای #احمدی_نژاد بود و هنوز روندهای رایج رعایت نمی شد،شاید به همین دلیل هم متن نامه ی پیشنهاد را به امضای خانم معدنی پور را برای ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی تنظیم کردیم و به همراه مستندات روایی و قرآنی مختصری ارسال نمودیم.
شاید باورش برای خودمان هم دشوار بود، این پیشنهاد در #شورای_فرهنگ_عمومی ابتدا با عنوان #روز_ملی_دختران و پس از اصلاح با عنوان روز دختر وارد #تقویم رسمی کشور شد.
من از فرهنگ سرای دختران رفتم اما تا زمانی که خانم معدنی پور بودند - شوق زیادی برای همکاری در طراحی برنامه های سالانه این روز داشتم.
حیف که بدون توجه به ابعادملی این اتفاق بی نظیر برای #سازمان_فرهنگی_هنری_شهرداری_تهران چندی بعد نام فرهنگ سرا عوض شد و عملا برنامه ریزی برای این روز بلا تصدی رها شد.
با این حال همیشه خوشحالم به اندازه ی خودم برای اندیشیدن #جامعه و نهادهای مناسبت زده ی کشور به موضوع مهم و بغرنج دختران به اندازه ی همین گام هم موثر بودم

سلفی یا #خویش_انداز از نمایی دیگر


#روانشناسی #نوین با بررسی صفات #انسان_مدرن ، تلاش وی برای دیدن #خود و نشان دادن خودش را در چارچوب #روان_نژندی مورد بررسی قرار داده است.
من جمله به عقیده آقای لش یکی از ویژگی های انسان مصرفی #خود_شیفتگی است.
گرایش روز افزون به اختراع روش های ويژه برای انداختن #عکس_سلفی و همچنین نرم افزارهایی مانند #اینیستاگرام که در آن آدم ها می توانند #فردیت خودشان را بیشتر فریاد بزنند و مرتبا خودشان را نشان دهند در همین چارچوب نظری مورد بحث قرار می گیرد.
اگرچه این گرایش ها مراتبی دارد و به صرف گرفتن یک عکس سلفی که شاید از سر گرایش به مد و تقلید از دیگران باشد ؛ نمی توان قضاوت کرد که یک فرد ، #خودشیفته است اما اگر به عکس های سلفی که معمولا با دفرمه شدن چهره و زاویه های عجیب و غریب از افراد گرفته می شود دقتی دوباره کنید، در می یابید؛ همین قدر که انسان ها به هر بهایی ترجیح می دهند این طور خودشان را ببینند و خودشان را ارائه دهند و حتی عکس های دست جمعی شان بر محوریت خودشان باشد،باید نگران بود.
این رفتارها که ابتدا در قالب یک #مد پوچ وارد کشور ما شده اند ، #فلسفه ی پیچیده و عوارض خاص خود را دارند و پس از چندی افکار پشت پرده ی آن در مناسبات #ارتباطی و #اجتماعی ما خودش را نشان می دهد.
فردیت و خود محوری یکی از بزرگترین #نگرانی های آتی #تمدن و #فرهنگ #اجتماعی و #جامعه_گرا ی ماست.

پ ن : در یک جمع #خانوادگی که به پیشنهاد یکی از اقوام به شوخی یک سلفی دسته جمعی گرفتیم .این #عکس زیبا و استثنایی و معنی دار توسط دایی کوچک فامیل به عنوان برشی دیگر از یک سلفی مهیج از ما گرفته شد.
#بدون_شرح می توان از این نما دید که سلفی با وقار و سلیقه و طمانینه ی یک جمع چه کار کرده؟

