صرف نظر از همه‌ی اظهارات مختلف و تاثراتی که دوست و دشمن درباره ارتحال مرحوم #آیت_الله_هاشمی_رفسنجانی داشتند.پیام دقیق و جدی #رهبر_معظم_انقلاب - به جز برای برخی از افراد بی تعادل - بی شک گرانیگاه برجسته‌ی این ماتم انقلاب بود.
 
بر خلاف همان افراد نامتعادل که حالا تجلیل از #هاشمی_رفسنجانی هم نوعی مصلحت می‌دانند و احتمالا پس از اندکی به رویه‌ی قبلی‌شان در مورد ان مرحوم ادامه خواهند داد،به نظر می‌رسد،پیام معظم له بیش از آنکه یک پیام تشریفاتی و بیشتر احساساتی باشد،اولا یک متن درسی جدی و ثانیا بیانیه‌ای برای ثبت دررتاریخ بود.
 
چه اینکه ،#رهبر_انقلاب در این نامه به جای استفاده از لقب آیت‌الله که رسانه‌ها و آحاد مردم به لحاظ تشریفاتی برای شیوخ کهنسال و فقید به کار می‌برند مانند احکام مجمع یا حتی رئیس قوه قضائیه از لقب حجت‌الاسلام و المسلمین که مربوط به مجتهدان متجزی است، بهره بردند.
 
بغیر از تاثر،عاطفه و تجلیل،بی‌شک تحلیل نهائی از فکر و کارنامه مرحوم هاشمی ، از این پیام یک متن درسی و تاریخی درباره‌ی انقلاب و اندیشه‌ها و آدم‌هایش ساخته است.
 
شاه کلید فهم این درس‌ها استفاده از دو عبارت "اجتهاد متفاوت"و "اختلاف نظری"است.
 
رهبری انقلاب با هوشمندی جامع، با طرح این دو زمینه نظریه حکومت ولایی را در تطور نظام مردمسالاری دینی چند گام به پیش بردند.
 
زیرا توجه نظریه ولایت گرچه در عمل به #وحدت_کلمه متمرکز است؛در نظر و فهم و مقام مشورت محل اجتهاد با تمام لوازم آن از جمله نقد،رد و بحث می‌باشد.
فهم این واقعیت و بلکه ضرورت، برای ارتقاء مدارای اجتماعی، خوش بینی و بهبود اخلاق عمومی بسیار حائز اهمیت است.
 
باز بودن باب اجتهاد در امر سیاست حکومت‌ اسلامی با بستن تفکرات وارداتی نسبیت گرا امکان نوآوری های نظری و بهینه جویی های عملی را در گفتاورد ارتقا نظام فراهم می‌کند.
 
درگذشت مرحوم آیت الله هاشمی فرصتی برای بررسی این موضوع و نظریه پردازی برای پی جویی به هنجار آن برای بقای نظام اسلامی است.
 
عمومی شدن چنین فهمی می‌تواند بصیرت تشخیص دوست از دشمن و فهم تفاوت سلیقه با عنود و لجاجت  و طریقت ایجاد وحدت و همدلی را به ما بنمایاند.
 
امروز بسیاری از جوانان به دلیل اشتباهات بزرگ برخی از افرادی که معمولا جلوتر از ولایت راه می‌روند، واکنشهای مناسبی در قبال وقایع این روزهای کشور ندارند و هیچ بعید نیست که ادامه این روند و تکفیرهای سیاسی برخی بی‌مایگان موج سوار در دل جناح‌های سیاسی بحران اخلاق سیاسی را تبدیل به بحران های بزرگ اجتماعی نماید.