همه ساله به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر ، نهادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی تبلیغات و برنامه های قابل توجهی را برای مبارزه با این بلای خانمان سوز به اجرا می رسانند.واقعیت این است که کشور ما در مسیر اصلی ترانزیت بین المللی مواد مخدر و در همسایگی بزرگترین تولید کننده های این مواد قرار دارد و از همه مهتر این که یکی از برنامه های استکبار جهانی و مافیای بین المللی مواد مخدر برای تهاجم فرهنگی اجتماعی به کشور ما و کشورهایی مشابه این کشور، همین مواد مرگ بار و گرفتار کردن جوانان به آن است.

در میان بسیاری از پارامترهایی که از نیروهای نظامی و انتظامی گرفته تا گروه های اجتماعی برای مبارزه با این مواد مرگ بار از آن کمک می گیرند شاید مهم ترین عوامل که اتفاقا کم ترین توجه را بخود جلب می نماید ، زمینه های فرهنگی تربیتی اعتیاد است.

امروزه چه در قالب پایان نامه ها و تحقیقات اجتماعی و چه در مدیوم رسانه برنامه های بسیاری درباره ی عوامل اعتیاد ساخته می شود که در آن بر این نکته پای فشرده می شود که بر اساس تحقیقات علمی عوامل اعتیاد چیست و به بیان علمی تر چه متغیر های مستقلی با اعتیاد جوانان ارتباط دارند اما کمتر به این موضوع توجه می شود که برای آن که فرزندی تربیت کنیم که معتاد نشود باید از آغاز چه کارهایی را انجام دهیم.

به عنوان مثال امروز ، بسیاری می دانند که بین اعتیاد و افسردگی ، بین اعتیاد و طلاق والدین ، بین اعتیاد و بیکاری و... ارتباط تایید شده و پایدار وجود دارد اما گاهی کسی به این سوال پاسخ نمی دهد آیا هر افسرده، فرزند طلاق و بیکاری به استناد این تحقیقات حق دارد یا الزاما می تواند معتاد گردد؟

همانطوری که از صورت سوال مشخص است ، جواب منفی است.

به هر صورت جامعه ما با معضلاتی مانند افسردگی فراگیر ، بالا رفتن نرخ طلاق و حتی بیکاری و مشکلات اقتصادی روبرو است اما نکته ی مهم اینجاست که کسی قبول نمی کند که به مثابه بالا رفتن این پارامترهای اجتماعی و سلامت روان ، وضعیت اعتیاد وخیم تر شود.

در واقع بسیاری از خبرگان فرهنگ عمومی و علوم تربیتی فرمول ها و روش هایی را در اختیار دارند که بر اساس آن می توانند خانواده ها را پیش از درگیر شدن با معضل اعتیاد نسبت به این بلای خانمان سوز بیمه کنند ، اما نکته اینجاست که بسیاری از خانواده یا از این فرمول ها و کلیات ارزشمند بی خبرند و یا این که همت به کاربستن آن در ایام خردسالی و نوجوانی فرزندان خود را ندارند.

در این مجال به برخی از این عوامل به اختصار اشاره می گردد.

1-      مسئولیت پذیری

یکی از شاخصه هایی که در بزرگسالی هر معضلی را برای فرد به عاملی یا بهانه ای در زمینه اعتیاد او تبدیل می کند، این است که فرد نتواند در مقابل مشکلات مسئولیت پذیر باشد و در دل مشکلات به معضلات خودش سعی کند که تقصیرها را گردن دیگری بیندازد . این عدم مسئولیت پذیری را کودکان و نوجوانان از سن خردسالی از والدین و اطرافیان می آموزند. آ ها وقتی می بینند هیچ کسی ایراد خودش در اداره ی زندگی را نمی پذیرد و در بیشتر مباحثات افراد مشغول فرافکنی مشکلات شخصی خود به همسر و فرزندان و دولت و جامعه و تاریخ و مذهب هستند ،یاد میگیرد که تقصیرها به هیچ وجه گردن او نمی افتد و در بدترین جنایت ها هم اجتماع مقصر است  یا پدر و مادر و مادر و مشکلات اقتصادی.

گاهی پدر و مادر در رفتارهای خود متوجه نیستند که پیشاپیش در حال تربیت یک معتاد هستند اما این در حالی است مه آن ها می توانند کمی مسئولیت پذیر تر باشند و در بخش های نوجوانی و جوانی با مسئولیت خواستن و همراهی با جوان خود به او یاد بدهند که باید مسئولیت را پذیرفت و از آن طفره نرفت.

