سیصد و ششم
امروز
، روز ملی مبارزه با اسکتبار جهانی است. روزی که در آن خشم انقلابی ملت
ایران، پایگاه ده ها سال جاسوسی، دخالت و ستم ایالات متحده آمریکا بر ملت
ایران را از آن ها گرفت و به حق توسط امام راحل به عنوان انقلاب دوم نام
گرفت.
13 آبان ، برای ملت ما نماد مبارزه با طاغوتی است که
مبارزه با آن رسالت هر پیامبری بعد از دعوت به توحید یعنی یکتا پرستی است و
تاریخ نشان داده که گذشت روزگار نمی تواند ، باعث محو حقایق مهمی مانند آن
شود.
امسال هم در کوچه و خیابان این مرز و بوم ، فریادهای " مرگ بر
آمریکا" ، " مرگ بر اسرائیل " و مرگ بر استکبار " خواهد پیچید تا هم عهدی
نسل های انقلاب که از پی هم برای حفظ عزت اسلام و ایران هم قسم شده اند ،
به رخ جهانیان کشیده شود و باز توحید ایرانیان به گام مهم اجتناب و انزجار
از طواغیت درون و برون بپیوندد.
در این حال، به نظر می رسد شرایط
خاص دیپلماتیک کنونی کشور، سیزده آبان امسال را به یک رویداد متفاوت بدل
کرده که فهم و تبیین برداشت درست از اتفاقات کنونی و اتخاذ دیدگاه درست تر
در این شرایط اهمیت بیشتر دارد، که در این مجال سعی شده به چند نکته از آن
اشاره شود:
1- سیزده آبان برای ملت ما پیش از هر چیز و در هر
شرایطی یک یادروز یک مناسبت تاریخی است و مانند هر یادروز تاریخی ، ضرورتا
لازم نیست ،گرامی داشت آن منبعث از شرایط متغیر هر دوره زمانی باشد.
چه این که در ایران و جهان رویدادهای ملی وجود دارند که خارج از معنا و مفهوم امروزی آن برای ملت ها دارای اهمیت هستند.
یونانی
ها هنوز به خاطره ی جنگ با ایرانی ها، قرن ها است دو ماراتن را حفظ
کردند. ایرانی ها ، قرن هاست به احترام پیروزی صفوی ها بر پرتقالی های
متجاوز نام گمبرون را به بندر عباس تغییر داده اند .ژاپنی ها و کره ای ها
به رغم روابط کنونی شان با کشورهای متحد جنگ جهانی دوم بر یادمان های جنگی
این کشور در هنگامه جنگ دسته گل نثار می کنند و ارمنی ها نیز به رغم از
بین رفتن امپراطوری عثمانی کشتار هم نژادهای خودشان را همه ساله محکوم می
نمایند.بنابر این واضح است که یک رویداد تاریخی مهم در سطح انقلاب دوم نیز
نباید متاثر از شرایط نادیده گرفته شود.
سیزده آبان یک نماد تاریخی
است که نه با دستور به وجود آمده و نه با اعمال نفوذ و دستوری می تواند
پاک شود و نه برای شرایط حال ، بلکه تا قرن ها پرچم مبارزه ی ملتی مظلوم با
رفتارهای متکبرانه ، مزورانه و زور مدارانه است.
سیزده آبان ، زنده
می ماند تا آیندگان ما نیز یادشان نرود چه دولتی ، قیام ملی نفت را سرکوب
کرد، منافع ملی ایران را به یغما برد و یکه و تنها در مقابل انقلاب ملت
ایران تا آخرین نفس ایستاد و از هشت سال تجاوز به این کشور حمایت کرد.
هیچ
تحولی نمی تواند و امکان ندارد که واقعه ی شهادت دانشمندان هسته ای ،
سرنشینان هواپیمای ایر باس و ده ها شهید ترور را که با حمایت های آمریکا از
تروریسم صورت گرفته را به فراموشی بسپارد و این وقایع در صورت نابودی
ایالات متحده از صحنه ی روزگار – همانند اتفاقی که برای شوروی افتاد – نیز
از ذهن ها و قلب های ملت پاک نخواهد شد.
2- سیزده آبان و همه ی
مناسبت های انقلابی تقویم سرخ ایران و سایر ملت های جهان ، مناسبت هایی
مردمی است و آن چنان ربطی به دولت ها ندارد و این بدان دلیل است که معمولا
جامعه دیدگاهی صریح ، ساده و شفاف نسبت به مسائل خود دارد و به جلوتر از
سیاست مداران حرکت می کند.
