ادامه مطلب قبل

 احساسات ناب

من سند اين حديث را نديدم ولي با ظاهر ديگر حديثها بي ربط نيست كه مي فرمايد «انا قتيل العبرات» من كشته اشكهاي شيعيانم.

من توجه كه كردم دو جهت برجسته تر بود كه از هم جداست.اول اينكه چرا اشك،دوم اينكه چرا احساسات غم انگيز

نكته اول مربوط به اين است چرا براي انتقال اين موضوع از زمان پيامبر اشك و آه در نظر گرفته است و دوم اينكه غم چه خصوصياتي دارد؟

اول اينكه يك مثلي هست كه شايد عربي هم باشد كه مي گويد ممكن است يك زمان با كسي خوشي زا فزاموش كني اما هيچگاه كسي كه با او گريه كردي را فراموش نخواهي كرد!

بالاتر از هر چيزي براي رساندن يك امانت به كسي در يك راه دور رساندن است.راه دوري به درازاي تاريخ

احساسات و اشك و آه يك هدف در دستگاه عاشورا نيست بلكه يك وسيله است براي اينكه معارف و مسائل در دست نخبگان فقط باقي نماند زيرا تاريخ نشان داده در حفظ يك معرفت بزرگ مردم و عامه امين تر از نخبگان هستند.

ببينيد حركت كلي علماي بني اسرائيل به چه نحوي بود و نخبگان سياسي و اجتماعي(چون از آغاز آئين موسي يك آئين سياسي و حكومت يهود يك حكومت ديني بود)چه به روز معارف خودشان كه به جاي افواه به صورت سر در الواح و طومارها نگهداري مي شد( و مي شود) آوردند كه دريك روز مردم 70 پيامبر خودشان را كشتند و روز ديگر چون بي گناهان به كار خود مشغول شدند.

اشك و آه معارف عاشورا را از لاي كتابها هر سال بيرون مي اورد و علي رغم بعضي تحريفها و دروغهاي ساده لوحانه عده اي نا آگاه همواره اين احساسات پاك فكر هاي ناب را در اين زمينه تحريك كرده و الهام بخش هنري بوده كه خود نهضت آفرين است.

اينجاست كه ارزش بكا و تباكي رخ مي نماياند.

     2.       عقده هاي سياسي شيعه در صفات امام

آخرين بيان اين مجال مربوط به بحث مردم و عاشوراست.مردم همواره آرزوهاي خود را و آرمانهايشان را در يك جا جستجو مي كنند و دوست دارند شعار اين آرمانها را در يك مناسبت به گوش سردمداران و سياست پيشه گان برسانند اتفاقا در طول تاريخ ائمه اطهار عليهم السلام نيز از عاشورا و عزاداري سيد مظلومان به عنوان جايگاهي براي نقد قدرت و اعلام برنامه هاي سياسي خود استفاده مي كردند.

بعد سياسي كلام حضرت اباعبدالله الصادق عليه السلام :كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا همين ديدگاه است.

حتي امام پنجم وصيت فرمودند پس از شهادت ايشان كه به دسيسه اي مرموزانه و پنهان شكل گرفت 10 سال عزاداري در موسم حج و در بين مردم اقصي نقاط سرزمينهاي مسلمان انجام شود.

به بياني عاشورا تريبون شيعه است.

در اين موسم شيعيان همبستگي اجتماعي خود را نيز ارزيابي مي كنند و با كوبيدن طبل جنگ آغاز انتقام از غاصبين خلافت را به همگان گوشزد مي نمايند.

بزرگترين آرمان سياسي شيعه عدالت است و شيعه كه همواره از نبود آزادي توليد و تشريح مسائل رنج مي برده با اين مراسم و با توجه به صفات و مرام امام آزادي .رفاه. كرامت.جامعه توحيدي.امر به معروف و نهي از منكر و... خودرا در پرتو تجربه عدالت علوي جستجو مي كند.

