طرح جامعه مدنی و تاثیرات آن بر ارتباطات اجتماعی پس از دوم خرداد 1376(1)
مقدمه
مطلبی که باعث شد این موضوع را (طرح جامعه مدنی و تاثیرات آن بر ارتباطات اجتماعی پس از دوم خرداد 1376)بعنوان تحقیق پیشکش همکاران عزیز نمایم همین زمینه همکاری در دانشگاه علمی و کاربردی است.
دانشگاه علمی کاربردی دانشگاهی است که بر خلاف سایر مجامع تئوریک مباحث را بعنوان یک Work shop یا کارگاه و در واقع کاربردی پیگیری می نماید .
به همین لحاظ هم فارغ از آنچیز که می گذرد باید موفقیت این دانشگاه را در رسیدن به اهداف خود را در نیل به تحویل دانش پژوهان کاردان جست .
در واقع در میاحث این دانشگاه کاردانی مهمتر از با معلومات بودن و صاحب تشخیص کاری بودن باید جایگاه والاتری از تحلیلهای انتزاعی داشته بودمهمتر باشد.
برای نگارنده بسیار مهم بود که فارغ از تاریخ جنگ جهانی و مباحث ارتباطات جمعی سنتی یا تاریخی و دانستنی که سودی کاربردی بر آن مترتب نیست به یکی از مباحث ملموس و مثال زدنی که همه دوستان شاهد آن بوده اند بپردازم.
واضح است که این سودا که اندیشه ورزی در حوزه روشنفکری است و نه تاریخ نگاری رویکرد بسیار دشوار و پر خطا است که اصولا یکی از امتیازات و در عین حال آسیبهای روشنفکری از تاریخ نگاری همین دور نشدن از ماجرا و نقد حال است.
به نظر اینجانب مهترین و ظیفه اصیل روابط عمومی و در واقع فلسفه روابط عمومی نیز همین نقد حال هر سازمان و مشاوره مسئولین هر سازمان است .
نکته دیگر قابل ذکر در این راستا نیز مطلب مهمی است که در صدر و ذیل این موضوع و کل در س میانی وسایل ارتباط جمعی و در همه حواشی رشته روابط عمومی دید که آن ارتباط دائمی این مباحث با دنیای سیاست است.
در واقع نمی توان چیزی که به منظوری سیاسی و با روشی کاملا سیاسی عمل می کند و اصلا تاریخ و زمینه های فراز و فرود آن اتفاقات سیاسی است را بدون توجه مستقیم و بیواسطه به روند اتفاقات سیاسی نگاه نمود و ادعا نمود که که به موضوع نگاهی کاربردی داریم.
امروز دموکراسی متداول ترین روش حکومتی است و در همین راستا قدرتی برتر است و توانایی تصاحب مناصب دولتی و قدرت را دارد که ارتباط بهتری با افکار عمومی برقرار نماید فلذا ارتباط عمومی و رسانه ها در واقع حتی تفریحات را نیز به منظور مقاصد مختلف در خود جای می دهند.
این گونه است که بررسی مبانی وسایل ارتباط جمعی فارغ از دستگاه روابط سیاسی و روابط بین الملل مانند آموزش شنا در اتاقی در طبقه 17 یک برج در مملکت خشکسالی است که آب آشامیدن هم وجود ندارد.
امیدوارم این تلاش مورد توجه و مفید بوده باشد./
تبار شناسی مفهومی جامعه مدنی[1]
سوالی که در آغاز قبل از هر حرفی پیش می آید این است که مفهوم جامعه مدنی به چه معنایی است؟
نویسندگان در فلسفه سیاسی جامعه مدنی را یکی از قدیمی ترین مفاهیم سیاسی می دانند که به طور خلاصه دارای این نوع معانی در طول تاریخ بوده است:
- جامعه مدنی به معنای اجتماع سیاسی و مترادف با دولت[2] به کار می رفته که تا قرن 16 و 17 این تعریف همین تعریف درباره جامعه مدنی وجود داشته است.
