یاد

هدف از ترجمه آشنایی با علوم و فرهنگ دنیاست



رضا سیدحسینی در 22 مهرماه 1305 خورشیدی متولد اردبیل (۲۲ مهر ۱۳۰۵ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) نویسنده و مترجم ایرانی است. سیدحسینی همچنین سرپرست و عضو اصلی تألیف و ترجمهٔ مجموعهٔ شش جلدی «فرهنگ آثار» بوده است.

كار ترجمه را از سن ۱۶ سالگی با ترجمه از تركی قفقازی و تركی استانبولی شروع كرد.وی پس از آن نزد کسانی چون دکتر پرويز ناتل خانلری و عبدالله توکل زبان فرانسه را یاد گرفت و اولین ترجمه‌اش از اين زبان در سال ۱۳۲۶ منتشر شد.بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی به مدرسه پست و تلگراف تهران رفته ومشغول تحصیل در رشته ارتباطات دور شد. سپس برای تکمیل مطالعات خود به پاریس رفت. مدتی نیز در دانشگاه U.S.C آمریکا به تحصیل فیلم سازی پرداخت. بعد به ایران بازگشته و به فراگیری عمیق تر زبان فرانسه و فارسی نزد اساتیدی همچون عبداالله توکل، پژمان بختیاری، دکتر ناتل خانلری پرداخت. در ضمن مبانی نقد فلسفه هنر و ادبیات نیز در آموزشکده تئاتر تدریس می‌کرد.طی دوره‌های متمادی سردبیری مجله سخن را به عهده داشت.

در دوران جوانی کتابی در زمینه روان شناسی با عنوان پیروزی فکر ترجمه کرد که با استقبال زیادی ربرو شد  به طوری که بیش از  سی بار تجدید چاپ شده و می شود.

سیدحسینی تاکنون ۳۴ جلد کتاب منتشر شده‌ است که می‌توان به ترجمه‌هایی مانند رؤیای عشق» از ماکسیم گورکی، «لایم لایت» اثر چارلی چاپلین، «طاعون» آلبر کامو، «آخرین اشعار ناظم حکمت»، «ضد خاطرات» و «امید» آندره مالرو، «در دفاع از روشنفکران» ژان پل سارتر و «آبروباخته»ی جک لندن اشاره نمود.

از وی به جز کار ترجمه ،چند اثر تالیفی نیز به جا مانده که بی تردید مهم ترین آن بی تردید مکتب های ادبی است.

وی در این کتاب به معرفی مکاتب ادبی غرب پرداخته است . وی اعتقاد داشت که در ایران چیزی با عنوان مکتب ادبی وجود ندارد و هیچ سبک ادبی در ادبیات کهن به جز سبک هندی که شباهت زیادی با مکتب سمبولیسم دارد مشخصات یک مکتب ادبی ( یعنی گرایش نویسندگان به بعضی تئوری ها در یک زمان خاص) را ندارد.

سید حسینی مقصود ترجمه را آشنایی با فرهنگ های مختلف می دانست و معتقد بود:

» برای ترجمه كردن كتابی را انتخاب می کند كه  با  طرز فكر نویسنده اش  ارتباط بر قرار کند.«

وی هم چنبن در زمینه ترجمه متونی معتقد بود که بتواند در آن چیزهای جدیدی یاد بگیرد.آن مرحوم در گفتگویی با یکی از مجله تبیان در این زمینه می گوید:

« متنی را برای ترجمه بر می گزینم  كه زبانی که  نویسنده برای بیان مطالبش به كار گرفته برایم جالب باشد یعنی همان سبك نویسنده. من بیشتر كتاب هایی كه نویسنده اش سبك خاصی دارد می پسندم چون می توانم با آن كلنجار روم و توانایی خود را محك زنم كه آیا می توانم سبك نویسنده را در ترجمه رعایت كنم یا نه ؟ »

همین اعمال سلیقه در روند انتخاب آثار مورد ترجمه همیشه برای سید حسینی کارساز نبود زیرا خود او معتقد بود که بسیاری از این متون مورد استقبال مردم قرار نگرفته است.

وی هم چنین معتقد بود که زمانی ترجمه ی خوبی از یک اثر تولید می شود که مترجم فهم عمیقی از آن داشته باشد و بتواند مقصود مترجم را متوجه شود و بنابر این ترجمه را بازگردانی الفاظ نمی دانست.

مجموعه تلاش های سید حسینی باعث شد که به عنوان چهره ی ماندگار کشور در عرصه ی ادبیات توسط سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران معرفی شود.

او پس عمری تلاش در یازدهم اردیبهشت سال 1388 درگذشت.

مدل پيشرفت بومي فرهنگي است

چند روز پيش در دانشگاه ،از عدم تناسب علوم انساني وارداتي با نيازها، موضوعات و دغدغه هاي بومي و ملي  با يكي از اساتيد هم كلام شده بودم.

به ايشان گلايه مي كردم كه: به دليل عقب ماندگي مان در توليد علم و نظريه پردازي حتي براي ارائه ي مثال درباره ي تئوري ها هم دست نياز به مثال هاي خارجي دراز مي كنيم و آن وقت انتظار داريم توسعه بومي به گفتماني فراگير تبديل شود .

زماني كه  شنيدم،مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان و نخبگان استان كردستان به درستي  از مسئله ي به نام "دست يابي به الگوي بومي پيشرفت" سخن گفتند و در فرمايشات خود به ضرورت بهره گيري از تجارب برجسته غرب در اين زمينه اشاره نمودند به ياد جمله اي از يكي از انديشمندان غرب افتادم كه گفته بود:

" انسان ها همانگونه زندگي مي كنند كه فكر مي كنند"

شايد به همين دليل هم باشد كه به نظرم رسيد قبل از هر چيز براي ساختن الگوي بومي پيشرفت و تبديل اين الگو به ادبيات عمومي و گفتمان علمي مهم ترين عامل پيش نياز، فضاسازي فكري است.

همه ي ما مي دانيم موضوعاتي كه در روند شكل گيري افكار عمومي صورتي اجتماعي پيدا مي كنند قبل از بروز واقعي بايد  " تصور سازي" مي شوند.

از قديم الايام هم چنين بوده ،هر چيز جديدي كه براي جامعه ضرورت عمومي شدن دارد ،در گام اول بايد برايش ضرورت ذهني ايجاد كرد.

شايد عدم توجه به اين نكته باشد كه بسياري از ضروريات روزگار ما از يك ايده ،يك بخشنامه و نهايتا يك دستور العمل فراتر نمي رود.

به طور مثال، سال هاست ؛مسئولين جامعه بر اساس رهنمودهاي رهبر فرزانه انقلاب،به دنبال عمومي شدن گفتمان توليد علم و كرسي هاي نظريه پردازي به ويژه در حوزه علوم انساني هستند.

در ارزيابي همه اقدامات ارزشمندي كه در اين زمينه انجام شده آيا مي توان گفت :" اينك توليد علم به يك گفتمان عمومي تبديل شده؟"

يعني امروز مي توان به جرات گفت: " توليد علم مانند بسياري از مسائل اجتماعي ، دغدغه ي همه مردم يا حداقل اكثريت قابل توجهي از قشر تحصيل كرده جامعه شده است؟"

آيا فشار و انتظار عمومي از محافل حوزوي و دانشگاهي اين قدر سنگين شده كه حتي محافل كم تحرك را  نيز وادار به فعاليت و كوشش مضاعف شوند؟

در چنين مسائلي شايد حلقه مفقوده همه فعاليت ها ناديده گرفتن اين اصل است كه روند شكل گيري افكار عمومي،يك مسئله كاملا فرهنگي است.

بدين معنا كه قبل از شكل گرفتن فعاليت هاي نهادها و دانشمندان براي رسيدن به يك هدف ،بايد محصولات فرهنگي متناظر با آن موضوع شكل توليد شود.

از توليد كتاب ،ادبيات ،حتي شعر و طنز در اين زمينه ها تا آفرينش آثاري چون مجسمه و نقاشي و پوستر.

(مثل چيزي كه در زمينه فناوري هسته اي اتفاق افتاد و اكنون اين فن آوري در دور افتاده ترين ديات و روستاها نيز مطالبه مي شود.)

حتي بعضي وقت ها استفاده از لطيفه سرايي  هم مي تواند بسياري از مردم را نسبت به يك موضوع ملي حساس كند.

به نظر مي رسد ،در صورت عدم اتخاذ چنين روي كردي ،در صورت تدوين الگوي بومي پيشرفت يا توليد علم ( به وي‍ژه در حوزه علوم انساني) اعتماد به نفس  ارائه،استفاده و سنجش چنين محصولاتي را نخواهيم داشت.

خلاء برنامه ریزی برای زائران کودک  و نوجوان

چون هنوز فرزندم به سن مدرسه رفتن نرسیده ،سعی می کنم زود تر از همه مدرسه ای ها به اماکنی که مردم برای تعطیلات تابستانی به آن سر می زنند بروم.

از جمله همین الان که نایب الزیاره همه خوانندگان خوب جام جم در حرم امام رضا علیه السلام هستم.

سکوت و خلوتی این روزهای حرم امام هشتم ،اجازه می دهد که با دیده ای باز تر و با تمرکزی بیشتر هم عبادت کنیم و هم تفکر .

تجربه به من می گوید چند روز دیگر که سفرهای تابستانی رونق بیشتری بگیرد این صحن ها و رواق ها مثل همیشه پر از مشاقانی می شود که به ارادت امام رضا از راه های دور و نزدیک به این جا پناه می آوردند.

در این حال همیشه به این نکته اندیشیدم که بضاعت و برنامه آستان قدرس رضوی برای پذیرایی از این

"انتخاب اوقات فراغتی چیست؟"

هیچ گاه شده که ورای فضای روحانی و ملکوتی به این موضوع که مشهد یکی از نقاط اوقات فراغتی کشور است فکر کرده ایم؟

سوال مهمی که این روزها دذر مشهد ذهن مرا به خود مشغول کرده این است که مشهد به عنوان جشنواره ی اوقات فراغت کشور به جز مقام زیارتگاهی چه بضاعتی را برای میلیون ها مسافر جوان و نوجوان خود فراهم نموده است.

به تابلوی برنامه های آستان قدس نگاه می کنم. صفحه پر رنگ و لعابی است که هر هفته به مناسبنسبتی تغییر شکل می دهد اما از تحول محتوایی در آن خبری نیست.

با خود می گویم واقعا مسئولین مشهد اعم از آستان قدس و شهرداری و استانداری برای اوقات فراغت جماعتی که حداکثر دو یا سه مرتبه برای زیارت در هر روز به حرم می روند چه اندیشیده است.

همین برنامه های روز مره؟

احکام، سخنرانی ،مدیحه سرایی و بازهم تکرار و تکرار؟

به خود امام رضا پناه می برم که از قدیم تر ها او را "عالم" آل محمد (ص) خوانده اند.

شنیدذه بودم که امام رضا – بلکه همه ائمه اطهار – منحضر در علوم دینی و اخلاقی نبوده اند  بلکه در همه  علوم سرآمد بوده و دارای حوزه ی علمی بوده اند.

لحظه ای چشم هایم را بستم و تصور کردم چه خوب بود که برنامه های حرم امام رضا برای همه علاقه مندان حضرتش با شخصیت و زندگی و اشتهار امام نزدیک بود.

مثلا در یکی از رواق ها می دیدیم کسی با وسایل کمک آموزشی ایستاده و شیرینی ها ریاضیات را در قرآن کریم بازگو می کند.

یا در صحن دیگری کسی هیات و ستاره شناسی اسلامی درس می دهد.

حساب کنید که چقدر شیرین بود اگر در طرف دیگر می دیدیم که در جوار امام رضا یک مکانی برای مشاوره طب اسلامی و کارگاهی برای تدریس طب الرضا(ع) تشکیل شده بود.

شاید در یکی از صحن های زیر زمین یک مکان برای بازی کودکان و نوجوانان بود که وقتی در شلوغی این جا آزرده می شوند دست مهربان حضرت آن ها را شاد می کرد؟

واقعیت این است که حرم امام رضا الان هم از  زیباترین مکان های دنیاست ولی چقدر قشنگ تر بود که دست اندرکاران این جا را مانند زندگی خود امام رضا متنوع تر ، همه جانبه تر و زیباتر می کردند.

فکر می کنم تجلی شخصیت های همه جانبه در دیده ی عموم مردم نگاهی جامع و همه جانبه می طلبد.

نگاهی عمومی تر از تشکیل یک کتاب خانه تخصصی و یا دانشگاهی که قاعدتا  مورد استفاده همه مردم نیست.

در اطراف حرم بازار و هتل و سرویس های بهداشتی و حتی رستوران های خوبی پیش بینی شده ،اما آنچه ما از امام می طلبیم فرهنگ است و معنویت است.

چیزی که هنوز طراحی خوبی برای آن صورت نگرفته است.

نمایشگاهی از خریدهای ما

این چند روزی که در مشهد توفیق زیارت دارم . در به در دنبال پذیرایی فرهنگی حرم مطهر هستم. مثلا دیروزفهمیدم کتاب فروشی حرم از جای قبلی رفته و در جای دیگری مستقر شده که البته من پیدایش نکردم.