مردم با امر هیچ دولتی به راهپیمایی نمی
روند. به امر هیچ دولتی در انتخابات شرکت نمی کنند. آن ها در زمان نبردهای
خونین ، نیز به دستور هیچ دولتی به جنگ نرفته اند.بلکه جامعه به اعتقادات و
نیازهای حقه خود در هر زمان واکنش متناسبی به وقایع روز می دهد و شعور و
خرد اجتماعی جلوتر از هر دولتی بسیاری از مسائل را می فهمد و دنبال می کند.
تاریخ
هم این پاردادیم را تایید می کند. به طور مثال روزگاری در این کشور مردم
با مشت های گره کرده بر علیه ظلم و اشغالگری روسیه تزاری و به فتوای علما
به سمت میدان های نبرد در شمال ایران حرکت کردند و روزهایی نیز همین خشم
انقلابی بریتانیای کبیر را در سرزمین های نفتی زمین گیر کرد.شوروی و سیاست
های مزورانه آن در ایران نیز به تناسب فعالیت های خودش مورد توجه مردم و
صدام افلقی و آل سعود نیز به هم چنین و در این میان نه دولت – در هر زمانی –
داعیه و قصد کنترل احساسات مردم را داشته و نه مردم برای احساساتشان منتظر
بخشنامه بوده اند.
در قضیه ی آمریکا نیز با اطمینان باید بر این
باور بود که ،خود جامعه بهترین قاضی برای برخورد با سیاست های این کشور
مستبد و زورگو است .
3- مرگ بر آمریکا و احساسات ضد استکباری از ویژگی های دیپلماسی عمومی کشور ما بر افکار عمومی جهان است.
در
توضیح این نکته باید گفت،در اقدامات دیپلماتیک ضرورتی برای شباهت روش های
دیپماسی عمومی و فرهنگی و دیپلماسی رسمی وجود ندارد و این نکته ای است که
در جهان امروز به شدت متداول است.
به طور مثال ،در سال های اخیر
دیده شده که افکار عمومی ترکیه چگونه به موازنه ی رفتار دیپلماتیک رژیم
اشغالگر قدس در مقابل این کشور اثر گذاشته یا این که همواره احساسات ضد
آمریکایی در کره و ژاپن به عنوان اهرم موازنه برای چانه زنی برای دولت های
مزبور در مقابل زیاده خواهی های آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد و این
که در عربستان از وجود جریان های فکری که ظاهرا مخالف سیاست های رسمی دولت
سعودی هستند به عنوان اهرم تاثیر گذار در معادلات جهانی استفاده می شود.
بنابر
این از نظر علم سیاست نیز خاموش کردن صدای به حق "مرگ بر آمریکا " در
داخل کشور و سانسور گروه هایی که هنوز به شدت به سیاست ها و اهداف ایالات
متحده بد بین هستند . منطقی و طبیعی نیست.
به ویژه این که در شرایط
جدید ، که بنا به ضرورت شکستن اجماع آمریکایی ها در جهان،سیاست دولتمردان
عزیز جمهوری اسلامی ایران به برخوردی متفاوت با این کشور است . همواره
بالا رفتن وزن احساسات ضد آمریکایی می تواند در طراز برخوردهای غیرصادقانه ی
آمریکایی ها مورد تبلیغ و تاکید قرار گیرد.البته به شرط آن که در میان
اقدامات دیپلماتیک و مطالبات مردمی و اعتراضی یک هماهنگی خاصی وجود داشته
باشد.
4- نکته ای که در پایان باید بدان اشاره داشت،توجه به
فرمایشات مقام معظم رهبری است که در آن به شناخت دشمن اصلی تاکید بسیار
زیادی دارند.
همه ی ما می دانیم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر
اساس سه اصل " عزت، حکمت و مصلحت" به دنبال منافع ملی و انجام تکالیف
انقلابی و دینی از روش های مختلف است.
لذا باید توجه داشت که اگر
وظیفه ی جامعه ، مرگ بر آمریکا گفتن و وظیفه یک دیپلمات، مذاکره با پشتوانه
همین خشم مقدس با زبانی دیگر است. این تفاوت نقش ها ، باعث تفاوت حرف های
ما و از بین رفتن وحدت کلمه نشود.
این هوشمندی و هوشیاری در لحن
انتقاد و اعتراض به آمریکا و همزمان با آن تقویت مواضع نمایندگان رسمی
جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی به نحوی که ایشان بتوانند با این
پشتوانه محکم و استوار به وظایف خود عمل نمایند باید مانند زیبایی نقش بستن دو رنگ متضاد در نقاشی و هنر ،
که تداعی کننده یک نقشه و فکر زیبایی شناسانه است ، عمل کند و در نهایت
به سربلندی و سرفرازی کشور منجر شود و الا خواسته یا ناخواسته آب بر آسیاب
دشمنان خواهیم ریخت.
این همان کاری است که رهبر بزرگوار ما همواره خود عامل آن بوده اند و آحاد جامعه و جوانان مومن و حزب اللهی را بدان دعوت می کنند.