ماه اردیبهشت که به مصلّای تهران و محل نمایشگاه بیست و پنجم کتاب تهران می‌رفتی، شاید بیش از هر چیزی دلت می‌خواست ببینی گرمای بازار کتاب از کجا می‌آید. کتابهای جدید و پر طرفدار در کدام غرفه‌ها فروخته و نایاب می‌شوند.

تعقیب خط خبرگزاری‌ها حداقل نشان‌دهندة این بود که نمایشگاه بیست و پنجم هم مانند چند سالة اخیر در سیطرة کارهای دینی و انقلابی است و دموکراسی بازار به خوبی نمایانگر امتداد موفقیت این راه در عرصة عمومی است.

از نایاب شدن «نورالدین پسر ایران» در انتشارات سورة مهر بگیر تا فروش یکجای چاپ اول و گویی دوم «قیدار» امیرخانی در نشر غیر دولتی افق.

چاپ پنجم «از معراج برگشتگان» عماد همچنان می‌فروخت و «مفاتیح الحیات» علامه آیت‌الله جوادی آملی که به جلد دوم مفاتیح الجنان معروف شده، چه زود نایاب شد.

به این فهرست پر افتخار البته باید کتاب «شرح اسم» را که روایتی از زندگی تابناک رهبری معظم انقلاب است، باید افزود که به زودی محصول قلم و قدم هدایت‌الله بهبودی را به متاعی نایاب تبدیل کرد.

فکر و فرهنگ در قاموس طاغوت

شايد در كتابهاي تاريخي خوانده باشيم كه از وصاياي شاه بي‌كفايت قاجار به خلف بي‌كفايت‌تر خود آمده كه «براي آنكه راحت حكومت كني، سعي كن ملت گرسنه و بى‌سواد بمانند». آري؛ اين طريقت طاغوت براي استيلا بر عقلها، ثروتها و آزادي‌هاي جوامع، برخلا‌ف آموزه‌اي است كه از ديرباز در كلام خداوند بزرگ چنين بازتاب يافته است: «خداوند سرپرست كساني است كه ايمان آورده‌اند، آنها را از تاريكي‌ها‌ به سوي روشنايي(دانايي)‌ بيرون مي‌آورد و زورگويان سرپرست انسانهاي كافرند كه آنها را از روشنايي به تاريكي(جهل و ناداني)‌ فرو مي‌برند».

شايد به همين دليل باشد كه يكي از مقياسهاي درست و نادرست بودن حوادث را بايد در تأثير آنها در آگاهي و ناآگاهي جامعة تحت تأثير آن جستجو کرد.

امروزه كتابخواني و گرايش جوامع به مطالعه، يكي از مقياسهاي ميل اجتماعات انساني به توسعه و پيشرفت و در نهايت، رشد آگاهي‌ها تلقّي مي‌شود.

سرمایه‌های فرهنگی نظام اسلامی

در کنار کتاب و کتابخوانی که چه به لحاظ کمّی و چه به لحاظ کیفی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رشد و نمو یافته است، باید به مقوله‌های فرهنگی دیگر و از جمله هنر اشاره کرد.

به بيان عبدالعلي دستغيب، منتقد باسابقة ادبيات، اين تحوّل حداقل در عرصة ادبیات داستانی پس از ظهور نويسندگان قشر روشنفکر پیش از انقلاب، چون: آل‌احمد، بزرگ علوي، هدايت و... که توانستند از مرزهای ایران خارج شوند، اتفاقي شگرف و اميدواركننده است.

آثار متعدد داستاني كه در پنج سال اخیر رویيده‌اند، حتي قلمرو مرزها را درنورديده و در آن سوي مرزها ترجمه و منتشر شده‌اند.

در زمينة تصويرسازي و انتشارات ادبيات كودك نيز اين پيشرفتها به دستيابي نويسندگان و تصويرسازان كتاب كودك در جشنواره‌هاي جهاني منجر شده است.