ضمن همين هدف است كه معصوم عليه السلام مي فرمايد:

تو نمي داني !

حكمراني بني اميه با شمشير و زور و تزوير و خفقان و ... بود و امامت ما بر اساس خويشتن داري مهرورزي و تقيه و مردم داري و...

 

به هر روي به نظر مي رسد عاشورا كه امروز به عنوان رمز بيچارگي استعمارگران مطرح شده روز به روز تا ظهور مقدس خورشيد عالم تاب امامت مورد هجمه بيشتري از حملات  قرار بگيرد فلذا مي طلبد پژوهش درباره اين پيامها جدي تر و حساس تر دنبال شود

در آستانه ماه محرم

بسم الله الرحمن الرحيم

شام غريبان حضرت امام حسين عليه السلام 1383 در آغاز 1426 هجري قمري بودو قصد داشتم به ياري خدا و استمداد از حضرتش مطالبي را كه چندي است در جمع آوري آن مي كوشم را تدوين نمايم.

مطلبي كه مي خواهم امشب درباره آن يك بحث اجمالي داشته باشم يك برش كوچك از رساله ناتمام نبرد براي اصلاحات در تبيين زيارت وارث است كه حدود دو سه عاشوراي پيش شروع نمودم ولي متاسفانه توفيق اتمام آن را نداشته ام كه شايد به دليل ابعاد بالاي پرداختي آن است و آنكه در اين ابعاد هنوزم دستم پر نيست.

در آغاز اين بحث لازم مي دانم كه اصرار كنم بسياري از مطالب استقرائي نتيجه گيري شده است.

در اين بحث مي خواهيم از بيرون يك نگاهي فرهنگي به كل قضيه امام حسين(ع) به ويژه به محرم و به ماندگاري و استقبال مردم از اين قضيه داشته باشيم.

استقبال مردم همه زمانها از قضيه محرم در جاهاي شيعه نشين و جاهاي مرتبط مثل ارمني ها، كليمي‌ها،سني ها و كساني اصولا ارتباطي با امام حسين(ع) ندارند يك امر خارق العاده فرهنگي است.

نگاه كنيد ما در يك امر فرهنگي كاري به درستي يا غلطي كاري نداريم يعني زياد توجه نمي كنيم بلكه نگاه ما معطوف به اثر اين امر  است كه در مولفه هاي فرهنگي گذاشته است.

فرهنگ و تمدن هر جامعه يعني مولفه هاي آن يعني ادب و هنر آنها ، سنتها و عقايد مردم يعني زندگي مردم را متغير كردن،و از همه مهمتر استقبال يك جامعه از آن .

مثلا شما دقت كنيد به نوروز  و مراسم اقماري آن مثل سيزده بدر و چهارشنبه سوري و زيارت اموات يا روز ملي كشورها،جشن شكوفه هاي گيلاس در ژاپن،ماه رمضان،شب يلدا، نماز عيد فطر و عيد قربان، كريسمس و... در ارزيابي فرهنگي و نقاط مهم جذاب بودن آن و اثر گذاري آنها اين مهم نيست كه اصل اين موضوعات از چه حقيقتي برخودار است يا اصلا خرافه است يا نه؟ بلكه اين مهم است كه جامعه چه ظرافتي در آن ديده كه آن را حفظ كرده و سد تاريخ و مرور زمان آن را چنان كمرنگ ننموده كه از بين برود يا فراموش گردد.

مثلا در كشور ژاپن ممكن است در اثر كشتار بيرحمانه مردم سالها ادب ژاپني متاثر از بمب اتمي آمريكا باشد و سالها مردم و هنر اين سامان بذر نفرت از عاملان داخلي و خارجي اين امر در دلها بكنارند و شايد مردم هر سال همايشها و حتي مراسمي در اين باره در شهرهاي مختلف ژاپن برپا كنند ولي مي توان گفت مردم هر سال از كارخود بيكار مي‌شود فقط براي عزاداري اين 100هزار قرباني در ايران هم همينطور هر اتفاق تاريخي شعاع اثر خاصي دارد بعضي كوتاه و بعضي بلند تر اما به رغم همه اينكه درونمايه اين وقايع حتي مي تواند برتر از بعضي از مسائل ماندگار تر باشد اما بعضي مسائل بهتر مي مانند.

