دویست شصت و پنجم
سید علی موسوی گرمارودی این روزها دست در لانه ی زنبور فرو برده و پرونده ی بایگانی شده اهانت به مقدسات را به مناسبت ایام محرم بیرون کشیده و کمی گرد و غبار فرونشسته ی بر آن را تکان داده تا اگر به خاطر استیلای خواب عمومی سیاستگزاران فرهنگی ، ادبیات هنجار شکن روشنفکری منزوی نشده ، لااقل عناصر این فرقه امامزادگان نوین مشاهیر و معاریف این مرز و بوم نشوند.
حرف سید علی گرمارودی در طعن و لعن به نویسنده پوچ گرای ایرانی که متاسفانه به گمان برخی از پدران داستان نویسی نوین ایران به شمار می رود ، تکرار همان جمله هایی است که برخی از ما در زیارت ائمه ی اطهار خوانده ایم و می خوانیم . به ویژه این جملات که در زیارت امام رئوف ع به ما یاد داده شده که:
اللهم العن الذین بدلو ا نعمتک ، و اتهموا نبیک و سخروا بامامک و حملوا الناس علی اکتاف آل محمد ،آن هایی که جوامع انسانی را به طعن و اذیت خاندان نبوت در کلام و در عمل تحریص کردند و جامعه را بر دوش خاندان نبی افراشتند و سپس ، بعد از سلام به امام رضا می خوانیم ، خدا لعنت کند کسانی که با دست و زبانشان شما را کشتند.
انتقاد موسوی گرمارودی به شرافت صادق هدایت و صادق هدایت ها و توپ مرواری و توپ مرواری ها( که متاسفانه نمونه های مرده و زنده اش در ادبیات روشنفکری ما که هویت خود را در هجمه به مقدس ترین مفاهیم بشری و دردیدگی بیان یافته کم نیستند) انتقاد به همان جریانی است که برای جلب توجه راهی جز کشتن حسین و حسین ها در عرصه ی قلم و اندیشه برای دیده شدن نداشته و فهمیده حالا که نمی تواند با حسین شدن محبوب خاص و عام شود ، باید یزید باشد تا بماند که متاع کفر و دین بی مشتری نیست.
اما واکنش های چند روزی اخیر به موسوی گرمارودی از سوی طرفداران هدایت که ایشان را به بی اطلاعی از ادبیات و دولتی بودن و انواعه برچسب های نا شایسته متهم نموده است ، یادمان می آورد که روشنفکری این قدر که نشان می دهد هم بی رگ نیست.
و دروغ است این که روشنفکر ، مقدسات و ائیدولوژی ندارد .روشنفکری که این چنین سنگ هدایت را به سینه می کوبد و موی پریشان می کند و نغنه وا ادبیات و وا روشنفکری از خود سر می دهد ، بی گمان نشان داده که آن طوری که خودش را در وقعه ی پیشین لوس و بی مسئولیت نشان داده نیست.
از جمله این که ،هنرمند روشنفکری که اینچنین غصه شرافت صادق هدایت را می خورد ، هیچ دلش برای شرافت ملتی که 34 سال است برای شرافت خود می جنکند را نخورده و هر که از این ملت و آرمان های این ملت سخن گفته باشد را با طعن و لعن از خود رانده است.
خوب شد ، موضوع هدایت علم شد تا متوجه شویم ، این جماعتی که در مقابل اهانت به پیامبر یک و نیم میلیارد مسلمان هناق گرفته و دم برنیاورده لال نیست و جماعتی که حاضر نمی شود برای پیامبر ش یک خط بنویسد و حتیی یک بیانیه امضا کند شل نیست و باز خوب شد که که کسی به مقدسات و شرافت یکی از اینان متعرض شد تا متوجه شویم این هایی که هشت سال هجمه به شرافت یک ملت و دفاع جوانمردانه فرزندان آخر الزمانی حیدر کرار را ندیدند ، کور نیستند.
باری معیارهای دوگانه و یک بام و چندهوای روشنفکری در قضیه ی اخیر پرده از دروغ هایی برداشت که سال هاست نه تنها رهروان این مکتب به خورد عوام الناس درباره ی آزاد اندیشی و غیر مقدس دانستن امور جهان می دهند ، بلکه خودشان هم باور کرده اند و معلوم شد جماعتی که برای اهانت به یک پیامبر و قطره قطره خون نیم میلیون نفر هموطنش در دفاع مقدس ذره ای ارزش قائل نیست و واکنشی ندارد این قدر ها هم بی رگ نیست.