  فروشگاهی هم برای فروش آثار نفیس هنری آستان قدس جنب باب الجواد تشکیل شده که آثار انصاف نفیس و زیبایی دارد. اما موضوعی که بخاطر درگیر بودن ما در نمایشگاه کتاب سال جاری نظر مرا به خود جلب نمود برنامه  ای بود که از سوی آستان قدس برای این هفته پیش بینی شده است.

مایی که نمایشگاه کتاب امسال را با توجه به همه ی جوانب خوب و بدش درک کرده بودیم شاید از ارتباط خوبی با این عنوان برقرار نمی کردیم.نوشته  شده بود: " نمایشگاه کتب خریداری شده آستاتنقدس از نمایشگاه کتاب" و

این جمله برایم بسیار معنی دار و شگفت انگیز بود و دارای چند جنبه ی مثبت و منفی.

جنبه ی مثبت اینکه به هر صورت بودجه ی موقوفات حضرت امام رضا (ع) برای رشد آگاهی همه زائران و مجاوران حضرت هم مصرف می شود.یعنی وقتی روزانه هزاران وعده غذا و نذری در حریم عالم آل محمد(ص) به تبرک به زوار داده می شود . می توان امید داشت که از جویبار آگاهی نیز بیش از این سیراب شان کنند.

جنبه ی  منفی هم اینکه واقعا وسع یک مکان مذهبی برای توسعه ی فرهنگی خود تا کجاست؟ و کتاب خانه ی معظم آستان قدس رضوی با خیل مخاطبان میلیونی اش چه جایگاهی در کمک های دولتی در خرید کتاب داشته است؟شاید اگر این کتابها اهدایی وزارت فرهنگ و ارشاد در نمایشگاه بود ؛ عنوان بهتری برای این نمایشگاه انتخاب می شد.

نکته قابل تا مل اینکه  اگر قرار باشد جایی نمایشگاه های استانی کتاب پا بگیرد ایا یکی از اماکن همیشگی کتاب گستردن فضای بی نظیر حرم عالم آل محمد نیست؟

و جنبه ی آخر هم که یک پیشنهاد است؛این که چقدر خوب بود که به جای بسیاری از خیرات و موقوفاتی که برای تغذیه جسم زائران مانند غذا و امکانات رفاهی و بسیاری از موارد پیش بینی می شود به زواری که به حریم" عالم آل محمد" پناهنده می شوند کتاب هدیه دهند.هدیه ای که نه تنها جسم  ما بلکه روح ما را متبرک می کند


محدوديت‌ها و امكانات صنعت نشر ايران براي حضور در بازار جهاني

محدوديت‌ها و امكانات صنعت نشر ايران براي حضور در بازار جهاني
يكي اين كتابها را ورق بزند
جام جم آنلاين: از دهه 70 ميلادي كه مك لوهان، نظريه‌پرداز علوم ارتباطي، نظريه دهكده جهاني را مطرح كرد هر چه بيشتر مي‌گذرد دهكده جهاني با بسياري از زواياي زشت و زيبايش هر روز گوشه‌هاي جديدتري از چهره خود را مي‌نماياند.
ادامه نوشته

سال نو مبارک

سال نو را به همه ی بزرگواران تبریک می گویم.

امسال توفیق تشرف به ساحت حضرت امام رضا علیه السلام در لحظه تحویل سال را داشیم.

همچنین امروز از سفر جنوب برگشتم

امیدوام ره آورد این دو سفر به لحاظ معنوی و مادی بریم چاره ساز باشد و گزارش هایی را در این زمینه بتوانم منتشر کنم.

فعلا سال شلوغی بوده ان شا ء الله پر بار هم باشد

فرصت بروز فردیت در تشکل های فرهنگی

در چند ماهی که گذشت ، از مهم ترین اتفاقاتی که در حوزه صنفی نویسندگان افتاد، مجمع عمومی و انتخابات انجمن قلم بود که به تحول اساسی در ترکیب هیات مدیره و اداره کنندگان این نهاد حرفه ای منجر شد.

 

ادامه نوشته

نگاهي به وضعيت كتاب در عراق
بازار كتاب‌هاي جنگ‌زده
جام جم آنلاين: سفر به سرزميني تاريخي و مذهبي عراق، در كنار همه لذت‌هاي معنوي و آسماني‌اش يك تجربه دردناك از تماشاي سرنوشت ملتي بزرگ است كه در چنبره فزون‌خواهي طاغوت‌هاي دروني و بروني همچنان دستخوش حوادثي ناخوشايند و تامل برانگيز است.
ادامه نوشته

آغاز عصر وحشت

فرو مایگانی که به قدرت می رسند از حیوانات درنده خطرناک ترند

عصر اوباما عصر خطرنای خواهد بود

روزنامه ........ توقيف شد

به نام خدا

 

مقدمه:

این جمله ای است که در اخبار و جراید سال های اخیر مکرر شنیده و دیده ایم . اینکه مطبوعات در کشور ما چگونه ایجاد و یا توقیف می شوند و بررسی این سوال که آیا مطبوعات توقیف شده پس از دوم خرداد 1376 بر اساس روال پیش بینی شده در قانون مطبوعات تعطیل شدند یا نه سوالاتی است که در این مجال بدان خواهیم پرداخت.

 

 

ادامه نوشته

جادوگری روی شانه های مک لوهان

جي.كي. رولينگ" - نويسنده‌ي داستان‌هاي پرطرفدار هري پاتر - اعلام كرد، برخي خوانندگان، طرح داستان پاياني هري پاتر را دوست خواهند داشت و عده‌اي ديگر نيز از آن متنفر خواهند شد.

 در حالي‌كه تنها هفت روز به انتشار كتاب «هري پاتر و قديسان مرگ‌بار» مانده بود، رولينگ اعلام كرد: ماهيت طرح داستان كتاب هفتم، احساسات فراواني را برمي‌انگيزد.

خبر ديگر درباره‌ي هري‌ پاتر اين‌كه شبكه‌ي خبري بي.بي.سي مسابقه‌اي را با عنوان «داستان 100كلمه‌يي» برگزار كرده است و از طرفداران هري پاتر خواسته تا هرآن‌چه را كه تاكنون در شش قسمت قبلي هري پاتر اتفاق افتاده، در قالب يك داستان 100كلمه‌يي بنويسند و ارايه دهند.

علاقه‌مندان هري‌ پاتر می بايست تا قبل از 21 جولاي سی تير داستان‌شان را براي شركت در اين مسابقه بفرستند. پنج داستان برتر كه سبك نگارشي خلاقانه داشته باشند، پيش از انتشار آخرين كتاب هري‌ پاتر، در وب‌سايت خبري بي.بي.سي قرار ‌گرفت

از سوي ديگر، طبق يك نظرسنجي انجام‌شده،‌ تقريبا يك‌ششم هواداران هري پاتر بعد از خريد آخرين كتاب،‌ بلافاصله به صفحات پاياني آن مراجعه خواهند كرد.

وب‌سايت طرفداران هري‌ پاتر به فاصله‌ي‌ يك هفته تا انتشار كتاب آخرين كتاب هري پاتر، به نظرخواهي از هواداران اين شخصيت جادويي درباره‌ي پايان احتمالي داستان هفتم اقدام كرده است.

پس از آن‌كه رولينگ اعلام كرد، در پايان كتاب هفتم،‌ دو شخصيت اصلي داستان خواهند مرد،‌ كنجكاوي علاقه‌مندان به هري پاتر براي اطلاع از آن شدت گرفت.

به گزارش رويترز، در همين زمينه، كتاب‌فروشي زنجيره‌يي واترستون از طرفداران هري پاتر نظرسنجي‌اي انجام داد، كه نشان مي‌دهد 17درصد از اين افراد بلافاصله بعد از خريد كتاب هفتم،‌ بدون خواندن صفحات مياني،‌ به سراغ پايان داستان خواهند رفت، تا بفهمند كدام شخصيت‌ها خواهند مرد.

يك‌سوم افراد شركت‌كننده در نظرسنجي نيز اعلام كردند، آماده‌اند تا يك شب را بيدار بمانند و كتاب را به پايان برسانند. نتايج نظرسنجي هم چنين نشان داد، دخترهاي علاقه‌مند به داستان‌هاي هري پاتر زودتر از پسرها داستان را به پايان مي‌رسانند و تقريبا به30 ساعت زمان براي پايان كتاب احتياج دارند.

تب هری پاتر و قدیسان مرگ بار نه تنها در فراسوی مرزها بلکه در داخل کشور ما نیز هیاهوی کمی برپا ننمومده است.

در آخرین ساعات عرضه کتاب آخر هری پاتر حتی کتاب فروشی های میدان انقلاب تهران نیز ملتهب است.

کافی است بروی و ببینی که بیشتر از خریداران کتاب 34000 تومانی و کاملا انگلیسی زبان هری پاتر خبرنگاران و تماشاچی ها آمده اند که شاهد "افتخار هم زمانی توزیع کتاب رولینگ در ایران با سایر نقاط جهان " باشند.

آن وقت باید بی توجه به منتقدین و آن هایی که ایراد فنی به کتاب می گیرند به هری پاتر به عنوان یک محصول نگاه کنی که به مدد تبلیغات ، شانس و خلاقیت اینک یکی از جلوه های ویژه نظریه مک لوهان است.

دهکده جهانی  آیا در حال شکل گیری است ؟و مهم تر از این نقش ما و نویسندگان ما در این شهر کوچک دنیا کجاست؟

جعفر ابراهیمی نویسنده کودکان و نوجوانان در رابطه با دلايل توفيق داستان‌هاي هري پاتر گفته: در سال‌هاي اخير گام‌هايي در اين زمينه( استفاده از درون مایه های ماورایی در ادبیات کودکان ایران) برداشته شده و آثار متنوعي به چاپ رسيده‌اند.
وي گفت: يكي از دلايل اصلي عدم موفقيت آثار داستاني ما در سطح بين‌المللي، زبان فارسي است.با توجه به اينكه زبان فارسي زبان مهجوري است آثاري كه به اين زبان توليد مي‌شوند نيز از توفيق كمتري برخوردارند.
ابراهيمي تصريح كرد: در دو دهه اول انقلاب ما مجاز به نوشتن اين گونه داستان‌ها نبوديم و وزارت فرهنگ نيز چاپ چنين آثاري را ممنوع كرده بود و به اين گونه كتاب‌ها مجوز نمي‌داد. اين مساله خود باعث مي‌شد نويسندگان دچار خودسانسوري شوند و در اين زمينه قلم نزنند.
نويسنده كتاب برگزيده «جادوگران سرزمين بي سايه» خاطر نشان كرد: اگر به ادبيات گذشته‌امان نگاه كنيم به موارد زيادي برخورد مي‌كنيم از جمله شاهنامه و آثار نظامي مانند هفت پيكر و... كه سوژه‌هاي بكر براي كار زياد داريم.

هم چنین محمدرضا گودرزي، نويسنده و منتقد، در رابطه با دلايل توفيق داستان‌هاي «هري پاتر» و عدم استفاده نويسندگان از مايه‌هاي تخيلي و ماورايي در ادبيات عامه  می گوید: استفاده از اين گنجينه عظيم كهن ادبيات كلاسيك نياز به توجه و پشتكار نويسنده دارد و اينكه نويسنده اين الزام را احساس كند كه از اين منابع استفاده كند.
وي افزود: در كشورهاي اروپايي و آمريكاي لاتين نويسندگاني چون بورخس به اين الزام و شناخت رسيده‌اند كه منابع كهن شرق خيلي غني هستند و تركيب عناصر اسطوره‌اي و جديد در ساختار داستاني پاسخ مي‌دهد.
گودرزي گفت: از جمله دلايل موفقيت هري پاتر را مي‌توان به همان موفقيت رمان‌هاي عامه‌پسند نسبت داد كه از مسائل مورد علاقه قشر نوجوان استفاده كرده است.
اين نويسنده تصريح كرد: علاوه بر اينكه مي‌توان به اين اثر با ديدگاه داستان‌هاي پست مدرني نگاه كرد. حضور عناصر پست مدرني و كهن در داستان‌هاي هري پاتر از عناصر اصلي موفقيت اين داستان‌هاست.

گودرزي با اشاره به دلايل عدم استقبال نويسندگان از اين منابع گفت: شايد يكي از دلايل به مطالعه كم نويسندگان ما در اين زمينه بازگردد و ديگر اينكه شايد هنوز نويسندگان ما اين الزام را احساس نكرده‌اند كه به سراغ اين منابع بروند.
وي خاطرنشان كرد: بازگشت به گذشته و عناصر و مؤلفه هاي كهن در غرب بسيار رواج دارد و به همين دليل مباحث و فضاهاي شرقي بسيار مورد توجه قرار گرفته‌اند. به همين دليل نويسندگان اين كشورها با استفاده از عناصر كهن و تركيب آنها با فضاها و عناصر پست مدرن فضاهاي جذاب و جالب توجهي خلق كرده‌اند.
از سوی دیگر جعفر ابراهيمي  معتقد است: به دليل امرار معاش، نويسندگان نمي‌توانند با خيال راحت به سراغ اين گونه سوژه‌ها بروند و بيشتر سعي مي‌كنند سفارش‌ها را انجام دهند تا امرار معاش كنند.
وي با اشاره به كمبود متولي در اين امر گفت: ارگان‌هايي كه در اين زمينه فعاليت دارند كم هستند و علاوه بر اين اين ارگانها در انتخاب آثار بسيار گزينشي عمل مي كنند.
وي در ادامه تصريح كرد: نويسندگان ما دست كمي از نويسندگان دنيا ندارند ولي با توجه به نوع زبان و تبليغات گسترده،آثار آنان با استقبال بهتري مواجه مي‌شود.
ابراهيمي تاكيد كرد: فيلم‌هايي كه در اين زمينه و بر اساس داستان‌ها ساخته مي‌شوند كمك زيادي به موفقيت‌شان مي‌كنند كه يكي از دلايل موفقيت هري پاتر، علاوه بر تبليغات وسيع، توليد سري فيلم‌هاي هري پاتر بوده است.
جعفر ابراهیمی این گونه جمع بندی می کند که:: به هر حال نويسنده هري پاتر كار بزرگي كرده كه توانسته به دنياي كودكان وارد شده و تخيل‌شان را به كار بياندازد. اگر آثار توليدي ما به مترجم‌هاي خوبي سپرده شوند و اين آثار از تبليغات مناسبي برخوردار باشند مي‌توانند از توفيق بين‌المللي مانند ساير آثار برخوردار شوند.

