امروز بسیاری از شهرهای جهان و #ایالات_متحده در حال اعتراض به ریاست ترامپ بر #آمریکا است.

 
 
 
 
بسیاری از افراد به ویژه در جهان سوم که غربِ نسبی و جهانی شده را به نحو متناقض‌نمایی به عنوان ائیدولوژی و دین پذیرفته اند ؛هنوز نمی‌توانند باور کنند که یکبار دیگر چون آلمان دهه سی میلادی مسیر دموکراسی از میان پرتگاه ناسیونالیست و بالاخره فاشیست گذشته و باید منتظر تکرار فجایع بزرگ بشری بود.اما واقعیت آن است که هر چه دست و پا بزنند که موجودی بنام ترامپ را بعنوان محصولی از اشکالات نظام انتخاباتی الکترال جا بزنند؛فرد انتخاب شده، هیچ بعید نیست که تمام تلاش‌های غرب را برای استقرار هژمونی فرهنگی و ارزشی را مخدوش و بلکه ویران نماید.
 
 
از نظر سیاسی و عملکردی ،هرچقدر با #باراک_اوباما اختلاف هم داشته باشیم باید این حرفِ او را بعنوان یک پرفسور حقوق اساسی در آخرین نطقش جدی بگیریم که گفت:
 
هر زمان #دموکراسی را بدیهی فرض کنیم ،آن را در معرض تهدید قرار دادیم.
 
 
او گرچه دلیل شکاف دموکراسی و مصلحت در دوره اخیر را ناشی از نابرابری اقتصادی،تبعیض نژادی و در نتیجه انزوای بخش‌هایی از اجتماع دانست اما به نظر می‌رسد،پرفسور این ریشه‌یابی او برای نا امید نشدن طرفدارانش بود و با این کار  مشکلات بنیادی دموکراسی را لاپوشانی کرد.
 
وجود ترامپ برای آمریکا و جهان،موسم بازاندیشی درباره‌ی دموکراسی است زیرا همان‌طوری که #اوباما تلویحاً گفته دموکراسی بدیهی نیست.
 
اگر روشنفکران مستقل بتوانند از هیاهوی خرده‌سوادهای شیفته غرب در محافل دانشگاهی عبور کنند، می‌توان از دموکراسی به عنوان یک اندیشه‌ی مسلکی مطلقه به یک نظریه مشروط گذر کرد.
 
همانطوری که امثال #جان_رالز توانستند از لیبرالیسم مطلقه به نظریه آزادی به مثابه انصاف برسند.
 
اهمیت عرضه و قبول این #مردمسالاری مقید به عدالت و #تقوای_سیاسی -در مفهوم جهانی‌اش- آن است که انسان مجبور است که عقلانیت را در معنای فطری اش بازیابی کند.
 
در این مفهوم عقل،عقال هوس فردی و جمعی است و نه محمل آن و با این نظر اخلاق منبع خرد است و نه ساخته‌ی آن.
بداهت دموکراسی می‌تواند جای خود را به جای پایه‌های لرزان نسبی‌گرایی به تقید آن به امر اخلاقی بدهد که ریشه‌ی آن اخلاق عرفی نباشد. زیرا از نظر اخلاق عرفی استفاده ترامپ از قدرتش بدای اهدافی که اکثریت پذیرفته،کاملا مشروع است.
 
از این دیدگاه ترامپ و عصر او در دل مرارت‌های خود یک عصر معرفتی کم نظیر است.
 
تاملی دوباره برای حرکت بشر به سمت ملاک‌های حقیقی به جای روش‌های اداره تحلیلی و توصیفی ناشی از واقعیت.
پویشی که امروز برای اعتراض به ترامپ‌ایسم ایجاد شده می‌تواند مدخل طرح مباحث نقادانه معرفتی درباره دینی بنام لیبرال دموکراسی غربی باشد.