دویست و هفتاد و هفتم
از زمانی که فیلم 2012 در سینماهای ایالات متحده و در سایر کشورهای جهان اکران و پخش گردید ،شایعاتی که در آن خرافاتی ها بر طبل پایان جهان در این سال می کوبیدند ،گسترش یافت و این توسعه ی سرسام آور خرافات ، در اواخر سال 2012 که تقویم قبیله مایا به پایان رسید اوج گرفت.
حالا با حلول سال 2013 ، هم برای مایا ها و برای خرافاتی هایی که در این چند هفته بدجوری
سر کار رفته اند ، دوره جدید تقویمی است و به عبارت خودمان 1/1/1 به شمار می رود.
سال نو میلادی جدید ،می آید و نه از این حیث که زمانی نو برای خرافاتی هاست ، بلکه
به خاطر مشکلات و مصائبی که بشریت در سال های اخیر میلادی به خود دیده است واز
سویی به خاطر پیشرفت هایی که انسان ها در حوزه های مختلف بدان دست یافته اند، سالی
نو و پیام آور وضعیتی تازه در بسیاری از عرصه هاست.
فرهنگ جهانی نیز با صورت بندی جدیدی که در حوزه ی اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی جهان به وجود آمده است سال 2013 در حالی میراث نه چندان دلچسب سال های منتهی به 2012 را دریافت می کند که انتظار بشریت از حوزه ی فرهنگ بیش از سایر عرصه هاست و به همین دلیل دستاوردهای فرهنگی جهان در سال های پیش در سال جدید باید به نحو مطلوبی صرف به دست آوردن ارزش های بلندی گردد .
فرا رسیدن سال 2013 با این نگاه، درنگی تازه برای درک وضعیتی است که بشریت در آن به سر می برد و آن چه به عنوان فرهنگ در جهان شناسایی شده و مورد نظر قرار می گیرد.
فرهنگ و تحولات رسانه ای
سال 2012 نیز همانطوری که انتظار می رفت ، عرصه ای برای توسعه رسانه های مختلف در عرصه تلویزیون ، رادیو و اینترنت و فرارسانه های دیگر بود.
در واقع گرچه این تحولات منحصر به سال گذشته میلادی نیست اما سرعت تحولات این حوزه به قدری وسیع و سریع و آثارش غیر قابل انتظار است که حتی متفکرین که تئورسین فرهنگ جدید جهانی در سایه ی همین رسانه ها هستند ، به سرعت در حال رصد اتفاقات و پیامد سنجی برای تحلیل درست آن هستند.
کتاب ها ،مقالات و نظریه ها، در حال ویراستاری شدن است و همین ویراسته ها هم نمی تواند تشریح کننده ی سرعت و شدت سرسام آور تحولاتی باشد که در حوزه ی رسانه و فرهنگ در حال شکل گیری است.
بی شک وقتی فقط در یک سال ، کل توسعه ی مجموع چند ساله یک حوزه دو برابر یا چند برابر می شود و روند بمباران اطلاعات به سطح اشباع می رسد و به عبارتی اطلاعات و سطح تولید آن به چندین برابر داده های موجود می رسد ،ممکن است دنیا خیلی زودتر از آنچه به نظر می رسد به مرز فقدان معنا در عرصه ی فرهنگ جهانی برسد.
سال 2013 از این حیث ، سالی است که بیش از هر چیز در آن به تبیین وضعیت کنونی فرهنگ بشر و پیامدهای فرهنگی رسانه ها و اینترنت در جهان هستیم.
فرهنگ و شبکه های اجتماعی
گرچه در عبارات مارشال مک لوهان در دهه هفتم قرن گذشته ،بشریت با عبارتی دهکده جهانی آشنا شده و متفکرین آینده پژوه مانند آلوین تافلر درباره ی چنین جامعه ای سر و کله زده اند اما بشریت سال 2013 با مفهوم عملی و غیر قابل کنترل تری از جامعه ای که بر اساس تئوری «زندگی دوم» شکل گرفته روبروست.
جامعه ای که نه تنها یک شبکه ی اجتماعی با کارکردهای ارتباطی است ، وارد فراارتباط شده و تبدیل به یک حقیقت پویا با شهروندانی است که هویت آزادانه مجازی شان را به هویت اجباری شان در جهان واقع ترجیح می دهند.
با این دید ، زندگی دوم دیگر نام یک سایت یا بازی اینترنتی در حوزه سبک زندگی نیست ، بلکه یک روش تازه برای زندگی بسیاری از آدم ها به شمار می رود.
