سیصدم
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
خبر خیلی کوتاه بود؛ شورای نظارت بر مطبوعات، نشریهای را به خاطر نشر یکی از مطالب سال پیشش توقیف کرد! مجلهای که از لحن همة شمارههایش مشخص بود که برای رفتن و توقیف شدن آمده و پراکنده منتشر میشود.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی البته این شانس را به گردانندگان هابیل غیر دولتی داد که قبل از اینکه به خاطر چاپ نامنظم و سایر نارساییها، گردانندگان نشریه مجبور به تعطیل کردن این نشریة دفاع مقدّسی شوند، آن را تعطیل کند.
«هابیل» نشریهای بود که به بیان خودش: غير دولتي، مستقل و خودكفا و با تحريرية دانشجو/طلبهاي كه به هيچ گروه، سازمان، نهاد و حزبي وابستگي ندارد، بر آن است تا با رويكردي نقّادانه و تحليلي به بازخواني تاريخ و فرهنگ انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي بپردازد؛ پرداختي البته از منظر علوم انساني و اجتماعي. و باز این نشریه خود اعلام کرده بود: «يكي از نقاط تمايز هابيل از بسياري نمونههاي مطبوعات مشابه اين است كه تمامي دستاندركاران و نويسندگان آن به نسلي تعلّق دارند كه خود تجربة عيني مشاركت در انقلاب و جنگ را نداشتهاند و تا حال، تنها مخاطب بودهاند و اينك خود به روايتي به نسبت متفاوت دست يافتهاند. اينكه اين روايت تا چه اندازه منطبق بر واقعيت است و تا چه ميزان از محك حقيقت سربلند بيرون خواهد آمد، به گذر زمان بسته است. از اينروست كه هابيل در دورة اول، تنها در 12 شماره (بعلاوة يك پيششماره) منتشر خواهد شد؛ تا فرصتي فراهم باشد براي ارزيابي و سنجش مسير طيشده».
در فاصلة پنجسالة حیات این دوماهنامه که تنها 9 شمارة آن آماده و ارائه شد، مشخصة هابیل، قرائتی مدرن و کاملاً روشنفکرانه از مسائل دفاع مقدّس و انقلاب اسلامی بود.
البته در نهایت، این پایبندی به الگوی غربی برای فهم رویدادها، هابیل (آن برادر مظلوم که انگار از ابتدا قرار بوده توسط برادر خود کشته و دفن شود) را نه تنها به ورطة فهم و بازنمایی خاکستری از دفاع مقدّس و آدمهای آن رساند، بلکه تکمضرابهای آوانگارد و بعضاً افراطیاش در بعضی از موضوعات، نه تنها در بخش جنگ، مباحث دیگری را نیز به چالش کشید تا همین پراکندگیها - به نحوی که در بیانیة پایانی دستاندرکاران هابیل هم به آن اشاره شده - باعث به تعطیلی کشیدن نشریهای شود که در پوستة تحلیل دفاع مقدّس و انقلاب اسلامی، تریبونی شد برای آنهایی که میخواستند از سیاستهای فرهنگی، روحانیت، بسیج و بسیاری از نهادهای پایدار و سربلند جامعه انتقاد کنند.
این برادر ذاتاً مظلوم، ترجمان دیدگاه روشنفکریِ مصطلح دربارة جنگ بود و به همین خاطر، این مفهوم را در لباس مواضعی جسورانه در سطرسطر مطالب آن و حتی آدمهایی که برای تحریریة هابیل جذّابیت مصاحبه و ارائة مطلب داشتند، جُست.
صرف نظر از قضاوت دربارۀ درستی و نادرستی توقیف هابیل که قطعاً قوّۀ قضائیه به آن میپردازد، نمیتوان در کنار بخشهای مختلف پروندۀ سیاهنمایی دربارۀ جنگ و حمله به برخی محکمات دفاع مقدّس به بهانۀ دیگرگونه روایت کردن آن، از بررسی نسبت هابیل و گفتمان دفاع مقدّس و آدمهای جبههای موجود و روایات متواتری که حال و هوای جبهه را حتی در روزگار کنونی به خوبی انتقال میدهد، به راحتی گذشت؟
به عبارتی؛ به راحتی میتوان با مقایسۀ حرفها و دغدغهها و حرفهای واقعی اهالی جنگ، فهمید که گفتمان هابیل از هر کسی اعم دانشجو، طلبه، دانشآموخته، روشنفکر و ... باشد، حرف و دغدغۀ جنگ و آدمهای جنگ بود یا نه؟
گر چه باید قبول کرد که وظیفۀ انسانهای عالم در آسیبشناسی رفتار جامعه و حتی پیراستن مقدّسات از خرافات، فراتر از میل و خواست عامی است و رسانهها در آرزوی امام راحل، دانشگاه عمومی هستند؛ اما به هر روی، چگونه میتوان باور کرد که جریانی به دنبال پیگیری موضوعی باشد که هیچ تناسبی با بدنه و آرمانها و آرزوهای آن و ارتباطی با عامۀ بدنۀ آن نداشته باشد؟
جوری نوشت که جز دانشجویان خاص (و البته نه همة دانشجویان) کسی حتی سطور مرقومات را نتواند بفهمد و ارجاعاتی داد که هیچ کدام از آنها مورد قبول رزمندهها نبوده است؟
چگونه میتوان با ادبیات مجلۀ تایم و اکونومی، با روششناسی تحلیلی رویترز و بی.بی.سی دربارۀ فکه و چزابه و جزایر مجنون گفت یا اصلاً از این حرفها چیزی نگفت و ادّعا کرد که دربارۀ دفاع مقدّس سخن میگوییم؟ آیا میتوان با نظرات ماکس وبر، انقلاب اسلامی و امام(ره) را شناخت یا با منطق شک دکارتی، ایمان ابراهیمهای دفاع مقدّس را توجیه کرد؟
به عبارتی دیگر؛ بسیاری از حرفها و نقدها و بعضاً تاختنهای یک سویه بر مسائل، گر چه میتوانست در کرسیهای آزاداندیشی بحث و بررسی شود، اما بیتردید حرفهایی از جنس دفاع مقدّس نبود و ای کاش که این تلاش بعضاً ارزشمند، در قالب یک مجلۀ روشنفکرانه و دانشگاهی صورت میگرفت تا دفاع مقدّسی؛ که برای نخستین بار شاهد توقیف یک مجلۀ دفاع مقدّسی به اتهام مطرح کردن مطالب خلاف عفت عمومی، اشاعۀ فحشا یا خدای نخواسته اهانت به نظام و مسئولان آن نبودیم.