دویست و شصت و سوم
امسال نیز هفته دفا مقدس با همه ی برنامه های رسانه ای ، نظامی و فرهنگی مربوط به آن تمام شد . مانند همه زمان هایی که به مناسبت هفته دفاع مقدس ساله برنامه های متعددی در کشور برگزار می شود و ادعا می شود که این برنامه ها برای ارتقای فرهنگ ایثار و شهادت است و بزرگداشت بزرگانی که یاد و خاطره ی آن ها تضمین سرفرازی ایران و اسلام.
اما هیچ گاه این سوال پیش نیامده که چرا علی رغم این هزینه بسیار بالا ره آورد چنین بزرگداشت هایی به عقیده اکثر صاحب نظران ،توسعه این فرهنگ در دل جامعه نبوده است؟
مشخص است که در سال های پس از جنگ یکی از مهم ترین دغدغه های واحدهای فرهنگی و هنری متعهد به آرمان های امام و دفاع مقدس فراموش نشدن ارزش ها و خاطراتی بوده که یادآور مقاومت و پایداری است.
یکایک آدم های جبهه و حتا آنهایی که به مقتضای سن و سالشان هیچ موقعی نتوانستند روزهای جنگ را از نزدیک حس کنند . احساس تکلیف کرده و بدون در نظر گرفتن بخشنامه و دستور العمل و منتظر کسی ماندن از همان روز بعد از قطعنامه سعی کردند که به مناسبت هفته دفاع مقدس، روز آزادسازی خرمشهر،هفته بسیج و سالروز عملیات های خاطره انگیزی مانند کربلای پنج و والفجر 8 به تکلیف خود برای معرفی جنگ و جبهه عمل نمایند.
در واقع همه ی آدم ها و جریاناتی که خوب و یا بد! وارد این قصه شدند و از منظر خود به اقامه یاد شهدا و جبهه پرداختند، ادعا داشتند که توانسته اند با تمهیدات خود ،جوان تر ها را با ارزش های جبهه و جنگ آشنا نمایند.هرچند این تهمیدات چه به لحاظ ساختار و چه از نظر محتوا هیچ ربطی به موضوع جنگ وفرهنگ شهادت نداشته باشد .
بررسی این سوء برداشت ها از دفاع مقدس گرچه در نوع خود بسیاری از افراد را دلخور می کند اما رسالتی است که شاید برای برخی از جریان های که از گرایش ناب به دفاع مقدس دور مانده اند ،فرصتی برای بازیابی خط مشی و حرکت باشد. هرچند به هر حال برای خارج نشدن از دایره صلاح و اصلاح مجبور باشیم کهدر این مجال اصطلاحا بدون پاورقی یعنی بدون ارجاع مستقیم به مصادیق و نام ها پیش برویم و به ارائه کلیاتی بسنده نمائیم.
در یک کلام می توان گفت شاه بیت هر کدام از سوء تصورات از قضیه دفاع مقدس هم کم کردن حقیقت و واقعیت از "معنای " دفاع مقدس است و شاید با بررسی این سوء برداشت ها بتوان راحت تر فهمید که چرا به رقم میلیاردها ریال هزینه در ماه و سال برای موضوع فرهنگ دفاع مقدس، این فرهنگ ناب هم چنان در مظلومیت ابدی خود غوطه ور است؟
مسابقه ماست خوری برای دفاع مقدس
عام ترین برداشت رسمی از موضوع دفاع مقدس که در سال های بعد از دهه 80 خورشیدی و با این کشف بزرگ که مردم به شادی احتیاج دارند باب شد این بود که برای دفاع مقدس برنامه های عامه پسند برگزار کنند.شاخص این نوع نگاه نیز اجرای جُنگ های شادی اجباری برای موضوع جبهه و جنگ است. بی تردید در این میان صدا و سیما طلایه دار برخورد جُنگی و جشنی برای همه چیز و من جمله دفاع مقدس است.
تصور درست این رویه آن که باید معارف دفاع مقدس را به زبان و حال و هوای جامعه امروز ارائه کرد اما در عمل این انگاره به این صورت عمل می شود که:معارف دفاع مقدس به جای ترجمه شدن به زبان روز از ریشه به ضعف ها و ابتذال های فرهنگ عمومی امروز تغییر شکل می دهد.
کنداکتور برنامه ای این سوء برداشت از دفاع مقدس چه در صدا و سیما و چه در پارک و چه در سالن آمفی تئاتر هم تفاوت زیادی باهم نمی کند.
اجرای یک کیبورد،یک مجری اتو کشیده و عمدتا با صورت تراشیده که البته لباس پلنگی ارتش آمریکا را به سبک سرباز برایان پوشیده ومابقی قضایا...