2-      عدم انزوا

یکی از مهمترین عوامل زمینه ای اعتیاد ، انزوا است که متاسفانه گاهی تعبیرهای بدی از آن در افواه عمومی وجود دارد . گاهی برخی از خانواده ها به کودکان و نوجوانان بی سر و صدای خودشان می بالند و از این که نوجوانشان ساعت ها در یک جا بدون حرکت خاصی می نشیند اظهار رضایت می کنند.

این در حالی است که انزوا و عدم استفاده از انرژی نوجوانی و جوانی در دل خود باعث اعتیاد نوجوانان و جوانان در دوران بزرگسالی خواهد شد.زیرا انسانی که یاد نگرفته باشد که برای دیدن همه جا باید ، همه جا را ببیند می خواهد همه لذت را از یک نقطه و در یک لحظه تجربه کند که یکی از روش های خطرناکش اعتیاد است.

3-      بهداشت روانی و جسمی بلوغ

بلوغ یکی از مراحل بسیار حساس رشد آدمی است . حال بسیاری از خانواده به خاطر عدم اطلاع و برخی دیگر به خاطر عدم توجه و بی مبالاتی با ایجاد اختلالاتی در این مرحله رشد می شوند .

این اختلالات مانند تحریک بیش از حد نوجوان و یا سرکوب و عقده های رشد بلوغ او در دوره های آینده قطعا زمینه ای برای گرفتار شدن در دام اعتیاد است.

4-      استفاده ی به اندازه از رسانه ها و رایانه

امروزه دنیای رایانه و رسانه به مثابه اقیانوسی بی منتها است که استفاده بیش از اندازه از آن خود اعتیادی است که عمدتا افراد از سنین بسیار کوچک و پائین به آن دچار می شوند.

در واقع در بسیاری از کشورها اولین اعتیادی که بدون هیچ گونه ممانعت خانواده افراد دچار آن می گردند و زمینه ساز اعتیادهای دیگر و عادت های خطر زای دیگر می شود همین اعتیاد به رایانه و رسانه هست به ویژه این که استفاده از برنامه و بازی های خشن و سایت های محرک زمینه ای برای آسیب هایی است که دوای برخی از آن به ظاهر مواد افیونی است.

5-      مهارت های کاری مناسب

کار صیقل دهنده ی روح و به بیان حضرت امیر المومنین  بهترین تفریح است. مهارت های کاری از نوجوانی می تواند ضمن تخلیه انرژی . پیشاپیش جلوی استیصال و بن بست هر فردی را در زمان بیکاری و فراغت و حتا بحران بگیرد.

امروزه توجه بسیار زیاد خانواده ها به درس و مشتقات آن حتی در فصل تابستان ، باعث شده که جوان بیست و دو ساله بعد از لیسانس حتی به اندازه بستن یک پیچ مهارت شغلی و بدنی نداشته باشد.

در چنین وضعیتی اگر افراد به مشاغل خاص که مرتبط با تحصیل است دست نیابند زندگی خود را به باد داده فرض می کنند و ممکن است به دلیل عدم مهارت در افسردگی خاصی که زمینه اعتیاد است گرفتار گردند.

6-       ورزش ، نشاط و پهلوانی

تجربه ثابت کرده که افرادی که روی به ورزش( و نه زیبایی اندام با قرص و پر خوری) به معنای عربی آن ( ریاضی) که معنای تربیت ریاضت بار بدنی است روی می آورند از مراحل مختلف زندگی به سلامت عبور می کنند و غیر از این که انسان های سالمی هستند کمتر دچار اعتیاد می شوند. البته به شرطی که ورزش بودن را به جای قهرمان بودن فراموش نکنیم.

7-      انس با قرآن کریم

پژوهش های جدید نشان می دهند ، درصد گرفتار شدن حافظان و قاریان قرآن کریم به معضل اعتیاد چیزی نزدیک به صفر است .یکی از معجرات قرآن نیز همین است که به قول امام صادق (ع) قرآن در گوشت و خون جوان قرآن خوان مخلوط می شود و مشخص است در خونی که قرآن جریان دارد اعتیاد جایی نخواهد داشت.

8-      ارتباط و توسل به اهل بیت(ع)

توسل به اهل بیت (ع) نه تنها از منظر ماورایی ، بلکه از منظر روانی و فیزیکی هم دقیقا همان راهی است که برای تربیت انسانی  لازم است که هیچ بن بستی برای او وجود ندارد.

کسی که به اهل بیت پیامبر تعهد دارد ، در پرتو هدایت ایشان قرار می گیرد و خود به خود به جاهایی می رود که محل تجمع اهل مناهی و عصیان نیست.

افسرده نمی شود و نمی ترسد و دلیلی ندارد که برای مشکلات به چیزی جز انوار خدا پناه ببرد و دیگر در این سبک زندگی چه جایی برای اعتیاد باقی می ماند