نگاه فرهنگ مدارانه به مسئله اي به نام محرم نيز نگاه به اين تعامل تاريخي مردم و امام حسين(ع) است نه نگاه فني به موضوع عاشورا .

يكي از ابعاد اين معجزه فرهنگي اين است كه شيعه به ويژه از امامان حسنين(ع) كمترين آگاهي تاريخي را داردزيرا عصر اين دو بزرگوار مقارن با دو معضل بزرگ است اول اينكه سانسور بني اميه كه به مراتب از بني عباس داراي شدت بيشتري بوده زيرا بني عباس اصولا سياست مدار تر بوده اند و از طرفي مردمان عصر هم به مراتب فرهنگ كمتري براي فراگيري داشته اند.

مي بينيم حسنين سبطين مستقيم رسولند اما من حديثي را كه از اين دو بزرگوار كسي حكمي شرعي را پرسيده باشد نديده ام و اگر باشد خيلي كم است.

معاويه نماز جمعه رااز جهل مردم چهارشنبه خوانده بود ببينيد جهل مردم تا كجاست؟

يعني اگر عاشورا 30 هزار نفر نمي ديدند شد آنچه شد شايد تاريخ شهادت امام نيز مانند ساير ائمه اطهار عليهم السلام در پرده شك و ترديد باقي مي ماند.

اما مراسم حسيني و نهضت حسيني يك اثر ماندگار دارد يك اثر كه به مراتب يك اثر تمام عيار است. ما در ابتدا گفتيم استقرا بازهم پافشاري مي كنيم!دقت كنيم در سنت يلدا ...

ما يك سري مسائلي انجام مي دهيم و احيانا يك مخارجي بر خرج عموميمان اضافه مي كنيم يا اصلا نه وعده هاي غذايي يا دسرهامان را بدون تغيير كلي در هزينه متنوع مي كنيم.

ما در محرم شاهد يك اتفاق متفاوتيم و آن اطعام همگاني است و كسي نمي تواند انكار كند هزاران ميليارد ريال در سراسر جهان براي امام حسين خرج مي شود آنهم براي رونق مجلس اشك.

بخش اعظم اين سوال كه راز اينهمه جذب چيست؟ را جهان بيني توحيدي شيعه داده است.

شيعه مكتب عدليه است و ويژگي آن اعتقاد راسخ او به عدل و انصاف خداست اما براي كار فرهنگي اين آموزش كلي بايد مطرح باشد تا ما هم براي تاثير گذاري يك چيزي از امام حسين (ع) و مجلس ايشان ياد بگيريم .

جواب عدليه(شيعه)اجمالا به اين موضوع درباره اراده حق به عزت الهي حسين در دنيا و آخرت اين است كه يك پيام ريز هم به آنهايي دارد كه براي مردم كار مي كنند.

جواب عدليه ساده اش اينست كه امام حسين در حد ظرفيت وجودي خودش كه هرچند در سطح انساني بزرگ بود ولي در سطح خدايي بازهم محدود است همه چيزش را براي خدا داد خدا نيز هيچ چيزي  را براي او كم نگذارد.

در روزگاران قديم مي گويند يك شاهي در شكارگاهي اسير دام ددي  شد و لباسهايش خراب شد و فرار كرد و راه گم كرد تا اينكه در حال زار به خيمه اي رسيدكه در آن پير زن و پيرمرد ناتواني بودند كه از شير  بزي روزگار مي گذراندند و بالاخره مهمان آنها شدو پيرزن براي او بز را كشت و كباب كرد.

