امام خمینی و فرهنگ عمومی ایران
یکی از تلاش هایی که دشمنان اسلام، در سال های اخیر نهایت اهتمام خود را در حوزه ی افکار عمومی مصروف به آن کرده اند این است ،در قالب ایمیل های بی نام و نشان ، برنامه های رسانه ای هدفمند، مقالات، تحلیل ها و تبلیغات نشان بدهند که انقلاب امام خمینی یک پروژه ناتمام یا شکست خورده بود و چیزی است که با تمام وجود احتیاج به تغییر و تجدید نظر دارد.
گرچه شاید در این زمینه ، هیچگاه علم و فن آوری، پیشرفت های صنعتی و اقتصادی و شاخص های توسعه ی انسانی مانند رشد سواد و مطالعه نمی تواند دستاویز مناسبی برای مهاجمین در این پروژه ی بهانه جویی و دروغ گویی باشد اما بی شک حوزه ی فرهنگ ،از آن حوزه هایی است که به دلایل مختلف ظرفیت بهانه جویی درباره ی آن توسط دشمنان وجود داشته است.
با این حال ،ایام سالگرد عروج ملکوتی امام راحل رضوان اله علیه فرصتی مناسب برای یادآوری نگاه، اهداف و دستاوردهایی نهضتی است که به معماری آن پیر فرزانه و روشن ضمیر در تمدنی به نام جمهوری اسلامی ایران بنا نهاده شد.
اخلاق عمومی و آرمانی به نام جامعه ی اسلامی
در جامعه ی ما ، القای این مطلب که فرهنگ عمومی بعد از سال های انقلاب دچار عقب نشینی و پس رفت شده ، سابقه ی طولانی دارد. یعنی این گزاره ی نادرست که اخلاق و گرایش های عمومی در زمان طاغوت بهتر از زمانه ی حاضر بوده است . مبارزان زمان ستمشاهی و حتا بچه های دفاع مقدس محصول فرهنگ طاغوتی بوده اند و بچه های امروز و ناهنجاری هایشان محصول شرایط انقلاب،از مواردی است که به حدی در جامعه به قصد نا امید کردن مردم ،تکرار شده که بسیاری از اقشار و آحاد مذهبی جامعه نیز گویی آن را پذیرفته اند.
بی اشک این انگاره ی نادرست ریشه هایی دارد که قبل از پرداختن به دستاوردهای نهضت و نگاه امام در عرصه ی فرهنگ عمومی باید به آن اشاره ای هر چند اندک و کوتاه انداخت.
1- این نقص را باید پذیرفت که در بین مردم و مسئولین تصویر و افقی شفاف درباره ی جامعه ی اسلامی وجود ندارد.به این معنی که اگر بپذیریم جامعه ی زمان پیامبر همجامعه ی آرمانی ما مسلمانان است ، ما درباره ی جامعه پیامبر هم اطلاعات مناسبی نداریم. خط کشی که بشود جامعه را با آن به درستی سنجید و نتیجه گرفت که چقدر با جامعه ی آرمانی فاصله دارد یا ندارد.
