شاید بدترین کاری که برای هر چیزی می‌شود انجام داد، این است که دربارة آن شعار بدهی و برای آن کاری انجام ندهی.

این روزها که نام جزیرة ابوموسی زیاد شنیده می‌شود، بسیاری از ایرانی‌ها و مردمان عزیز سرزمین لاله‌ها، بار دیگر برای دفاع از حریم و حرمت این سرزمین و آب و خاک ایرانی دل داده‌اند.

موضوع دفاع از ابوموسی می‌رود تا حماسه‌ای دیگر از خداباوری و وطن‌دوستی ایرانیان بیافریند. اما این سؤال همواره در هر حماسه‌ای باید پرسیده شود که اساساً ما داریم دربارة چه چیزی صحبت می‌کنیم؟ چگونه می‌شود دربارة چیزی حرف زد، حال آنکه دربارة آن اطلاعی نداشت و دربارة سرگذشت آن چیزی ندانست.

«ابوموسی» جزيره‌اي با مساحتي در حدود ۲۵ كيلومترمربع، جنوبي‌ترين قسمت از خاك ايران در دل آبهاي خليج‌فارس است. اين جزيره در ۲۲۲‌ كيلومتري بندرعباس، ۷۵ كيلومتري بندرلنگه و ۶۰‌ كيلومتري شمال شارجه در امارات متحدة عربي واقع شده ‌است.

آن‌گونه كه «دوماهنامة تخصصي گردشگري» در نوشته‌اي به قلم عليرضا ادريسي، فردي كه سربازي خود را در اين جزيره گذرانده، آورد‌ه است: «سفر به ابوموسي براي افراد عادي مقدور نيست. تنها نظامي‌ها يا اشخاصي كه داراي كار مشخص و دائمند و افراد ساكن، حق رفتن به آنجا را داشتند. كساني هم كه از طرف فردي يا ارگاني و نهادي دعوت مي‌شوند، اين اجازه را دريافت مي‌كردند. در جزيره، هم ايراني‌ها و هم اماراتي‌ها زندگي مي‌كنند. ايراني‌ها شامل افراد بومي‌اند كه از سالها قبل در آنجا ساكن هستند كه شغل آنها ماهيگيري به وسيلة لنچ است و كساني كه جهت كار اداري مانند کارکنان فرمانداري، شهرداري، آموزش‌ و پرورش، بخش بهداشت و تعدادي مغازه‌دار به همراه خانواده‌هايشان در آنجا زندگي مي‌كنند.

«بيشتر جمعيت نيز مربوط به نظامي‌ها مي‌شود كه شامل کارکنان نيروي دريايي، هوايي، زميني و سپاه پاسداران هستند. همة اينها به جز نظامي‌ها، در شهركي كه متعلّق به ايران است، ساكن‌اند. عربهاي جزيره نيز در شهركي كه متعلّق به خودشان است، زندگي مي‌كنند.

«اعراب فقط يك آب‌شيرين‌كن متعلّق به خودشان دارند. بقية امكانات متعلّق به ايران است؛ ولی عربهای اماراتی هم حق استفاده از آن را دارند. گفته می‌شود هفته‌اي يك‌بار، يك ناو براي اعراب آذوقه و مايحتاج لازم به همراه افراد جايگزين را از امارات به جزيره حمل مي‌كرد كه اين ناو در اسكلة ايران پهلو مي‌گیرد.

«همة آنها حتي شرطه‌هاي‌شان (نيروهاي پليس) حق رفت‌وآمد در شهرك ايراني‌ها را دارند، اما ايراني‌ها حق رفتن به محدودة آنها را ندارند.

«آب و هواي جزيرة ابوموسی در فصل گرما (بهار، تابستان، پاييز) بسيار گرم و شرجي است، اما از اواخر پاييز تا اوايل و اواسط بهار، هوا بسيار مطبوع است. به جرئت مي‌گويم در هيچ جاي جنوب ايران، دريايي به خوش‌رنگي و هوايي لطيف‌تر از ابوموسي نيست».

بر اساس اسناد حقوقی بین‌الملل، در سال ۱۹۰۳ دولت وقت ايران بازنگري‌هايي را در خصوص نقشه‌هاي جغرافيایی آغاز كرد كه بر اساس آن، در برخي بنادر، گمركي به وجود آمد و پرچم ايران نصب شد. اين مسئله دربارة ابوموسي و تنب بزرگ نيز اعمال شد. اما دولت بريتانيا كه حاكم مسلّط آبهاي خليج‌فارس بود، مأمورين گمرك ايراني را از تنب بزرگ اخراج كرد و همزمان با بحرانهاي سياسي ناشي از مشروطه، اعتراضهای ايران به بريتانيا، به جايي نرسيد؛ تا جايي كه پرچم شارجه در تنب بزرگ نصب ‌شد. با اين حال، در تمام اسناد حكومتي در بريتانيا در قرن ۱۹ تنب بزرگ و ابوموسي و ديگر جزاير خليج‌فارس، جزء ارباب‌جمعي حاكميت فارس آورده شده‌اند و حتي در نقشه‌هاي رسمي دولت بريتانيا به خصوص نقشه‌هاي وزارت دفاع، اين جزاير به رنگ ايران مشخص شده بودند.