در خوش بینانه ترین حالت می توان انتظار داشت که خواننده ی چند میلیون تومانی این برنامه که به عنوان هنرمند رادیو تلویزیونی ، در حال لب زدن روی موسیقی پیش آماده است ،در اشعارش قبل از خواندن تصنیف های کوچه باغی اشاره ای به دفاع مقدس و شهدا بکند و یا از مدعوین بخواهد به احترام رزمندگان کف بزنند یا " یک دقیقه سکوت " کنند. و یا حتا یک تصنیف بخواند در مقام ملیت و ایران پرستی و بعد در آن به اتکای تجلیل از آرش کمان گیر و رستم و سهراب ،از محمد جهان آرا هم یاد کند و فی الجمله نتیجه بگیرد که ای محمد جهان آرا ،فرمانده سپاه کردستان!!!!!! تو چه جانشین خوبی بودی برای آقای رستم ... و باز ملت به شور آمده و به افتخار روح رستم و شهید جهان آرا یک دقیقه ایستاده کف بزنند.
و این البته بهتر از مجالسی که به بهانه ی طنز جنگ ، دلقک ها به مسخره کردن لهجه های کشور مبادرت می کنند و یا به مناسبت هفته دفاع مقدس، شعبده باز و تقلید صدا و تئاتر – رقص کودک - به روی سن می برند و بیچاره آن رزمنده یا شهیدی که عکسش به عنوان زینت این سن استفاده شده ودر گزارش ها دیوار پشت سری خانم های بدحجاب و بچه های تاپ و شلوارک پوشی است که برای شور و نشاط بیشتر جلسه برای مسابقه "ماست خوری" و "بله و خیر" به روی سن آمده اند.
سیاه نمای دفاع مقدس
هر چقدر برگزاری یک جشن در یک برنامه تلویزیونی و یا پارک و سن سازمانی این حسن را دارد که که در کنار عشق به جومونگ و فلان برنامه فارسی وان،یک کودک با دیدن یک نمای جنگی به صورت شرطی به یاد مضحکه های جشن تلویزیونی به اصطلاح دفاع مقدسی بیفتداما هنرمندان سیاه نویس و فیلمسازان سیاه نما که از هشتصد جشنواره داخلی و خارجی جایزه باغ وحش طلایی و نقره ای( اعم از خرس،پنگوئن، عقاب، آینه، قلم و... ) را گرفته اند فایده ی همین یک کار را هم ندارند.
گرچه سیاه نویسی درباره دفاع مقدس، یا فیلم و شعر سیاه درباره ی این واقعه تولید کردن و حتا در مواردی مراسم سیاه برای این واقعه برگزار کردن طیف گسترده ای از ساختار و محتوا و حتا گستره بزرگی از انگیزه ها را در بر می گیرد نتیجه عمده اش شک کردن به سال های دفاع مقدس و ارزش های آن است.
خوانش سیاه و پر ابهام از دفاع مقدس چه به بهانه ی مدرن نگاری،توجه روشنفکرانه و بالاخره متفاوت و غیر دولتی نگریستن به دفاع مقدس اتفاق افتاده باشد و چه به واسطه ی خاطرات تلخ از سال های جنگ و انتقاد عمیق به آن هایی جنگ را هدایت و فرماندهی کرده اند و چه به واسطه ی گله ها و غرض های شخصی مخاطب خود را به وادی تردید می کشاند که اساسا جنگ ما مقدس بوده یا نه؟
بدون برداشت دشمن انگارانه از صاحبان این نوع روایت،می توان توجه داد ومطمئن بود که برای دشمنی که از چنان روحیه های آهنین از نبرد ما آسیب دیده و نتوانسته ارزش ها و مطامع اش را به جلو ببرد ، امروز العیاذ بالله تردید آفرینی در حقانیت دفاع مقدس لذتی دارد که شاید شیرینی کمتر از تکفیر شهدا و رزمندگان ندارد و به همین دلیل خواهان درجه اول و بانی بقای چنین نگاهی خود دشمنان زخم خورده از دفاع مقدس اند و افسوس که در داخل جامعه دلسوز جبهه و جنگ هم چنین نگاهی به خاطر جشنواره پسند بودن آن و قرار گرفتن آن در ژانر ضد جنگ بسیار مورد حمایت قرار می گیرد.
