یکی از مشخصه های فرهنگ ایرانی و شیعی پای فشردن بر دو مولفه ی منحضر بفردی است که به عبراتی جهان ما را با ان می شناسد.
عاشورا و مهدویت ، دو مولفه ی مهمی از فرهنگ شیعی هستند که امروزه به نحوی کاملا متفاوت با سایر دیارهای سپهر شیعه ، به عنوان دکترین های فرهنگ ملی ایران ، مشخصات فرهنگی خاص خود را پیدا کرده اند. البته این بدان معنا نیست که برداشت ایرانیان از از مهدویت یا عاشورا متفاوت با آن چیزی باشد که جامعه شیعی و اسلامی از آن درک می کند. بلکه به این معنا است که توجه و تمرکز جامعه ایرانی به این دو اندیشه ی بسیار مهم به قری پر رنگ است که بخش هایی راهبردی از تفکر ایرانی برخاسته از روح مهدویت و عاشورا است.
تاریخ ایران و مهدویت
اندیشه می مهدویت از آغاز هم برای ایرانیان امری غریبه و ناشناخته نبوده است.در فرهنگ های آریایی ایران و هند که ادیانی مانند هندو ایسم و زرتشتی از دیرباز وجود داشته اند توجه به وجود موعودی که می آید و جهان را به سامان می نماید در اکثر شاخه های مذهبی امری پذیرفته شده و سرشار از حکمت تلقی می شده و مشخصا در آئین زرتشت سوشیانت ،موعود گونه ای است که جایگاه فرخنده ای در فرهنگ ایران کهن داشته است.( رجوع شود به جامعه شناسی ادیان، نوشته ملکم همیلتون)
کما این که در پژوهش های متاخر مشخص شده که در میان برخی سروده های مذهبی و متون دینی زرتشتی مانند گات ها و کتاب زند مشخصا اشاراتی به موعودی شده که از سرزمین تازیان( اعراب)روی به خاور نهاده و به آئین اجداد خود ،اتفاق فر خنده ی این سامان خواهد بود.(رجوع شود به جشن نامه طلوع آفتاب مهدی(عج))
چنین اسنادی خواه و ناخواه نشان می دهد که جامعه ی سرزمین ایران به لحاظ فرهنگی آمادگی بیشتری برای درک معارف مهدوی داشته و دارد و از این رهگذار باید زمینه های تاریخی دیگر ی را که موجب پیوند خوی عدالت طلب مردم ایران با معارف با شکوه مهدوی شده را به آن گفته شد ، افزود.
شاید همین نکته هم باعث شده که بسیاری از افرادی که حاملان اسرار غیبت و بعضا نایبان خاص امام عصر در دوره ی غیبت صغری تلقی می شوند، افرادی از این دیار باشند و به همین دلیل ، باز پیوند مقوله مهدویت و با اقوام ایرانی ریشه ای تر گردد.
از دیگر پارامترهای واسطه ی این پیوند ، نیز می توان روح عدالت طلبی اشاره کرد که همواره ایرانیان را در برابر طاغوت، قرار می داده و دستاویز حرکت ملت در اعصار مختلف ، تمسک و الگوگیری از قیام عاشورا برای فداکاری و امید داشتن به تصویر آرمانی مهدویت در ادامه ی حیات تاریخی بوده است.
انتظار و مکتب تکامل
برداشت هایی که از نقش انتظار در فرهنگ جهانی شده ، برداشت های متفاوتی و البته تحول زایی است اما آن چه به عنوان پیوندگاه تفکر انتظار در مکتب شیعی و فرهنگ جهانی در معنای عام آن مطرح است به بیان دکتر علی شریعتی(نگاه کنید به هنر در انتظار موعود) اعتراض به وضع موجود جهان است.
با این دیدگاه هنر اعتراضی، نوشته اعتراضی، نگاه انتقاد نگر ، تفکر فرهنگی نقد کننده و بسیاری دیگر از پارامتر های مختلف اندیشه های مطرح دنیا هر چند که در آن نقشی از موعود نباشد ، امری است که چه در مسیر درست خود و چه در مسیر نامربوط و منحرف نشانه هایی از انتظار بشریت برای موعود را دارند.
به جز مکتب هرج و مرج گرا در هنر و اندیشه که به دنبال هیچ آرمانی نیست و فقط اعتراض می کند و گرایشات بیمار گونه ای به مباحث و مسائل عالم دارد ، به عبارتی می توان دریافت که بیشتر تفکرات اعتراضی و انتقادی دنیا ، رویکردی به سمت برابری و برادری و رفع مشکلات دارد و به عبارت دیگر و بهتر تکاملی است.
به نظر می رسد ،در دورانی که میراث فرهنگی بشریت به نحو تعاملی در چارچوب دنیای ارتباطات گسترش کمی بسیاری پیدا نموده است ، ظرایف و لطایف فرهنگ مهدویت می تواند زمینه های مناسبی برای جهت دهی مناسب فرهنگ ایرانی برای مکتب تکامل در همه فرهنگ و اندیشه ی جهانی داشته باشد.