2- یکی دیگر از ضعف هایی که به تحلیل اشتباه عمدی دشمنان درباره ی نقش نهضت امام در رفتار و گرایش های عمومی منجر می شود، نقص همه ی ما در مقایسه ی مطلوب و درست است.به این معنا که عمدتا مقایسه هایی که انجام می شود ، منطقی نیست و آن دو چیزیکه مورد مقایسه قرار می گیرند اساسا در طراز مقایسه نیستند.به عنوان مثال تصور کنیم کسی به خاطر شباهت لفظی شیر خوردنی و شیر درنده این دو مفهوم را با هم مقایسه کند. قطعا این مقایسه منطقی و معقول نیست.گاهی دیده می شود در مقایسه قبل و بعد از انقلاب دو چیز به همین به ربطی با هم مقایسه می شوند. به عنوان مثال در مقوله افکار عمومی و تیپولوژی فکری جامعه ، سرعت تحولات رسانه های گروهی از دهه 1990 در جهان به نحو شگفت انگیزی بالا رفته است به نحوی که عصر قبل و بعد از این سال ها اساسا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.یا به طور مثال از سال 1995 پدیده ی اینترنت از خاستگاه نظامی و سری آن در ایالات متحده تبدیل به یک امر و یک عامل عمومی شده است که افراد را به عنوان رسانه های متحرک تبدیل کرده است ، حال محاسبه کنیم بخواهیم انسان بی خبر از همه جای دوران قبلی را با انسانی که نه تنها مصرف کننده خبر ، بلکه به روش توتیتر در هر دقیقه 100000 خبر تولید می کند( این عدد را در دقایق شبانه روز و در تعداد روزهای یک سال ضرب کنید تا ببنیم مفهوم فرهنگ در جهان کنونی چیست؟)مقایسه کنیم. بی شک این سخن حرف گزافی نیست که فرهنگ و فکر انسانی در جهان جدید فقط از لحاظ لفظی با فرهنگ و فکر انسان قدیم تر دارای شباهت است.والا تقریبا نمی توان هیچ شباهت محتوایی دیگر را پیدا کرد.
3- یکی دیگر از بیراهه های اصلی که توسط دشمنان برای ابتر خواندن فرهنگ انقلاب اسلامی از آن سوء استفاده می شود، عدم اولویت بندی ارزش های خوب وبد در جامعه اسلامی است.
در این جا سخن این جا نیست که نباید جامعه به گناهان صغیره حساس باشد ، ولی گاهی شده که بسیاری از ما به دلیل یک خطای کوچک یک حرکت بزرگ را تخطئه می کنیم.و این خصیصه ای است که عموم ما را به اشتباه می اندازد.
در زمان مبارزات نهضت اسلامی هم چنین بوده که بسیاری امام را برای اتفاق افتادن برخی خطاهای انسانی عادی که در هر عصر و زمانی عموما وجود دارد ملامت می کردند. به عنوان مثال درباره ی حضور زنان بی حجاب در راهپیمایی ها به ایشان اشکال می نمودند و یا در موارد مشابه ، برخی ملاک های ظاهری را بر نکته ی بسیار مهم تر که حرکت درست ملت به سمت جامعه ی کریمه است تخطئه می نمودند.همین حالا هم چنین تنگ نظری ها و کوتاه بینی هایی وجود دارد. و گروهی حاضرند که مثلا به دلیل موی افشان یک دختر بچه بیست ساله که حالا شاید به خاطر گرمای بیش از حد هوا، مقداری از روسری بیرون مانده ، کل فرهنگ نظام اسلامی را تخطئه کنند و با سیاه نمایی و نشان دادن او بگویند که اسلام و دین در جامعه به جایی نرسیده است و به طور مثال فرهنگ عمومی در زمان طاغوت بهتر بوده است.
یا به عنوان مثال دیگر ، ممکن است من منتقد که از سر سوز و تعهد به نقد یک فیلم نه چندان دلچسب در حوزه ی رفتارهای انسانی ،پوشش و فیلمنامه می پردازم ، بخواهم بدون در نظر گرفتن جوانب چنان درخت فرهنگ را از بن و ریشه مورد تاخت تاز قرار دهم که گویی سینمای ما به همان زمانی برگشته که در آن زن و مرد ما عریان در کنار هم می خوابیده اند.
بی تردید می توان بدون هیچ تحلیل اضافه تر و اشاره به موارد بیشتری ، با این مقدمه ی سه گانه به نتیجه رسید که چرا نه تنها دشمن در سیاه نمایی فرهنگ ما موفق است ، بلکه خودمان هم در تحلیل کارکردهای انقلاب چطور به اشتباه می افتیم؟
امام خمینی از جامعه چه می خواست؟
یکی از شاه بیت های وصیت نامه ی حضرت امام ره توجهی است که این یار سفر کرده به جامعه دارد و رضایتی است که امام در نهایت راه پرافتخار خود از این اجتماع از امتش ابراز می کند.چنان که می فرماید مردم عصر ما از مردم عصر رسول الله ص و از جامعه ی زمان ائمه ع بالاتر و ارزشمندتر ظهور کرده است.