به گفتة دكتر فريده خلعتبري، برخي از اين كتب به عنوان كتاب درسي و كمك‌درسي در كشورهاي مختلف، به ويژه در ناحية شرق آسيا منتشر شده‌اند.

تحوّل محتوايي كه در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در كتابهاي داستاني و غير داستاني رخ داده، البته تنها منحصر به عرصه‌هاي تخصصي نيست.

با وجود همة انتقادهایی که همیشه بر سینما و تئاتر ایران، در همین سالها به خاطر دوری از معیارهای فکری و فرهنگی ما وارد شده و بسیاری از آنها هم حق است، سینمای ایران بی‌شک نجیب‌ترین سینمای جهان است و اکسیر انقلاب توانسته هنر فرومردة فیلمفارسیِ زمان طاغوت را به جایی برساند که پیامی فراملی را منتقل کند و گر چه امثال فیلمهایی چون جدایی نادر از سیمین، فاقد پیام انقلاب اسلامی باشد، چه کسی است که نداند کیفیت، محتوا و ساختار فنی فیلمهایی از این قبیل و همچنین الگوی پرداختن به مضامین انسانی به عنوان پایة تحسین چنین فیلمهایی، به طور کلی محصول انقلاب در سینما و تئاتر است.

همچنین گزاف نیست اگر بگوییم که انقلاب اسلامی موسیقی سنّتی و ملی ایران را از نابودی و فراموشی نجات داد و حال، سالهاست که موسیقی کشور می‌تواند در مسیر حقیقی اصلاح و صلاح قدم گذارد.

هنرهای تجسّمی و معماری نیز به کیمیای انقلاب، از غربی شدن صِرف فاصله گرفته‌اند و امروز خیلی‌ها به این فکر می‌کنند که باید برای این فرهنگ و برای این هنر، فلسفه‌ای جدید و جامع تدوین کرد.

هنر و مقاومت دینی و ملی

بیراه نیست اگر بگوییم که خدمت هنر امروز ایران به آرمانهای انقلاب و اسلام و همچنین یاری این رسانه‌های تأثیرگذار در این بحبوحة درگیری تمام‌عیار ما با جبهة کفر، آن گونه که باید و شاید نیست و هنر و ادبیات نتوانسته در خدمت انقلاب به قدری انقلاب اسلامی برایش مفید بوده، مؤثّر و پربهره ظاهر شود.

امروزه به جای تریبونهای سیاسی، پرده‌های سینما باید از ابوموسی دفاع کنند. صحنه‌ها باید به جای گشت ارشاد، دربارة حجاب، فرهنگ‌سازی کنند. نُتها باید به جنگ تهدیدهای نظامی بروند و نوشته‌ها باید به جای هر چیزی، جلوی پروژة ایران‌هراسی را بگیرند.

این در حالی است که متأسفانه در بخش عمده‌ای از دنیای هنر ما، لشکر پر ادّعای هنر و ادبیات، جز به بهره‌کشی نظام در قالب جذب حامی مالی و گرفتن جایزه، به چیز دیگری نمی‌اندیشد و تک‌ستاره‌های هنرمند و نویسندة متعهد ما با وجود تلاش بسیار و استقبال جامعة جوان و جویای حقیقت، نمی‌توانند به تغییر جوّ نامتعهد جامعة هنری کمک کنند.

به نظر می‌رسد آسیب‌شناسی نهادهای فرهنگی و مشخص شدن مبانی واقعی ما در عرصة فعالیت بتواند به شفافیت فضای کنونی که در آن بیش از هر چیز به ضرر زدن به آرمانهای خودی منجر شده و سنگر فرهنگ و هنر را به عنوان سنگری فتح نشده در کشور مطرح کرده، منجر شود و به این سؤال ضروری پاسخ داده شود که با وجود این همه هزینه در عرصة فرهنگ، کجای کار را اشتباه رفته‌ایم که به اینجا رسیده‌ایم و حق انقلاب از هنر و ادبیات امروز جامعة ما چیست؟