قدیم ترها که شهرداری تهران دور پروژه های آماده نشده اش گونی های آبی رنگی می کشید که یکی دو روز نگذشته از نصب یا به خاطر باد و بوران زشت و نخ نما می شد و یا توسط کودکان و بعضی جوانان ، این قدر کشیده می شد که به زودی آن سویش هویدا شود.
این ماجرا ادامه داشت تا زمانی که احتمالا یک مهندس خوش ذوق زیباسازی پیشنهاد داد که برای فرهنگ سازی و هم چنین بهبود مناظر شهری به جای گونی آبی بد ترکیب ، بنرهای طراحی شده زیبا که در آن پیام های مناسب و اطلاع رسانی درج شده ، بین پروژه و خیابان حائل شود و حالا سال هاست آن مشکل زیباسازی جایش را به چیزهایی داده که هم مقاوم تر است و هم دوست داشتنی است.
قدیم ترها ایستگاه های آهنی اتوبوس پر می شد از تبلیغات رنگارنگ و نامناسب و حتی یادگاری نوشته های بچه ها. به علاوه این که وقتی ایستگاهی وسط خیابان بود و یا جلوی یک مغازه ، افراد باید قید کاسبی پشت این سایبان آهنی زشت و بد ترکیب را می زدند.
نمی دانم کدام مهندس شیرپاک خورده ای طرح جدید و مناسبی داد که بر اساس آن مقرر شد دیوارهای ایستگاه ها شیشه ای شود و پس از آن برای این که فردا روز این شیشه ها نشود تابلو اعلانات ، با خط خوش بر روی آن آیه های  قرآن را حک کردند.
حالا از جنوب میدان آزادی تا تهرانپارس و از میدان راه آهن تا تجریش تهران مسافرین اتوبوس سایبان های شیشه ای زیبایی دارند که کارکرد فرهنگی هم دارد و به مردم مفاهیم قرآنی را معرفی می کند.
چند روز پیش که به شمال کشور سفر کرده بودم ،شاید اولین باری که دوباره گونی های آبی بد ترکیب حائل بند را در میان ساحل سالمسازی شده مازندران مشاهده کردم، اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود که آیا به روش جذاب تری نمی توان از دختران جوان دعوت کرد که برای شنا به قسمت زنانه بروند؟با خودم گفتم ، بی تردید کسانی که از راه های دور به دریا آمدند ، میل ندارند که در یک چارچوب داربستی زشت و بد ترکیب با گونی های آبی شنا کنند و همین هم کافی است که دخترانی که می خواهند از زیبایی و موج های دریا استفاده کنند ، بی توجه به تذکرات پلیس ساحل ، با لباس و روسری در انظار مردان به آب بزنند ، شنای سخت و کسالت آور با لباس های نامناسب یعنی مانتو و روسری را تجربه کنند و یا این که به سراغ پلاژهای خصوصی بروند و همان صحنه های نامناسب بلوتوثی و اینترنتی از سواحل خلق شود.
در حالی که نا امید از آب دریا ، روی ساحل در میان غریو شادی پسرهایی که بدون هیچ مانعی به دریا می رفتند ، به چهارچوب زشت و مشمئز کننده طرح سالمسازی دریا می نگریستم ، باز به این فکر می کردم که چقدر ساده می شد با ایجاد یک آکواریوم مناسب با شیشه های آینه ای که از یک طرف دید داشته باشد یا حداقل استفاده از پارچه های رنگی و نگاره های مناسب، افراد را به طرف دریای دخترانه و زنانه جذب می کردند تا دینداری منافی بهره گیری از مواهب و زیبایی های دریا نباشد.
و همه این ها تنها مثالی کوتاه از این بود که باز در ذهنم مرور کنم که توسعه دین داری و فرهنگ سازی برای مردم چقدر حساس است و احتیاج به طراحی و دقت و سلیقه دارد... و الا می شود همان گفتار سعدی که فرموده بود:
گر تو قرآن به این نمط خوانی
ببری رونق از مسلمانی