دویست و سی و نهم
رسانه ملی به عنوان فراگیرترین رسانه ی عمومی همواره ی نقش مهمی در فرهنگسازی بین خانواده ها و جامعه ایرانی داشته و دارد و گاه از این ظرفیت به خوبی استفاده می کند و به ایفای نقش تاریخی می پردازد.
امروزه از کلاه قرمزی گرفته ،تا برنامه نود و جشن نیکوکاری و جشن رمضان ،همه و همه اختراعات ثبت شده در اجتماع صدا وسیما هستند .اختراعاتی که باز خوردهای خود را پیدا کرده اند و به مصداق ضرب المثل – کسی به خودش نگیرد ، در مثل مناقشه نیست – متاع کفر و دین بی مشتری نیست ، مشتری های خودش را دارد.
اما در میان برنامه هایی که به رغم نداشتن شرایط مناسب در کنداکتور پخش ، چه از لحاظ شبکه و چه از حیث ساعت اجرا،کم کم تبدیل به برند رسانه ای برای رسانه ملی ما می شود، شاهد بروز و ظهور مشاعره در رسانه به همت شحص دکتر آذر ، ادیب و پژوهشگر پر کار روزگارمان هستیم.
امروزه در مدارس غیر دولتی و به اصطلاح پولی کشور، کم نیستند مجتمع هایی که به سان تمرینات المپیاد در حال آماده کردن بچه ها برای شرکت در برنامه ی مشاعره هستند و در میان بزرگترها و کوچکترها ، افراد زیادی که به خاطر مشاعره حالا دارند هم شعر بیشتری گوش می کنند و هم شعر بیشتری حفظ می کنند.
گویی جامعه به دلیل ایجاد حس رقابت در شعر خوانی و شعر دانی به رقابت و شوقی تازه رسیده و به همین دلیل ، بعد از سال ها استیلای شعر سپید و گونه هایی از شعر فارسی که در آن شعر با آهنگ و وزن وداع کرده بوده ، جامعه با مقوله ی اشعار پر مفهوم و آهنگین خودش سلامی دوباره داشته است.
نکته ی بسیار مهمی که در این زمینه می توان برای آن از رسانه تشکر کرد،ذکر این نکته است که جامعه به محض انس با شعر و شاعری ، تنها به سمت یک هنر نرفته ، بلکه خودش را با معارف ، اخلاق و بعضا افکاری پیوند می زند که به درد دنیای حاضر او نیز می خورد.
شاید به همین دلیل ، مدتی قبل برخی از کارشناسان مذهبی شهیر مانند حجج اسلام ناصر نقویان و شهاب مرادی که اتفاقا در برنامه های مذهبی خود به شدت از شعر و میراث لطیف و ارجمند شاعرانه شعرای فارسی زبان بهره ها می برند ، از خانواده ها خواسته بودند که برای تربیت بهتر بچه های خود آن ها را به سمت شعرهای نیکو ، ساده اما زیبا و حفظ آن گرایش دهند.
که به بیانی ، هر انسان به اندازه هر غزل نغز و ارزشمندی که از بر می کند از خطاها و اشتباهات زیادی که به دلیل دور شدن از زیبایی برایش رخ می دهد دور است.
به ویژه در کشورما که شعر بزرگترین میراث دار مذهب است و از حافظش که حافظه ی قرآنی است تا سعدی و مولانای آن سراسر حکمت و شناخت است.
برنامه های مشاعره ی تلویزیون که گاه با اسپانسر برخی نهادهای فرهنگی کشور برگزار می شود ، گرچه ساختار رسانه ای بسیار بسیار ساده دارند اما به سیاست گزاران فرهنگی – ورزشی ما پیام های زیادی داده است که چگونه به جای سرمایه گذاری بر بسیاری از مسائل کم ثمری که نتیجه ای جز سرخوردگی جامعه جوان ما نداشته ( مانند گرایش دادن و تبلیغات کردن روی مقوله مافیایی و کم استعدادی مانند فوتبال) می توانند با هزینه های کم در جامعه شوق رسیدن فکر و فرهنگ و زیبایی ایجاد نمایند.
