وقتی به نقشه ایران بزرگ نگاه کنی نزدیک ترین نامی که در کنار اسم این پایتخت به تمام معنا گنده شده می بینی  نام همین بخش کن است.

البته آن فاصله اندک که در نقشه برای کن تا تهران قائل شدند هم بر اساس مسامحه است زیرا اساسا دیگر کن با شهر تهران فاصله ندارد.

کن گرچه هنوز بخشداری دارد و اتفاقا بخشداری آن هم برای سهولت دسترسی در چهار راه جنت آباد باز شده ولی بخش اصلی آن که الان بالغ بر 60000 نفر جمعیت دارد روی پلاک هایش نوشته شهرداری منطقه 5

البته چند سالی است اراضی کنار مسیل و رودخانه کن شده جزو شهرداری منطقه 22 اما آنچه برای مردم کن و دهات اطراف مهم است این است که کن، کن است.

حالا که کن صد پاره شده و از طرشت گرفته تا فرحزاد و هریاس و تا نزدیک شهریار هر طرفی دیگر خبری از آن بخش بزرگ نیست کنی ها را از یک چیز می توان شناخت و ان لهجه کوهستانیهای شمال غرب تهران است.

گرچه سولقانیها، کشاریها،سنگانیها و خود کنیها تفاوتهایی برای لهجه شان و البته لغاتشان باهم قائلند ولی این لهجه ها که گاه تند و گاه آرام هستند و گاه محکم و غلیظ گاه شل  همه و همه یک لهجه اند.

این تفاوتها هم شاید از قرار دادن بعضی لغات برای یک کلمه در دوجای مختلف باشد نه تفاوت زبان

مثلا کشاریها دارکوب می گویند حسن گدو شاید این بر آن اساس باشد که اول نفری که دارکوب را معرفی کرده حسن نامی بوده است.

کنی ها به آبشار می گویند ترنا

کشاریها به جوجه تیغی می گویند تیشی

کشاریها به آغوش کشیدن می گویند کش گیرم

کنی ها و کشاریها و سایر دیار این بخش علیرغم بزرگ شدن و رشد جمعیت همه هم را به یک صفت خاص می شناسند مثلا حسن موش حسن جوجو مرتضی پفک حمید شله مرتضی یه نونی محمود نرگس

آنها که صفت خاصی ندارند هم به نام پدر یا پدر بزرگ یا مادر مثل عباس عذرا ،قدرت فیض اله و ... چون تقریبا ده پانزه فامیل اصلی در کن قدیم وجود ندارد که نشان طایفه آنهاست مانند کارساز،حاج ملاعلی،حاج ملا حسین، چهارپادار،محمد خانی

مملکتی در کنار پایتخت سربلند:

خودشان به خودشان کندی می گویند و نقل می کنند همه روستاها ی اطراف تا خود شمیران و از این طرف تا کرج در بخش کن بودند البته حرفشان قابل استناد هم هست.

محله های اصلی کن را که بگردی پر است از خانواده های ریشه دار کندی که اصالتا از دهات حصارک در شمال تهران،باغ فیض،خور نزدیک کرج و... می باشد و به اصطلاح کن به قدری مهم بوده که مردم دهات آن برای زندگی بهتر به آن مهاجرت می کردند.

خدابیامرز حاجی کشاری را وقتی بچه بودم می شناختم و آنموقع می گفتند 100 سال دارد می گفت آنموقع از کن و کشار با چهارپا تا مرکز تهران یک روز و نیم راه بوده است

آنموقع از کن تا شمال هم نزدیک یک هفته از میان کوه ها می رفتند البته اگر این بزرگراه تهران شمال افتتاح شود یکساعته از کن تا شمال می شود رفت.

البته با شکل گیری کرج جدید و شهریار و بزرگ شدن تهران دیگر خیلی از دهات کن از آن جدا شدند مثل طرشت که الان یک دهات محاصره شده توسط اتوبانهای یادگار امام و و آل احمد و خیابان آزادی و محمد علی جناح است.یا مثل دهات زیبای مهرآبا د که فرودگاه مثل اژدها زیبایی آن را بلعید.