دغدغه هایی برای روز #خبرنگار


از سال85 که رسما کار #خبرنگاری را شروع کردم همواره شیفته ی #کنجکاوی ، #آزادگی و #آگاهی به عنوان ستون های استوار این حرفه بودم.
هرچند در کنار این واژه های ارزشمند #فقر شدید مالی که به دلیل دولتی بودن #رسانه ها و ورشکستگی #دولت در چند ساله اخیر ،دامن گیر اکثر خبرنگاران شده است،ملموس ترین مفهومی است که می توانم در ازای لغت خبرنگار بی واسطه آن را تصور کنم.
در سال های کودکی که با دیدن #انیمیشن جذاب و مهیج #تن_تن با شغل خبرنگاری آشنا شدم ،تصور می کردم همه ی خبرنگارها آزادانه برای نوشتن یک صفحه #گزارش_خبری و یا #خبر می توانند هزاران دلار خرج کنند و به سفرهای کاری متنوع بروند.
اما به ويژه بعد از سال نود،که پس از آن دیگر هیچ رسانه ای نتوانست قد علم کند و بسیاری از رسانه های خصوصی و دولتی تعطیل شدند، نشان هایی از غیر #حرفه ای بودن نظام رسانه ای ایران هویدا شد.
امروزه، خیلی از رفقای متخصص من دیگر نمی توانند کار رسانه ای بکنند و کار در رسانه ها تبدیل به یک حرفه ی دانشجویی و تلفنی شده است.
خیلی از خبرنگاران به جای کشف حقیقت و #اطلاع_رسانی شایسته رو به #پوشش_خبری آورده اند و خبرگزاری ها به جای بصیرت بخشی برای رفع مهمات پرسنل خود مجبور به چشم بندی مردم و #پروپاگاندا شده اند.
در کنار این خروج وحشتناک رسانه ها از ریل زیست حرفه ای و اخلاقی، اگر یک کار آماری مناسب صورت پذیرد این واقعیت تلخ بیشتر رخ می نماید که امروزه اکثر بنگاه های رسانه ای خالی از دانش آموختگان این حوزه هست و فارغ التحصیلان این بخش به انگیزه های اقتصادی حاضر به فعالیت در این بخش نیستند.
به هرحال با همه ی سختی ها و نگرانی های عمدتا اقتصادی و مدیریتی هنوز هم در معدود رسانه های دولتی و خصوصی هستند افرادی که شرافت خبر رسانی را با همه سختی هایش حفظ کرده اند.هنوز هم در سرما و گرما با عشق به سر کار می روند و برای انعکاس واقعه ها صرف نظر از مصالح مالی و جناحی و... به خدای بزرگ و وجدان خود در مقابل تاریخ پایبندند.
بنابر این با درود به شرف همه آن ها و همه مدیرانی که بر اساس صلاحیت حرفه ای بر این کار گمارده شده اند،به همه دوستان سابق و لاحقم در رسانه ها به ویژه تارنمای #سیمرغ ، #روزنامه های #اطلاعات ، #همشهری ، #ایران ، #جام_جم ، #جوان ، #خبرگزاری #ایرنا و مجله #امتداد و مجموعه مجلات #رشد که روزها در کنارشان به خبررسانی مشغول بودم،#تبریک می گویم.
ان شاءالله روزی که قرار شد به جای سیاستمداران و تاجران ، ضوابط و اصول حرفه ای در #مدیریت_رسانه حاکم بر رسانه ها باشد باز ،کنار هم باشیم

مسجد


واقعیت تلخی که نمی توان آن را #توجیه کرد آن است که حتی بچه های خود ما #مسجدی ها ،مسجدی بار نیامده اند.دلیل ش هم مشخص است. ما به اندازه #پدران و #مادران مان به مسجد نمی رویم.در سال های اخیر ،کم و بیش ... طرح های فرهنگی زیادی برای رفع این نقیصه اجرا شده است. برنامه های کوچک و بزرگی در چارچوب مسجد برگزار کرده ایم.اما شاید تا زمانی فارغ از همه ی پروژه ها خودمان مسجدی نباشیم و بچه های مان را به مسجد نبریم ،موفق نیستیم.یکی از مشکلات مهم ما در این راستا ، عدم #تناسب#معیشت#دنیا و #آخرت ماست.معمولا مشاغل ما کمترین قرابت زمانی را با #سبک_زندگی_اسلامی دارد.به ويژه مایی که تا پاسی از شب کار کردن در اداره را از فضیلت های خود برشماریم اما مطمئنم برای این کار در عالم قبر و قیامت مجازات هم خواهیم شد.به همین دلیل خود مایی که می پنداریم مسجدی هستیم و بسیاری از بچه های مسجد و #هیات حتی اگر بخواهند هم توفیق حضور در منزل و به مسجد بردن فرزندان را ندارند.البته مسجدی نشدن فرزندان ما دلایلی هم در خود مساجد دارد. گو این که خیلی از مساجد هم تاب و طاقت و ظرفیت جذب خانواده ها و به ویژه جوان ها را ندارد.بی شک، جامعه ی #فست_فود ی شده ی ما قاعدتا در