بعد از چند وقت حاكم كه به تخت نشسته بود به دعوت دنبال آندو فرستاد و درباره تقدير از آن دو نظرخواهي كرد و هر كسي نظري داد يكي گفت 10 بز به ايشان بازگردان يكي گفت بي نيازشان كن بالاخره وزير حكيم او حكم كرد كه آنها تمام هستي شان را اخلاص كردند تو هم همه چيزت را اخلاصشان كن!

عدل تساوي نيست بلكه قرار گرفتن هرچيز در جاي خود است حسين ابن علي(ع) چيزي در سطح يك انسان در راه خدا مضايقه نمي‌كرد نگاه كنيد اول شكنجه و عطش كشيد و بعد مصيبت ديد و بعد از جان داد  در حالي كه مي ديد آبروي او خانواده او و شرف او با حمله دشمن نادان به خيام حرمش هتك مي شود.

مسلم است كه خدا حسين را بالاتر از همه چيز در جهان قرار دهد.فردي آمد خدمت امام ابوالحسن الرضا عليه السلام و گفت من شيعه ام و همه شما ائمه را دست دارم و فرق نمي گذارم اما نمي دانم چرا امام حسين(ع) در دل من يك جور ديگر است امام جواب فرمدند خود ما ائمه هم همينطور هستيم.

در كار فرهنگي نبايد فراموش كرد اگر شما با بالاترين متد هاي علمي افكارسنجي كني همه كار را با دقت و ظرافت انجام دهي اثر آن با پايان اجراي آن مي رود مگر اينكه مخاطب تشخيص دهد كه شما اگر اشتباه هم كني در كار خود صداقت داري.

آنهايي كه كار فرهنگي را شغلا انجام مي دهند هم اشكال ندارد اما بايد نيتشان اصلاح كنند غذاي امام حسين(ع) در هر ظرفي با هر كيفيتي مردم با عشق مي خورند اما زنها يك مثل زنانه خوبي دارند كه مي گويند غذاي عروسي بره كباب هم باشد پشت سرش مي گويند مغزپخت نشده.

اين مثالها خيلي عاميانه است اما ظرافتهاي مهمي دارد ماندگاري همين مسائل از بسياري از مسائلي كه جامعه شناسان و محدثين گفته اند بيشتر است.

اشتباه نشود كه خداي نخواسته بيائيم عامه زده بشويم و خرافات را هم به جهت ماندگاري تاييد كنيم يا رفتار ناشايسته اي مثل قمه زني را چيزهاي ديگر اما مي گويم بايد براي كار فرهنگي و براي آموزش اينها را درست درك كنيم.

بايد ببينيم چرا قربان صدقه مخاطبان مي رويم خرجش مي كنيم روي سرش مي گذاريم او نمي آيد اگر بيايد توجه نمي كند اگر توجه كند برود ديگر برنمي گردد اگر بازهم مخاطب ما شود هرچه به او مي گويم متوجه نمي شود و فراموش مي كند اگر پيام را بپذيرد و فراموش نمي كند به كار نمي بندد؟

چند درصد از بودجه هاي فرهنگي به نتيجه مي رسد؟

چه كم و كسري دارد؟

چرا؟

هر روزه مذاق مردم تغيير مي كند بنا به شرايط سياسي اجتماعي مردم يك حالي مي شوند 7سال پيش مردم كشته مرده جرايد شدند و خواندن و مقاله هاي مختلف اما چرا تيراژ همان روزنامه ويسهاي معروف الان يك دهم آن روزها نيست يك روز وبلاگ است امروز و فرداست كه كسي ديگر حوصله نشستن پاي فيلم سينمايي اكشن را نيز نداشته باشد.

اما مجلس سينه زني و زنجير زني هر سال پر شور تر از سال قبل است!

اين در عين حال كه وجوه اعجاز آن بر همه روشن است يك آموزشهاي فرهنگي هم دارد:

     1.       دين و فرهنگ و هيجان!

