دویست و نود و دوم
نمی دانم زمانی که این نوشته ها چاپ می شود ، رئیس جمهوری 92 تا 96 جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده است یا نه؟اما مطمئنم رئیس جمهوری منتخب هر که باشد ، رئیس دولت امتداد نیست.
نه این که نگارنده ، در پی سفید انداختن رای خود باشد یا این که معتقد باشد خدای متعال باید چند نفر لایق ریاست جمهوری برای ما بیافریندیا خدشه ای به صلاحیت کاندیداهای تایید صلاحیت شده توسط شورای محترم نگهبان وارد باشد و نه این که بخواهد سیاه نمایی کند و نابخشوده به تزریق نا امیدی بپردازد اما باید به صراحت اذعان کرد که تشکیل دولت مقاومتی امتداد تا اطلاع ثانونی موقوف است.چه این که وجود این انتخابات بهانه ای برای باز اندیشی موانع تشکیل یک دولت مقاومتی در کالبد جمهوری اسلامی است.
نه رزمنده، نه جانباز ، نه دانشجوی پیرو خط امام ، نه روحانی و نه روشنفکر و طبیب را به سبب انتخاب و تشکیل دولت یارای تاسیس یک دولت امتدادی نیست و این حقیقتی است که به خصوص حزب اللهی ها و رزمنده ها متاسفانه هشت سال به هشت سال متوجه آن می شوند و برای آن غصه می خورند.
یعنی 8 سال به 8 سال گوشمان پر می شود از گفتمان ، پاردایم ، وعده ، ظرفیت ، شعار و آرزو ، رویا و افشاگری و هیهات از از این که در پایان انتخابات ، گریه ی روضه برای عهده حزب اللهی ها بوده و حلوای مجلس نصیب کسبه ی حلوا خور و سور خور.
دولت امتداد چه دولتی است؟
پیش از آن که بخواهیم درباره ی این که چرا در هر صورت تشکیل دولت امتدادی محتمل نیست سخت بگوییم باید درباره ی این قصه حرف می زنیم که منظورمان از تشکیل دولت امتداد چیست؟
و پس از این بررسی کنیم که چرا پس از دفاع مقدس اندیشه ی حاکم بر دفاع در مدیریت کلان کشور ادامه نیافت و دولت امتداد حتی در نزدیک ترین زمان به دفاع مقدس تشکیل نشد؟
واقعیت این است که دولت امتدادی ، دولت اعضای تحریریه مجله امتداد نیست.اما برای همه ی مایی که امتداد را دوست داریم ؛ امتداد به مثابه یک پاردایم عقیدتی است.
پارادایمی که بر اساس ظاهرش ، بازگشت به گذشته نیست ، بلکه پیوند منطقی با گذشته است. به عبارتی ، مکتب امتدادی ، مکتب مبارزه با گسست فکری ، عقیدتی و عملی از راه و روشی است که انقلاب و پیروزی ما در دفاع مقدس را تضمین کرد.
در این مکتب ،هر چیزی که متعلق به خودمان و بر اساس ادای تکلیف ما شکل گرفته است ، قابل احترام است . حتی اشتباهات ما .
در مکتب امتداد احد هم همانند بدر عزیز و عظیم و باعث افتخار است و همه همان قدری که به والفجر 8 می بالند که کربلای 4 برایشان ارجمند و مقدس است.
امتداد و ادامه ی چنین تفکری و برخاسته از این زیربنای ارجمند است که درستی کار ما در ادامه ی حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مان ، همواره باید به سنگ محک ارزش ها و راهی که آمده ایم ، مورد آزمون قرار بگیرد.
به همین مناسبت ممکن است در میان نسل جدید ، امتدادی ها بیشتر از حتی نسل جنگ و رزمندگان باشند ، چه این که ممکن است در گذر زمان و زمانه رزمنده و رزمنده هایی ارتباط حیاتی شان را از گذشته قطع کرده باشند و یا در همان گذشته مانده باشند و ادامه نیافته باشند و هر دو این افراد و اجتماعات از دایره امتدادی ها خارج شده اند.
به نظر می رسد ، اگر دولتی هم بخواهد در بستر این مکتب شکل بگیرد، باید بن مایه های این چنینی اش را به مردم عرضه کند و الا پشت هم گذاشتن چند لفظ دانشگاهی و چند شعار عامه پسند و ارائه چند نظریه غربی دهان پر کن از سویی و یا عرضه کردن حرف های کلی ، تکراری و به ظاهر مذهبی اما در باطن خشک و پوسیده که در دل خود هیچ تحرکی نداشته و ندارد ، نمی تواند طلیعه ی یک دولت امتدادی باشد.
چرا دولت امتداد شکل نمی گیرد؟
به رغم اعتماد شورای محترم نگهبان به کاندیداها و طبعا اذعان ما به سلامت و صلاحیت همه ی این بزرگواران که برنامه های خود را برای اداره کشور عرضه کرده اند و از رزمنده و سردار و دکتر و مهندس گرفته تا حجت الاسلام و وکیل و قاضی ، شاید این بار هم امید ما برای تشکیل یک دولت امتدادی و دفاعی و مقاومتی ،راه به جایی نرود.
