مسئله منیت
یکی از ایرادهای شبکه هایی مانند #اینستاگرام که اتفاقا اجتناب ناپذیره خود بینی است. #من اینجا ،من اونجا و بالاخره من همه جا....
اتفاقا وقتی #مارشال_مک_لوهان میگه #رسانه همان #پیام است . شاید یکی از وجوه استعاره ش همین باشد.
#نرم_افزار ی ساخته شده که در لایه های پنهان و پیدایش پیچیده ترین وجوه #شخصیت انسانی به سمت #فردیت و #فردگرایی سوق داده می شود. این یعنی خلق یک #زندگی جدید که با خلق یک نرم افزار بدنبال درونی شدن یک #فلسفه و طرز تلقی جدید از حیات است.
این را باید نه از سر لجاجت با #تکنولوژی بلکه از روی تحلیل دنیای پیرامونی فهمید.
در میان ما البته کم نیستند که فکر می کنند اگر بدون #عکس در فضای فن اوری مکث کنند از این آفت ها مصون مانده اند اما واقعا این طور نیست.
در همین اینستاگرام چه بسیار آدم هایی که آمده اند و از سر #منیت عکس نمی گذارند.یعنی مثلا این کارها خارج شان است. یا مثلا بجای خودشان درباره صغیر و کبیر اظهار نظر می کنند و ادعا میکنند از گذاشتن عکس و وقایع خود ابا دارند...
منیت و #نفس امر پیچیده ای است . گاهی در صورت #تواضع ظاهر می شود,و گاه #خرقه ی #زهد می پوشد.
درس امروز برایم این بود که بارها بخواهم که: #خدایا این #منیت را از ما بگیر و سگ هار نفس را در همه جلوه های مختلف و متتوع ش از ما دور بدار زیرا روزی که عقال عقل بگسلد این سرکش حتی به بهانه ای چون رعایت دین از ریختن خون دین ابایی ندارد .
خدایا همه ی ما را از من نجات بده
از پرتگاه شیطانی پرستیدن خود
شرح عکس:وقتی از پشت سرمان عکس بگیریم چقدر رو سیاه یم
خدایا به مدد عقل و دین نفس مان را در خودمان حقیر و کوچک کن تا آزمایش های صعب تو آبرویمان را جلوی خودمان نبرد
تسلیت به حاج رضا امیرخانی
از پیام بر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرموده باشند:
الولد سر ابیه
پسر راز پدر است
و هم این نکته هزاران مثنوی معنوی از حقیقت آن است که چرا این همه درگذشت پدر حاج رضا امیرخانی برای مایی که دوست امیرخانی عزیز هستیم دشوار است.
قیدار و من او و بیوتن و ... هرچه باشد راز امیرخانی است و خود امیرخانی راز آن پدری که این روزها میهمان مولایش امیرمومنان است.
هم این قدر جسته و گریخته به اندازه ای که حاج رضا را می شناسم از لابه لای کلام مبارکش می توان فهمید که روزگار مرحوم محمد علی امیرخانی ، باشکوه تر از کوچه پس کوچه های (من او) و به صفای (لنگر پاسید قیدار) رضا پسر صالح اوست.
مردی نیکوکار از تبار مردانی که انقلاب امام ، یادگار همت و پای مردی آن ها بر مرجعیت شیعه و جمهوری اسلامی فرزند جوان مردی آن ها در سازمان وقف و خیریه اسلامی است .
بنده نیز به پی روی از همه ی بزرگ ان ، مصیبت وارده شده به خان دان معظم امیرخانی را به دودمان گرامی و فرزندان عالم و دانشمند ایشان و برادر گرامی و ارجمندم، فخر هنرمندان و گنج ور جوینده گان حقیقت حاج رضا امیرخانی تسلیت عرض می کنم.
روح مرحوم پدرتان بر خوان پر سعادت مولی الکونین حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) متنعم باد.
پیوسته در پناه حقیقت قرآن موفق باشید.
محمد صادق دهنادی
باز هم برای قیدار امیرخانی
غریبی که به قول مرحوم آقاجون پرکس بی کس بود
تو مه غلیظ جاده نزدیک بود گم شیم
که یهو رفتم تو نخ پیدا کردن گاومیش یا ماشینی که پشتش به حضرت جون توسل شده باشه
مه نه راه نشان می داد و نه نفس کش
اون موقع شب تو گمراهی و بی نفسی و راه غریب فقط یادم آمد این پیامک برای برای رضا امیرخانی ارسال کنم:
طوبی للغربا
خدا بیامرزه اموات مکتبی را که ثمره اش امثال رضا امیرخانی و اسطوره ی امروزش قیداره
دویست و هشتاد و دوم
دویست و هفتاد و چهارم
محک های دینی اربابان حلقه ها
دویست و هفتاد و دوم
تحریفات تاریخی مختارنامه و تخیلات میر باقری
دویست و شصت و هفتم
هیات های و فرهنگ سازی تازه برای نذورات
دویست و شصت و ششم
دویست و شصت و چهارم
بحران اخلاق از بحران دلار جدی تر بود
دویست و شصتم
این جنگ، جنگ اسلام و ارتداد است.