به اشتباه هر موقع يك فرد شق و رق و كت و شلواري كه يك جا نشسته كه يك سر و وضعي را براي خودش آماده كرده را مي گوييم عجب قيافه موجه و فرهنگي دارد گروهي بر عكس يك برنامه اي را جذاب مي دانند كه براي تحرك بخشيدن و جذب جوان هيجان خواه تمام چارچوبها را شكسته باشد و برنامه هاي فرهنگي پر است از اين افراط و تفريط ها!

من نمي دانم ولي از قديم الايام چنين بوده كه يكي از جذابيتهاي محرم استفاده از ريتم ،تحرك و آواي خوش بوده است و معتقدم اين از خود روز عاشورا آغاز شده چون اكثر شهداي كربلا براي اعلام سخن خود به بهترين وجه رجز مي خواندند .

حضرت عباس عليه السلام براي اعلام جدا شدن دست راست يك رجز آهنگين مي خواند( والله ان قطعتموا يميني...) براي دسن چپ يك رجز ديگر در حالي كه در آن درد و فشار اين يك كار بسيار مشكل است.

غلام سياه نيز شعر و ريتم را به كار مي برد مي گويد«اميري حسين و نعم الامير...»در كوفه بسياري از ريتم صحبت زينب كبري عليها سلام  مي فهمند كه اين بلاغت از خانواده بزرگ علي(ع) است .

بگذريم از اينكه گروهي به تمام معنا بي اطلاع ادعا مي كنند مراثي و سينه زني و اين دسته ها از زمان صفوي آغاز و در زمان قاجار نشو و نما يافته به دليل اينكه مثلا ما در اسلام علامت آهنين نداشته ايم و كذا و كذا .

و جواب نمي دهند مثلا در بيروت و سوريه عراق عرب و هند و چين هم صفويه  و قاجار بوده كه دسته عزاداري دارندو...

من قويا ايجاد هيجان در نوع عزاداري و به كار بردن روحيه جهادي در ساخت عزاداري را در جذب افراد به اين موضوع به ويژه در جوانان موثر مي دانم آنهم هيجاني سالم.

ديشب در روايات كتاب شريف لهوف  مي ديدم روزي در ايام اسارت امام چهارم عليه السلام و ظاهرا يكي از خردسالان حاضر در اسرا كه شايد پسري از امام مجتبي عليه السلام بوده جهت امري به دربار يزيد رفته بودند كه يزيد به اين خردسال مي گويد دوست داري با خالد فرزندم كشتي بگيري كه خردسال جواب مي دهد نه ولي اگر ميل داري يك خنجر به او بده و يك خنجر به من تا با او جهاد كنم كه يزيد اقرار مي كند اين خانواده همه از كودكي براي جهاد تربيت شده اند.

قضيه تيراندازي امام باقرعليه السلام در حضور هشام كه 10 تير بر پشت هم مي خورند نيز معروف است .

منبع طبيعي بيشتر انحرافات هم همين هيجان خواهي است و حركتهاي انجام شده يا افراطي است و تمام وقت جوان را مي گيرد و به اصطلاح به ورزش قهرماني روي مي آورد يا اصلا انرژي او مثبت نمي شود...

محرم علاوه بر بار معنوي گران خود يك ورزش و هيجان و يك تمرين جهادي براي خونخواهان حسين عليه السلام است.

 

     2.       برنامه همه جانبه

محرم و عاشورا براي هر كسي بار محتوايي خاص دارد در صورتيكه برنامه هاي فرهنگي به ويژه مذهبي براي قشر خاصي طراحي و اجرا مي شود.

دومين بحث اين جذابيت است كه اگر يك روشنفكر بر اساس گرامي داشت عدالتخواهي همه ساله سياه مي پوشد در دستگاه امام حسين(ع) حضور خود را براي گسترش اين فرهنگ دارد منافاتي ندارد با يك لوطي كه به پاس جوانمردي عباس ابن علي(ع) يا يك زن كه به خاطر دل شكسته زينب كبري(س) يا يك آدم عادي و گناهكار  كه براي توبه مانند حر يا... شركت مي كنند.