دفاع مقدس لوکس
تولید محصولات لوکس و تشریفاتی ،افتتاح اماکن لوکس توریست پسند برای جبهه و جنگ ، اجرای کارهای پر زرق و برق ، احداث تندیس های میلیارد تومانی ، ساخت سمفونی هایی با چند صد نوازنده،اجرای نمایش های بزرگ چندهزار نفری،اجرای نقاشی های چند کیلومتری و... از جمله مدهای جدید گرامی داشت دفاع مقدس است که علاوه بر "موج رسانه ای " یک یادگار ماندگار مدیریتی و یک رزومه انتخاباتی کاملا مردم پسند برای هر کسی است که بانی اجرای یک یادگاری این چنینی برای دفاع مقدس می شود.
به علاوه این که تهیه یک نماد لوکس از دفاع مقدس مانند یک موزه گاهی این قدر طولانی می شود که باعث افتخار چند نسل مدیر اصولگرا و اصلاح طلب و تکنوکرات خواهد شد و تکمیل آن نیز توسط یک عنصر فرصت گرا و فرصت طلب برگ برنده ای برای همیشه افتخارات او می گردد.
دفاع مقدس فقط جنگی
کالبد دفاع مقدس ،قطعا در بستر یک جنگ زائیده شد و به همین خاطر دور از ذهن نیست که نمادهای این پارادایم معرفتی تاریخ ایران ، ابزار و ادوات جنگی باشد. اما نه این قدر که همه ی ترویج فرهنگ دفاع مقدس خلاصه شود در معرفی چند سلاح و وسیله جنگی .
امروزه متاسفانه بسیاری از اماکنی که به عنوان موزه و یا نمایشگاه دفاع مقدس شناخته می شود ، بیشتر از هر چیز نمایشگاه سلاح های از کار افتاده جنگی هستند و در این میان موزه ها و نمایشگاه هایی کامل تر هستند که بتوانند تعداد بیشتر و اوزان سنگین تری از اسلحه و مهمات را برای نمایش فراهم کنند.
اشتهای برخی از متصدیان امر برای بهره گیری از سلاح برای این فضاسازی ها به قدری است که گاه جلوی درب موزه ها و نمایشگاه های دفاع مقدسی ، سلاح هایی گذاشته شده اساسا بعد از دفاع مقدس تولید شده و یا ماکت هایی قرار داده شده که اساسا نمونه واقعی اش در جنگ مورد استفاده قرار نداشته است.ترکیب این سلاح ها و نمایش عکس چند سردار شهید که روحشان از وجود این اسلحه ها خبر نداشته و یک موسیقی دفاع مقدسی می شود یک برنامه آبرومند و البته پر هزینه که قطعا فرهنگ ایثار و شهادت را تا مدت های زیادی در جامعه بیمه کرده است!!
دفاع مقدس بدون جنگ
ضلع دیگر این پازل ، عملکردی معکوس این رویه است.یعنی به قول آن کارگردان "سیمرغ ساز" تولید آثار جنگی بودن شلیک شدن یک گلوله.
به عبارتی معرفی یک جنگ بدون خشونت ،ارائه و تولید آثاری از جنگ که هیچ بهره ای از حماسه و دلآوری ندارد و چهره ای مردانه به خود نگرفته و تحریف تفریط کارانه ی جنگ.
در واقع نمایش دفاع مقدس با سلاح های فراوان و بدون هیچ سلاحی دو لبه یک قیچی است که واقعیت دفاع مقدس را از میان می برد و دگرگون می کند.
دفاع مقدس مدرن
همزمان با تحولات سیاسی ابتدای دهه 80 که روزنامه های نوپدید ، مشغول روایت مدرن و روشنفکری از همه مباحث علوم انسانی بودند. گروهی از دانش آموختگان همین مکتب که محصولات نظری دانشگاه های دهه دوم خرداد محسوب می شدند و از طرفی دلبستگی هایی به مباحث انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و التزام شبه دینی به خوانش علوم انسانی با متد خاص غربی آن دارند را بر آن داشت که جنگ را به روش خود بسط تئوریک دهند.
این بسط تئوریک که از طرفی پوسته بسیار جذابی در حوزه ارائه دارد و در درون خود باعث به وجود آمدن نسل تازه ای از شاعران،نویسندگان ، مطبوعات، نمایشنامه و فیلمنامه نویسی و حتا عکس و هنرهای تجسمی خاصی برای دفاع مقدس شده است. مانند سایر انحاء دیگر روشنفکری ماهیت هرج و مرج گرایی ، قدرت ستیزی و وفاداری به آرمان های تفکر مدرن و جامعه شناسی نوین دارد.
