وقتي درباره فرهنگ و رابطه آن با روزه داري در ماه رمضان صحبت مي شود عمدتا نگاه ها به آداب و رسوم اقوام در اين ماه پرعظمت معطوف مي شود؛ آداب و رسومي كه بر محوريت عقايد، مناسك، خوردني ها، متل ها و ... بيانگر نگاهي تاريخ مدارانه و انساني به اين ماه بزرگ است.
در رابطه با اجتماع جديد نيز رمضان به عنوان كاهش دهنده متغيرهاي كج رفتاري مورد سنجش قرار گرفته است. اما اين دو سنجه (مردم شناسي و جامعه شناسي) همه ارتباط فرهنگي ماه مبارك رمضان با زندگي ما و آنچه از زندگي ما به عنوان فرهنگ براي جامعه بعدي اقليم و فرااقليم به يادگار مي گذارد، نيست.
در واقع حوزه عمل فرهنگ روزه داري در ماه مبارك رمضان داراي يك متدولوژي خود بنياد است كه گرچه با بسياري از نظريات جامعه شناسي و مردم شناسي مطابقت و همپوشاني دارد، اما حوزه عمل خود را براساس قصد و تبيين شارع آسماني تعيين مي كند.
در اين ميان، جامعه و تلقي هاي نوين از اين نسبت ديرپاي الهي باعث شده فعاليت هاي ترويجي بسياري براي نهادينه شدن فرهنگ روزه داري صورت پذيرد. اين فعاليت هاي ترويجي كه عمدتا فرهنگي محسوب مي شود، گاه آنقدر سطحي و براساس تلقي اشتباه از روح روزه داري است كه به عاملي برضد خود تبديل خواهد شد. بررسي سياستگذاري فرهنگي و اجتماعي ماه روزه بر محوريت همين تلقي هاي نادرست مي چرخد.
خويشتنداري محتواي تمام مناسك ماه رمضان است. در روايتي از وجود مبارك خاتم انبيا(ص) آمده است كه حضرت فرمودند:بالاترين اعمال در ماه روزه، خويشتنداري از محارم و مناهي است.» در آيه تشريع روزه نيز آمده است كه هدف روزه خويشتن باني (معادل فارسي تقوا) است.  البته آنچه به عنوان مقدمه دستيابي به چنين انسان و جامعه اي ذكر شده عبارت است از آساني، زيرا اراده خدا براي بندگانش آساني است، نه سختي و دشواري.
توجه همزمان به 3 موضوع روزه، خويشتن باني (تقوا) و سهولت (سادگي) در كنار يكديگر نشان دهنده نموداري از توسعه فرهنگ روزه داري در مقابل برداشت هاي ديگر مردم شناسي يا جامعه شناسي از اثرات ماه رمضان به عنوان يك سنت و عادت تاريخي است. از سوي ديگر بايد در نظر داشت جوامع مدرن براي به حاشيه بردن روح دين و حفظ كالبد ظاهري آن به عنوان يك بافته و يافته تاريخي و كاملازميني، قوانين شرعي را كاملاشخصي و عملاتشريفاتي سازي مي كنند. براساس اين توضيح جامعه غيرديني، هيچ مشكلي با نماز و روزه فرد ندارد، بلكه مشكل اساسي جامعه غيرديني و همه كساني كه سعي در غير ديني كردن جامعه دارند، اين است كه دين هيچ گاه نتواند از يك آرمان دست نايافتني يا تاريخي مبهم و غيركاربردي فراتر رود.  ملاحظه اين دو مقدمه، خواه و ناخواه ما را به سمت دريافت فلسفه واقعي اقامه شرايع اجتماعي مي برد.
 اقامه يك حكم ديني؛ يعني زنده كردن عمومي آن در پيكر اجتماع و مربوط به احكامي است كه جنبه فرهنگي بالايي دارند. خداوند بزرگ از همه كساني كه حوزه نفوذ و اقتدار آنها در جامعه قابل اتكاست خواسته است به اقامه نماز بپردازند.در واقع معناي امروزي اين آيه قرآن كه مي توان به بسياري از حوزه هاي ديگر عبادي اسلام نيز تعميم داد اين است كه خداوند از افراد صاحب تمكن و در بعد عام از حكومت هاي ديني خواسته رفتار ديني را نهادينه كنند تا ميراث فرهنگي و عبادي دين از روزمرگي و نابودي تدريجي نجات يابد.