هركس در هر سن و وحيه اي گمشده اي در مجلس امام حسين(ع) دارد و اين ها در طول همند در صورتيكه در برنامه هاي فرهنگي اين گونه نيست.

همه چيز دسته بندي و جبهه بندي مي شوند سنت و مدرنيته ،مدرن و كلاسيك،فولكلور و آكادميك و ...

در خود عاشورا نيز امام همين گونه تبليغ مي كند كه بعضي ازدرك آن غافلند

امام با حر يك گونه صحبت مي كند با بياباني يك صورت ديگر،دختر خردسال كه مي آيد جلوي اسب را بگيرد هم مي بيند امام از اسب پياده مي شود.اما امام مانند خس با هر بادي جابجا نمي شود و مي گويد هيهات منا الذله

مردم در كار فرهنگي از چاپلوسي خودشان خوششان نمي آيد و شك مي كنند  كه چرا اين طرف دارد براي من چاپلوسي مي كند اما از صراحت استقبال مي كنند در صورتي كه واقعا براي هركسي به قدر و قيمت و اندازه اش بها داده شده و برنامه ريزي شده باشد.

هيئت امام حسين(ع) همه بكوب بكوب براي جوان دارد و هم روضه براي پيرمرد و هم توسل براي زن و هم سخنراني و حديث براي روشن فكر

يك عده به ويژه پس از كتاب مرحوم دكتر شريعتي سخريه بعضي برنامه هاي امام حسين (ع) را مي روند و مي گويند كه اين قجري است يا صفوي است

مثلا  علامت را كه من خودم هم با آن موافق نيستم(اگر جرات مخالفت نداشته باشم)از قيافه كشي و اين مسائل ـ بگذريم از اينكه خيلي به نيت دلشان از همان شبيه و علامت كراماتي مي بينند.

اما اصل دسته و عزاداري و كليت قيافه هاي عزاداري تصادفي نيست يا به بازي يك حكومت و دو حكومت

اين را نبايد انكار كرد كه فرمود انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون

چه ذكري بالاتر از قرآن مجسم امام حسين(ع) كه خدا خودش اراده به حفظ اين مسائل دارد ما هيچوقت نبايد حالت تخديري به فعاليت فرهنگي بدهيم و بگوئيم اگر فلانجا از محل خود بيرون آمدند و يك عده چرت زده اند مخالف بدعت عمل نشده،اينكه دخترها نبايد بيايند و اگر مي آيند چگونه بيايند خود مطلبي ديگر و فرعي است.

     3.       احساسات ناب

من سند اين حديث را نديدم ولي با ظاهر ديگر حديثها بي ربط نيست كه مي فرمايد «انا قتيل العبرات» من كشته اشكهاي شيعيانم.

من توجه كه كردم دو جهت برجسته تر بود كه از هم جداست.اول اينكه چرا اشك،دوم اينكه چرا احساسات غم انگيز

نكته اول مربوط به اين است چرا براي انتقال اين موضوع از زمان پيامبر اشك و آه در نظر گرفته است و دوم اينكه غم چه خصوصياتي دارد؟

اول اينكه يك مثلي هست كه شايد عربي هم باشد كه مي گويد ممكن است يك زمان با كسي خوشي زا فزاموش كني اما هيچگاه كسي كه با او گريه كردي را فراموش نخواهي كرد!

بالاتر از هر چيزي براي رساندن يك امانت به كسي در يك راه دور رساندن است

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

درآمدی بر حجاب ضرورت دینی و واقعیات زندگی  قرن بیست و یکم!  

سخن از ضرورت حجاب نیست که بسیاری از آنان که در این خصوص موافقند ومخالف حرفهای خود را زده اند و به سادگی به دیده عقل و خرد روشن است،که ضرورت پوشیدگی تن وروح (حجاب ظاهر وباطن )نه تنها بر زنان بلکه بر مردان نیز جز ضرورت شرعی یک اصل عقلانی است.