در واقع این نوع تفکر گرچه به ظاهر با "غیر دولتی " قلمداد کردن خود،سعی می کند،یک قرائت مردمی و غیر نظامی از جنگ و دفاع و حتا ارزش های غیر قابل بحثی مانند امام و شهدا ارائه دهد اما اولا به این دلیل که ادبیات این نوع نگاه به شدت وام دار روشنفکری و جامعه شناسی غربی است نمی تواند به زبان عام ارائه شود و هم چنان یک فاصله گفتاری با سطح فکری و فهمی عامه مردم دارد ، ثانیا به رسم همه روشنفکران غرب گرای بعد مشروطه جامعه را ناخواسته به عوام و خاص در فهم و عمل تقسیم کرده و بدین ترتیب مجبور است که بسیاری از نقش آفرینان جنگ را که عامه می داند و بر خلاف آن تفکر فکر می کند را از دایره فهم و معرفت شناسی جنگ حذف کند و در ورطه ی سوم این روایت مدرن و متنقدانه از جنگ که نوپدید هم نیست و ریشه ی آن در زمان جنگ هم دیده شده با مبانی ارزشی جنگ و منطق امام خمینی(ره) دچار چند گانگی هایی است که به همین خاطر در بازخوانی تفکر امام مجبور راهی جز آشکار ساختن این اختلافات و یا سانسور عقاید امام که در آن مبانی دانش و جامعه شناسی مدرن غرب را به چالش کشیده بودند ، ندارد.
تنها سود این نوع نگرش کمک به آسیب شناسی جریان های معمول دفاع مقدسی است و گرنه شنیده نشده که با خواندن چنین متون غبارآلود گونه و آثار مشوش درباره ی جنگ کسی به دفاع مقدس و نقشی که برای آینده فرهنگ و تمدن ایران دارد امیدوار شده باشد.
در واقع بازخوانی مدرن دفاع مقدس ریشه ی تولید آثار سیاه درباره این موضوع است.
آهواره دفاع مقدس
یکی از برخوردهای نه چندان موثر با موضوع فرهنگ دفاع مقدس ترتیب دادن آهواره( بر خلاف جشنواره) در قالب نمایشگاه و فیلم و شعر و سایر اقلام تبلیغی فرهنگی هنری .
دفاع مقدس برای متولیان این نوع مراسم و تولید کنندگان آثار ادبی و هنری یعنی تکرار سوگ ها و مراثی .این نوع افراد همه دفاع مقدس را در نوحه های معروف آن می شناسند و به جای بازگویی همه آن چه در دوران دفاع رخ داده است در میان یادهای ناگوار داغ های جبهه در جا می زنند.
گرچه در اخلاص بسیاری از آن ها که در سوگ خاطرات خونین جنگ باقی مانده اند شکی نیست.و هر کسی می داند که متولیانی هستند که با نمایش استخوان های شهدا و یا تصاویر دلخراش شهدای سر جدا و سایر تصاویر مفجعه سعی دارند جامعه را به خود آورند. اما تجربه نشان می دهد آهواره خوانی و آهواره نمایی از دفاع مقدس الزاما نتایج مثبت ندارد و فارغ از برخی مشکلات شرعی و عرفی چنین تبلیغاتی ،گاه چنین رویکردی به صورت علی الاطلاق به صورت ضد تبلیغ عمل می کند.
جنگ به روایت پول
اما شاید یکی از مهمترین سوء برداشت هایی که با عنوان دفاع مقدس به نوعی دست به تحریف معنوی معارف والای دفاع مقدسی زده است عبارت باشد از ارائه های بازاری از جبهه .
بدون اغراق، بیش از یک دهه است که آثار پول ساز در قالب کتاب و فیلم حتا نمایش و موسیقی جیب برخی را پر نموده و کتاب پشت کتاب و فیلم پشت فیلم است که به مدد استفاده از رانت و تبلیغ متکی به بیت المال به بازار ارائه می شود و در این راستا در خوش بینانه ترین حالت ، نور به برخی زوایای جبهه و ماجرای دفاع تابانیده و از برخی دیگر از زوایا برداشته می شود.
موضوع،در این جا این اتهام نیست که فلان فیلم طنز دفاع مقدسی مطلبی غیر واقع را به عنوان دفاع مقدس منعکس کرده و یا فلان کتاب به نوبت چاپ صد و چند رسیده ،داستانی مجازی است.
ماجرا این است که اولا چنین فضای سیطره یافته ای کل تصاویر ذهنی مردم درباره ی دفاع مقدس را به یک سو یا به یک گونه روایت (بعضا مشوش و مخشوش) سوق دهد و از سوی دیگر چنین جریان هایی که با رانت های حکومتی توانسته اند به نان و نوایی رسیده و کار از پی کار تولید و ارائه کنند،چنان انحصاری راه بیندازند که دیگر ناشرین و دیگر فیلمسازان نتوانند با آن ها در ساخت فیلم و تولید کتاب و محصول رقابت نمایند که نتیجه این رویه کاپیتالیسمی هم باز به یک امپریالیسم روایی در حوزه هنر و اندیشه دفاع مقدس است.
