همزمان با شب های قدر هر ساله ، آحاد جامعه ی شیعی ، با حضور در مساجد ،زیارت گاه ها و سایر اماکن مقدس ،سعی می کنند با دعا و نیایش در محضر خدای بی نیاز لحظاتی را در تامل و توبه و مناجات بگذرانند .
شب قدر دارای ابعاد مختلفی است که نه تنها شیعیان و مسلمانان، بلکه بسیاری از صاحبان ادیان و عرفان های غیر الهی را به خود جلب کرده و شاید شگفت انگیز باشد این که بدانیم ، بسیاری از حلقه های عرفان های جعلی و حتی صهیونی نیز در سال های اخیر توجه خاصی به یافتن و استفاده کردن از شب قدر مسلمانان و به ویژه با استفاده از معارف و نشانه هایی است که شیعیان از این اوقات تاثیرگذار به جامعه جهانی ارائه داده اند ، هستند.
شب قدر ، گرچه برای ما شبی پر از شریعت و طریقت در هم آمیخته است و رنگ و بوی مرتضوی امام علی(ع) و هم چنین محبت ما به امام زمان (عج) آن را به شبی پر از حلاوت عشق و محبت تبدیل کرده است اما موضوع شب قدر و مبانی اندیشه ای آن هم چنان یکی از مباحث پر کشش متافیزیکی، کلامی و اتفاقا فرهنگی است.
شب قدر جاری در دل مناسبت هایش
خیلی از ما بیش از آن که شب قدر را به معنای خاص خودش و به آن چیزی که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته بشناسیم ، مناسبت هایش ، یا به عبارتی رویدادهایی که در آن اتفاق افتاده را مورد توجه قرار می دهیم.
در مجالس و محافلی که به همین مناسبت هم برگزار می شود نیز چنین وضعیتی حکم فرما است یعنی بیش از آن که افراد متوجه اهمیت شب قدر و نسبت آن با سرنوشت آدمی باشند ، بیشتر توجه افراد به نزول قرآن و عزاداری آن شب است حال آن  شب قدر در دل خود معانی گسترده ای را در برگرفته است که این معانی و مفاهیم ریشه های عمیق فکری و مکتبی دارد.ریشه هایی که میوه های فرهنگی بسیار جدی در زندگی روزمره و نقش تاریخی ما به بار می آورد.
فکری و مکتبی از آن جا که دیدگاه ما درباره شب قدر به عنوان شبی که در آن مقدرات ما برای یک سال تقدیر می شود ، از نسبت ما با مقوله تاریخی جبر و اختیار نشات گرفته و فرهنگی از آن جا که بسیاری از رفتارهای تاریخی و اجتماعی وابسته به همین نظر ما در باره ی سرنوشت و جبر روزگار است و سوء استفاده از از این عقیده باعث می شود که ما نتوانیم برخورد مسئولانه ای با موضوع مهم  و حیاتی سرنوشت اجتماعی و شخصی خود داشته باشیم.
تاریخ و امر  جبر و اختیار
این که دنیا بر اساس اجبار بنا نهاده شده و یا بر اساس آزادی انسان ، مطلبی است که نه تنها برای ما ، بلکه برای همه افراد بشر مهم تلقی می شود.
در میان مسلمانان و غیر مسلمانان همواره گروهی جبری تلقی شده و معتقد بودند که آدمی در سرنوشتی آسمانی مجبور به رفتن راهی طولانی است و برای تعیین سرنوشت خود هیچ اختیاری ندارد و در این میان هم گروهی بودند که بر اساس دلایلی به آزادی انسان از قیدهای طبیعی و غیر طبیعی اعتقاد داشتند  و این دایره ی اختیار را چنان می گسترداندند که گویی برای آدمی در مقابل هر سرنوشتی که می خواهد به آن برسد هیچ قید و بندی نیست.
چنین بود که بسیاری از فلاسفه اسلامی و غربی بر جبر پای می فشردند و لاجرم انسان را از مسئولیت هایی که به دوش دارد تبرئه می کردند و چه بسیار اندیشه ورانی که صراحتا گفته بودند:" اگر انسان فلجی مادرزاد در مسابقات دومیدانی سرعت به مقام نخست نرسد از کم همتی خودش است و نه از چیز دیگر."
البته اعتقاد به هریک از این مبانی بدون پیش زمینه و پس زمینه فرهنگی نبوده و نیست. به طور نمونه رهبران اندیشه ی جبر در تمدن اسلامی بنی امیه بودند که با استفاده از این اندیشه به مردم تفهیم می کردند که حکومتشان خواست خداست و مقاومت بر ضد خواست خدا امری ضد دینی است.