- در تعاریف قرن 16 و 17 توماس هابز و جان لاک،جامعه مدنی و تمدن بر اساس قرارداد اجتماعی[3] باز هم بر پایه حکومت دارای ترادف معنی تلقی می کنند.
- مفهوم بعدی جامعه مدنی مربوط به مردم شناسان است که جامعه مدنی را مترادف با جامعه ای مبتنی بر همزیستی اجتماعی دانسته اند
- متفکر اسکاتلندی آدام فرگوسن تمدن معاصر که بر پایه مالکیت خصوصی و آزادی فردی بنا نهاده شده جامعه مدنی می نامد.
- در قرن هجدهم جامعه مدنی به معنی جامعه ای مبتنی بر اقتصاد آزاد نیز معرفی شده است.
- هگل فیلسوف آلمانی برای اولین بار با تفکیک جامعه مدنی[4] از مفهوم دولت، آنرا جامعه ای سیاسی که تشکیل دولت می دهد دانست. به نظر او جامعه مدنی بین نهاد خانواده و دولت قرار دادرد و انسانها را برای مناصب فردی آماده می نماید.او جامعه مدنی را در سه بخش نیازها –اجرای عدالت و حوزه نهادها و اصناف رفاهی و مشارکت اجتماعی می نگرد.
- نگاه مارکس یا مارکسیسم ها نیز به جامعه مدنی نیز نگاهی متفاوت است.
از سویی مارکس جامعه مدنی و نظام سرمایه داری را موجب خودخواهی و از خودبیگانگی انسان می داند اما دیدگاه غالبمتفکران مارکسیست بر این است که جامعه مدنی می تواند حوزه روبناییدولت برای حوزه اجماع و ترغیب و کار آموزشی باشد این در حالی است که قلمرو دولت با زور و اجبار پیش می رود.
- مهمترین دیدگاه نسبت به جامعه مدنی مجموعه ای است متشکل از افرادی که با اراده و انتخاب خود و مستقل از دولت ، گروهها و انجمن هایی را تشکیل می دهند . این گروهها می توانندبه شکل صنف ،حزب و اتحادیه و... ظاهر شوند که هدف از آن پیشبرد سلایق اعضاست.
صرفنظر از معنی جامعه مدنی که حوزه وسیعی از شبکه ارتباطات مستقل مردمی را در ارتباط با حاکمیت و اداره اجتماع رقم می زند دارای خصوصیاتی است که به بعضی از آن اشاره می گردد:
فرد گرایی
نفع انگاری
عقلانیت
کنترل قدرت
رقابت
پلوارلیسم اخلاقی(تکثر گرایی و شکاکیت اخلاقی)
ضدایدولوژیک بودن
تضاد با پوپولیسم یا مردم انگیزی توده ها
· آسیب شناسی جامعه مدنی در نگاه غرب و اسلام
خود غربیها و به ویژه منتقدان تمدن امریکایی و اروپای غربی خود قبل از هرکسی در نقد مفاهیم اصلی تمدن خود پیشگام بودند .
همین نقدها در طول 400 ساله اخیر باعث شده تحولات مختلفی در مفاهیم مختلف ایجاد شده و خیزشهای نظری زمینه تحولات اجتماعی موثر گردد.
جامعه مدنی نیز از این نقدها مصون نبوده است زیرا اجرای این ایده به روشهای 7 گانه آن نشانگر بعضی مسائل بوده است.
بسیاری از متفکران غربی و امریکایی بر این باورند نهادهای مدنی به عنوان ستون خیمه جامعه مدنی تاثیر به سزایی در جریان قدرت و ثروت ندارند.
در واقع قدرتها کارهای سطحی و غیر حساس را به این نهادها و اگذار نمودند البته عملا این حرف حرف بیراهی نیست .