اما هیچ گاه این سوال پیش نیامده که چرا علی رغم این هزینه بسیار بالا ره آورد چنین بزرگداشت هایی به عقیده اکثر صاحب نظران ،توسعه این فرهنگ در دل جامعه نبوده است؟
مشخص است که در سال های پس از جنگ یکی از مهم ترین دغدغه های واحدهای فرهنگی و هنری متعهد به آرمان های امام و دفاع مقدس فراموش نشدن ارزش ها و خاطراتی بوده که یادآور مقاومت و پایداری است.
یکایک آدم های جبهه و حتا آنهایی که به مقتضای سن و سالشان هیچ موقعی نتوانستند روزهای جنگ را از نزدیک حس کنند . احساس تکلیف کرده و بدون در نظر گرفتن بخشنامه و دستور العمل و منتظر کسی ماندن از همان روز بعد از قطعنامه سعی کردند که به مناسبت هفته دفاع مقدس، روز آزادسازی خرمشهر،هفته بسیج و سالروز عملیات های خاطره انگیزی مانند کربلای پنج و والفجر 8 به تکلیف خود برای معرفی جنگ و جبهه عمل نمایند.
در واقع همه ی آدم ها و جریاناتی که خوب و یا بد! وارد این قصه شدند و از منظر خود به اقامه یاد شهدا و جبهه پرداختند، ادعا داشتند که توانسته اند با تمهیدات خود ،جوان تر ها را با ارزش های جبهه و جنگ آشنا نمایند.هرچند این تهمیدات چه به لحاظ ساختار و چه از نظر محتوا هیچ ربطی به موضوع جنگ وفرهنگ شهادت نداشته باشد .
بررسی این سوء برداشت ها از دفاع مقدس گرچه در نوع خود بسیاری از افراد را دلخور می کند اما رسالتی است که شاید برای برخی از جریان های که از گرایش ناب به دفاع مقدس دور مانده اند ،فرصتی برای بازیابی خط مشی و حرکت باشد. هرچند به هر حال برای خارج نشدن از دایره صلاح و اصلاح مجبور باشیم کهدر این مجال اصطلاحا بدون پاورقی یعنی بدون ارجاع مستقیم به مصادیق و نام ها پیش برویم و به ارائه کلیاتی بسنده نمائیم.
در یک کلام می توان گفت شاه بیت هر کدام از سوء تصورات از قضیه دفاع مقدس هم کم کردن حقیقت و واقعیت از "معنای " دفاع مقدس است و شاید با بررسی این سوء برداشت ها بتوان راحت تر فهمید که چرا به رقم میلیاردها ریال هزینه در ماه و سال برای موضوع فرهنگ دفاع مقدس، این فرهنگ ناب هم چنان در مظلومیت ابدی خود غوطه ور است؟
مسابقه ماست خوری برای دفاع مقدس
عام ترین برداشت رسمی از موضوع دفاع مقدس که در سال های بعد از دهه 80 خورشیدی و با این کشف بزرگ که مردم به شادی احتیاج دارند باب شد این بود که برای دفاع مقدس برنامه های عامه پسند برگزار کنند.شاخص این نوع نگاه نیز اجرای جُنگ های شادی اجباری برای موضوع جبهه و جنگ است. بی تردید در این میان صدا و سیما طلایه دار برخورد جُنگی و جشنی برای همه چیز و من جمله دفاع مقدس است.
تصور درست این رویه آن که باید معارف دفاع مقدس را به زبان و حال و هوای جامعه امروز ارائه کرد اما در عمل این انگاره به این صورت عمل می شود که:معارف دفاع مقدس به جای ترجمه شدن به زبان روز از ریشه به ضعف ها و ابتذال های فرهنگ عمومی امروز تغییر شکل می دهد.
کنداکتور برنامه ای این سوء برداشت از دفاع مقدس چه در صدا و سیما و چه در پارک و چه در سالن آمفی تئاتر هم تفاوت زیادی باهم نمی کند.
اجرای یک کیبورد،یک مجری اتو کشیده و عمدتا با صورت تراشیده که البته لباس پلنگی ارتش آمریکا را به سبک سرباز برایان پوشیده ومابقی قضایا...