تنها دهاتی که در این سالها به کن اضافه شده امامزاده داوود و کیگا ست چون قدیم از اینجا راه نداشته و جزو توابع فرحزاد بوده و هنوز هم خیلی ها از فرحزاد پیاده تا امامزاده داوود ابن عماد ع می روند ولی به خاطر راه نزدیکتری که از کن برای ماشین کشیده اند الان مال کن است.

کن کنونی از دو حوزه جغرافیایی مورد توجه است یکی کن محصور در دره گردشگری و زیبای کن و سولقان که در البرز مرکزی بنا شده و دیگر قصبات مانند وردیج واریش هریاس حصارک دهات حسن آبادکه الان گران ترین نقاط منطقه 5 است و میدان نور در آن بنا شده پونک  و...

دره کن و سولقان شامل یک حوزه آبگیر است شامل دهات درکورو که بخاطر ساخته شدن فبلم مسافری از هند به آن ده سیتا می گویند.

کن محصولات باغی زیادی دارد اما توت و انار کن معروف است البته به تازگی زعفران هم در کن می کارند از محصولات حوزه کن مهمترین آنها گردوست که به آن خورشت مغز نیز می گویند و در عروسی و عزا مصرف می شده.

کن برای خودش گیلاس و قیسی و آلبالو و گلابی و سیب و انگور و تقریبا همه میوه های بهار و تابستان را داشته ودارد البته بجز مرکبات

سولقان و سنگان و رندان و طالون و کیگا و کشار هم از این دست است که در این جا به یک مشخصات کلی جغرافیایی از آن اشاره می کنیم  که توسط نسرین خطیبی تهیه شده

حوزه كن و سولقان با تمركز ويژه بر روي زير  حوزه " رندان و تالون"

ديده بانان زمين اولين سري گزارش هاي خبري - تحقيقي معضلات  زيست محيطي آبخيز هاي تهران  را  تقديم خوانندگان مي كند ، آبخيز هايي كه  به دليل تو سعه ناهنجار كلان شهر  تهران به شدت آسيب ديد ه  اند و چنانچه  اين روند ادامه يابد به جرات مي توان در آينده ي نه چندان دور  منتظر يك فاجعة زيست محيطي براي  تهران و ساير زيستگاه هاي متاثر از آن بود  .

ابتدا   به شكل گيري کلان شهر تهران و روند تتوسعة آن به سمت آبخيز ها اشاره مي شود

اين گزارش حاصل كار جمعي شامل : بازديد از حوزه ، گفتگو با مردم ، تهيه فيلم و عكس  توسط  سيما مستوفي جاويد ، هنگامه هاديان ، طيبه موسوي و نسرين دخت خطيبي  وهمچنين  مطالعات كتابخانه اي و تدوين نهايي توسط نگارنده است .

تهران دورة ناصرالدين شاه به شكل هشت  ضلعي  ناقص الاضلاعي بود كه با  حلقه اي  از خندق ها از اراضي اطراف جدا مي شد . در آن زمان  وسعت شهر به حدود 12 كيلومتر مربع مي رسيد كه نسبت به وسعت دورة صفوي  4 برابر شده بود . ( تهران قديم جعفر شهري جلد اول )  حدود تهران در اين دوره  عبارت بود از  :شمال :  خيابان انقلاب (شاهرضا )  از سي متري تا نرسيده به  پيچ شميران وتاكمي بعد از چهار راه كالججنوب :  خيابان شوش ( اين خيابان بعد ها كشيده شد و در آن زمان فقط به صورت خندق  و خاكريز بود)شرق : در مسير خيابان شهباز ( اين خيابان نيز بعد ها احداث شد ) تا بعد از ميدان ژاله .