نویسنده داستان گران سنگ مخلوق(فيروز زنوزي جلالي) نیز در این زمینه نظر جالبی دارد وی می گوید: قبل از هري پاتر به سراغ ماركز مي‌رويم. وقتي رمان در غرب در حال مرگ بود ماركز با «صد سال تنهايي» آن را دوباره احياء كرد.
زنوزي گفت: دستمايه تخيل در ادبيات كلاسيك ما بسيار فراوان است اما متاسفانه به علت عدم مطالعه نويسندگانمان اين مقوله در ايران مهجور مانده است.
وي تصريح كرد: كوئيلو از منابع شرق خيلي خوب استفاده كرده و مي‌كند و به همين دليل آثارش را به خوبي به فروش مي‌رساند. منابع اكثر اين نويسندگان آثار شرق است.
زنوزي با انتقاد از نوع نگرش نويسندگانمان گفت: ما هميشه فكر كرديم مرغ همسايه غاز است و هميشه دنبال چيزي بوديم كه ديگران داشته‌اند. آنان از منابع ما استفاده مي‌كنند ما دنبال فرم‌گرايي و پست مدرن و ... هستيم.
اين نويسنده معاصر تاكيد كرد: اين‌ها مسايلي است كه دامنگير ادبيات ما شده است. استفاده از ادبيات كلاسيك در كشور ما صفر است و نويسندگانمان با ادبيات كلاسيك بيگانه‌اند.
وي در ادامه به معضلات ادبيات ما اشاره كرد و گفت: چقدر از اين مواد خام در توليد آثارمان استفاده كرديم. مصيبت و درد بزرگ ادبيات ما، «شبيه ديگري شدن» است. نويسندگانمان مي‌خواهند شبيه ديگري شوند.
جلالی هم چنین معتقد است: نويسندگان بايد به خانه خودشان و ذخاير ادبي كه داريم، برگردند و از اين عتيقه‌ها و ذخائر گرانبهاي ادبي استفاده بهينه ببرند.
زنوزي با اشاره به ترجمه آثار گفت: دريچه‌هاي ما به سوي جهان غرب بسته است و جايي براي بروز توانايي‌ها و آثارمان نداريم. اگر زلال‌ترين آبها را محصور كنيم و راكد بگذاريم مرداب و گنداب مي‌شود.
 خالق هري پاتر به غناي منابع شرق پي برده و اين مسئله را فهميده و از اين منابع استفاده فراوان برده است كه ما در هزار و يك شب از اين مسايل و ماجراها فراوان داريم.
زنوزي تاكيد كرد: بايد عناصر و منابع اسطوره‌اي و كهن را با ساختار بديع امروزي ارايه دهيم و با خلق فضاهاي نو و تازه و امروزي و استفاده از عناصر ادبيات كهن به خلق آثار خواندني بپردازيم.
خالق «باران بر زمين سوخته» این گونه تحلیل می کند: وقتي نويسندگان معضل معيشت دارند ديگر جايي براي بروز دغدغه‌هاي شخصي باقي نمي‌ماند. علاوه بر اينكه نبايد هميشه منتظر باشيم تا كسي متولي امر شود و ما را به سوي كارها سوق دهد. آثار بديع دنيا را در ابتدا كسي ساپورت نكرده و اين آثار خودجوش به وجود آمده‌اند.

جواد جزيني نويسنده معاصر نیز  می گوید:

هري‌پاتر يك پديده است و اين پديده نيازمند شناختي همه‌ جانبه است. شناخت اين پديده نيز نيازمند دقتي همه جانبه است.
 نويسنده‌اي سال‌ها پيش گفته بود كه به زودي اثري پديد مي‌آيد كه جهانگير مي‌شود و در حوزه كودك و نوجوان موج عظيمي ايجاد مي‌كند.
با توجه و شناخت و مطالعه متون گذشته و فرهنگ و اساطير كهن و آشنايي با دغدغه‌ها و علايق مخاطبان هم‌عصر خود مي‌توان به خلق آثاري در خور توجه پرداخت.
يكي ديگر از دلايل مهم موفقيت هري‌پاتر، رسانه‌هاي فرهنگي مثل روزنامه‌ها و مجلات و سينما و به معناي گسترده‌تر، تبليغات است.
وی خاطر نشان می کند: با استفاده از هنر تبليغات تا حدود زيادي مي‌توان به موفقيت آثار فرهنگي و هنري افزود كه همانطور كه گفته شد يكي از دلايل مهم موفقيت هري‌پاتر نيز همين امر است.
علاوه براين فكر مي‌كنم در كنار اين كتاب يك فعاليت مهم و گسترده جهاني تبليغاتي فرهنگي در سايه درونمايه و مضمون پنهان‌تر رمان استوار است.

 

نظر خالق کتاب کوچه اقاقیا نیز در این زمینه گیراست:

سليقه و توانايي نويسنده‌ جاي خود اما توجه كردن به ريشه‌ها و حتي به فولكلور و جغرافياي محيط و ادبيات كهن يك نوع جهت دهندگي هم مي‌خواهد تا باب شود.
تجربه ثابت كرده فراخوان ايجاد جريان مي‌كند مانند فراخوان‌هاي مختلف در زمينه جنگ و ... كه ايجاد جريان كرده‌اند و اين توجه واقعا از اولياي امور بر مي‌آيد.
راضیه تجار  ادامه می دهد: متاسفانه نگاه بخشي از نويسندگان ما به آن سوي آب است. در حقيقت بايد هويت فرهنگي مان را بشناسيم و از همين فرهنگ تغذيه كنيم تا اينكه نگاهمان به ادبيات پست مدرن و ... باشد.
 بعضي از نويسندگان ما به گونه‌اي مي‌نويسند كه اگر چند اسم را از اثرشان حذف كنند، انگار داستان توسط نويسنده‌اي غربي نوشته شده است.
وي معتقد است: خصوصا در جوان‌ها اين گرايش زياد است. بايد دغدغه شناخت هويت و فرهنگ را در خودمان ايجاد كنيم.
ما از ادبيات كهن قوي و غني‌اي برخورداريم و آن قدر سوژه و حرف داريم كه ديگران از ما كپي مي‌كنند مانند هزار و يك شب و داستان‌هاي ديگر كه نويسندگان غربي زيادي از آنها استفاده كرده‌اند.
تحلیل و جمع بندی این نویسنده نیز جالب توجه است: چند پاره گي وقت و دغدغه‌ها و دويدن‌هاي بسيار و مطالعه كم باعث مهجور ماندن اين مقوله شده است. اين مسايل فراغت زيادي مي‌خواهد تا نويسنده بيشترين وقت خود را در خدمت من نويسند‌ه‌اش بگذارد.

 

امیر حسین فردی نویسنده و رئیس شورای عالی ادبیات داستانی بسیج نیز در این زمینه به نقطه نگاهی متفاوت در تحلیل این موضوع اشاره می کند وی می گوید:

 تفاوت و علت موفقيت هري پاتر و ساير داستانها و علي الخصوص آثار ادبي خودمان در تبليغات وسيع و گسترده اين داستانهاست.
 متاسفانه ادبيات ما در رسانه ملي و ساير رسانه‌ها، مورد غفلت قرار گرفته و به هيچ عنوان از خبررساني و تبليغات در رسانه‌ها سهمي ندارند.
مديرمسئول «كيهان بچه‌ها» معتقد است: از نظر ما هري پاتر چه از لحاظ ساختاري و چه از لحاظ محتوايي در سطح نازلي قرار دارد.
خالق رمان اسماعيل می گوید: نظرات متفاوتي در رابطه با اين مجموعه داستانهاي هري پاتر وجود دارد. علاوه بر اينكه اين كتاب در غرب هم مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفته است.
وي تصريح كرد: كليساها در اعتراض به محتواي داستانهاي هري پاتر به ترويج جادو و جادوگري و مسايلي از اين دست اشاره كرده‌اند.

 

یکی از نکات مهم در موضع آخرین کتاب داستان های هری پاتر نیز همین نته ای است که فردی اشاره کرده است.

واتیکان به عنوان متولی رسمی دین در غرب نسبت به مفاهیم پنهان دین ستیزی و هم چنین ترویج خرافه و جادوگری در این کاب و سایر قصه های هری پاتر اعتراض کرده است و این تازه اول ماجراست.

 

هنوز سال های زیادی از ارائه نظریه مک لوهان درباره ایجاد  دهکده جهانی نگذشته است که می بینیم دستاورد های فرهنگی و هنری جهان به صورت یک پارچه و فراگیر توزیع می شوند . دغدغه های مشترک فرهنگی به سراغ ما هم می آیند.

دور نیست اگر فکر کنیم در پاسخ به هری پاتر ما هم به سراغ یک اسطوره ماورایی برویم و این آغاز یک موج است که ابتدا و جهت گذار آن ما ما نبوده ایم.

اما سوال اصلی اینجاست که در مقابل موجی که  ادبیات جهانی را  دست خوش یک پارچگی می کند و تربیت کوچک ترین فرزندان ما توسط قصه های هم سایه ها و دیگرانی که نمی شناسیمشان شکل می دهد چه تحلیل عملی برای ادبیات جهانی و آینده خود داریم؟

چه فرقی دارد که هری پاتر یک داستان قوی باشد یا ضعیف و ساختار آن دارای ایراد محتوایی باشد یا یک شاهکار؟

البته از  آن جا که عده ای از ما عادت داریم هر موفقیتی را مرهون خود بدانیم می توانیم اعلام کنیم که هری پاتر هم ایده ای شرقی است اما باور کنید که اتفاقی که در حال وقوع است چیزی فراتر از تحلیل های ماست!

منبع اخبار و مصاحبه ها: خبرگزاری های ایسنا و فارس

عصر عاشورا شروع کربلای زینب است...

نماز شام غریبان

غمناک ترین شب زینب

نماز شب نشسته می خواند

زانوهایش رمق نداشت

به دور می نگریست

به حسین که سالهاست  در کنار او نیست

گویی این ۵۰ و چند سال زندگی نگذشته است و صبح میلاد است

میلاد یک خورشید

زینب می داند که صبح فردا خورشید از تنور خولی طلوع خواهد کرد

 

کن بخش  سوم

 

کن اصلی:

اینقدر شهران و دهکده المپیک و از آن طرف شهرزیبا و شهرکهای سازمانی از شمال به کن چسبیده اند که محدوده روستای اصلی کن به سادگی امکان پذیر نیست مگر به کمک قدیمی ها.

باغهای کن گرچه  به رغم ساخت و سازها هنوز کم و بیش حفظ شدند و با عبور دو بزرگراه نیایش و شهید همت در حال محصور شدن و البته بی آب ماندن و خشک شدن هستند اما فراتر از محدوده انسانی کن اصلی هستند .

 مرحوم حاج ملا علی کنی از مجتهدان نامی عصر ناصرالدین شاه که به فتوای ایشان قرارداد ننگین رویتر لغو شد در حدود 150 سال پیش به مدد تقوا ی الهی مرز کن را تعیین کرد و این گونه کن از سایر دهات این بخش شناخته شد.

همه کنی ها بر این قول متفقند و اسنادی هم ارائه می کنند که در آن سالها وبای سختی منطقه را فرا گرفته که از تهران آمده بوده و این پیر روشن ضمیر خیش کشاورزی بردوش با ذکرهایی که می خواند و حرزهایی که می دانست به دو کن خطی کشید که محدوده کن شد و به لطف الهی وبا به داخل آن راه نیافت.هنوز نوادگان حاج ملا علی کنی در کن و در بازار تهران سه راهی به نام این بزرگوار وجود دارد.این محدوده از شمال به باغ امام حسین ع و از جنوب به حوالی بزرگراه شهید همت کنونی متصل است.

کن پنج محله اصلی و یک غریب آباد دارد که محل سکونت مهاجرین است که به شرح آن می پردازیم:

1.          دارقاضی یا درقاضی که ظاهرا درآن قاضی کن می زیسته و بزرگترین حسینیه و مسجد کن موجود است و همیشه سرشناس ترین روحانی کن درآن نماز می خوانده است

2.                   میانده که پایین تر از درقاضی است

3.          بالون که پایین ترین و فدیمی ترین بخش کن است گرچه متاسفانه به خاطر بافت نفوذ نا پذیر بالون مورد هجوم مهاجرین غیر قانونی واقع شده و نزدیک به 20 درصد جمعیت کنونی آن را افاغنه و همسر و فرزندانشان تشکیل می دهند ولی حدود 2 سال پیش در جریان ساخت بزرگراه شهید همت 50 سکه نقره به ضرب انوشیروان عادل در این محله پیدا شد.