در خوش بینانه ترین حالت می توان انتظار داشت که خواننده ی چند میلیون تومانی این برنامه که به عنوان هنرمند رادیو تلویزیونی ، در حال لب زدن روی موسیقی پیش آماده است ،در اشعارش قبل از خواندن تصنیف های کوچه باغی اشاره ای به دفاع مقدس و شهدا بکند و یا از مدعوین بخواهد به احترام رزمندگان کف بزنند یا " یک دقیقه سکوت " کنند. و یا حتا یک تصنیف بخواند در مقام ملیت و ایران پرستی و بعد در آن به اتکای تجلیل از آرش کمان گیر و رستم و سهراب ،از محمد جهان آرا هم یاد کند و فی الجمله نتیجه بگیرد که ای محمد جهان آرا ،فرمانده سپاه کردستان!!!!!! تو چه جانشین خوبی بودی برای آقای رستم ... و باز ملت به شور آمده و به افتخار روح رستم و شهید جهان آرا یک دقیقه ایستاده کف بزنند.
و این البته بهتر از مجالسی که به بهانه ی طنز جنگ ، دلقک ها به مسخره کردن لهجه های کشور مبادرت می کنند و یا به مناسبت هفته دفاع مقدس، شعبده باز و تقلید صدا و تئاتر – رقص کودک - به روی سن می برند و بیچاره آن رزمنده یا شهیدی که عکسش به عنوان زینت این سن استفاده شده ودر گزارش ها دیوار پشت سری خانم های بدحجاب و بچه های تاپ و شلوارک پوشی است که برای شور و نشاط بیشتر جلسه برای مسابقه "ماست خوری" و "بله و خیر" به روی سن آمده اند.
سیاه نمای دفاع مقدس
هر چقدر برگزاری یک جشن در یک برنامه تلویزیونی و یا پارک و سن سازمانی این حسن را دارد که که در کنار عشق به جومونگ و فلان برنامه فارسی وان،یک کودک با دیدن یک نمای جنگی به صورت شرطی به یاد مضحکه های جشن تلویزیونی به اصطلاح دفاع مقدسی بیفتداما هنرمندان سیاه نویس و فیلمسازان سیاه نما که از هشتصد جشنواره داخلی و خارجی جایزه باغ وحش طلایی و نقره ای( اعم از خرس،پنگوئن، عقاب، آینه، قلم و... ) را گرفته اند فایده ی همین یک کار را هم ندارند.
گرچه سیاه نویسی درباره دفاع مقدس، یا فیلم و شعر سیاه درباره ی این واقعه تولید کردن و حتا در مواردی مراسم سیاه برای این واقعه برگزار کردن طیف گسترده ای از ساختار و محتوا و حتا گستره بزرگی از انگیزه ها را در بر می گیرد نتیجه عمده اش شک کردن به سال های دفاع مقدس و ارزش های آن است.
خوانش سیاه و پر ابهام از دفاع مقدس چه به بهانه ی مدرن نگاری،توجه روشنفکرانه و بالاخره متفاوت و غیر دولتی نگریستن به دفاع مقدس اتفاق افتاده باشد و چه به واسطه ی خاطرات تلخ از سال های جنگ و انتقاد عمیق به آن هایی جنگ را هدایت و فرماندهی کرده اند و چه به واسطه ی گله ها و غرض های شخصی مخاطب خود را به وادی تردید می کشاند که اساسا جنگ ما مقدس بوده یا نه؟
بدون برداشت دشمن انگارانه از صاحبان این نوع روایت،می توان توجه داد ومطمئن بود که برای دشمنی که از چنان روحیه های آهنین از نبرد ما آسیب دیده و نتوانسته ارزش ها و مطامع اش را به جلو ببرد ، امروز العیاذ بالله تردید آفرینی در حقانیت دفاع مقدس لذتی دارد که شاید شیرینی کمتر از تکفیر شهدا و رزمندگان ندارد و به همین دلیل خواهان درجه اول و بانی بقای چنین نگاهی خود دشمنان زخم خورده از دفاع مقدس اند و افسوس که در داخل جامعه دلسوز جبهه و جنگ هم چنین نگاهی به خاطر جشنواره پسند بودن آن و قرار گرفتن آن در ژانر ضد جنگ بسیار مورد حمایت قرار می گیرد.
دفاع مقدس لوکس
تولید محصولات لوکس و تشریفاتی ،افتتاح اماکن لوکس توریست پسند برای جبهه و جنگ ، اجرای کارهای پر زرق و برق ، احداث تندیس های میلیارد تومانی ، ساخت سمفونی هایی با چند صد نوازنده،اجرای نمایش های بزرگ چندهزار نفری،اجرای نقاشی های چند کیلومتری و... از جمله مدهای جدید گرامی داشت دفاع مقدس است که علاوه بر "موج رسانه ای " یک یادگار ماندگار مدیریتی و یک رزومه انتخاباتی کاملا مردم پسند برای هر کسی است که بانی اجرای یک یادگاری این چنینی برای دفاع مقدس می شود.