  همان گونه كه اشاره شد روزه داري براساس تشريع قرآن، فرهنگي عمومي است كه در شرايع قبل نيز مورد اجرا بوده است. اين قانون الهي به منظور خويشتن باني و با ملاحظه سهولت مورد اجرا قرار مي گيرد. در واقع متدولوژي خودبنياد فرهنگ روزه به ما مي گويد اقامه روزه در فرهنگ اجتماع در گرو نيل به مقصود خويشتن باني با ملاحظه سهولت است.چنين برداشتي در سال هاي اخير مسوولان را به دستكاري قواعدي از زندگي عمومي واداشته كه اين سياستگذاري ها ضرورتا به اصل سهولت و هدف خويشتنداري منجر نمي شود.
در واقع دليل اصلي اين موضوع هم آن است كه تناسبي بين روش هاي ابداعي ما و روح ماه صيام وجود ندارد. به عنوان مثال،سال هاست كه موضوع كاهش ساعات كار در ماه روزه به منظور سهولت روزه داري در دستور كار بوده است. اما واقعا اين دستكاري در اوقات فعاليت روزانه به سهولت زندگي همه ذي نفعان روزه دار منجر شده است؟
 در اين زمينه مطالعه و بررسي احوال مردم و كارمندان كار دشواري نيست. از سويي با فاصله گرفتن شروع كار از سحرگاه و ترافيك عمومي در زمان گرماي صبح، كسالت روحي و جسمي در ميان بسياري از كارمندان ايجاد مي شود. با توجه به اين كه مردم بايد در زمان اداري محدودتري كارهاي خود را در ادارات انجام دهند فشاركاري، ترافيك و ازدحام ادارات به جاي 8 ساعت در 6 ساعت متراكم مي شود. بسياري از عوامل توسعه يا تنگ شدن دايره روزه داري و نيايش، از جنس امور ديني و فرهنگي نيست و اين اشتباهاتي است كه معمولابا عنوان هاي خيرخواهانه صورت مي پذيرددر واقع اگر قبول كنيم كه فرد بايد در 6 ساعت همان وظايف 8 ساعته خود را انجام دهد، اين سياست فشار كاري او را 20 درصد و ازدحام و گرفتاري مردم را نزديك به 50 درصد افزايش داده است.اين در حالي است كه ساعاتي از كار كم شده كه هيچ قابليت مناسبي براي استراحت يا عبادت ندارند.
  همچنین در ايام ماه رمضان شهرداري ها تلاش بسياري براي گراميداشت ماه رمضان انجام مي دهند. اين نهادها كه بيشتر براي آسفالت معابر، جمع آوري زباله ها و حقوق كارمندان خود دچار مشكل هستند گاه مجبورند براي فرهنگ روزه داري متحمل هزينه هاي بسياري شوند.
شهرداري ها براي تبريك ماه رمضان، گراميداشت ليالي قدر، تبريك عيدفطر و... ميليون ها مترمربع بنر چاپ مي كنند و با نصب پلاكاردهايي به استقبال ماه رمضان مي روند. بعضي شهرداري ها كه امكانات بهتري دارند به عنوان كارهاي فرهنگي جلسات ختم قرآن، جشن هاي شبانه، افطاري، ايستگاه صلواتي و... برگزار مي كنند و سعي دارند ماه رمضان يك خاطره شاد و مطلوب براي شهروندان باشد.صرف نظر از همه اين تلاش ها و مخارج گسترده زماني مي توان شهر را آماده روزه داري و تسهيل كننده آن تلقي كرد كه امكانات شهري براي ماه روزه هيچ گاه در وضعيت قفل قرار نگيرد.