بی تردید ، کارنامه ی مردم در مقابل فتنه های بسیار پیچیده ی بیست و سه ساله بعد از امام نشان می دهد، جایگاه جامعه ی ما در این زمینه هایی که مورد نظر امام بوده ، بالاتر رفته که پائین تر نیامده و علی رغم همه ی انتقادها و آسیب هایی که به فرهنگ عمومی وارد است و خود ما نیز داعیه پیگیری آن را داریم باید جامعه ی منبعث از نگاه امام و ویژگی های مثبت این جامعه را بهتر و بیشتر مورد تاکید قرار داد.
امروز گرچه به خاطر چند شل حجابی و انتشار عکس های آن در شبکه مجازی این طور القا می شود که فرهنگ جامعه از دست رفت و با اعتقاد به این که در عالم واقع برای مسئله حجاب و برخی رفتارهای ناهنجار باید فکری کرد،نباید فراموش کرد که عده ای بر کوبیدن بر طبل ضعف ها نمی خواهند ، واقعیت های بسیار مهم تر فرهنگ امام خمینی که در جامعه سه نسل پس از ایشان در حال ثمر دادن است را درک کنند.
واقعیت این است که روح دلاوری، سرفرازی ، خودباوری ، سختی کشیدن برای آرمان ها، گذشت، مشارکت عمومی و علاقه و حساسیت روی سرنوشت ، همبستگی ملی بین اقوام و گروه ها ،پیشرفت آحاد جامعه به ویژه تحصیل کردگان در مسائل اعتقادی( چیزی که دانشگاه از اساس ایجاد شد، که از بین ببرد و در زمان طاغوت تا حدی هم موفق بود)، نجابت هنر و... چیزهایی است که باید با معیارهای درست و حساب شدهمورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص شود که اولا نتیجه نهضت امام در حوزه ی فرهنگ محدود به چند شاخصه ظاهری نیست ثانیا چرا جامعه ی جهانی این همه از اجتماع دست پروده ی روح الله می ترسد و در صدد نابودی آن است( جامعه و فرهنگ مضمحل که تهاجم فرهنگی نمی خواهد) و ثالثا از همه مهم تر آینده ی جامعه ی ما در مسیر ولایت روشن و امیداور کننده است.
گرچه شاید در این زمینه ، هیچگاه علم و فن آوری، پیشرفت های صنعتی و اقتصادی و شاخص های توسعه ی انسانی مانند رشد سواد و مطالعه نمی تواند دستاویز مناسبی برای مهاجمین در این پروژه ی بهانه جویی و دروغ گویی باشد اما بی شک حوزه ی فرهنگ ،از آن حوزه هایی است که به دلایل مختلف ظرفیت بهانه جویی درباره ی آن توسط دشمنان وجود داشته است.
با این حال ،ایام سالگرد عروج ملکوتی امام راحل رضوان اله علیه فرصتی مناسب برای یادآوری نگاه، اهداف و دستاوردهایی نهضتی است که به معماری آن پیر فرزانه و روشن ضمیر در تمدنی به نام جمهوری اسلامی ایران بنا نهاده شد.
اخلاق عمومی و آرمانی به نام جامعه ی اسلامی
در جامعه ی ما ، القای این مطلب که فرهنگ عمومی بعد از سال های انقلاب دچار عقب نشینی و پس رفت شده ، سابقه ی طولانی دارد. یعنی این گزاره ی نادرست که اخلاق و گرایش های عمومی در زمان طاغوت بهتر از زمانه ی حاضر بوده است . مبارزان زمان ستمشاهی و حتا بچه های دفاع مقدس محصول فرهنگ طاغوتی بوده اند و بچه های امروز و ناهنجاری هایشان محصول شرایط انقلاب،از مواردی است که به حدی در جامعه به قصد نا امید کردن مردم ،تکرار شده که بسیاری از اقشار و آحاد مذهبی جامعه نیز گویی آن را پذیرفته اند.
