باز این چه شورش است به گودال قتلگاه...
در دوم محرم 1435 به لطف خدا به پایان رسید:
دلتنگ کربلاست دلم، کربلای تو
(ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو)
ای کشته ی فتاده به هامون ، حسین من!
(بوی بهشت می وزد از کربلای تو)
در این غبار تیزه از این آتش درون
آید به آسمان خیالم هوای تو
عطری که سیب سرخ تو بوید به صبحگاه
وقت نماز در حرم باصفای تو
غوغای محشر است به هنگام هر طلوع
موسیقی نماز تو و ربنای تو
بعد از هزار سال و شب و روز تازه است
داغی که سوخت قلب تو و خیمه های تو
آهنگ آفتاب به مغرب ز شرم توست
کان مهر و ماه شد به سر نیزه های تو
این حنجر بریده ، گلوی خداست تا
یکتا شده پیام خدا با ندای تو
باز این چه شورش است به گودال قتلگاه
طوفان اشک و خون شده از دست و پای تو
نارنج روی توست به دست زنان مصر؟
بی پیرهن شده تن یوسف نمای تو
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۸/۱۸ ساعت ۸ ق.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|