عروسک هایی که فقط بزرگترها را می خندانند
شاید سالی یکی دو فیلم باشد ، که فکر می کنم بتواند مرا به سمت سالن سینما جذب کند. تا گرما و سرمای هوا را تحمل کنم و با کشکلات مختلف مانند پارک ماشین و صف بلیط و دیگر مسائل مختلف از خانه بیرون آمدن . بقول آن دوست نویسنده ام ، حالا که بلیط سینما هم با مالیات ارزش افزوده نزدیک به پول خون ما شده ، برویم و در میانه تلق تلق شکستن تخمه و خش خش خوردن پف فیل ، فیلمی را تماشا کنم ، اما دست در دست پسرم ترجیح دادم به یاد حدود 20 سال قبل که با چه شوق و ذوقی سراغ عروسک های کاموایی وطنی یعنی کلاه قرمزی و پسر خاله رفته ام، دوباره به سمت سینما بیایم و ببینم کلاه قرمزی نسل حالا چه تفاوتی با کلاه قرمزی زمان ما دارد و احتمالا چه شباهتی...
بازهم سونامی کلاه قرمزی
راستی راستی که کلاه قرمزی هنوز عروسک نسل ماست و این از صف عریض و طویل فروش بلیط پیداست و این که امروز خیلی ها مثل من بچه را بهانه کرده اند که آتش بچگی خودشان را باد بزنند.
در میان این صف که 4 به یک آن ها بزرگترها هستند به این فکر می کنم که راستی ، کلاه قرمزی برای بچه های امروز چه حرف هایی برای گفتن دارد.راستی، پسر هشت ساله ی من چه حرف هایی را می تواند از کلاه قرمزی که قدیم الایام رسالتش یاد دادن تمیزی و نظم به کودکان بود ، یاد بگیرد.
به رسم روزنامه نگاری مشکوک مشکوکم . یادم می آید آن روزها کلاه قرمزی در سینما روایت گر مبارزه با تفاوت های طبقاتی بود. درباره ی مهاجرت آدم از روستاها به شهرها سخن می گفت.
در سال های بعد که فیلم دوم کلاه قرمزی ساخته شد ، باز ایرج و حمید به سراغ بحث فقیر و غنی و شاهزاده و گدا رفتند . به سراغ ایده ی تنها در خانه ی هالیوود . اما امروز که از شبکه پویای خودمان تا ده ها شبکه ی ماهواره ای و ویدئویی دارند 24 ساعته مفاهیم متنوعی را برای بچه ها ما ارائه می کنند. کلاه قرمزی چگونه می خواهد با شاهزاده و گدا مردم را بخنداند؟
عروسک هایی برای سینمای نابالغ
کلاه قرمزی باعث شده من و خیلی هایی که دیر به دیر به سینما می آئیم دوباره دست به جیب شویم و برای سینما و حواشی اش هزینه کنیم .نه به خاطر این که کلاه قرمزی خیلی تحول یافته ! نه به خاطر این که مفاهیم جدیدی در قالب این عروسک و شخصیت های پیرامونش ارائه می شود.
اتفاقا گروه دو نفره طهماسب و جبلی با هم در افکار قدیمی خودشان و در همان حال و هوا سیر می کنند و این موضوع را می توان در شباهت بی مزه ی داستان یک خطی کلاه قرمزی و پسر خاله ، کلاه قرمزی و سرو ناز ، کلاه قرمزی و بچه ننه و بالاخره حتی در فیلم بدون کلاه قرمزی " دختر شیرینی فروش" به خوبی دریافت . گویی این دو نفر هیچ خط داستانی ، جز قصه ی دختر زیر شیروانی بلد نیستند.
اما همه به سراغ فیلم هایشان می روند ، چون در این مدت نزدیک به بیست ساله ، که شرک و مرد عنکبوتی و بن 10 و گربه چکمه پوش و سیندرلا و مندی و بچه های عصر یخبندان و رئیس مزرعه و ده ها شخصیت کارتونی جذاب والت دیزنی و غیر آن ظهور و افول کردند و یا شمارگان داستان هایشان به 5 و 10 رسیده ، هیچ شخصیتی اعم از عروسکی و غیر عروسکی در سینما و تلویزیون ما با نیازهای روز جامعه کود کان ایران ساخته نشد و همچنان به اصرار ما بزرگترهای امروز که از کودکی دیروزمان حرف های فقر و غنایی کلاه قرمزی و پسر خاله را می پسندیدیم . بچه های مان هم باید بدون این که درکی از حرف های کلاه قرمزی سال 91 داشته باشند ، پای این قصه ی تکراری ایرج و حمید بنشینند و به خنده های پدر و مادرهایشان بخندند.