بالون و کاسه سفالی پیدا شده در آن نشان دهنده حدود 2 تا 3 هزار سال تمدن در آن دارد

4.          محله اسماعیلون که یکی از بزرگترین محلات است که مردم اهالی آن را به سادگی مثال زدنی و برخی صفات می شناسند.وجود امامزاده علی اکبر این جعفر که کنی ها به آن امامزاده جعفرع  می گویند اعتبار این محله است

5.          سرآسیاب:مردم سرآسیاب اکثرا سرشناسان کن هستند گرچه اصلا خانواده های موجود درآن سابقه بیش از 200 سال سکونت در کن را اکثرا ندارند و از سایر قصبات آمده اند.تمول مالی مثال زدنی سرآسیابی نیز برای خودشان حرف گفتنی

6.                   غریب آباد:

از چهار راه شیدا و ایستگاه یخچال که در آن بقایای یک یخچال طبیعی هنوز هم موجود است به بالا تا جاده سولقان را کنی ها به طعنه غریب آباد می گویند که محل نوکنی هاست.

نو کنی ها شامل کنی های جوانی که برای زندگی خود در سامان کن قدیم جایی نیافتند یا اینکه می خواهند در بافت و ساختمانهایی جدید زندگی کنند یا مهاجرین کمتر از 40 ساله به کن است.

تراکم مهاجرین لر و آذری به حدی زیاد است که در غریب آباد یک مسجد خاص برای ترک ها و یک مسجد خاص یرای ملایری ها ساخته شده است.

کشاری ها و کیگایی ها،اراکی ها هم در این قسمت زندگی می کنند و این قسمت هنوز در حال ساخت و ساز است البته نه ساخت و ساز  خیلی اصولی

ذکر یک نکته قابل ذکر است که کنی ها را در امامزاده های آنان دفن می کنند اما بغیر کنی ها اجازه دفن در این امامزاده ها داده نمی شود. 

قدیم تر هر محله یک حمام داشته و بغیر حسینیه یک مسجد اختصاصی نیز داشت که کوچکتر بود و گرم کردن آن در سرمای سخت کن راحت تر بود.

در کن و اطراف حیواناتی مثل خر و قاتر استفاده می شده و حیوانات وحشی مثل گرگ و شغال و ساریخ(جوجه تیغی) پلنگ – روباه – کبک  آهو و وگوزن – بزکوهی و خرگوش به کرات دیده شده است.


عزاداری محرم و زندگی کنیها به روایت خودشان

عزاداری و زندگی کنی ویژگی های خاص خود را داردو نوع دین داری کنی ها نیز روش خاص خود و کنی های اصیل متاثر از کوه و فضای خودشان حتی در غذا پختن از گیاهانی استفاده کردند و می کنند که در نوع خود منحصر بفردند مثل:

پشنگ – قاضی یاغی – سبزی شاه – پندیرک- چاپیلی – ام سلمه – اوزمه- شویدک-  گندمک – کلمبه – گیاه تشار – والک – شنگر لاله – سیروک وریواس که در پلو و خورشت می ریزند.

کنی ها غذای آبرومند شان به سبب گردوی فراوانشان فسنجان است البته آش انار و آبگوشت باغی و آش بلغور را به این غذاهای کنی بیفزایید.

کنی ها معتقدند به برکت حاج ملاعلی به محدوده کن آسیب جدی نمی خورد و مثال مس زنند در حالی که به کشار و دهکده و شهران و پایین کن در زمان جنگ موشک خورد ولی به کن هیچ آسیبی نرسید.

همچنین کنی ها به نقلهای خودشان خیلی معتقدند به چند نقل در همین زمینه توجه کنید:

1.       ماجرای امامزاده داوود ع و چپ شدن چشمهای بعضی کیگایی ها

در کن معروف است که زمانی که امامزاده مجاهد داوود ابن عماد وارد قریه کیگا می شود مردم از ترس با تعقیب کنندگان همکاری می کنند ولی به خاطر شان ایشان فقط مسیر فرار حضرت را با چشم نشان می دهد.

مشهور است یک فامیلی که در کیگا اکثرا بچه هایشان انحراف چشم داردند از نسل همان ملعون ها هستند و خدا به نفرین امامزاده چشمشان را چپ نگه داشته است.

2.       ماجرای فاجعه  اخیر سیل امامزاده داوود ع و قبر دسته جمعی

چندین نفر از موثقین کن و کیگا در خواب جناب امامزاده  داوود علیه السلام را می بینند که فرموده باشند : به زودی حرم را کر خواهم داد

این گونه است که مردم متوجه می شوند که عذابی در شرف نزول است

قضیه هم از این قرار بوده که تعدادی از اراذل در حریم امامزاده به نوشیدن مسکرات مشغول شده بودند و در حال مستی به ایشان اهانت هم نموده بودند.

یکی از اهالی برای نگارنده عینا نقل کرده که در حوالی سال های 35 به بعد از قضیه را دیده که در حالی که به نخود چینی مشغول بوده یک ابر کوچکی به بالای امامزاده می رود و شروع به بارش می کند و این گونه کیگا دچار یک سیل سهمگین می شود.

اهلی همچنین نقل می کنند گروهی برای در امان بودن از عذاب بالای کوه می روند و گروهی به داخل امامزاده می روند اما سیل بی امان تر از این حرفها بوده است.

در امامزاده شعیب اکنون قبر دسته جمعی بعضی از اعضای بدن مقتولین این فاجعه است.

در این فاجعه امامزاده ویران شده و بدن مردم با جریان شدید آب رودخانه کن با برخورد به تخته سنگها فاصله 30 کیلومتری را طی می کندو چند وقت از حاشیه بندهای کشاورزی کن و اطراف اعضای دن جمع آوری می کردند ه همراه آب به پایین می آمده

تنها بدن سالمی که به پایین می آید در حالی که تکه تکه نشده بوده بدن مادر و فرزندی بوده که در یکی از قالی های امامزاده پیچیده شده بودند که پس از مرگ متلاشی نشده و در کنار کن متوقف شده بودند.

در کتبی که در ذکر کرامات و تاریخ امامزاده داوود علیه السلام نوشته شده نیز این واقعه به اختلاف ذکر شده و آنچه مسلم است سیلی در دهه 30حرم را ویران و مردم زیادی به قتل رسیدند.

3.       امامزاده مفقود المقبره محمود ع  در   کشار سفلی

کشار بالا گرچه به واسطه مهاجرت گروهی از اصفهانیهای سنگ تراش بقول مادر بزرگ کشار که اکنون حدود 105 تا 110 سال دارد (مش صغری اصفهانی) ایجاد شده اما کشار پایین که دره ای تنگ و صعب الزرع است از قدیم موجود بوده است.

کشار پائینی ها معتقدند که امامزاده محمود نامی از تعقیب دشمنان به کوه و درختی پناه می برد و در این نقطه نیز در دل درخت یا کوه پنهان می شود.

بعضی از آنها حتی برای او مقام غیبت قائلند اما اکثرا قبر او را در چشمه معجزه می دانند که آب آن در سرما گرم و در گرما سرد و زمهریر است.

حتی بعضی از کشاری ها به واقعه ای اشاره می کنند که در آن در گذشته ای نه چندان دور به واسطه دفن اولاد نامشروع سقط شده در چشمه مدتها چشمه خشک شده و پس از خواب نمای اهالی توسط این امامزاده و در آوردن این بچه از بستر چشمه دوباره چشمه می جوشد.

4.       فتیر حاج کرم پادشا

عجیب ترین مراسم نذری که در کشار بالا و پائین نظیرش را دیده ام نذری فتیر است که یکی از واجبات آن نقل قضیه کرامت فتیر و هشدار نسبت به بی توجهی نسبت به آن است.

فتیر یک نوع خوردنی از خمیر عادی است که بجای تنور در یک ماهی تابه بدون روغن سرخ می شود و سپس به ریز ترین قطعات تکه تکه شده و در مایعی از شکر و آب وگلاب و هل دم می شود.

شعله زیری آن خیلی کم است و شعله روی دیگچه از پنبه هایی است که رشته رشته به نیت مراد یافتن بر روی در دیگ آتش می زنند.

نقل حاج کرم پادشا نیز دارای قصه ای ایست خیلی مفصل که تعریف آن به زبان کشاری وقت زیادی می طلبد اما مضمون آن بشرح ذیل است:

زن وشهر فقیر و هیزم شکنی در  شهری که حاج کرم بر آن حکم می رانده برای حل مشکلات خود برای حضرت زهرا علیها سلام فتیر نذر می کنند و به حاجت می رسند.

وقتی فتیر رای برای حاکم می برند از روی استهزا به آن تمسخر می کند .

به زودی در سفری که حاج کرم به دریا می رود دچار دردسر می شود و وقتی از مرگ نجات پیدا می کند در ساحل بجای یک آدمکش دستگیر می شود و به فلاکت و بدبختی می افتد.

در زندان از نذر فتیر با خبر شده و با اعتقاد آن را نذر و اجرا می کند و به همین سبب نجات پیدا کرده و تخت حکومت را باز می یابد و این نذر را عمومی می کند و به همین دلیل به فتیر حاج کرم پادشا معروف می شود.

این نقل را باید قبل از هر چیزی  برای درست کردن فتیر توسط یکی از موسفیدان بطور کامل گفته شود.

5.       نبش قبر امامزاده

یکی از اشراف کن که شنیده بوده در قبر یکی از امامزاده پول و طلاست شبی به حفر آن می پردازد و لیکن چیزی نمی یابد .

کنی ها با اسم و ادرس می گویند به زودی این ملاک ثروتمند به فلاکت و بدبختی افتاده است.

6.       علم نظر کرده بالون

در حسینیه محله بالون ضریحی است که پشت آن یک تیغه تماما نقره علم است که مردم به کرامت شده بر آن اعتقاد زیادی دارند.

در ایام تاسوعا و عاشورا این تیغه را از ضریح بیرون آورده و در میان حسینیه نصب می کنند و مردم از نزدیک آن را زیارت می کنند و از آب متبرک شده به سر تیغه به نیت شفا می آشامند. در این تیغه مقدار قابل توجهی طلا نیز به کار برده شده و شاید از آثار دوره قاجار باشد،مایه این اعتقاد در اینجاست که تیغه قدیمی که نقره ای نیز بوده چندین بار مورد حسد سایر کنی ها یا سایر جاها قرار گرفته و دزدیده شده و و درکاه های طویله پنهان شده بوده است.

سارقین و مردم در کمال تعجب دیده اند که هر بار این تیغه دزدیده شده به زودی بدون دخالت کسی به محل خود برگشته و باعث حیرت مردم گردیده است.

7.       درخت خونی

عصر عاشورا درخت امامزادگان عین زین علی علیهما اسلام چند قطره خون می چکد.

8.       چاه یاحسین بالون

در بالون چاهی است که از آن در روز عاشورا صدای یا حسین می آید

 

عزاداری کنی ها :

  1. نحوه عزاداری کنونی

همانگونه که اشاره شد کن 5 محله اصلی قدیمی دارد دسته های عزاداری در کن فقط شب عاشورا و تاسوعاو ظهر عاشوراست و هر حسینیه به صورت پاد ساعت گرد به طرف سایر حسینیه ها حرکت می کند

بجز محله بالون و میانده که زنجیر می زنند سایر محله های کن سینه می زنند و حالت سنتی تر دارند.

  1. حسینیه های کنونی و قدیم

در قدیم هر محله یک حسینیه و یک مسجد داشت و درب حسینیه فقط برای محرم به روی مردم باز می شد. حسینیه ها تا 20 سال پیش هم همینطور بود که سقف نداشت.

یکهفته به محرم درها باز می شد و تمیز می کشت و سه تیر چه بزرگ چادر بلند سقف را با شعار یا حسین بالا می بردند.

ازدیاد جمعیت کن باعث شد نماز هم بعضا در حسینیه برگزار شود و این گونه شد که سقفهای ایرانیتی ثابت جای چادر را گرفتند

در درقاضی و میان ده و سرآسیاب در وسط حسینیه حوض آب برای وضو قرار دارد

در 5ساله اخیر همچنین کاشیکاری و سقف دائم و مخارج بسیاری برای همه حسینیه ها توسط خود مردم انجام شده

جمعا می توان گفت حسینیه های کن رقابت چشمگیری باهم دارند.

  1. زنان در عزاداری

تا قبل از انقلاب غذا به زنها در عزاداری داده نمیشد زنان در عزاداری ها به نحو با شکوهی در طاق نماها و ایوانهای طبقه دوم همه حسینیه ها می نشینند و بی پرده ناظر عزاداری هستند.

جو کن اجازه بی حرمتی به زنان در طبقات دوم و اول حسینیه ها را نمی دهد و این امر باعث سو استفاده و خود آرایی بعضی زنان در جریان عزاداری ها می شود که محل تاسف است.