یا در مقابل کسانی بودند که با حربه اندیشه ی اختیار علم و دانش خداوند را محدود کرده و سلطنت خدایی را به مشروطه ی مقید تبدیل می کردند.
در تمدن اسلامی ، اما تنها اندیشه ای که در مقابل این افراط و تفریط قد علم کرد و نگذاشت که این دو تفکر با انحرافات ویژه ی خودش بازخوردهای جدی  اجتماعی داشته باشد ، اندیشه امامت و ولایت بود.
به عبارتی مطابق نقلی که از ائمه اطهار (ع) شده است ، ائمه ما در مقابل افکار جبر و تفویضی اندیشه ی لاجبر و لا تفویض را مطرح کردند.
یعنی این که انسان گرچه محکوم به مشیت الهی است اما این مشیت آزادی انسان برای برگزیدن هدایت از ضلالت است و باز در همین پارادایم فکری انسان گرچه در بسیاری از عرصه های خلقت در چارچوب هایی از پیش تعیین شده و اجباری قرار گرفته است اما این بدان معنا نیست که هیچ چیزی امکان تغییر و تحول نداشته باشد . اگر بلایی هست ، صدقه ای ، اگر گرفتاری هست دعایی و اگر اجلی است تاخیری و اگر تخلفی هست که سرنوشت آدمی را به تباهی کشانده ، شب قدری پیش بینی شده که انسان ها بتوانند در عین خشوع و بندگی به قدرت بی منتهای الهی ، اصلاح راه و روش های جبری خلقت را از او بخواهند.
گرچه این تفکر  ارزنده اهل بیت در مقام نظر ،از دو راه ، مسیر بی مسئولیتی معتقدین به جبر تاریخ و خیره سری معتقدین به اختیار مطلق را سد کرد ، اما تجربیات فرهنگی و تمدنی نشان داده  است که در عرصه ی عمل فرهنگ برخاسته از این پارادایم اعتقادی و فکر یآن گونه که باید و شاید تحرک زا نبوده و جوامعی چون ما نیز در افراط و تفریط جبر و اختیار همچنان اسیر و گرفتار است . گرفتاری که نشانه هایی از آن را حتی در اعمال و رفتار ما در شب های قدر می توان پیدا کرد.
هواپیماهایی بدون باند پروازی
در این سال ها که بشر به فکر و عمل در زمینه بودجه ی سالانه بر اساس زحمات قبلی خود در طی سال قبل و سال های پیشین دست یافته ،تصور فرآیندی که در شب قدر ، سرنوشت ما را برای یکسال رقم می زند چیز عجیبی نباشد و فهم این که چرا در شب قدر بسیاری از ما در حال استغفار و انابه از خداوند می خواهیم که گناهانی از ما را که باعث از بین رفتن سرمایه و موفقیت ما در سال آتی می شود را مورد بخشش خود قرار دهد و از فضل و کرمش به ما کمکی کند که مشیت مقدر ما در کمال آزادی تصمیم ما به افق و سوی خوبی و نیکی و عافیت صورت بگیرد.
اما با این حال واقعیت این است که در این دنیای مثال ها ، رفتار بسیاری از ما در شب قدر و بعد از آن به هواپیمایی می ماند که بدون باند پروازی می خواهد یک شبه از جهنم رفتارهای غلط و پنداره های اشتباه بر خیزد و در پایان شب بیست و سوم یا نهایتا در عید فطر به سر همان بساط نامربوط قبلی خودش بازگردد.
یکی از حقایق بسیار مهم شب قدر تغییر است و این آن چیزی است که اکثر ما از آن غافلیم . پس نه می توانیم در شب قدر به آن اوجی که باید برسیم و نه در پایان آن چیزی از سرنوشت مقدرمان تغییر می کند.

فرهنگ و انسان و سرنوشت
شب قدر ، گرچه در فرهنگ و سنت های ما شبی عبادی است اما نباید فراموش کنیم که بر خلاف دنیای مادی و تفکرات آن ، عبادت تنها سنت های محترم باقی مانده از گذشته نیست و باید به خودمان نهیب بزنیم که نسبت ما با حقایق ملموسی که پشت این عبادات و راه و رسم پنهان شده است ، چیست؟
ظریفه هایی از انسان و سرنوشت آن که می تواند ، تمدن و فرهنگ ما را به سمت آن چه باید و شاید رهنمون شود.
به نظر می رسد ، بدترین اتفاقی که می تواند برای همه ی ما بیفتد آن است که این معارف را در حد تعارف و سنت تقلیل دهیم و بهترین جریانی که هر قدر می تواند برای ما رقم بزند همان تفکری است که بهتر از هفتاد سال عبادت است آن هم در شبی که به گفته قرآن برگزیده تر از هزار ماه است.