بی اشک این انگاره ی نادرست ریشه هایی دارد که قبل از پرداختن به دستاوردهای نهضت و نگاه امام در عرصه ی فرهنگ عمومی باید به آن اشاره ای هر چند اندک و کوتاه انداخت.
1- این نقص را باید پذیرفت که در بین مردم و مسئولین تصویر و افقی شفاف درباره ی جامعه ی اسلامی وجود ندارد.به این معنی که اگر بپذیریم جامعه ی زمان پیامبر همجامعه ی آرمانی ما مسلمانان است ، ما درباره ی جامعه پیامبر هم اطلاعات مناسبی نداریم. خط کشی که بشود جامعه را با آن به درستی سنجید و نتیجه گرفت که چقدر با جامعه ی آرمانی فاصله دارد یا ندارد.
2- یکی دیگر از ضعف هایی که به تحلیل اشتباه عمدی دشمنان درباره ی نقش نهضت امام در رفتار و گرایش های عمومی منجر می شود، نقص همه ی ما در مقایسه ی مطلوب و درست است.به این معنا که عمدتا مقایسه هایی که انجام می شود ، منطقی نیست و آن دو چیزیکه مورد مقایسه قرار می گیرند اساسا در طراز مقایسه نیستند.به عنوان مثال تصور کنیم کسی به خاطر شباهت لفظی شیر خوردنی و شیر درنده این دو مفهوم را با هم مقایسه کند. قطعا این مقایسه منطقی و معقول نیست.گاهی دیده می شود در مقایسه قبل و بعد از انقلاب دو چیز به همین به ربطی با هم مقایسه می شوند. به عنوان مثال در مقوله افکار عمومی و تیپولوژی فکری جامعه ، سرعت تحولات رسانه های گروهی از دهه 1990 در جهان به نحو شگفت انگیزی بالا رفته است به نحوی که عصر قبل و بعد از این سال ها اساسا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.یا به طور مثال از سال 1995 پدیده ی اینترنت از خاستگاه نظامی و سری آن در ایالات متحده تبدیل به یک امر و یک عامل عمومی شده است که افراد را به عنوان رسانه های متحرک تبدیل کرده است ، حال محاسبه کنیم بخواهیم انسان بی خبر از همه جای دوران قبلی را با انسانی که نه تنها مصرف کننده خبر ، بلکه به روش توتیتر در هر دقیقه 100000 خبر تولید می کند( این عدد را در دقایق شبانه روز و در تعداد روزهای یک سال ضرب کنید تا ببنیم مفهوم فرهنگ در جهان کنونی چیست؟)مقایسه کنیم. بی شک این سخن حرف گزافی نیست که فرهنگ و فکر انسانی در جهان جدید فقط از لحاظ لفظی با فرهنگ و فکر انسان قدیم تر دارای شباهت است.والا تقریبا نمی توان هیچ شباهت محتوایی دیگر را پیدا کرد.
3- یکی دیگر از بیراهه های اصلی که توسط دشمنان برای ابتر خواندن فرهنگ انقلاب اسلامی از آن سوء استفاده می شود، عدم اولویت بندی ارزش های خوب وبد در جامعه اسلامی است.
در این جا سخن این جا نیست که نباید جامعه به گناهان صغیره حساس باشد ، ولی گاهی شده که بسیاری از ما به دلیل یک خطای کوچک یک حرکت بزرگ را تخطئه می کنیم.و این خصیصه ای است که عموم ما را به اشتباه می اندازد.
در زمان مبارزات نهضت اسلامی هم چنین بوده که بسیاری امام را برای اتفاق افتادن برخی خطاهای انسانی عادی که در هر عصر و زمانی عموما وجود دارد ملامت می کردند. به عنوان مثال درباره ی حضور زنان بی حجاب در راهپیمایی ها به ایشان اشکال می نمودند و یا در موارد مشابه ، برخی ملاک های ظاهری را بر نکته ی بسیار مهم تر که حرکت درست ملت به سمت جامعه ی کریمه است تخطئه می نمودند.همین حالا هم چنین تنگ نظری ها و کوتاه بینی هایی وجود دارد. و گروهی حاضرند که مثلا به دلیل موی افشان یک دختر بچه بیست ساله که حالا شاید به خاطر گرمای بیش از حد هوا، مقداری از روسری بیرون مانده ، کل فرهنگ نظام اسلامی را تخطئه کنند و با سیاه نمایی و نشان دادن او بگویند که اسلام و دین در جامعه به جایی نرسیده است و به طور مثال فرهنگ عمومی در زمان طاغوت بهتر بوده است.