به علاوه این که تهیه یک نماد لوکس از دفاع مقدس مانند یک موزه گاهی این قدر طولانی می شود که باعث افتخار چند نسل مدیر اصولگرا و اصلاح طلب و تکنوکرات خواهد شد و تکمیل آن نیز توسط یک عنصر فرصت گرا و فرصت طلب برگ برنده ای برای همیشه افتخارات او می گردد.
دفاع مقدس فقط جنگی
کالبد دفاع مقدس ،قطعا در بستر یک جنگ زائیده شد و به همین خاطر دور از ذهن نیست که نمادهای این پارادایم معرفتی تاریخ ایران ، ابزار و ادوات جنگی باشد. اما نه این قدر که همه ی ترویج فرهنگ دفاع مقدس خلاصه شود در معرفی چند سلاح و وسیله جنگی .
امروزه متاسفانه بسیاری از اماکنی که به عنوان موزه و یا نمایشگاه دفاع مقدس شناخته می شود ، بیشتر از هر چیز نمایشگاه سلاح های از کار افتاده جنگی هستند و در این میان موزه ها و نمایشگاه هایی کامل تر هستند که بتوانند تعداد بیشتر و اوزان سنگین تری از اسلحه و مهمات را برای نمایش فراهم کنند.
اشتهای برخی از متصدیان امر برای بهره گیری از سلاح برای این فضاسازی ها به قدری است که گاه جلوی درب موزه ها و نمایشگاه های دفاع مقدسی ، سلاح هایی گذاشته شده اساسا بعد از دفاع مقدس تولید شده و یا ماکت هایی قرار داده شده که اساسا نمونه واقعی اش در جنگ مورد استفاده قرار نداشته است.ترکیب این سلاح ها و نمایش عکس چند سردار شهید که روحشان از وجود این اسلحه ها خبر نداشته و یک موسیقی دفاع مقدسی می شود یک برنامه آبرومند و البته پر هزینه که قطعا فرهنگ ایثار و شهادت را تا مدت های زیادی در جامعه بیمه کرده است!!
دفاع مقدس بدون جنگ
ضلع دیگر این پازل ، عملکردی معکوس این رویه است.یعنی به قول آن کارگردان "سیمرغ ساز" تولید آثار جنگی بودن شلیک شدن یک گلوله.
به عبارتی معرفی یک جنگ بدون خشونت ،ارائه و تولید آثاری از جنگ که هیچ بهره ای از حماسه و دلآوری ندارد و چهره ای مردانه به خود نگرفته و تحریف تفریط کارانه ی جنگ.
در واقع نمایش دفاع مقدس با سلاح های فراوان و بدون هیچ سلاحی دو لبه یک قیچی است که واقعیت دفاع مقدس را از میان می برد و دگرگون می کند.
دفاع مقدس مدرن
همزمان با تحولات سیاسی ابتدای دهه 80 که روزنامه های نوپدید ، مشغول روایت مدرن و روشنفکری از همه مباحث علوم انسانی بودند. گروهی از دانش آموختگان همین مکتب که محصولات نظری دانشگاه های دهه دوم خرداد محسوب می شدند و از طرفی دلبستگی هایی به مباحث انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و التزام شبه دینی به خوانش علوم انسانی با متد خاص غربی آن دارند را بر آن داشت که جنگ را به روش خود بسط تئوریک دهند.
این بسط تئوریک که از طرفی پوسته بسیار جذابی در حوزه ارائه دارد و در درون خود باعث به وجود آمدن نسل تازه ای از شاعران،نویسندگان ، مطبوعات، نمایشنامه و فیلمنامه نویسی و حتا عکس و هنرهای تجسمی خاصی برای دفاع مقدس شده است. مانند سایر انحاء دیگر روشنفکری ماهیت هرج و مرج گرایی ، قدرت ستیزی و وفاداری به آرمان های تفکر مدرن و جامعه شناسی نوین دارد.
