عدم تعهد فرهنگی بالاتر از عدم تعهد سیاسی
با
آغاز مرحله نهایی شانزدهمین اجلاس کشورهای غیر متعهد ،ریاست سه ساله ی
جمهوری اسلامی ایران بر این سازمان بین المللی آغاز می شود.ریاستی که گرچه
در شرایط کنونی برای کشور ما مهم و ارزشمند تلقی می گردد اما ضرورتا نمی
تواند باعث تغییر خاصی در روند حرکت این سازمان متعلق به دوران جنگ سرد
باشد.
فلسفه شکل گیری جنبش عدم تعهد در آغاز فعالیت، مربوط به جهان دو قطبی بود. یعنی کشورهای عضو نم ، با تشکیل این سازمان ، اعلام کردند که ضرورتا عضو بلوک غرب یا شرق و پیمان های مربوط به آن ها نیستند و می خواهند به عنوان جریان سوم تاثیرگذار بر معادلات جهانی بر ضد تبعیض،استعمار و فقر و نابرابری قیام نمایند.
با فروپاشی دیوار برلین در دهه 90 میلادی گرچه ، قطب شرق عالم به دلایل مختلف خود نابود گردید و به همین دلیل دنیای با معادلات دو قطبی جای خود را به جهان دیگری داد.اما ضرورتا از بین رفتن قطب شرق به معنای پر رنگ تر شدن این جریان سوم که متعلق به کشورهای عمدتا جهان سومی می شد ، نبود.
واقعیت تاسف باری در حدود بیش از دو دهه بعد از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی خودش را به بدترین نحو ممکن نشان این بود که علی رغم اینکه نم به حیات خود ادامه داده و در برخی ازمسائل بین المللی مانند مسئله مبارزه با جاه طلبی رژیم صهیونیستی و یا دفاع از حق جمهوری اسلامی در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای عملکرد مثبت و قابل تقدیر داشته است ،اما وحدت رویه ای که بتواند نوید شکل گیری یک جناح قدرتمند در مقابل غرب باشد ،وجود نداشته است.
بسیاری از کشورهای عضو جنبش، کشورهایی هستند که در عمل آقایی و اربابی آمریکا را با تمام وجود پذیرفته اند و حتی تا کمتر از یکسال گذشته ریاست این سازمان بر عهده ی کشوری بود که حاکمانش به دلیل استبداد و سر سپردگی به اسرائیل و آمریکا از تخت به زیر کشیده شدند.
طبیعی است در چنین وضعیتی ، از برآیند عملکرد چنین کشورهایی نمی توان انتظار زیادی داشت .
اما با این حال هم نمی توان از ظرفیت های کشورهای در حال توسعه و به ویژه افکار عمومی آماده ی این کشورها در تشکیل جناح واحده ی مبارزه با امپریالیسم نا امید بود.
امروزه گرچه نمی توان به وضوح برای رویارویی با آمریکا و بسط قسط و عدالت ، بر هویت نم پای فشرد اما همچنان می توان برای صیانت از حقوق حقه فلسطین ، برای مبارزه با زیاده خواهی غرب در مسائل هسته ای و حقوق بشر و بسیاری از امور مورد توافق بین کشورهای نم ، از اهرم قدرت این سازمان بزرگ و فراگیر بهره برد.
از جمله مسائلی که باید در جریان ریاست دوره ای ایران بر این سازمان مورد توجه باشد ، مباحث فرهنگی و رسانه ای است.
واقعیت این است که بیشتر کشورهای در حال توسعه عضو سازمان کشورهای غیر متعهد به مانند ایران ، مصر ، هند و برزیل قدرت های نوظهور عرصه بین الملل بوده و دارای پیشینه فرهنگی کهن و بسیار ریشه دار تر از جهان غرب هستند.
همین موضوع دستمایه دیپلماسی فرهنگی هنری و صد البته رسانه ای برای تشکیل جبهه مقاومت فرهنگی در برابر غرب است.
گرچه حداقل در آغاز کار اجلاس شانزدهم در تهران ، انتظار این بود که میزبان یعنی دولت ایران ، به کار فرهنگی و هنری بیش از اجرای یک نمایشگاه صنایع دستی و یا توزیع بسته های فرهنگی معمول که بیشتر جنبه گردشگری دارند ، بپردازد اما با این حال دوره ی ریاست ایران به سازمان غیر متعهدها باید نوید بخش انسجام کشورهای عضو نم در مباحث فرهنگی مورد توافق به ویژه در آسیا و آفریقا که دارای میراث مشترک فرهنگی – تمدنی هستند ، باشد.
مباحث فرهنگی و هنری از دغدغه هایی است که حتی جناح سیاسی متمایل به غرب نم نیز با آن هم داستان است و درباره ی آن به شدت نگران است.
واقعیت این است که اکثریت قاطع کشورهای عضو سازمان نم که به دلایل سیاسی به رنگ ها و نقش های مختلف در آمده اند ، حاضرند از دریچه فرهنگ از وضعیت کنونی خود خارج شوند و در یک همراهی رسانه ای و گفتمانی ، آینده ای جدید را برای خود و کشورهای خود رقم بزنند.
به عبارت دیگر ، راه اصلاحات ساختاری و سیاسی و اقتصادی جهان کنونی و به طور خاص سرنوشت کشورهای جنبش عدم تعهد از صیانت فرهنگی و هویت تمدنی آن ها می گذرد و کشورهای پر سابقه ای که در این سازمان عضویت دارند برای باقی ماندن در صفحات تاریخ چاره ای جز احیای ارزش های فرهنگی خود از طریق نمایه های هنری و رسانه ای ندارند.