اين در حالي است كه عدم مديريت بهينه و همكاري بين نهادهايي مانند شهرداري، دولت، پليس و ديگر نهادها در پديده هايي مانند ترافيك قبل از افطار، حمل ونقل عمومي قبل از افطار و فشاري كه مردم به خاطر كمبود مترو و اتوبوس و تحقق تبصره 13 و... مي كشند به مراتب آثار مخرب تري بر روزه داري جوانان و افراد ضعيف تر مي گذارد.
بسياري از افراد پس از گذشتن از اين موانع تشنه، خسته و فرسوده به محل كار يا منزل خود مي رسند و چاره اي جز استراحت مطلق تا زمان افطار ندارند. وجود چنين تناقض هايي بسياري از فعاليت هاي خوب فرهنگي دولت، شهرداري و ديگر نهادها را به باد مي دهد، زيرا ناهماهنگي هايي كه زيست شهري را دشوار كرده اجازه انديشيدن به محاسن كار را نمي دهد.
صادقانه بايد گفت سياست هاي رسانه اي سال هاي اخير ماه رمضان نيز بر اولويت خواست مخاطبان به جاي نيازهاي آنان تمركز يافته است. ماه رمضان، ماه انس و آشتي دوباره با مسجد است و بدون شك رقيب اصلي مساجد در ماه رمضان برنامه هاي تركيبي است كه در شب هاي آسماني اين ماه، در برنامه ها قرار مي گيرند. اين برنامه ها در حالي كه مي توانند عصرهاي طولاني و گرمازده رمضان تابستاني را پرخاطره تر كنند پشت به پشت در شب ها پخش مي شوند و شامگاه را به سحرگاه پيوند مي دهند. فستيوال رقابت سريال هاي ماه رمضان از اين روزها از موضوع ماه روزه داري هم خارج شده و به سريال هاي تاريخي و جنايي و اجتماعي نيز رسيده است.
 سينماها هم مي كوشند با نيم بها كردن هزينه تماشا، در اين ماه مبارك سهم خود را از بازار فراغت مردم بگيرند و جشن هاي شبانه، جنگ هاي بزرگ گروه هاي پاپ و سنتي، همه و همه تمام هم و غم خود را براي بهره برداري از اين ماه مصروف مي كنند.
سونامي تورم مواد غذايي در آستانه ماه رمضان در كشور ما امري فرهنگي است. در اين ماه با كم شدن يك وعده غذايي، تقاضاي مصرف اقلام خوراكي تا 3 برابر افزايش پيدا كرده و تعادل بازار به هم مي خورد.
سوال اينجاست كه واقعا در همه اين سال ها كسي متوجه اين خطاي فاحش نيست؟
 بنابراين مي توان نتيجه گرفت اقامه شرايع ديني و نهادينه شدن در فرهنگ عمومي بايسته هايي دارد كه ضرورتا فرهنگي هم نيست. جامعه جديد ما مجموعه درهم تنيده اي است كه هر اقدامي مي تواند بسرعت بر بسياري از ديگر كنشگران جاندار و مفهومي اجتماع اثر بگذارد و اين نكته اي است كه مديريت سيستمي مسائل فرهنگي را اجتناب ناپذير مي نمايد.
 روشن است كه اين مديريت سيستمي به خودي خود براي اصلاح همه امور داراي اختيار نيست؛ اما آنچه بايد به آن پاي فشرد اين دو نكته است كه اولاضرورت دارد تحليل سيستمي مسائل مرتبط با فرهنگ عمومي صريح و شفاف بازگو و حقايق آن در اختيار افراد و نهادهاي ذي حق و ذي نفع قرار گيرد و در نتيجه جامعه بتواند درباره عملكرد اين نهادها قضاوت كند و ثانيا همگان درباره سياستگذاري ها و تناسب آن با روح هدف مورد نظر تدقيق و تحقيق بهتري داشته باشند. شايد دشواري فرهنگ عمومي بتواند برنامه جامعي براي اين دو مهم در زمينه روزه داري تهيه كند.
همه این ها به خوبی نشانگر این مقوله هستند ، جامعه ی ما هنوز با روح رمضان ارتباط بر قرار نکرده و هنوز جامعه اسلامی ما شرمنده از ماه تمحیض و رستگاری است.