  1. سنگ زنی بالونی ها

صبح عاشورا بالونی ها رسم غریبی دارند که در آن سنگهای تخت گردی را به هم با نغمه ای حزین می زنند و اعلام می کنند صبح عاشورا شده است.

نحوه سنگ زنی نیز دارای سه سطح است  رکوعغ و نیایش و قنوت

  1. مداح های قدیم

مردم کن در پاسخ به این سوال از مداحان زیر بعنوان قدیمی های این رشته نام می برند:

 

  1. روحانی های کنی

همه کن را در قدیم به نام حاج ملاعلی کنی می شناختند و امروز به آقای مهدوی کنی رئیس روحانیت مبارز تهران که بالاترین سمت او کفیل ریاست جمهوری در سال 1360 است.

برادر آقای مهدوی را به سادگی می توان در هر مراسم ختم یا کوچه و بازار و کوچه باغهای کن دیدکه آقای باقری کنی نام دارد.کنی ها بخصوص از روحانیان نامی کن از اله داد – حاج محمد علی – شیخ مهدی – شیخ جعفر – شیخ حسین و حاج محمد تقی نام می برند.

  1. روحانی های میهمان

در دوران اختناق ستمشاهی کن پایگاه روحانیان انقلابی بود که بخاطر ممنوعیت و محدودیتهای پایتخت مریدان را برای استماع سخنان خود به کن می کشاندند تا جایی که علیرغم دوری کن از مرکز قیام 15 خرداد در کن رنگ و بوی عاشورایی داشت.

بعضی از این افراد عبارتند از حجج اسلام کافی ،هاشمی رفسنجانی ، محلاتی

  1. حاج آقا تهرانی بزرگ

از قدیم روحانیانی بودند که در کن حاکم شرع بودند و با توجه عدم سند بندی اراضی و اکثر خانه های اهل کن بنچاق معاملات مردم و صیغه زن و شوهر ها را جاری می کردند.

اینهادر واقع رهبر کن محسوب می شدند،هنوز کار نقل و انتقال ملک و زمین توسط بنچاق در کن و تحت نظارت روحانیت است اما بزرگترین این افرادکه پس ازشیخ محمد علی این کار را می نموده  آیت الله مرحوم شیخ تهرانی بود که حدود 40 سال حاکم شرع کن بود و به تازگی به لقا خدا پیوست.

  1. دعوا و رقابت در هیات داری

همانگونه که اشاره شد رقابت شدیدی بین هیاتها استو مردم محلات با جمعیت بسیاری به سراغ عزاداری می روند.

رقابت بین دسته های سینه زن و زنجیر زن به صورت جداگانه وجود داردو باعث می شود که هر سال بر بعضی تجملات و روشهای نو افزوده شود.

هر دسته هر سال از چند مداح درجه یک دعوت می کند تا آبروی آن را انجام دهد.

متاسفانه گذشته و گاه حال کن مشحون از این اتفاقات است که زمانی این رقابتها تبدیل به درگیری می شده و کار به چاقو کشی هم می رسیده است.

در سایر دهات بخش کن این درگیری ها عمیق تر بوده و هست و تعدادی کشته و زخمی در اینجنین درگیری ها ملاحظه می شود.

این درگیری ها در داخل کن بین بالونی و میان دهی از یک طرف و سر آسیابی و اسماعیلونی سابقه فراوانی دارد.

  1. تعزیه درقاضی

همان طور که بالون برنامه ویژه سنگ زنی را دارددر قاضی هم بجز عزاداری میزبان 13 مجلس تعزیه در حسینیه بصورت رسمی در محرم است.

  1. غذاهای عزاداری

مهمترین و پای ثابت غذاهای کن در عزاداری به خاطر باغات فراوانش فسنجان است در کشار و سولقان قیمه لا پلو هم داده می شود که غذایی متفاوت است.

نکته قابل توجه اینکه هر حسینیه در ایام عاشورا از اول محرم غذا می دهد و غذا در ایام خاص اکثرا دو خورشته است.

هر کنی از هر جای ایران به کن می آید تا عزاداری کند و اینگونه است که در شبهای عادی شبی 50000 پرس و در عاشورا 100000پرس غذا طبخ شود.

  1. قمه زنی

سرآسیابی ها هم متاسفانه تا همین اواخر مدعی خرافه قمه زنی در محرم بوده اند و سرآسیاب قمه زنی انجام می شد.

  1. ساعت عزاداری کنونی

بر خلاف هیاتهای کنونی سایر جاها که مراسم اکثرا با شام تمام می شود شام آغاز برنامه در کن است.

شبهای تاسوعا و عاشورا زمان حرکت دسته ها ساعت 11 شب و ساعت مراجعهت آن حدود 4.30 صبح فرداست.

بجز روز عاشورا که برنامه از صبح شروع می شود.

  1. مداح های کنونی

همانگونهکه اشاره شد بخاطر بعضی ملاحظات به خدمت گرفتن مداحان برای کنی ها اهمیت بسیار دارئ که بجز مداحهای کنی باعث جذب مداحان شهرکهای اطراف به کن می شود.

کنی ها دو نوع خواندن را می پسندند که قدیمی و حماسی خواندن و بسیجی و اهنگین خواندن این دو تیره است.

مداحان جدید بیشتر ا شهرکهای اقماری مثل شهران و جنت آباد و... جذب می شود.

جالب توجه اینکه سولقان خود مداحان صادراتی قابلی دارد

کن بخش دوم

در هر حال دلايل متعددي تهران را به چنين هيولا ي  بلعنده اي تبديل كرده است كه مواردي از آن را  مي توان  از گذشته تا كنون در كلي ترين شكل بدين صورت ذکر کرد   :

·          تمركز گرايي

·          اجراي طرح ها ي فرمايشي

·           الگو برداري از طرح هاي شهرسازي كه با  ظرفيت هاي زيست محيطي اقتصادي اجتماعي و فرهنگي تهران منافات داشت

·          تقسيم كردن شهر به دو قسمت داخل و خارج محدوده و بازي كردن و مانور دادن بين اين دو بخش

·          عدم برقراي عدالت اجتماعي در خدمت رساني بين خارج از محدوده و داخل محدوده

·          بي توجهي محض به  ظرفيت هاي فضاي جغرافيايي تهران در برنامه ريزي

·     بي توجهي به نقش حياتي  و اساسي ارتفاعات شمالي در تداوم حيات تهران و زيستگاه هاي بالادستي و پايين دستي آن  و شتاب بخشيدن بر توسعة فله اي به سمت اين ارتفاعات و بر روي اين ارتفاعات.

·     و موارد بسيار ديگر كه  در اين مبحث نمي گنجد  اين روند تاكنون  اين استنباط را در اذهان ايجاد كرده است كه  تهران يعني ايران  و ايران يعني تهران . حال اگر  قوانين طبيعت را باور داشته باشيم كه مصرف در جايي موجب كاهش منابع در جايي ديگر خواهد شد بنا براين افزايش  مصرف آب تهران يعني كاهش حق آبه  در  زيستگاه ها ي  بالادست و پايين دست  .  مصرف سنگ هاي تزييني ساختماني مثل مرمر ، گرانيت و غيره يعني  تشديد  تخريب در بسياري از حوزه هاي آبخيز البرز و زاگرس  . تشديد  مصرف چوب  يعني شدت يافتن تخريب در جنگل هاي شمال كشور  و موارد بسياري از اين  نوع  .

با اين مقدمه  نگاهي به ويژگي هاي حوزه كن و سولقان مي كنيم :

حدود  حوزه :  حوزه كن و سولقان از شمال به حوزه شهرستانك ، از جنوب به حوزه  واريش و ورديج .از غرب به حوزه سيجان- واريش و ورديج واز شرق به حوز ه حصارك و فرحزادمحدود است

ارتفاع حوزه  : حداقل  1400و حداكثر 3900 متر از سطح دريا است .


موقعيت اداري -سياسي حوزه :

بر پايه آخرين سالنامه آماري ( 1381 ) مراكز جمعيتي اين حوزه جزو دهستان “سولقان ” از بخش “ كن ” و در  شهرستان تهران قرار مي گيرد.

متوسط بارندگي سالانه حوزه  : 625 ميليمتر (متوسط بارندگي داخل تهران  250 ميليمتر  ) است .

منابع آبي حوزه : اين حوزه از شش رودخانه  به نام هاي  امام زاده داود - رندان - تالون - كشار ، سنگان و الياس  تشكيل شده که در پايين دست حوزه ( قبل از ورود به دشت  ) رودخانه  كن و سولقان را تشكيل مي دهند .  غير از شش رودخانه نام برده  آبشار  دره حيدر  واقع در شمال ده رندان ،  چشمه گوزن در امام زاده داود و چشمه محمود در شمال ده  كشار سفلي از منابع مهم آبي  و از جاذبه هاي طبيعي اين حوزه مي باشند .

دبي متوسط رود خانه كن بالغ بر 2200 ليتر در ثانيه (2/2 متر مكعب در ثانيه )  و حجم آب سالانه آن نيز  حدود 70 ميليون متر مكعب است  .

فلور حوزه :

درختچه زار هاي بادام وحشي ، گونه هاي پراكنده اي از ارس ،  همچنين گونه هاي دارويي از جنس Achillea , Anthemis  و گونه هاي چتريان مانند Ferula ovina در اين حوزه داراي  ارزش  و اهميت هستند.

مكان هاي جمعيتي و جمعيت حوزه  : اين حوزه بر پايه سر شماري سال 1375 داراي  يازده آبادي با جمعيت 2493 نفر مي باشد(بجز خود کن) . گفتني است كل بخش كن و تنها دهستان آن داراي 13 مركز جمعيتي است كه يازده مركز آن در داخل حوزه كن و سولقان  و دو روستاي “ واريش و ورديج( به ترتيب با جمعيت 80 و421 نفر ) در حوزه واريش قرار دارند  . بعلاوه  جمعيت روستاي تالون با داشتن مساحت وسيعي از باغات دره تالون داراي جمعيت فصلي است که بيش از 50 خانوار را در بر مي گيردكه در فصل سرما به  سنگان و يا تهران مهاجرت مي نمايند .


تعداد جمعيت و واحد هاي مسکوني روستايي

حوزه کن و سولقان در سال 1375

نام آبادي

جمعيت

تعداد واحد مسكوني

خانوار

جمعيت

امام زاده داود

17

36

16

كيگاه

74

381

67

رندان

53

247

40

طالون

2*

7

2

باغ دره سنگان

28

139

20

سنگان نو

2

4

2

سنگان بالا

27

119

26

سنگان پايين

64

296

58

سنگان وسط

70

326

51

كشار سفلي

44

219

35

كشار عليا

149

719

121

جمع

530

2493

1813

سولقان    :

سولقان كه  در حال حاضر مركز دهستان سولقان است  و از طريق  فلكه دوم  شهران به کلان شهر تهران متصل مي شود .

آغاز  عمليات اجرايي آزاد راه تهران شمال   در سال 1375  را مي توان نقطه عطفي در توسعة فله اي سولقان دانست . در تصاوير ضميمه شتاب ساخت و ساز در اين روستا شهر كه بدون هيچ كنترلي  در حال شكل گيري است مشاهده مي شود.  تاثير عمليات اجرايي آزاد راه تهران-  شمال و به دنبال آن توسعه شتابنده در اين حوزه  جاي مطالعات ويژه اي از ابعاد گوناگون دارد .

مشخصات زير حوزه رندان و تالون

اين حوزه  با  مساحت : 7197 هكتار( 39درصد كل حوزه كن و سولقان ) جزء منطقه  حفاظت شده البرز مركزي است .

از نظر زمين شناسي متعلق به دوران سوم زمين شناسي در واحد هاي “ ائوسن ” و اليگوسن ” با  تركيب سنگ شناسي  توف و شيل است

توپوگرافي و ژئومورفولوژي : حداكثر   ارتفاع حوز  3759  متر است كه  بلند ترين نقطه در حوزه كن و سولقان بشمار مي ايد . در  ارتفاعات بالاي 3000  متر ، دامنه ها  داراي شيب هاي تند و بيرون زدگي هاي سنگي و در مناطق ميان بند ( ارتفاع بين 3000 تا 2000 متر)  داراي  دامنه هاي منظم ، دامنه هاي توده سنگي و بيرون زدگي سنگي است که چشم انداز هاي  زيبايي را بوجود آورده اند .

خاكهاي اين حوزه  از خيلي كم عمق ( در ارتفاعات فوقاني )  تا نبستاٌ عميق و تحول يافته  مي باشد .

نوع اقليم حوزه نيز  نيمه مرطوب  بوده  داراي باران هاي فصل سرد بويژه در ديماه و اسفند ماه است  .

قابليت و ظرفيت هاي  زيستي حوزه رندان و تالاون :

×         چشم انداز هاي  زيباي كوهستاني

×         آب و هواي  بسيار مطلوب تابستاني

آب فراوان و پاک  ناشي از چشمه(چشمه هاي متعدد  در محل برونزد سنگ ها ي آتشفشاني با سنگ هاي رسوبي ) و ذوب برف كه در دو رودخانه تالون ورندان جريان داشته و در انتها  به رودخانه كن مي پيوندند .( رودخانه تالون   به طول ده كيلومتر از ارتفاعات 2850 متري سرچشمه گرفته و با شيب متوسط 11 درصد تا اتصال به رود خانه كن امتداد دارد .)