ریاست کشور استقلال خواه و در حال پیشرفتی چون جمهوری اسلامی ایران ، در کنار همه دستاوردهای سیاسی و بعضا اقتصادی برای سازمان نم باید صبغه ی فرهنگی جنبش را بیشینه آن در طول سال های حیات این سازمان برساند.
فلسفه شکل گیری جنبش عدم تعهد در آغاز فعالیت، مربوط به جهان دو قطبی بود. یعنی کشورهای عضو نم ، با تشکیل این سازمان ، اعلام کردند که ضرورتا عضو بلوک غرب یا شرق و پیمان های مربوط به آن ها نیستند و می خواهند به عنوان جریان سوم تاثیرگذار بر معادلات جهانی بر ضد تبعیض،استعمار و فقر و نابرابری قیام نمایند.
با فروپاشی دیوار برلین در دهه 90 میلادی گرچه ، قطب شرق عالم به دلایل مختلف خود نابود گردید و به همین دلیل دنیای با معادلات دو قطبی جای خود را به جهان دیگری داد.اما ضرورتا از بین رفتن قطب شرق به معنای پر رنگ تر شدن این جریان سوم که متعلق به کشورهای عمدتا جهان سومی می شد ، نبود.
واقعیت تاسف باری در حدود بیش از دو دهه بعد از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی خودش را به بدترین نحو ممکن نشان این بود که علی رغم اینکه نم به حیات خود ادامه داده و در برخی ازمسائل بین المللی مانند مسئله مبارزه با جاه طلبی رژیم صهیونیستی و یا دفاع از حق جمهوری اسلامی در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای عملکرد مثبت و قابل تقدیر داشته است ،اما وحدت رویه ای که بتواند نوید شکل گیری یک جناح قدرتمند در مقابل غرب باشد ،وجود نداشته است.
بسیاری از کشورهای عضو جنبش، کشورهایی هستند که در عمل آقایی و اربابی آمریکا را با تمام وجود پذیرفته اند و حتی تا کمتر از یکسال گذشته ریاست این سازمان بر عهده ی کشوری بود که حاکمانش به دلیل استبداد و سر سپردگی به اسرائیل و آمریکا از تخت به زیر کشیده شدند.
طبیعی است در چنین وضعیتی ، از برآیند عملکرد چنین کشورهایی نمی توان انتظار زیادی داشت .
اما با این حال هم نمی توان از ظرفیت های کشورهای در حال توسعه و به ویژه افکار عمومی آماده ی این کشورها در تشکیل جناح واحده ی مبارزه با امپریالیسم نا امید بود.
امروزه گرچه نمی توان به وضوح برای رویارویی با آمریکا و بسط قسط و عدالت ، بر هویت نم پای فشرد اما همچنان می توان برای صیانت از حقوق حقه فلسطین ، برای مبارزه با زیاده خواهی غرب در مسائل هسته ای و حقوق بشر و بسیاری از امور مورد توافق بین کشورهای نم ، از اهرم قدرت این سازمان بزرگ و فراگیر بهره برد.
از جمله مسائلی که باید در جریان ریاست دوره ای ایران بر این سازمان مورد توجه باشد ، مباحث فرهنگی و رسانه ای است.
واقعیت این است که بیشتر کشورهای در حال توسعه عضو سازمان کشورهای غیر متعهد به مانند ایران ، مصر ، هند و برزیل قدرت های نوظهور عرصه بین الملل بوده و دارای پیشینه فرهنگی کهن و بسیار ریشه دار تر از جهان غرب هستند.
همین موضوع دستمایه دیپلماسی فرهنگی هنری و صد البته رسانه ای برای تشکیل جبهه مقاومت فرهنگی در برابر غرب است.
گرچه حداقل در آغاز کار اجلاس شانزدهم در تهران ، انتظار این بود که میزبان یعنی دولت ایران ، به کار فرهنگی و هنری بیش از اجرای یک نمایشگاه صنایع دستی و یا توزیع بسته های فرهنگی معمول که بیشتر جنبه گردشگری دارند ، بپردازد اما با این حال دوره ی ریاست ایران به سازمان غیر متعهدها باید نوید بخش انسجام کشورهای عضو نم در مباحث فرهنگی مورد توافق به ویژه در آسیا و آفریقا که دارای میراث مشترک فرهنگی – تمدنی هستند ، باشد.
مباحث فرهنگی و هنری از دغدغه هایی است که حتی جناح سیاسی متمایل به غرب نم نیز با آن هم داستان است و درباره ی آن به شدت نگران است.
واقعیت این است که اکثریت قاطع کشورهای عضو سازمان نم که به دلایل سیاسی به رنگ ها و نقش های مختلف در آمده اند ، حاضرند از دریچه فرهنگ از وضعیت کنونی خود خارج شوند و در یک همراهی رسانه ای و گفتمانی ، آینده ای جدید را برای خود و کشورهای خود رقم بزنند.
به عبارت دیگر ، راه اصلاحات ساختاری و سیاسی و اقتصادی جهان کنونی و به طور خاص سرنوشت کشورهای جنبش عدم تعهد از صیانت فرهنگی و هویت تمدنی آن ها می گذرد و کشورهای پر سابقه ای که در این سازمان عضویت دارند برای باقی ماندن در صفحات تاریخ چاره ای جز احیای ارزش های فرهنگی خود از طریق نمایه های هنری و رسانه ای ندارند.
ریاست کشور استقلال خواه و در حال پیشرفتی چون جمهوری اسلامی ایران ، در کنار همه دستاوردهای سیاسی و بعضا اقتصادی برای سازمان نم باید صبغه ی فرهنگی جنبش را بیشینه آن در طول سال های حیات این سازمان برساند.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۱۰ ساعت ۱ ق.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|