با چنین شتاب و فراگیری بدون هیچ فکر و پیش بینی باید منتظر 2013 و تحولات فرهنگی آن در حوزه سایبری و اینترنتی بود.
آواهایی که بر می خیزد
جنبش وال استریت ،بیداری اسلامی و هم چنین اتفاقات اجتماعی خوبی که به خاطر شکست سیاست های اقتصادی غرب در اروپا به ویژه در کشورهایی مانند یونان و اسپانیا در حال رخداد است گرچه جنبه های سیاسی و اقتصادی داشته است اما نمی تواند آبستن تغییرات عمده در تفکرات فرهنگی نباشد.
این تغییرات فرهنگی است که حتی در بخش سیاست و اقتصاد ،در سال های اخیر زوال و رویش دولت ها و تفکرات را به بار آورده است و از همین صداهای همواره نشنیده شده ، نهضت های بزرگ آینده جهان را بیرون می آورد.
سال 2013 بی شک نقطه عطفی برای انقلاب هایی مانند مصر، اردن ، یمن ، بحرین و حتی کویت استو چه بسا اتفاقاتی که در اروپا در حال رخ دادن است صورت بندی جدی تری از تفکرات مردمی را جایگزین تفکر سرمایه داری نماید.
مجموع این رویکردها سرآغاز اتفاقات فرهنگی شگرف ، با رویکرد آزادی و اعتراض خواهد بود.
فرهنگ و بیم از رکود جهانی
وضعیت اقتصاد جهانی در همه جای دنیا اثرات خود را به اشکال مختلف نشان می دهد و پیش بینی های بانک جهانی و مجامع اقتصادی درباره سال 2013 نیز نوید مناسبی را برای جامعه جهانی ندارد.
بی شک ، این فقر عمومی که آمریکا، اروپا و حتی آسیا را دچار رکود نموده ، بدترین اثرات خود را روی بخش فرهنگ و هنر خواهد گذاشت. زیرا در زمانی که معیشت جوامع به دلیل مسائل مختلف اقتصادی تهدید شود اولین اتفاقی که رخ می دهد این است که مسائلی چون سواد فرهنگی ، مصرف فرهنگی از سبد خانوارها بیرون رفته و در نتیجه تمرکز اقتصادی عموم مردم به ملزومات اولیه و ثانویه باعث از بین رفتن صنعت فرهنگ و هنر و حتی آموزش های عمومی گردد.
به همین دلیل ،سال 2013 که از دید اقتصادی ها ادامه سال های رکود اقتصاد جهان است را باید سالی برای از بین رفتن بیش از پیش بنیان سرمایه گذاری های فرهنگی ، از بین رفتن جشنواره ها و نهادهای خصوصی فرهنگی دانست.
فرهنگ و تولید قدرت نرم
یکی دیگر از شاخص های سال 2013 ،ادامه روند تکثر سیاسی جهان و افول ایالات متحده در همه عرصه ها و به وجود آمدن قدرت های جدید منطقه ای و جهانی است.
این یلوک بندی جدید که از مدت ها پیش در جهان سیاست رگه های پیدایش آن دیده شده است ، بی شک سال 2013 را نیز با قوت و قدرت بیشتری طی خواهد کرد.
بی شک این صورت بندی سیاسی جهان چند قطبی از سویی و هم چنین افول تدریجی قدرت ایالات متحده به ویژه به خاطر مشکلات داخلی در عرصه ی بین المللی تاثیر به سزایی در زمینه ی بخش های فرهنگی جهان خواهد داشت.
ادامه ی این روند، به معرفی فرهنگ کشورهای در حال برآمدن از طریق شبکه های ماهواره ای روس ، اسپانیایی – لاتین و هندی تبار کمک می کند و بی شک چین نیز برای دنیای رسانه های گروهی ، سینما و موسیقی برنامه ریزی خاصی نموده است.
فرهنگ و رسانه که در حال از بین بردن فواصل مفهومی خود هستند، در عرصه ی ایجاد و بسط قدرت نرم ، نقش مهم تری از سلاح و بمب و نیروی نظامی بر عهده دارند و سال 2013 ،نیز از همین رو می تواند عرصه ی مهمی بر رویارویی این قدرت ها باشد و بی شک فرهنگ مهمترین ابزار و شاید بزرگترین قربانی سال 2013 برای نبرد کشورهایی باشد که با یکدیگر قصد مخاصمه سخت را ندارند.
شاید به همین دلیل هم نباید به این راحتی در طلیعه 1/1/1 خرافاتی ها و قبیله مایایی ها به فرهنگ جهانی که بازیچه دست زر و زور و تزویر قدرت سالاران جهان واقع شده ، خوش بین بود.