×         وجود دو دره  بسيار زيباي تالون و رندان با باغ هاي قديمي

×         و جود پستانداراني نظير قوچ،  ميش و حتي پلنگ

×         منطقه اي كاملاٌ مستعد ايجاد پارك طبيعي

×         پوشش گياهي آن هر چند دستخوش تغييرات زياد شده ولي قابليت تحول را دارا مي باشد . مهمترين گونه هاي آن شامل :

گون ها (  (   Onobrychis  . گونه هاي بالشتكي ارتفاعات زياد نظير:

Acantholimon  است( اين جنس در ايران 83 گونه علفي خاردار و اغلب پشته اي است که در مناطق استپي و استپي سرد تا ارتفاعات کوهستاني مي رويند و از عناصر ناحيه ايران و توراني محسوب شد و جهت حفاظت خاک ارزش فوق العاده اي دارند و اغلب گونه هاي آن انحصاري ايران مي باشند )   و گونه هاي ديگر نظير  :

Thymus Kotschy

Astagalus spp

Buffonia  macrocarpa

Allium SPP

Arenaria Polycnomelia

-Ferula ovina

مراكز جمعيتي: اين حوزه داراي دو مركز جمعيتي است

يك -   روستاي رندان

روستاي رندان روستايي است پايكوهي باجمعيت 247 نفر كه بيشترين آن ها به  دامداري و باغداري  اشتغال دارند .  محصولات آن نظير سيب درختي ، گيلاس ، آلبالو و است . پوشش گياهي ارتفاعات و كف دره در اين روستا ،  زبان گنجشك   چنار - گل گاوزبان آويشن گل بنفشه گل ختمي چاه كوهي و.. مي باشد . پوشش دامنه هاي محدوده روستا عموماٌ پوشش متراكمي است . متاسفانه از سال 1375 با شروع عمليات آزاد راه تهران-  شمال سودا گران زمين به سراغ اين روستا آمده اند و با  قطعه بندي زمين در شيب ارتفاعات ، ضمن بالا بردن قيمت زمين در اين روستا وضعيت اقتصادي اجتماعي و فرهنگي روستا را به حال و هواي ديگري كشانده اند .  به گفته اهالي در چهار يا پنج سال پيش قيمت 200 متر زمين حدود 30 تا 40 هزار تومان بود ولي امروز فقط  يك متر زمين با اين مبلغ معامله مي شود .  واگذاري زمين ها بوسيله شوراي روستا انجام و نيز سند دار و واگذار مي شود . بدون توجه به پيامد هاي اين واگذاري ها . ظاهراٌ عناصر محلي صاحب اختيار  در واگذاري و بخشيدن اين اراضي ملي حفاظت شده مي باشند !!

دو روستاي تالون (طالون )

روستاي تالون يك روستاي دره اي است . جمعيت ثابت اين روستا  اندك است ولي جمعيت فصلي آن  بيش از 50 خانوار است  . اين دره ظرفيت  بسيار بالايي از نظر باغداري و توليد محصولات آلبالو گيلاس گلابي سيب گردو و .. برخور دار است . و هم اكنون آلبالو و گيلاس آن به خارج از كشور صادر مي گردد.   دامنه هاي اين دره بسيار زيبا و در بهار به دليل گل هاي ريواس از منظرة  شگفت انگيز ي برخور دار است .

تهديد هاي جدي حوزه تالون و رندان :

Ø      آزاد راه تهران – شمال مهم تري تهديد

قطعه چهارم ، پنجم و ششم آزاد راه تهران – شمال  از كيلومتر 16 بدون توجه به حفاظتي بودن اين منطقه از اين حوزه عبور مي کند .  در گزارش آزاد راه  تهران -شمال در خصوص  وضعيت طبيع اين قطعات چنين شرح مي دهد :

·        قطعه چهارم : شروع مسير در كيلومتر 550+16 در انتهاي قطعه سوم قرار گرفته است . مسير در دامنه غربي دره موسوم به طالون و در كوهستان بسيار تند تا كيلومتر 415+17 ادامه يافته و در اين محل جهت ورود به تونل و قطع پيش زدگي تند كوهستان دو باند مسير از يكديگر جدا شده و باند رفت در كيلومتر 650+17 به تونلي به طول 245 متر وارد مي گردد . طول تونل مذكور در خط برگشت حدود 310 متر است . باند هاي مسير پس از خروج از تونل در كيلومتر 366+18 مجدداٌ بهم پيوسته و در كيلومتر 700+18 از مقابل روستاي “تالون” كه در ضلع شرقي رودخانه قرار دارد عبور و در امتداد آبريز ذكر شده صعود مي نمايد . عوارض دامنه تند و مسير به تدريج به حاشيه رودخانه نزديك مي شود . عرض مسير در طول 4450 متر در خط رفت معادل 35/13 متر و در طول 4546 متر خط برگشت مساوي 60/12 متر است و حداكثر شيب مسير معادل 6 درصد است . حداقل ارتفاع مسير در کيلومتر 550+16 معادل 2044 متر و در كيلومتر 21 قبل از ورود به تونل بزرگ تالون 2313 متر از سطح دريا است .

·      قطعه پنجم و ششم : مسير اين قطعات از كيلومتر 050+21  در فاصله 340 متري تونل بزرگ طالون شروع مي شود . بطور كلي قطعات 5 و 6 شامل دو دستگاه تونل به طول 4830 متر و 4785 متر مي باشد كه به شكل رفت و برگشت عمل مي كنند . عرض مسير در داخل تونل ها معادل 30/10 متر است و حداكثر شيب طولي مسير ها معادل 5/2 درصد است . ارتفاع مسير در نقطه ورودي 2324 متر است  . باند برگشت مسير نيز با فاصله عرضي حدود 40  متر  از مسير رفت قرار دارد تونل هاي دوگانه طالون به صورت مستقيم با شيب يكنواخت تا انتها ادامه دارند .  خروجي تونل  در كيلومتر 170+26 در ارتفاع 2245 متراست ( خروجي تونل از حوزه لانيز شهرستانك در حوزه كرج مي باشد ) در فاصله حدود هر 500 متر از تونل هاي ذكر شده پاساژ اتصالي بين دو باند تونل احداث مي گردد كه در شرايط ويژه به عنوان راه اضطراري عمل خواهد نمود .

در پايان هر سه قطعه ذكر شده است كه اين مسير ها در تعارض با اراضي كشاورزي باغات و ابنيه قرار ندارد . در گزارش هيچ اشاره اي به اينكه اين منطقه جزء مناطق حفاظت شده البرز مركزي است و ارزش هاي زيستي بسياري دارد و اينکه مجوز عبور از اين منطقه و برهم زدن تعادل طبيعي آن چگونه داده شده نمي شود !! و بسيار ساده از آن مي گذرد

بر اساس آخرين بازديد ( شهريور 1382 ) عمليات اصلي راه هنوز شروع نشده است و لي از دو  سال گذشته تا كنون عمليات ايجاد تونل دسترسي در مسير  دامنه هاي غربي ارتفاعات حوزه امام زاده داود شروع شده است . ضمن آنكه عمليات حفر تونل اصلي از طريق  دهنه خروجي در حوزه شهرستانك از سال 78 شروع شده است  .در هر حال مهم ترين پيامد هاي فيزيکي و زيستي اين راه  در اين حوزه را مي توان بدين صورتت دانست :

§         تخريب دامنه ها در را اصلي و راه هاي دسترسي  و  تبديل شيب 80 درصد دامنه ها به شيب 6 درصد

§         پر شدن بخش وسيعي از دره  زيباي تالون

§         تخريب خاک و پوشش گياهي

§         تخريب بستر رودخانه ، کور شدن چشمه ها

§             افزايش لغزش ها و ريزش هاي جانبي دره ها

§         تغيير ميکرواقليم منطقه

§           تبديل شدن اراضي يک منطقه حفاظت شده به کالايي براي سوداگري و ساخت و ساز چنانکه اين روند از سال 75 در اين حوزه شروع شده است

§         نابودي زيستگاه ها

§         تغيير الگوهاي معيشتي و شتاب  گرفتن تخريب حوزه

§         و...

ساخت و ساز در آبخيز هاي تهران ( ارتفاعات بيش از 1800 متر ) تجاوز به حقو ق نسل ها است

پيامد هاي ساخت و ساز در آبخيز هاي تهران : ، تخريب بستر طبيعي رود ها و آبراهه ها ، سيل ، هدر دهي آب،  تخريب خاک و پوشش گياهي ،تسريع روند رسوب گذاري در سد هاي پايين دست، نابودي زيستگاه هاي گياهي و جانوري ،  نابودي باغات کوهستاني و ييلاقات تهران ، ، تجاوز به حريم کوه نشينان

دره کن – سولقان

این دره در شمال شرقی شهر تهران قرار دارد و رودخانه که از بلندیهای شمال البرز سرچشمه می گیرد . در مسیر آن جریان دارد . در طول دره ها قهوه خانه هایی وجود دارد که در روزهای هفته به ویژه در روزهای تعطیل تابستان از مسافران پذیرایی می کنند


گفتاری درباره بخش کن قسمت اول

وقتی به نقشه ایران بزرگ نگاه کنی نزدیک ترین نامی که در کنار اسم این پایتخت به تمام معنا گنده شده می بینی  نام همین بخش کن است.

البته آن فاصله اندک که در نقشه برای کن تا تهران قائل شدند هم بر اساس مسامحه است زیرا اساسا دیگر کن با شهر تهران فاصله ندارد.

کن گرچه هنوز بخشداری دارد و اتفاقا بخشداری آن هم برای سهولت دسترسی در چهار راه جنت آباد باز شده ولی بخش اصلی آن که الان بالغ بر 60000 نفر جمعیت دارد روی پلاک هایش نوشته شهرداری منطقه 5

البته چند سالی است اراضی کنار مسیل و رودخانه کن شده جزو شهرداری منطقه 22 اما آنچه برای مردم کن و دهات اطراف مهم است این است که کن، کن است.

حالا که کن صد پاره شده و از طرشت گرفته تا فرحزاد و هریاس و تا نزدیک شهریار هر طرفی دیگر خبری از آن بخش بزرگ نیست کنی ها را از یک چیز می توان شناخت و ان لهجه کوهستانیهای شمال غرب تهران است.

گرچه سولقانیها، کشاریها،سنگانیها و خود کنیها تفاوتهایی برای لهجه شان و البته لغاتشان باهم قائلند ولی این لهجه ها که گاه تند و گاه آرام هستند و گاه محکم و غلیظ گاه شل  همه و همه یک لهجه اند.

این تفاوتها هم شاید از قرار دادن بعضی لغات برای یک کلمه در دوجای مختلف باشد نه تفاوت زبان

مثلا کشاریها دارکوب می گویند حسن گدو شاید این بر آن اساس باشد که اول نفری که دارکوب را معرفی کرده حسن نامی بوده است.

کنی ها به آبشار می گویند ترنا

کشاریها به جوجه تیغی می گویند تیشی

کشاریها به آغوش کشیدن می گویند کش گیرم

کنی ها و کشاریها و سایر دیار این بخش علیرغم بزرگ شدن و رشد جمعیت همه هم را به یک صفت خاص می شناسند مثلا حسن موش حسن جوجو مرتضی پفک حمید شله مرتضی یه نونی محمود نرگس

آنها که صفت خاصی ندارند هم به نام پدر یا پدر بزرگ یا مادر مثل عباس عذرا ،قدرت فیض اله و ... چون تقریبا ده پانزه فامیل اصلی در کن قدیم وجود ندارد که نشان طایفه آنهاست مانند کارساز،حاج ملاعلی،حاج ملا حسین، چهارپادار،محمد خانی

مملکتی در کنار پایتخت سربلند:

خودشان به خودشان کندی می گویند و نقل می کنند همه روستاها ی اطراف تا خود شمیران و از این طرف تا کرج در بخش کن بودند البته حرفشان قابل استناد هم هست.

محله های اصلی کن را که بگردی پر است از خانواده های ریشه دار کندی که اصالتا از دهات حصارک در شمال تهران،باغ فیض،خور نزدیک کرج و... می باشد و به اصطلاح کن به قدری مهم بوده که مردم دهات آن برای زندگی بهتر به آن مهاجرت می کردند.

خدابیامرز حاجی کشاری را وقتی بچه بودم می شناختم و آنموقع می گفتند 100 سال دارد می گفت آنموقع از کن و کشار با چهارپا تا مرکز تهران یک روز و نیم راه بوده است

آنموقع از کن تا شمال هم نزدیک یک هفته از میان کوه ها می رفتند البته اگر این بزرگراه تهران شمال افتتاح شود یکساعته از کن تا شمال می شود رفت.

البته با شکل گیری کرج جدید و شهریار و بزرگ شدن تهران دیگر خیلی از دهات کن از آن جدا شدند مثل طرشت که الان یک دهات محاصره شده توسط اتوبانهای یادگار امام و و آل احمد و خیابان آزادی و محمد علی جناح است.یا مثل دهات زیبای مهرآبا د که فرودگاه مثل اژدها زیبایی آن را بلعید.