در کشور گل و بلبل و در میان ملت شعر و شعور ، وجود لیگ شعر کشوری شاید از لیگ فوتبال لازم و ثمر بخش تر باشد.
شاید نه ، حتما...!
امروزه از کلاه قرمزی گرفته ،تا برنامه نود و جشن نیکوکاری و جشن رمضان ،همه و همه اختراعات ثبت شده در اجتماع صدا وسیما هستند .اختراعاتی که باز خوردهای خود را پیدا کرده اند و به مصداق ضرب المثل – کسی به خودش نگیرد ، در مثل مناقشه نیست – متاع کفر و دین بی مشتری نیست ، مشتری های خودش را دارد.
اما در میان برنامه هایی که به رغم نداشتن شرایط مناسب در کنداکتور پخش ، چه از لحاظ شبکه و چه از حیث ساعت اجرا،کم کم تبدیل به برند رسانه ای برای رسانه ملی ما می شود، شاهد بروز و ظهور مشاعره در رسانه به همت شحص دکتر آذر ، ادیب و پژوهشگر پر کار روزگارمان هستیم.
امروزه در مدارس غیر دولتی و به اصطلاح پولی کشور، کم نیستند مجتمع هایی که به سان تمرینات المپیاد در حال آماده کردن بچه ها برای شرکت در برنامه ی مشاعره هستند و در میان بزرگترها و کوچکترها ، افراد زیادی که به خاطر مشاعره حالا دارند هم شعر بیشتری گوش می کنند و هم شعر بیشتری حفظ می کنند.
گویی جامعه به دلیل ایجاد حس رقابت در شعر خوانی و شعر دانی به رقابت و شوقی تازه رسیده و به همین دلیل ، بعد از سال ها استیلای شعر سپید و گونه هایی از شعر فارسی که در آن شعر با آهنگ و وزن وداع کرده بوده ، جامعه با مقوله ی اشعار پر مفهوم و آهنگین خودش سلامی دوباره داشته است.
نکته ی بسیار مهمی که در این زمینه می توان برای آن از رسانه تشکر کرد،ذکر این نکته است که جامعه به محض انس با شعر و شاعری ، تنها به سمت یک هنر نرفته ، بلکه خودش را با معارف ، اخلاق و بعضا افکاری پیوند می زند که به درد دنیای حاضر او نیز می خورد.
شاید به همین دلیل ، مدتی قبل برخی از کارشناسان مذهبی شهیر مانند حجج اسلام ناصر نقویان و شهاب مرادی که اتفاقا در برنامه های مذهبی خود به شدت از شعر و میراث لطیف و ارجمند شاعرانه شعرای فارسی زبان بهره ها می برند ، از خانواده ها خواسته بودند که برای تربیت بهتر بچه های خود آن ها را به سمت شعرهای نیکو ، ساده اما زیبا و حفظ آن گرایش دهند.
که به بیانی ، هر انسان به اندازه هر غزل نغز و ارزشمندی که از بر می کند از خطاها و اشتباهات زیادی که به دلیل دور شدن از زیبایی برایش رخ می دهد دور است.
به ویژه در کشورما که شعر بزرگترین میراث دار مذهب است و از حافظش که حافظه ی قرآنی است تا سعدی و مولانای آن سراسر حکمت و شناخت است.
برنامه های مشاعره ی تلویزیون که گاه با اسپانسر برخی نهادهای فرهنگی کشور برگزار می شود ، گرچه ساختار رسانه ای بسیار بسیار ساده دارند اما به سیاست گزاران فرهنگی – ورزشی ما پیام های زیادی داده است که چگونه به جای سرمایه گذاری بر بسیاری از مسائل کم ثمری که نتیجه ای جز سرخوردگی جامعه جوان ما نداشته ( مانند گرایش دادن و تبلیغات کردن روی مقوله مافیایی و کم استعدادی مانند فوتبال) می توانند با هزینه های کم در جامعه شوق رسیدن فکر و فرهنگ و زیبایی ایجاد نمایند.
در کشور گل و بلبل و در میان ملت شعر و شعور ، وجود لیگ شعر کشوری شاید از لیگ فوتبال لازم و ثمر بخش تر باشد.
شاید نه ، حتما...!
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۲۳ ساعت ۱۱ ب.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|