اما در این میانه بسیاری از بانوان نه از سر لجاجت و عدم فهم بلکه به دلایلی که خود در این مسیر ذکر میکنند خود را  از آراسته شدن به این زیور مقدس وعقلانی معذور میدانند که بررسی و حل مشکلات آنان خود گامی بلند برای توسعه فرهنگ حجاب وعفاف است.

 تجدد (مدرنیته)وتغییر بنیادین در روش زندگی انسان همانگونه که در بسیاری از مظاهر زندگی تغییراتی را ایجاد کرد در نگاه انسانی و مردم شناسانه نیز نقشهای افرادرا تغییر داده و این تغییر نقش قطعا در نحوه پوشش،رفت و آمد و حتی تغذیه افراد تاثیر به سزایی گذاشته و به همین دلیل مردم در یک کلام سالیانی است که به گونه ای دیگر زندگی می کنند.

متاسفانه این دگرگونی که به دیگر گونه شدن نیز منجر شده، مورد برنامه ریزی کاملی در حیطه فرهنگی قرار نگرفته است.

این در حالی است که نگاه به جوامع اسلامی مانند مالزی نشان می دهد، با هوشیاری و درک درست اتفاقات جهانی می توان به گونه ای برنامه ریزی کرد که در عین حرکت همه جانبه جامعه به سمت صنعتی شدن در مقابل بسیاری از آسیبها بیمه بود .

این مهم بر نخواهد آمد مگر با عنایت فرهنگ سازان جامعه به ضرورتهایی عصر ما و مردم زمانه ما  این نگاه همگرایانه می تواند  به هر چه مستحکم تر شدن پایبندی به وظایف دینی منجر شدن است.

یکی از این ضرورتها تحول در نوع حجاب است که به ویژه در خصوص بانوان باید مورد باز بینی خاص قرارگیرد،این باز بینی باید به نحوی باشد که حجاب در عین اینکه به فرموده قرآن کریم پوشش لازم را تامین نماید و بنابر احادیث علاوه بر پوشش نقش محجوب نمودن برجستگیهای بدن را از دید مریض نا محرمان را ایفا نماید، دارای ویژگی های عصری ذیل نیز با شد:

  1. با توجه به تا ثیر رنگ و نقش در روحیه جامعه بتواند با استفاده از آموزه های دینی و معارف روان شناسی روحیه لازم را به استفاده کننده القا کند.
  2. با توجه به تعدد مشاغل و نقشهای اجتماعی بانوان به ویژه در عرصه تولید جوابگوی ایمنی تحرک و عفاف آنها با شد.
  3. بر اساس شرایط اقلیمی در انتخاب جنس، شرایط تهویه لازم را برای بخشهای بدن فراهم نماید.
  4. از لحاظ زیبائی شناسی زنانه با  استفاده از مدلهای غیر پوشیده و تهاجمی عریان قابل رقابت بوده و پوشش را با خلاقیت بیامیزد.

همچنین نباید فراموش کنیم که در جامعه اسلامی هنوز بسیاری از وسایل نقلیه عمومی که توسط شرکت واحد خریداری می شود، بسیاری از بوستانها و محلهای بازی عمومی ادارات و سایر بخشها فضای آماده برای حضور راحت وآسوده زن محجوب نیز فراهم نیست و توسعه فرهنگ حجاب از این منظر نیاز به فعالیت عمومی و همگانی نهادها،کار فرمایان و مجموع دست اندرکاران را دارد تا حجاب اسلامی معرف یک جوان شاداب ،موثر و آراسته مسلمان گردد.

 

 

عید غدیر مبارک باد

حق چو رو بگشود گل طناز شد

باب رحمت سوی امت باز شد

سر خوش از ساقی دین از جام خم

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد