دویست و هفتاد و چهارم
شایعه ی پایان جهان نیز با همه ی سر و صداهای بیهوده ای که در غرب عقلانی و خرد گرا داشت به خیر و خوشی تمام شد تا افسانه هایی که از خردگرایی و علم مداری مردمان مغرب زمین شنیده می شود بار دیگر به چالش کشیده شود و ضمیر عافیت طلب انسانی که جز به حطام زندگی زندگی زودگذر دنیا دل بسته و دل خوش کرده روزهای تلخ و دشوار بی قراری را به چشم خویش بیازماید.
شایعه ای که نه دورغ بلکه حقیقتی جاری برای اهل ایمان و صلاح و سداد است . چه این که هر روز برای زاهدان و آن ها که مرگ را از رگ گردن به خود تزدیک تر می بینند پایان جهان است.امروز و نه تنها این لحظه بلکه هر ساعت و ثانیه برای آن ها که چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن داشته باشند ، همان روز فرجام جهان است.
پس گوش می کنند تا بشنوند و چشم می گشایند تا ببییند در همان جنازه هایی که دفن و کفن می شوند یا در دخمه های هندویان سوزانده و در تابوت های ترسایان محبوس در دل خاک پنهان می گردند ،عبرتی است برای آن که پایان زندگی را نزدیک می بیند . همان گونه که خداوند در کتابش نیک فرموده است که: زمان حساب رسی از مردم نزدیک شده و این در حالی است که ایشان در غفلت و بی خبری از این حقیقت روی گردانند.
شایعه ی پایان جهان در سال 2012 که شاید با تولید فیلمی به همین نام در هالیوود به نقطه ی عطفی رسانه ای نزدیک شد ، یکی دیگر از محک های رسانه ای برای سنجش نیروی مقاومت انسان در برابر حقیقتی به نام فنا بود و در این دل های تزکیه شده و آرام و نورانی به پرتو توحید که بی دغدغه نسبت به این احتمالات ، با ایمان و عقیده به سوی تعالی و تجلی الهی ، لحظه ای لرزش و لغزش از خود بروز نداد.
با این حال، در این پروپاگاندای رسانه ای اربابان رسانه ای جهان،با دامن زد به شابعات و خودداری ار انتشار پاسخ های درست به اذهان تشنه ی حقیقت در صدد رصد رفتار و کردار ملت بوده و هستند.
دلیل این رصد ،فهم شعور فلسفی و ایمان دینی ملت ها بود و این برای ملتی مانند ما که در آن اعتقاد به مهدی موعود(عج) به عنوان منجی نه از اساطیر بلکهاز اعتقادات غیر قابل انکار دینی نشات گرفته است ، محکی برای سنجش دیانت جامعه بود.
در چنین جامعه ای شایعه پایان جهان ، نه تنها چالشی برای نسبت انسان ها با فنا است بلکه شبهه ای برای اعتقادات یک ملت به یکی از حقایق اعتقادی خود است.
در این معنا، کسی که به پایان جهان بدون ظهور و حکومت موعود اعتقاد داشته باشد ، موعود را از سپهر اعتقادی اش کنار گذاشته و نه تنها موعود بلکه همه ی آیاتی از قرآن و کتاب های آسمانی درباره ی فرجام جهان در دست صالحان را از دایره معتقدات خود خارج نموده است و در عرصه ی بزرگ تر کسی که پایان دنیا را این طور بیهوده و ساده و پیش بینی پذیر بداند ، در دایره ای وسیع تر حکمت خداوند را انکار کرده است.
بنابر این ، موضوع به سادگی یک خبر رسانه ای از دور افتاده ترین قبائل بدوی نیست که تقویمش در فلان روز سال 2012 پایان یافته و حتی این که به منظور حمایت از بنگاه های سرگرمی و توریستی حتی ناسا نیز اطلاعاتش را به صورت شفاف منتشر نمی کند تا با بالا رفتن تقاضا و کم بودن عرضه ی اخبار، بازار شایعات داغ شود و حتی پناهگاه اتمی شوروی سابق برای جذب میلیاردها روبل سرگردان میلیونرهای خرافاتی ، دندان تیز نماید ،بلکه موضوع حمله به اعتقادی است که می خواهد قلب میلیون ها نفر را در انتظاری مقدس دچار لغزش نماید.
پایان بیهوده برای دنیا،از هر منشائی که باشد ، آزمایش طرز تلقی ما از شریعت، مذهب و فلسفه دین ماست و هم برای دیگران و از همه مهمتر برای خود ما می تواند نشان گر آن باشد که چقدر درباره ی موضوعات دینی که از آن دم می زنیم استواریم و ایستاده ایم .این محک همانی است گویی در باره ی آن گفته اند:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود ان که در او غش باشد