غرب : از پايين  چهار راه جمهوري ( چهارر راه شاه سابق ) تا نزديك ميدان گمرك

اين محدوده  از طريق 12 دروازه با خارج از مرزهاي خود  ارتباط داشت ( دروازه هاي دولت شميران يوسف آباد باغشاه - گمرك خاني آباد- غار شاه  عبدالعظيم خراسان دولاب دوشان تپه قزوين )  بنا براين با توجه به وسعت و حدود ذكر شده فاصله شمال تهران تا ارتفاعات 1800 متري پاي كوه هاي البرز جنوبي حدود 14 كيلومتر بود ( به خط مستقيم روي نقشه ) .

آهنگ توسعه تا سال 1320  آرام و به شكل  پيوسته  و متحدالمركز بود . از سال 1321 تا سال 1340 توسعه سريع تهران آغاز  شد . در اين سال ها توسعه  عموماٌ در راستاي محور هاي ارتباطي صورت گرفت  .

سال 1341 نقطه عطفي در آهنگ توسعه تهران  از آرام به توسعه پر شتاب است كه شكل آن تا قبل از انقلاب عموماٌ  پيوسته بوده ولي بعد از انقلاب   شكل  ناپيوسته غالب مي گردد  .

در يك دوره كوتاه  108 روستا باهمة هويت انساني اجتماعي فرهنگي و با همة  اراضي كشاورزي و باغات متعدد و چشم انداز هاي زيبا و آب هاي زلال و تميز  به وسيله هيولاي تهران  كاملا‏  بليعده  و يا  استحاله شدند كه در زير اشاره مختصري به تعداد آنها در جهات چهار گانه جغرافيايي  مي كنيم :

40 روستا از  شمال

(   سوهانك قلعه فولادي شيان باكك- كاظم آباد - ضرابخانه مبارك آباد سرخه حصار ملك فاطميه دار آباد كاشانك جماران جمال آباد منظريه نياوران چيذر رستم آباد دروس و سلطنت آباد  چاله هرز قيطريه دزاشيب كامرانيه حصارك شميران دربند ولنجك داوديه يوسف آباد اميرآباد قلعه ارامنه-  امام زاده  قاسم حديقه اراج - لويزان احتسابيه ازگل -  لارك اقدسيه  پس قلعه اوين دركه )


26 روستا از  غرب و شمال غرب

( طرشت جاويد آباد سعادت آباد   باغ فيض قلعه ارامنه كن   ورد آورد مهر آباد كن پونك كاوسيه چيتگر حصارك كن و )

28 روستا در جنوب

( قلعه مرغي خاني آباد ابن باويه يافت آباد جوانمرد قصاب - و )

14 روستا از جهت شمال شرق و شرق

( تهران پارس جواديه مجيد آباد قنات كوثر قاسم آباد قلهك مجيديه نارمك-  سرخ حصار رحيم آباد تلو خاك سفيد قصر فيروزه و..  )

بنا براين تهران  كوچك 15 هزار نفري زمان آغا محمد خان قاجار (  1785 ميلادي ) در مقطع سال  1375 از بعد جمعيت 450 برابر و از بعد وسعت  50 برابر توسعه يافت . ( محدوده 24 منطقه  ) . حال اگر  توسعه تهران  فراتر از 24 منطقه مديريتي شهري مورد مطالعه قرار گيرد ، مشخص مي شود كه وسعت  ناپيوسته تهران بسيار فرا تر از اين محدوده است . به عبارتي  وسعت معني دار تهران را مي توان همان  وسعت حوزة  نفوذ تهران بزرگ دانست كه  در طول 150 كيلومتر ( از دماوند تا هشتگرد ) و عرض  90 كيلومتر  ( از ميگون  تا حسن آباد )  گستردگي دارد . اين توسعه گسسته در نوار كوهستاني به شكل حيرت انگيزي ابتدا  حول  محور هاي گردشگري ،  سپس حول هسته هاي گردشگري و متعاقباٌ حول شهرك ها ي نو پا ، مكان هاي تفريحي ورزشي جديد و  در  چند ساله اخير نيز  با آغاز عمليات اجرايي طرح آزاد راه تهران شمال در محدوده  و شعاع عمل اين طرح  رو به گسترش  است .