یا به عنوان مثال دیگر ، ممکن است من منتقد که از سر سوز و تعهد به نقد یک فیلم نه چندان دلچسب در حوزه ی رفتارهای انسانی ،پوشش و فیلمنامه می پردازم ، بخواهم بدون در نظر گرفتن جوانب چنان درخت فرهنگ را از بن و ریشه مورد تاخت تاز قرار دهم که گویی سینمای ما به همان زمانی برگشته که در آن زن و مرد ما عریان در کنار هم می خوابیده اند.
بی تردید می توان بدون هیچ تحلیل اضافه تر و اشاره به موارد بیشتری ، با این مقدمه ی سه گانه به نتیجه رسید که چرا نه تنها دشمن در سیاه نمایی فرهنگ ما موفق است ، بلکه خودمان هم در تحلیل کارکردهای انقلاب چطور به اشتباه می افتیم؟
امام خمینی از جامعه چه می خواست؟
یکی از شاه بیت های وصیت نامه ی حضرت امام ره توجهی است که این یار سفر کرده به جامعه دارد و رضایتی است که امام در نهایت راه پرافتخار خود از این اجتماع از امتش ابراز می کند.چنان که می فرماید مردم عصر ما از مردم عصر رسول الله ص و از جامعه ی زمان ائمه ع بالاتر و ارزشمندتر ظهور کرده است.
بی تردید ، کارنامه ی مردم در مقابل فتنه های بسیار پیچیده ی بیست و سه ساله بعد از امام نشان می دهد، جایگاه جامعه ی ما در این زمینه هایی که مورد نظر امام بوده ، بالاتر رفته که پائین تر نیامده و علی رغم همه ی انتقادها و آسیب هایی که به فرهنگ عمومی وارد است و خود ما نیز داعیه پیگیری آن را داریم باید جامعه ی منبعث از نگاه امام و ویژگی های مثبت این جامعه را بهتر و بیشتر مورد تاکید قرار داد.
امروز گرچه به خاطر چند شل حجابی و انتشار عکس های آن در شبکه مجازی این طور القا می شود که فرهنگ جامعه از دست رفت و با اعتقاد به این که در عالم واقع برای مسئله حجاب و برخی رفتارهای ناهنجار باید فکری کرد،نباید فراموش کرد که عده ای بر کوبیدن بر طبل ضعف ها نمی خواهند ، واقعیت های بسیار مهم تر فرهنگ امام خمینی که در جامعه سه نسل پس از ایشان در حال ثمر دادن است را درک کنند.
واقعیت این است که روح دلاوری، سرفرازی ، خودباوری ، سختی کشیدن برای آرمان ها، گذشت، مشارکت عمومی و علاقه و حساسیت روی سرنوشت ، همبستگی ملی بین اقوام و گروه ها ،پیشرفت آحاد جامعه به ویژه تحصیل کردگان در مسائل اعتقادی( چیزی که دانشگاه از اساس ایجاد شد، که از بین ببرد و در زمان طاغوت تا حدی هم موفق بود)، نجابت هنر و... چیزهایی است که باید با معیارهای درست و حساب شدهمورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص شود که اولا نتیجه نهضت امام در حوزه ی فرهنگ محدود به چند شاخصه ظاهری نیست ثانیا چرا جامعه ی جهانی این همه از اجتماع دست پروده ی روح الله می ترسد و در صدد نابودی آن است( جامعه و فرهنگ مضمحل که تهاجم فرهنگی نمی خواهد) و ثالثا از همه مهم تر آینده ی جامعه ی ما در مسیر ولایت روشن و امیداور کننده است.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۰۷ ساعت ۱ ق.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|