در صد ساله اخیر حزب کارگر و محافظه کار در بریتانیا و جمهوری خواه و دموکرات (هردو با تعهد به سرمایه داری بالاتر از یک مذهب و دین)در ایالات متحده دو رقیب بلامنازع بودند و در آلمان و فرانسه و بسیاری از دولتهای بلوک غرب سابق علیرغم ادعای دموکراسی اتفاقی بهتر از این نیفتاده است و شائبه داخلی بودن قتل رئیس جمهوری سابق امریکا جان اف کندی نیز بر این امر صحه می گذارد که نهادهای مدنی در این کشورها بعنوان تسکین دهنده افکار عمومی هستند و نه تنها تاثیر به سزایی ندارند بلکه به لحاظ خاصیت تخدیری خود استبداد و دیکتاتوری جمعی معطوف به قدرت و ثروت را عمیق تر می کنند.
استبداد دارای دو جه است وجه اول استیداد و توتالیتاریسم دیکتاتورها است و آنروی سکه آن جامعه استبداد پذیر یا زمینه ساز استبداد است.
بر اساس این گونه نگاه نهادهای مدنی کم تاثیر و بی قدرتی مانند احزاب و ان جی او هایی که بیشتر به کارهای عام المنفعه ، زیست محیطی و امدادی می پردازند به سوپاپ اطمینان استبدادهای گروهی که در شرق سوسیالیستی عبارت بود از حزب کمونیست و در غرب سرمایه داری عبارتست از سلطه منش و تفکر ثروت سازانی که با مالیات بر در آمد خود اقتدار دولت را باعث می شوند.
مثلا در جریان جنگ عراق یا افغانستان و به ویژه جنگ عراق علیرغم عدم موافقت تمامی نهادهای مدنی و افکار عمومی دو کشور ذکر شده اتفاق جنگ به وقوع می پیوندد.
از نگاه پراگماتیسمی یا کارکرد گرایانه گذشته در جایگاه فلسفی بسیاری از روشنفکران غرب با نقد مبانی نظری جامعه مدنی و به چالش کشیدن مفاهیم آن در پی اینند که مبانی جامعه مدنی احتیاج شدیدی به تجدید نظر و تعدیل دارد.
این متفکرین معتقدند که که نهادهای جامعه مدنی با از بین بردن یکپارچگی جامعه تفاوتهای طبقاتی و همدلی گروههای ناهم سنخ اجتماع را مانع می گردند.
همچنین رقابتهای نا درست این گروهها باهم که بر مبنای نفع بیشتر است حرکت فطری و اصیل انسانی را دچار خلا می نماید.
از سویی علاوه بر این موضوعات نقادان اسلامی نیز مواردی از تباین محتوای جامعه مدنی را با دین اسلام و به ویژه مکتب تشیع ذکر کرده اند که در شکست اندیشه جامعه مدنی در میانه مسلمانان می توان ردپای این ناهمسازی را دید.
دین مکتب وحدت است و این وحدت در بافت زندگی واجتماع و سیاست وفلسفه دینی رسوخ کرده است .
بغیر از موضوع تکثر توجه اسلام و دین به اجتماع بیشتر از حقوق فزدی بها می دهد .
اسلام،دین امر بمعروف و نهی از منکر و احساس مسئولیت اجتماعی است و جامعه دینی شیعی گرچه به دنبال تئوریزه کردن حکومت مطلقه نیست مدعی امامت و رابطه امت و امام است که عبارتست از نحوه متفاوتی از اداره اجتماع:
متن حدیث شریف
امـّا عـلمت انّ امارة بنى اميه كانت بالسّيف و العسف و الجور و ان امامتنا بالرّفق و التألّف والوقار و التقيّه و حسن الخلطه و الورع و الاجتهاد, فرغبوا الناس فى دينكم و فى ما انتم فى.» (خصال صدوق/جزء۲/ص354/باب وضع الله الاسلاك على سبعة اسهم/ح35)