تنها دهاتی که در این سالها به کن اضافه شده امامزاده داوود و کیگا ست چون قدیم از اینجا راه نداشته و جزو توابع فرحزاد بوده و هنوز هم خیلی ها از فرحزاد پیاده تا امامزاده داوود ابن عماد ع می روند ولی به خاطر راه نزدیکتری که از کن برای ماشین کشیده اند الان مال کن است.

کن کنونی از دو حوزه جغرافیایی مورد توجه است یکی کن محصور در دره گردشگری و زیبای کن و سولقان که در البرز مرکزی بنا شده و دیگر قصبات مانند وردیج واریش هریاس حصارک دهات حسن آبادکه الان گران ترین نقاط منطقه 5 است و میدان نور در آن بنا شده پونک  و...

دره کن و سولقان شامل یک حوزه آبگیر است شامل دهات درکورو که بخاطر ساخته شدن فبلم مسافری از هند به آن ده سیتا می گویند.

کن محصولات باغی زیادی دارد اما توت و انار کن معروف است البته به تازگی زعفران هم در کن می کارند از محصولات حوزه کن مهمترین آنها گردوست که به آن خورشت مغز نیز می گویند و در عروسی و عزا مصرف می شده.

کن برای خودش گیلاس و قیسی و آلبالو و گلابی و سیب و انگور و تقریبا همه میوه های بهار و تابستان را داشته ودارد البته بجز مرکبات

سولقان و سنگان و رندان و طالون و کیگا و کشار هم از این دست است که در این جا به یک مشخصات کلی جغرافیایی از آن اشاره می کنیم  که توسط نسرین خطیبی تهیه شده

حوزه كن و سولقان با تمركز ويژه بر روي زير  حوزه " رندان و تالون"

ديده بانان زمين اولين سري گزارش هاي خبري - تحقيقي معضلات  زيست محيطي آبخيز هاي تهران  را  تقديم خوانندگان مي كند ، آبخيز هايي كه  به دليل تو سعه ناهنجار كلان شهر  تهران به شدت آسيب ديد ه  اند و چنانچه  اين روند ادامه يابد به جرات مي توان در آينده ي نه چندان دور  منتظر يك فاجعة زيست محيطي براي  تهران و ساير زيستگاه هاي متاثر از آن بود  .

ابتدا   به شكل گيري کلان شهر تهران و روند تتوسعة آن به سمت آبخيز ها اشاره مي شود

اين گزارش حاصل كار جمعي شامل : بازديد از حوزه ، گفتگو با مردم ، تهيه فيلم و عكس  توسط  سيما مستوفي جاويد ، هنگامه هاديان ، طيبه موسوي و نسرين دخت خطيبي  وهمچنين  مطالعات كتابخانه اي و تدوين نهايي توسط نگارنده است .

تهران دورة ناصرالدين شاه به شكل هشت  ضلعي  ناقص الاضلاعي بود كه با  حلقه اي  از خندق ها از اراضي اطراف جدا مي شد . در آن زمان  وسعت شهر به حدود 12 كيلومتر مربع مي رسيد كه نسبت به وسعت دورة صفوي  4 برابر شده بود . ( تهران قديم جعفر شهري جلد اول )  حدود تهران در اين دوره  عبارت بود از  :شمال :  خيابان انقلاب (شاهرضا )  از سي متري تا نرسيده به  پيچ شميران وتاكمي بعد از چهار راه كالججنوب :  خيابان شوش ( اين خيابان بعد ها كشيده شد و در آن زمان فقط به صورت خندق  و خاكريز بود)شرق : در مسير خيابان شهباز ( اين خيابان نيز بعد ها احداث شد ) تا بعد از ميدان ژاله .

غرب : از پايين  چهار راه جمهوري ( چهارر راه شاه سابق ) تا نزديك ميدان گمرك

اين محدوده  از طريق 12 دروازه با خارج از مرزهاي خود  ارتباط داشت ( دروازه هاي دولت شميران يوسف آباد باغشاه - گمرك خاني آباد- غار شاه  عبدالعظيم خراسان دولاب دوشان تپه قزوين )  بنا براين با توجه به وسعت و حدود ذكر شده فاصله شمال تهران تا ارتفاعات 1800 متري پاي كوه هاي البرز جنوبي حدود 14 كيلومتر بود ( به خط مستقيم روي نقشه ) .

آهنگ توسعه تا سال 1320  آرام و به شكل  پيوسته  و متحدالمركز بود . از سال 1321 تا سال 1340 توسعه سريع تهران آغاز  شد . در اين سال ها توسعه  عموماٌ در راستاي محور هاي ارتباطي صورت گرفت  .

سال 1341 نقطه عطفي در آهنگ توسعه تهران  از آرام به توسعه پر شتاب است كه شكل آن تا قبل از انقلاب عموماٌ  پيوسته بوده ولي بعد از انقلاب   شكل  ناپيوسته غالب مي گردد  .

در يك دوره كوتاه  108 روستا باهمة هويت انساني اجتماعي فرهنگي و با همة  اراضي كشاورزي و باغات متعدد و چشم انداز هاي زيبا و آب هاي زلال و تميز  به وسيله هيولاي تهران  كاملا‏  بليعده  و يا  استحاله شدند كه در زير اشاره مختصري به تعداد آنها در جهات چهار گانه جغرافيايي  مي كنيم :

40 روستا از  شمال

(   سوهانك قلعه فولادي شيان باكك- كاظم آباد - ضرابخانه مبارك آباد سرخه حصار ملك فاطميه دار آباد كاشانك جماران جمال آباد منظريه نياوران چيذر رستم آباد دروس و سلطنت آباد  چاله هرز قيطريه دزاشيب كامرانيه حصارك شميران دربند ولنجك داوديه يوسف آباد اميرآباد قلعه ارامنه-  امام زاده  قاسم حديقه اراج - لويزان احتسابيه ازگل -  لارك اقدسيه  پس قلعه اوين دركه )


26 روستا از  غرب و شمال غرب

( طرشت جاويد آباد سعادت آباد   باغ فيض قلعه ارامنه كن   ورد آورد مهر آباد كن پونك كاوسيه چيتگر حصارك كن و )

28 روستا در جنوب

( قلعه مرغي خاني آباد ابن باويه يافت آباد جوانمرد قصاب - و )

14 روستا از جهت شمال شرق و شرق

( تهران پارس جواديه مجيد آباد قنات كوثر قاسم آباد قلهك مجيديه نارمك-  سرخ حصار رحيم آباد تلو خاك سفيد قصر فيروزه و..  )

بنا براين تهران  كوچك 15 هزار نفري زمان آغا محمد خان قاجار (  1785 ميلادي ) در مقطع سال  1375 از بعد جمعيت 450 برابر و از بعد وسعت  50 برابر توسعه يافت . ( محدوده 24 منطقه  ) . حال اگر  توسعه تهران  فراتر از 24 منطقه مديريتي شهري مورد مطالعه قرار گيرد ، مشخص مي شود كه وسعت  ناپيوسته تهران بسيار فرا تر از اين محدوده است . به عبارتي  وسعت معني دار تهران را مي توان همان  وسعت حوزة  نفوذ تهران بزرگ دانست كه  در طول 150 كيلومتر ( از دماوند تا هشتگرد ) و عرض  90 كيلومتر  ( از ميگون  تا حسن آباد )  گستردگي دارد . اين توسعه گسسته در نوار كوهستاني به شكل حيرت انگيزي ابتدا  حول  محور هاي گردشگري ،  سپس حول هسته هاي گردشگري و متعاقباٌ حول شهرك ها ي نو پا ، مكان هاي تفريحي ورزشي جديد و  در  چند ساله اخير نيز  با آغاز عمليات اجرايي طرح آزاد راه تهران شمال در محدوده  و شعاع عمل اين طرح  رو به گسترش  است .

طرح جامعه مدنی و...(2)

پیشینه تاریخ آزادیخواهی در ایران

مدرنیته با همه کاستی هایش واقعیت بی بدیل قرون جدید است؛ که در میانه همه مضرات با گسترش وسایل ارتباط جمعی و رشد آموزش بشریت را به سوی  سبک جدیدی از زندگی رهنمون شده است.

تندرو ترین منتقدین تجدد هم نتوانسته اند خود را بی نیاز از دستاوردهای آن جلوه نمایند.

احیا نقد یکی از آثار تجدد است که منتقدین تجدد خود از آن بهره می برند .

گرچه هزار و یک افسوس در تاریخ تجدد ایران و انقلابهای ایرانی می توان از منور الفکری و غربی مآبی و شکست نهضتهای مردمی وجود دارد ولی به هر صورت ما می توانیم همانگونه که نهصت ترجمه در دوران عباسی را آغاز راهی بدانیم که به علمایی چون صدر الدین شیرازی و فیض و علامه طباطبایی رسید .آغاز اطلاع رسانی و انفجار اطلاعات در قرن هیجده و نوزده میلادی را سر آغاز آگاهی شد که فرجام آن انقلاب اسلامی بود.

مهمترین عنصر ضعف قیا مهای پیش از قاجار همین بحث رهبری و نبود مانیفست مبارزه  بود که با نهضت تنباکو موضوع به رغم همه موانع تا حدی مرتفع شد.

مردم استبداد زده در اولین نافرمانی مدنی در زمان میرزای بزرگ(ره) اقدام به لغو قرارداد تنباکو نمود.

حاج ملا علی کنی نیز که مجتهد تهران بود در اقدامی مشابه اقدام به تحریم قرارداد رویتر نمود و این آغاز مبارزات مردمی در چارچوب نهادهای مدنی بود.

مسئله ای که پس از قیام تنباکو که بر سر منافع محدودی اجرا و انجام شد  جای بحث و نقد و نظر بسیار طولانی دارد موضوعه قیام مشروطه در دهه 80 سده 13 هجری است.

مشروطه یک قیام تمام عیار مدرن است که که به مدد همراهی علمای بزرگی چون فقیه نائینی(ره)،میرزا عبدالله مازندرانی و در مقاطعی مرحوم شیخ فضل الله نوری مبانی آن بر اساس مبانی فرهنگی ملت،که اسلام است تئوریزه شده بود.

این قیام باهدف استقلال ،آزادی و ترقی صورت می گرفت اما یک تفاوت اساسی با قیامهای نوخواهانه و ترقی خواه سایرر ممالک مانند انقلاب کبیر فرانسه یا انقلاب اکتبر و... را داشت و همین مطلب باعث بحران رهبری و شکست مشروطه با کودتای سیاه سید ضیاء شد و آن اینکه مشروطه طلبی در غرب به مقتضای تعامل و همراهی قدرت و دین یک حرکت ضد دینی نیز محسوب می شد و استقرار جامعه مدنی پس از انقلاب یک مشی سکولار (= حذف دین از مناصب حکومتی و زوایای اجتماعی) را بهمراه داشت اما مشروطه ایران یک قیامی بود که که مفاهیم ضمنی آن بازگشت به عدالت الهی بود و نه عدالت اومانیستی بر محور انسان.

اتفاقات پس از مشروطه مانند شهادت شیخ فضل الله و پس از آن درگیری مشروطه خواهان با پدران دفاع از مشروطه ستارخان و باقرخان نشان گر همین تفاوت دیدگاههاست.

رشد نا متوازن نهادهای مدنی و استقرار ناقص جامعه مدنی از یک سو و عدم تدبیر ودانش دلسوزان مشروطه باعث می شود که پس از چندی نه تنها انقلاب مشروطه باعث وحدت بیشتر مردم ، بلکه بعنوان دلزده تر کردن مردم و انشقاق نظر اجتماع شود به نحوی که مشروطه ای که برای خود پارلمان دارد  وق انون مطبوعات تصویب کرده و نهادهای قانونی را در حال تاسیس دارد پس از کمتر از بیست سال استقرار شاهی را به چشم می بیند که نه تنها از خانهای قاجار مستبد تر است،بلکه آزادانه و بدون مخالفتی جدی هم بر آزادی های مدرن می خروشد و هم بر حریت دینی.

استیلای پهلوی اول پس از 15 سال مشروطه و ادامه عملکرد وی تا پایان جنگ جهانی دوم نشان گر عمق سر خوردگی عامه از آزادیخواهی است که نه باعث استقلال آنها شده و نه آزادی  ارمغان داشته و نه ترقی و تنها اسباب دست مردم که دین آنهاست نیز از آنها گرفته اس.

مدتها زمان لازم است تا نسلهای مشروطهبروند و در پس شهریور 20 کسانی انگیزه مبارزه محطاطانه تر داشته باشند.

اما به هر صورت فرصت پس از شهریور 20با تندروی های دشمندست نمای آزادی از بین می رود و بهانه برای دور جدید ی از استبداد پهلوی دوم فراهم می گردد.

انقلاب اسلامی اما یک مطلب جدید است که از آغاز روند هوشمندانه ای برای ان طراحی شده است و این به دلیل این است که رهبری این انقلاب نگاه جامعی به مباحث انقلاب ، رونفکری و سایر موارد دارد.

امام خمینی فرزند نسل سوم مشروطیت است که تاریخ مشروطیت را با چشمان خود مطالعه کرده و پس از فرجام نهضت ملیمتوجه است که اجانب و ضد انقلاب همواره با کنترل انقلاب ها به مقاصد خود می رسند.برای ضد انقلاب شخص مهم نیست بلکه مهم هدف است که می توان تواسط شخصی دیگر و حتی با عنوان انقلاب آنرا به ظهور رساند.