هرمیداس باوند دربارة عاقبت کشمکش حقوقی دربارة جزایر سه‌گانه نوشته است: در نهايت، هشتم آذر ۱۳۵۰ با قراردادي كه با ميانجي‌گري بريتانيا ميان دولت ايران و شيخ شارجه بسته شد، حاكميت ايران بر جزيرة ابوموسي به رسميت شناخته شد و در ۹ آذر، يك روز قبل از خروج نيروهاي انگليسي از منطقه و دو روز قبل از تشكيل رسمي اتحادية امارات، نظاميان ايران وارد سه جزيره شدند. به موجب موافقتنامة شارجه، ايران متعهد شد كه به مدت ۹ سال، سالانه يك‌ونيم‌ ميليون ليره به شيخ شارجه بپردازد. مطابق اين تفاهمنامه، دو جزيرة تنب بزرگ و تنب كوچك به ايران بازپس داده شد و در مورد ابوموسى توافق شد كه «حاكميت مشترك ايرانى - شارجه‌اى» بر آن اعمال شود.

با وجود اين، از همان روزهاي ابتداييِ ايجاد كشوري به عنوان امارات متحدة عربي، اعتراضها و واكنشهاي مقامات اين كشور به حاكميت ايران بر اين جزاير سه‌گانه تاكنون ادامه داشته، اما اين اعتراضها تاكنون در مجامع جهاني جدّي گرفته نشده است.

ابوموسي در حال حاضر در تقسيمات كشوري ايران، جزء استان هرمزگان محسوب مي‌شود و آن‌گونه كه اقدامات جديد دولت نشان مي‌دهد، قرار است حاكميت ايران بر اين جزيره شكل اجرايي بيشتري نسبت به قبل به خود بگيرد.

اما در آن سوي آبهاي خليج‌فارس، مقامات كشور امارات هم بيكار ننشسته‌اند و تلاش مي‌كنند با صدور بيانيه، اعلام در رسانه‌ها و درخواست از شوراي همكاري خليج‌فارس براي برپايي جلسة اضطراري، به اين اقدامات ايران واكنش نشان دهند. بايد منتظر ماند و ديد آيا اقدامات و دستورات مقامات دولتی ايران در اين‌باره به صورت جدّي حالت اجرايي به خود مي‌گيرد يا نه؛ چرا‌ كه در اين صورت، براي اولين بار مردم عادي ايران خواهند توانست به اين قسمت از خاك كشور كه پيش از اين فقط در نقشه‌ها و اخبار هواشناسي با نام آن مواجه مي‌شدند، مسافرت كنند و آن را از نزديك ببينند.

از زمان سفر رئیس جمهور به ابوموسی که با اعتراض بی‌مورد امارات عربی متحده، عربستان سعودی و شورای همکاری‌های خلیج فارس روبه‌رو شد، بار دیگر بحث ابوموسی و دیگر جزایر ایرانی خلیج فارس مورد توجه محافل داخلی و خارجی قرار گرفت و اقدامات مختلفی برای تثبیت حاکمیت ایرانی بر این جزایر مورد تأکید قرار گرفت که مهم‌ترین آنها، اعلام ابوموسی به عنوان منطقة ویژة گردشگری و برگزاری تورهای مسافرتی به این سرزمینِ کمتر شناخته‌شده بود؛ موضوعاتی که اگر به این زودی‌ها اثرش را بر زندگی و رفاه آن سامان تفتیده و گرم به جا نگذارد، ممکن است به جسارت و پرده‌دری طرف اماراتی بیفزاید.

هرمزگان در کل و ابوموسی به نحو اخص، جزء استانهای محروم کشور محسوب می‌شوند که از معضلات اجتماعی و اقتصادی بی‌شماری رنج می‌برند. به نظر می‌رسد مهم‌ترین اقدامی که می‌تواند ابوموسی را به عنوان جزء جدانشدنی جمهوری اسلامی ایران تثبیت کرده، سیلی محکمی به گوش یاوه‌گویان بزند، آن است که جزایر سه‌گانه، هرمزگان و همة نقاط محروم آن بتوانند طعم شیرین عدالت اجتماعی و جهاد اقتصادی ایرانی را بیش از پیش بچشند و رونق و آبادی، آنها را فرا بگیرد.

شهدا منتظر جهاد ما برای آبادی ایران، به ویژه ابوموسی هستند.