تکرار/ منظومه ی عشق
این شعر را دو سه سال قبل سرودم
منظومه عشق بر بلا می گردد
آن لحظه که گاه شهدا می گردد
صد چشمه فرات اشک این گونه خروش
گرد حرم ماه وفا می گردد
باید به طواف کعبه در هروله مرد
چون کعبه به دور کربلا می گردد
لب تشنه ی باران محبت بودن
رازیست که کشف ماجرا می گردد
این کشته حسین است که با باور خون
خورشید فراز نیزه ها می گردد
از گفتن" لااله الا الله " است
این خاک اگر کوی خدا می گردد
ماهی که پر از یاد حسین ابن علی است
هم سفره ی دل شاه و گدا می گردد
شش گوشه ضریحی است شفا خانه ی ما
درد و غم و رنج ما دوا می گردد
تا عرش خدا ز کربلا راهی نیست
گو سالک حق جوی کجا می گردد؟
در خیمه زینب است کز بند درون
با چادر خاکی اش رها می گردد
چیزی که امروز یاد گرفتم
یه جمله نوشته بود که از نویسنده 13 سالش طلا بود
یاد گرفتم
مواظب باش روحت عفونت نگیرد
خیلی مهمه
نه؟
تکرار: امشب شب مولایم امام رضا است...
چون شمع سوختیم و برایت گداختیم
اندر قمار عشق ،دل خویش باختیم.
این سینه شعله ور شد و ویران بنای عقل
در دشت بی قراری خود خانه ساختیم
چون صبح در ترانه ی جان ثامن الحجج
یک شب گذر نما و بمان ثامن الحجج
***
شد مهر بامداد زخاور نگاره ای
از روشنای صبح نمانده ستاره ای
با رنگ آفتاب،نسیمش روانه شد
تا آسمان سینه ی ما بر نظاره ای
شد هر چه روز بود از آن ثامن الحجج
از یاد تو پر از هیجان ثامن الحجج
***
انسان و جنیان و جمادات در طرب
آید به سوی شرق جهان سفره دار رب
گم گشت در سطور زمان جاه کسروی
کاید دوای پارسیان،سید عرب
چون بودی آشنای فغان ثامن الحجج
سوی شما غزال دوان ،ثامن الحجج
***
از ماجرای صبح و طلوعیم دف زنان
چون آسمانیان غزل خوان و کف زنان
مست از ابوالحسن ،علی موسوی شدیم
دم از علی ساقی بزم نجف زنان
آمد قرار هر نگران ثامن الحجج
چون نوبهار ،برد خزان ثامن الحجج
***
از ذره کمتری چو برای خدا شدیم
تا با نبی و مهر علی آشنا شدیم
از آسمان و خاک، زمین را گزیده ایم
زیرا به توس بنده ی لطف رضا شدیم
بسته گره به کار جهان ،ثامن الحجج
از غیبت امام زمان،ثامن الحجج
سرورده شده در سال 87
دویست و چهل +یک خاطره
یادمه یک مجسمه در ایام فاطمیه برای حضرت زهرا با استاد نادر جلال ایده پردازی کرده بودیم و استاد داشت بین عید فطر و میلاد حضرت معصومه اونو توی وسط فرهنگسرای دختران کار می کرد.
صدیقه ملا صالحی معاون آن روزهای فرهنگسرا آمد تا درباره ی این مجسمه با هم صحبت کنیم.
به او گفتم کاش می شد این مجسمه تا میلاد حضرت معصومه(س) پرده گشایی بشود.
گفت: چرا ؟
به او توضیح دادم که حضرت معصومه (س) تنها امامزاده ای است که به رغم عمر بیش از سی سال مجرد و دختر از دنیا رفت چون مردی همپایه او نبود تا بتواند با او ازدواج کند.
بعد هم پیشنهاد دادم که فرهنگسرای دختران بشود بانی یک روز ملی ...
البته نه یک روز ملی خود خوانده.
تازه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور شده بود و هنوز سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رئیس مستقر نداشت.
یک متن نامه برای نرگس معدنی پور آماده کردم و دادم به خانم ملا صالحی و ایشان هم نامه را مستقیم برای احمدی نژاد فرستاد.
چند ماهی نگذشته بود که از همان جلسه ی دو نفره من و خانم صالحی یک مناسبت درست شد.
در ادامه یک مقاله گذشتم با عنوان "دختران، فرهنگ اسلام و امر جنسی" که امیدوارم دخترها بیشتر از دیگران آن را بخوانند.
السلام علی المهدی
این شعر از خودم نیست اما بسیار زیباست