مهم این است که پهلوی اول یا آتا تورک منافع انگلیس را تامین نمایند چه بعنوان جمهوری و چه پادشاهی چه مشروطه

حال اینکه رضاخان رئیس جمهوری مانند حسنی مبارک دائمی باشد یا پادشاه یا رئیس حزب حاکم تفاوتی ندارد.

امام خمینی با درک این مسئله از ابتدا تکلیف خود را با دو گروه اسلام ستیزان و متحجرین مردم گریز معلوم کرده و دست روی نقطه ضعف آزادیخواهی از زمان میرزای بزرگ می گذارند.

جمهوری اسلامی محقق می شود اما ادبیات رهبر انقلاب نوسازی مفاهیم است چه در حوزه شریعت که بحث از دین پویا ست و چه در حوزه آزادیها که قید حفظ مبانی اسلام را به یدک می کشد.

امادشمنان مردم که از مردم و رهبری برای کشت مقاصد خود نا امید شده اند کشور را به عرصه یک جنگ بزرگ می کشند و یکی از مقاصد آنها نیز ابتر گذاشتن برنامه های انقلاب اسلامی برای ایجاد نهادهای اجتماعی و استقرار بلند مدت آزادی است.

نامه امام امت به مجلس در پایان عمر نشان می دهد بسیاری از برنامه های امام خمینی(ره) برای استقرار قانونو حاکمیت مردم بخاطر جنگ ه تعویق افتاده بوده و در این میانه رحلت رهبری و چالش ویرانی فزاینده ای که در کشور در اثر طولانی ترین جنگ قرن بیستم بوجود آمده اولویت های حکومت جمهوری اسلامی را در عرصه اجتماع تغییر محسوسی داده است.

 


·                                درباره سید محمد خاتمی

متولد 1322 از شهر اردکان از توابع استان یزد است.پدرش سید روح الله از نوادگان امام مجتبی و از رهبران مبارز شهرستان یزد است .

سید محمد پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به حوزه علمیه اصفهان می رود و دروس سطح را به پایان می برد همزمان با فراگیری دروس دینی به تحصیلات آکادمیک هم می پردازد.

فرجام این تحصیلات فوق لیسانس علوم تربیتی بود . وی پس از تحصیلات و انجام خدمت وظیفه در نیروی هوایی ارتش به پیشنهاد شهید بهشتی جهت تصدی مرکز اسلامی هامبورگ به آلمان رفت.

وی پس از انقلاب به نمایندگی مجلس و سپس ریاست روزنامه کیهان رسید .

حجت الاسلام خاتمی پس از چندی بعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد سلامی برگزیده و همزمان مسوول تبلیغات جنگ بود.

وی پس از سال 72 به ریاست کتابخانه ملی رسید و همزمان در دانشگاه به تدریس پرداخت.

وی که مدرس فلسفه غرب بود در این سالها به تالیف دو کتاب و تعدادی مقاله پرداخت و پس از چدی کتابهایی را بر آن افزود.

بعضی از آثار او عبارتند از :

از دنیای شهر تا شهر دنیا

بیم موج

آئین و اندیشه در دام خودکامگی

وی در سال 1376 بعنوان کاندیدای حزب روحانیون مبارز و کارگزاران سازندگی و نیروهای خط امام که ائتلاف نیروهای میانه رو و تکنو کرات و چپ اسلامی بود بعنوان کاندیدا مطرح شد.

خاتمی که یکی از متفکران حوزه غر بشناسی بود با درک احتیاجات و دغدغه های داخلی و خارجی در انتخابات با شعارهای زیر با رای 20000000 نفر به پیروزی رسید:

قانون گرایی

استقرار جامعه مدنی و آزادیهای سیاسی در عرصه اجتماع

توسعه سیاسی

تنش زدایی در حوزه بین الملل

وی پس از شروع ریاست جمهوری  با تدوین و طرح نظریه گفتگوی تمدنها و فرهنگها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال 2001 میلادی را به این نام پیشنهاد نمود که مورد تصویب قرار گرفت.


·                                ارتباطات اجتماعی در آستانه دوم خرداد

سیستم رسانه ای کشور در آستانه دوم خرداد عبارت از یک نظام توسعه ای بود که تحلیل آن منوط به بررسی دقیق شرایطی بود که دوران به  سازندگی را پس از ویرانی های جنگ تحمیلی رقم زده بود.واقعیت این بود که دوران سازندگی و بازسازی کشور تحت تاثیر پنج زمینه و موقعیت  خاص بود که در جای خود محل تامل بود:

1.  ایران یک جامعه انقلابی بود که بخاطر اندیشه صدور انقلاب و حمایت از جبهه های آزادیبخش همواره مورد حمله سیاسی و نظامی و خرابکارانه استعمارگران و ایادیشان بود. این موضوع فضای کشور را به شدت امنیتی می نمود.

2.  ایران در آستانه یازدهمین سال انقلاب جنگی را به پایان رسانده بود که حداقل 1000میلیارد دلار یا به عبارتی در آمد خالص50 سال کشور(آنزمان) ویرانی به بار آورده بود و نیازمند نوسازی زیر بنایی و همچنین نیازهای فوری بود.

3.  بسیاری از معضلات آغازین دولتهای ایرانی بعد از انقلاب اسلامی توسط معمار این انقلاب و نفوذ بیان و اقدامات ایشان حل می شد و گفتار امام خمینی(ره) فصل الخطاب نیروهای انقلاب بود ولی در آغاز دوره توسعه یکی از مسائل مهم فقدان امام بود که تجربه انتخاب رهبری توسط خبرگان را بوجود آورده بود.

4.  قانون اساسی در زمان تدوین با ملاحظات انقلابی خود یک حالت این همانی بین اقتصاد و دولت بوجود آورده بود که حل معضلات اقتصادی به هر صورت برابر با رشد دولت و اعمال قدرت بیشتر بود که در دراز مدت باعث واکنشهای اجتماعی شد.

5.  مشکلات پولی و مالی جنگ باعث بوجود آمدن حالتی از تورم فراگیر در دوران بعد از جنگ شده بود که علاوه بر کاهش آزادیهای سیاسی که ویژه کشورهای در حال توسعه است باعث بوجود آمدن فشارهای فراگیر اقتصادی شده بود و طعم بازسازیها و کارهای انجام شده به بسیاری دهک های اجتماعی نمی رسید.

در آستانه دوم خرداد مانند سایر کشورهای در حال توسعه نمی توان اثری از تعدد رسانه های آزاد اثری دید.

مخالفان ریشه ای دولت نیز در دو حلقه روشنفکری دینی و احزاب روحانی دارای رسانه های جذابی نبودند و تلویزیون را نیز می توان بعنوان یکی از بازوهای دولت نام برد .

رای آوردن سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور هفتم ایران پس از انقلاب یکی از جایگاه های تحلیل این نکته است که چگونه می شود از حرکت به سمت ارتباطات اجتماعی نتیجه عکس گرفت.

صرفنظر از اینکه چگونه به تحلیل جامع اتفاقات منتهی به خرداد 76 بپردازیم که خود مطلب وسیع و بسیار گسترده ای است می توان به این بسنده نمود که در واقع عدم تطابق محیط با پیام رقبا در وهله های نخست و درک مواجهه با عکس العمل های موجود باعث یک چرخش بزرگ در انتخابات شد.

هنگامی که پیام تبلیغی به رغم استیلای وسایل ارتباط جمعی با محیط و روش مناسب و موجه همراه نباشد می تواند نتیجه عکس به بار آورد

این اتفاق چیزی بود که ریاست مسلم اکبر ناطق نوری رئیس پارلمان را بر دولت تبدیل به شکست نمود.

مطلب آخری که باید ملاحظه آن را داشت نقش روشنفکران و اصحاب  فرهنگ و هنر در ایجاد این طراوت و رقابت است که در تاریخ ایران کم نظیر است.


6.    رسانه ها قبل و بعد دوم خرداد

یکی از مهمترین مناسبات و بخشهای مهم جامعه که در به وجود آمدن این رویداد سیاسی نقش تام و اصلی داشت بحث  رسانه هاست.

همانگونه که اشاره شد در کشور ما به ویژه تا دوم خرداد رسانه ها اکثرا دولتی یا تحت الحمایه مردم بودند.

یکی از پایه های جمهوریت را متفکران علوم سیاسی مطبوعات می دانند.

برای درک رسانه های گروهی در زمان های اشاره شده باید به ساخت سیاسی آنزمان اشاره ای داشت.

در دوران انقلاب با پایان جنگ و اختلاف نظر خصوص اقتصاد بازار و به وجود آمدن جناح چپ اسلامی و انشعاب در روحانیت مبارز تا مدتها مهمترین رقابتهای سیاسی و مطبوعاتیبین دو دیدگاه ذکر شده بود.

این دو دیدگاه بریاخود تریبون های محدودی داشتندکه عبارت از روزنامه های ابرار،و رسالت و... در جناح راست و روزنامه سلام و تا حدودی حلقه کیان در جناح چپ .

پس از حل بسیاری از مشکلات فوری اقتصادی به خاطر بسیاری از مسائل پای بسیاری از مطبوعات[1] باز شد و دلیل آن نیز ابتدائا اختلافات دولتهای پنجم و ششم با هر دو جناح سنتی و مذهبی بود.

به وجود جناح سوم [2] در جریان انتخابات مجلس پنجم و همچنین ارگان مطبوعاتی مستقل دولت[3] تشکیل شد.

به وجود آمدن روزنامه ای به وزانت همشهری در شهرداری تهران نقطه عطفی در این دوران است و زمینه های جامعه چند صدائی فراهم می شود.

گره خوردن این مطبوعات مدرن با جریان عمومی جامعه برای اولین بار در عصر تلویزیون اتفاقتی را رقم زد که زمینه ساز دوم خرداد بود.

گروهی از مدیران دولتی توسع گرا توانستند با چپ اسلامی ائتلاف نمایند و جریانی را به پیروزی رسانند که یکی از سیاست انتخاباتی آن آزادی مطبوعات است.

گرچه ظاهرا صدا و سیما به این اتفاقات چه بعد و چه قبل آن بی تفاوت ارزیابی می گردد اما بسیاری جانبداری آن را از جریان روبروی دوم خرداد را سهم مهمی در محبوبیت و پیشرفت دوم خرداد می دانند.[4]

پس از دوم خرداد تلویزیون به ویژه تا پایان دوره اول خاتمی همچنان مشی خود را حفظ کرد اما مطبوعات شکل دیگری یافتند.

پس از دوم خرداد مطبوعات رشد چشمگیری داشتند و برای نخستین بار اپوزسیون توانست برای خود ارگان مطبوعاتی تشکیل دهد.

با تند روی های انجام شده در بسیاری از مطبوعات و دخالت نهاد قضایی یکی از مهمترین اتفاقات این دوران که فاجعه 18 تیر بود اتفاق افتاد[5].

به نظر می رسد پس از 18 تیر ماه و درک بسیاری از مسائل پشت پرده درگیری های سیاسی شکل پخته تری یافت و علیرغن توقیف نزدیک به 50 نشریه و تولد صدها نشریه جدید مکتب مسئولیت اجتماعی در ساخت مطبوعات مستقر شد.

از محصولات جدید روزنامه های آغازین سالهای دهه هشتاد روزنامه ارگان احزاب و تاسیس روزنامه شرق را باید نام برد.

بعه هر شکل باید مطبوعات را یکی از علامتهای ماندگاری دوم خرداد ارزیابی نمود چون مطبوعات پیش و پس از دوم خرداد قابل مقایسه نیستند.

صدا و سیما نیز با توجه به پایداری دوم خرداد در ساحت سیاسی در سالهای آغازین دهه هشتاد عملکرد معتدل تری داشت به نحوی که مطبوعات و صدا و سیما در پایان دولت خاتمی به مشی تقریبی یکسانی رسیده بودند.

برنامه های باز انتخابات ریاست جمهوری در صدا سیما مبین این تغییرات بود.

تغییر ذائقه مردم و رشد چشمگیر آگاهی های سیاسی اجتماعی در این دوره در تغییرات اجباری رسانه ای بسیار مهم و تعیین کننده است.


[1]  همانگونه که در بسیاری از منابع اشاره شده مطبوعات در ایران که از زمان قاجار توسط میرزا کاظم شیرازی ایجاد شد سیر تحول فراوانی یافت .

این مطبوعات درچهار دوره ازدیاد فوق العاده ای داشته که عبارتند از: مشروطیت، شهریور 20 به بعد، انقلاب اسلامی و سالهای پایانی دهه 80

[2] کارگزاران سازندگی

[3] روزنامه ایران – تا پیش از این دو روزنامه کیهان و اطلاعات تنها روزنامه های دولتی شناخته می شدند.

از این زمان به بعد این دو روزنامه قدیمی به صورت حکومتی اما هر کدام به یکی از جناح های سنتی انقلاب اختصاص یافت. خط مشی آن هم به سبب سلیقه متصدیان آن مشخص می شد.

[4] منتقدان به عملکرد صدا و سیما از ساخت فیلمهایی مانند هویت، چراغ و مناظرات منقدین دولت وپخش رقاصی انجام شده در کنفرانس برلین  ... در این خصوص نام برده اند.

[5] در واقع بهانه اصلی برخوردهای منتهی به 18 تیر توقیف روزنامه قدیمی سلام بود.