در واقع این نوع تفکر گرچه به ظاهر با "غیر دولتی " قلمداد کردن خود،سعی می کند،یک قرائت مردمی و غیر نظامی از جنگ و دفاع و حتا ارزش های غیر قابل بحثی مانند امام و شهدا ارائه دهد اما اولا به این دلیل که ادبیات این نوع نگاه به شدت وام دار روشنفکری و جامعه شناسی غربی است نمی تواند به زبان عام ارائه شود و هم چنان یک فاصله گفتاری با سطح فکری و فهمی عامه مردم دارد ، ثانیا به رسم همه روشنفکران غرب گرای بعد مشروطه جامعه را ناخواسته به عوام و خاص در فهم و عمل تقسیم کرده و بدین ترتیب مجبور است که بسیاری از نقش آفرینان جنگ را که عامه می داند و بر خلاف آن تفکر فکر می کند را از دایره فهم و معرفت شناسی جنگ حذف کند و در ورطه ی سوم این روایت مدرن و متنقدانه از جنگ که نوپدید هم نیست و ریشه ی آن در زمان جنگ هم دیده شده با مبانی ارزشی جنگ و منطق امام خمینی(ره) دچار چند گانگی هایی است که به همین خاطر در بازخوانی تفکر امام مجبور راهی جز آشکار ساختن این اختلافات و یا سانسور عقاید امام که در آن مبانی دانش و جامعه شناسی مدرن غرب را به چالش کشیده بودند ، ندارد.
تنها سود این نوع نگرش کمک به آسیب شناسی جریان های معمول دفاع مقدسی است و گرنه شنیده نشده که با خواندن چنین متون غبارآلود گونه و آثار مشوش درباره ی جنگ کسی به دفاع مقدس و نقشی که برای آینده فرهنگ و تمدن ایران دارد امیدوار شده باشد.
در واقع بازخوانی مدرن دفاع مقدس ریشه ی تولید آثار سیاه درباره این موضوع است.
آهواره دفاع مقدس
یکی از برخوردهای نه چندان موثر با موضوع فرهنگ دفاع مقدس ترتیب دادن آهواره( بر خلاف جشنواره) در قالب نمایشگاه و فیلم و شعر و سایر اقلام تبلیغی فرهنگی هنری .
دفاع مقدس برای متولیان این نوع مراسم و تولید کنندگان آثار ادبی و هنری یعنی تکرار سوگ ها و مراثی .این نوع افراد همه دفاع مقدس را در نوحه های معروف آن می شناسند و به جای بازگویی همه آن چه در دوران دفاع رخ داده است در میان یادهای ناگوار داغ های جبهه در جا می زنند.
گرچه در اخلاص بسیاری از آن ها که در سوگ خاطرات خونین جنگ باقی مانده اند شکی نیست.و هر کسی می داند که متولیانی هستند که با نمایش استخوان های شهدا و یا تصاویر دلخراش شهدای سر جدا و سایر تصاویر مفجعه سعی دارند جامعه را به خود آورند. اما تجربه نشان می دهد آهواره خوانی و آهواره نمایی از دفاع مقدس الزاما نتایج مثبت ندارد و فارغ از برخی مشکلات شرعی و عرفی چنین تبلیغاتی ،گاه چنین رویکردی به صورت علی الاطلاق به صورت ضد تبلیغ عمل می کند.
جنگ به روایت پول
اما شاید یکی از مهمترین سوء برداشت هایی که با عنوان دفاع مقدس به نوعی دست به تحریف معنوی معارف والای دفاع مقدسی زده است عبارت باشد از ارائه های بازاری از جبهه .
بدون اغراق، بیش از یک دهه است که آثار پول ساز در قالب کتاب و فیلم حتا نمایش و موسیقی جیب برخی را پر نموده و کتاب پشت کتاب و فیلم پشت فیلم است که به مدد استفاده از رانت و تبلیغ متکی به بیت المال به بازار ارائه می شود و در این راستا در خوش بینانه ترین حالت ، نور به برخی زوایای جبهه و ماجرای دفاع تابانیده و از برخی دیگر از زوایا برداشته می شود.
موضوع،در این جا این اتهام نیست که فلان فیلم طنز دفاع مقدسی مطلبی غیر واقع را به عنوان دفاع مقدس منعکس کرده و یا فلان کتاب به نوبت چاپ صد و چند رسیده ،داستانی مجازی است.
ماجرا این است که اولا چنین فضای سیطره یافته ای کل تصاویر ذهنی مردم درباره ی دفاع مقدس را به یک سو یا به یک گونه روایت (بعضا مشوش و مخشوش) سوق دهد و از سوی دیگر چنین جریان هایی که با رانت های حکومتی توانسته اند به نان و نوایی رسیده و کار از پی کار تولید و ارائه کنند،چنان انحصاری راه بیندازند که دیگر ناشرین و دیگر فیلمسازان نتوانند با آن ها در ساخت فیلم و تولید کتاب و محصول رقابت نمایند که نتیجه این رویه کاپیتالیسمی هم باز به یک امپریالیسم روایی در حوزه هنر و اندیشه دفاع مقدس است.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۲۲ ساعت ۷ ب.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|