البته نباید این را به سوء نیت بزرگواران و یا عدم قصد جهادی آن ها برای حل مشکلات جامعه نسبت داد اما واقعیت این است که برای تشکیل یک دولت امتدادی سال ها ، تلاش علمی و فکری لازم بوده که هنوز صورت نگرفته است.
35 سال از انقلاب اسلامی می گذرد و دانشگاه های ما همچنان در روش شناسی غربی، مقهور استعمار علمی اند و همیشه چند گام عقب تر از تولید کننده علمشان ، تمام قد دربرابر توسعه ی جهادی و خلاقانه و جهشی کشور ایستاده اند.هنوز یک عملیات دفاع مقدس ، تحلیل مدیریتی نشده و هیچ مدل توسعه ای از نگاه کلان اسلام به مقوله پیشرفت تبدیل به طرح عملیاتی نشده است.
هنوز هیچ پایان نامه و رساله ای در علوم انسانی بدون ارائه ی چارچوب نظری اندیشه وران غربی مورد ملاحظه قرار نمی گیرد و حتی تحلیل ادبیات دفاع مقدس هم در چارچوب های ادبی و زبان شناسی غیر خودی معنای خود را می یابد.
35 سال از انقلاب اسلامی می گذرد و هنوز فقه حکومتی در حوزه های علمیه جایگاه مناسبی ندارد و و سبک زندگی هم به فهرست مطالبات معوقه حوزه یعنی به تفسیر و اخلاق و حکمت و... اضافه شده است.
در این شرایط است که بعید نیست ، مدیران مومن هم به دلیل نبود الگوی مدیریت ایمانی نتوانند مومنانه مدیریت کنند و هر گونه اندیشه اصلاحی و توسعه ای دست آخر سر از آخور لیبرالیسم و تکنوکراتیسم دربیاورد و هر گونه اندیشه اصول گرایانه به تحجر و انحراف منجر شود .
تبلیغات انتخاباتی گذشت و باز به همه ثابت شد، که مومن ترین کاندیداها هم ، دستشان از اندیشه های بنیادی و آنچه ما آن را الگوی ایرانی و اسلامی پیشرفت نامیدیم ، خالی است و تجربه ی سخت ما درباره ی دو رئیس دولتی که فکر می کردند ، دولت محل نظریه پردازی است ، نشان داد که دانشگاه و حوزه ی ما چگونه در مقابل تشکیل یک دولت دینی و ملی مستقل و امتدادی عاجز مانده و احیانا خواهد ماند.
دولت امتدادی شکل نمی گیرد ، چون نسبت ما با گذشته مان در حد ، نسبتمان با آلبوم خانوادگی خاک گرفته مان باقی مانده است. دولت امتدادی شکل نمی گیرد چون نسبت ما با حرکت بر اساس الگوهای موفق گذشته و با درس گرفتن از اشتباهات پیشین مانند نسبت ما کتاب های درسی بی مصرفی است که بعد از امتحانات خرداد ماه مدارس در جوی آب رها می شوند.
دولت امتدادی شکل نمی گیرد ، چون در همه ی سال هایی که از دفاع مقدس گذشت ، محاسن فرهنگی ما مانند محاسن صورت رزمندگانمان روز به روز آب رفته و اصلاح شده است.
در واقع به عقیده ی نگارنده ، مشکل ثابت دولت های ما ،خلاء های فکری و عقیدتی و احیانا استیلای شارلاتانیزم وابسته در قالب ، تخصص مداری و کارشناسی در غیاب تفکرات و تئوری های بومی است.به عبارتی هر دولتی که سر کار می آید اندک اندک پس از مدتی باید سراغ همان روش ها و همان حرف های تکراری پیشین برود و اگر انتحار کوری هم در ازبین بردن برخی ساختارها و به وجود آوردن برخی دیگر صورت پذیرد چون بی پایه است ابتر می ماند و کار به بازگشت و معذرت خواهی خواهد کشید.
این گونه است که اصولگرایی و اصلاح طلبی سیاسی در مقام عمل، برای جامعه هیچ تفاوتی نداشته و ندارد و هیچ امر بنیادی در شرایط جاری نه شکل می گیرد و نه شکل خواهد گرفت.
شعارهای انتخاباتی و برنامه های سیاسیون برای اداره ی کشور تا نسبت خود را با تفکری که جوان بیست و چند ساله اش ، جنگ نخوانده الگوی جنگی می آفریند روشن نشود و مسیر حرکتش بین شعار و عمل مشخص نباشد ، بنیان یک دولت امتدادی نیست و تا آن زمان همه ی امتدادی باید بدون چشم داشت به قدرت و احساس تکلیف برای گرفتن مسئولیت ها برای به دست آوردن چنین مبانی و نقشه هایی تلاش خود را مصروف نمایند.