طنز سخیفی برای خنداندن بزرگسالان
کلاه قرمزی و بچه ننه به خوبی نشان می دهد که سازندگان این داستان از داستان های این عروسک کاموایی با مخاطبان دیروزشان در حال حرکتند و این فیلم ، به هیچ وجه فیلم کودکان نیست.
راستش را بخواهید چند جای فیلم که کلاه قرمزی حرف های بزرگانه می زند و یا تیکه های ناجور جنسی می اندازد ، سعی می کنم حواس پسرم را به خوردن پف فیل یا چیز دیگری پرت کنم تا سوال ناجوری در ذهنش شکل نگیرد ، اما در بین آن همه قهقه بزرگسالان به این تکه های کلامی که به طور مثال در آن کلاه قرمزی بی ادب تر از چاله میدانی ها و لات های بازار،یک خانم را" لش "خطاب می کند و یا در قسمت دیگری از فیلم نمایی از یک باسن عروسکی نشان داده می شود و یا به خاطر شباهت عروسک بچه به کلاه قرمزی همه در پی اینند که ببیند این عروسک کوچک چه نسبتی با کلاه قرمزی دارد! و کلاه قرمزی مرتبا داشتن زن دوم را برای خودش انکار می کند!!!! ( در این لحظه مردم غش غش می خندند و بچه های سینما با تعجب به هم دیگر نگاه می کنند که کجای این داستان خنده دار است؟)
در همه ی این لحظه به این فکر می کنم که آیا رمز باقی ماندن کلاه قرمزی ورود به چنین مفاهیمی است؟ و آیا هنوز هم برادران مدرسی فکر می کنند به دلیل آن که شخصیت های اصلی کارهای سینمایی شان عروسک است برای کودکان فیلم می سازند؟
آیا آن ها بچه ای ندارند تا متوجه شوند که بچه با محیط سربازی نسبتی ندارد؟ با علم وراثت و ژنتیک؟ و حتی با دادگاه و قواعد حقوقی؟ آیا آن ها حاضر می شوند به سوالاتی که بچه یا نوه خودشان درباره ی مسائل مطرح شده در فیلم ، می پرسند جواب قانع کننده بدهند؟
پیکان 48 و کلاه قرمزی یک
از سینما که خارج می شوم به بغل دستی ام که هم سن و سال من است می گویم : پیکان، همان پیکان 48 ، کلاه قرمزی هم همان کلاه قرمزی یک .
او هم سری تکان می دهد و با تاسف حرف مرا تایید می کند.واقعیت این است که کار ، به شدت از نبود نویسنده های متفاوت و عدم انحصار شکنی تیم خلاق اولیه رنج می برده و برای ریتم و جذابیت خود را درگیر موقعیت های سبک و غیر آموزنده کرده است.
کلاه قرمزی و بچه ننه به شدت موید این است که تیم جبلی – طهماسب ، حداقل در عرصه ی سینمایی حرفی برای کودکان امروز ندارند و باز بر این نکته صحه ای دیگر گذاشته می شود که موفقیت آن ها در تلویزیون هم به خاطر فقدان خلاقیت سایر گروه های عروسکی است . اما به هر صورت خیلی از بزرگتر ها هم که بدون شرم از بچه هایشان در این یک ساعت و نیم نشسته اند و به گنده گویی های چند عروسک خندیده اند و از این که مسائل روز ما دستمایه تمسخر سه عروسک اصلی و یکی دو عروسک فرعی داستان بوده دلشان خنک شده و از همه مهمتر اهل فرهنگ و هنر از این که کلاه قرمزی توانسته در فصل قهر و لشکر کشی سینمایی ها ، تارهای عنکبوت گیشه را پاره کند و رونقی هرچند موقت و غیر قابل اتکا به بازار نه چندان امیدوار کننده ی سینمای ما بدهد ؛کلاه قرمزی و بچه ننه همچنان بارقه ی امیدی برای سینمای خواب آلوده و در کمای ماست.