اللهم اغفرلنا و لوالدینا و لمن وجب حقه علینا و للمومنین یوم یقوم الحساب .رب زد باحسانهم احسانا و بالسیئاتهم غفرانا
سلام آقای سمندریان! صبح برزخی تان بخیر و رحمت
خدایت بیامرزد و همه ی ما را غریق دریای رحمت و عفو خودش بکند!
آقا معلم! قدیم ترها که تازه سواد بودیم و خواندن متن های عربی و قرآن نویس برای مان سخت بود ، ساده ترین دعایی که می توانستیم از رویش بخوانیم ، همان دعای چند جمله ای بود که  بالای قبرها در بهشت زهرا (س) نصب کرده بودند.از بس که کلمه ی آشنای لااله الا الله در آن تکرار شده بود.
این قدر ساده بود که همان زمان هم می توانسیتم به آسانی معنی ش را بفهمیم ... السلام علی اهل لااله الا الله من اهل لا اله الا الله ... تنها جمله ای که برای ما خواندنش سخت می شد و فهم ش هر آینه دشوار تر ، این فراز بود که در آن، از  برزخی ها سوال می پرسیدیم : کیف وجدتم قول لا اله الا الله؟ - چگونه یافتید حرف حضرت حق را که خدایی جز او نیست؟-
بعدها که از زبان قرآن ناطق ، مولای متقیان ، امیر مومنان ، خواندیم که فرموده بودند: الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا ( مردم خوابند و وقتی می میرند، هوشیار می شوند ...) کمی با این معنا شدیم که مرده ها ، در دنیای خودشان چگونه قول لااله الا الله را می یابند و آن را – چه خوب بوده باشند و چه بد ؟-  می فهمند.
استاد تئاتر! حالا به همین قاعده جنابعالی هر آینه از مایی که هنوز چشم مان از دیدن حقایق بالا محروم است و فقط این الفاظ را در کتاب ها خوانده ایم ، هوشیارترید و مصداق همین فراز دعا هستید که شنیده های ما را به چشم دلتان دیده اید.
حالا چند روز است که از دردها و رنج های دنیا خلاص شدید و در عالم ماوراء می توانید به یک چشم حقیقت و با چشم دیگر با  نیم نگاهی ما منتظران ایستگاه مرگ را تماشا کنید... و به صحنه ی تئاتری که دیر یا زود پرده ی آخر آن را به روی صحنه می بریم به شادی و حسرت و بلکه با احساساتی دیگر نظر کنید... هر چه باشد هر کسی با آن چه بوده محشور است و شما هم  عمرتان به تئاتر گذشته است و بهتر از ما به بازی ماها نگاه می کنید.
شما از یک سو، عالم فانی ما را می پائید و از یک سو در همان عالم «و من یمت یرنی»( امام علی فرمود: هر کس بمیرد، مرا خواهد دید) چشمتان در چشم مولای متقیان است و منتظر فرجام آن چه از پیش کشته اید و پیش فرستاده اید، هستید.
اما ، تو را بخدا قسم ، اگر به زیارت مولا شتافتید ، به مولا از این جهل مرکبی که ما و امثال ما بدان گرفتار است چیزی نگویید.
نگویید که مولا ! ما دچار همان جهل مرکبی هستیم که شما از آن یاد کرده بودید:لا یری الجاهل الا مُفرِطا  او مُفُرِّطا( جاهل را نمی بینی ، جز آن که یا در حال زیاده روی است و یا در حال کوتاهی کردن...)
نگذارید مولا، عکس های تشییع جنازه تان ، وداع با پیکرتان و سایر ادا و اطوارهای ما را ببیند.
نگذارید ارواح غربی ها و شرقی ها ببینند ، این افتضاحات ما را .
چون اگر مردم چشم گشوده به حقیقت آن سوی حیات، این تصاویر را کنار تصاویر مشابه وداع و تشییع  خواننده ها و هنرمندهای غربی از همه معارف بی خبر بگذارند و آن جا شکوه صفوف کشیشها  و اسقف ها و مردم دست به سینه ی صلیب به گردن را با عده ای که بندانگشت به دهان فرو برده اند تا به افتخار روح تو سوت بزنند !  ممکن است در همان برزخ به این صحنه ی بی آبرویی ما سخت بخندند.
ممکن است اگر یادشان باشد که پیشاپیش جنازه ی فلان کارگردان هالیوودی طرفدارانش سرودهای انجیلی می خواندند و در کلیسا بر روح او رحمت و آمرزش نثار می کردند ،به ما خورده بگیرند که در دیار قرآن و اهل بیت ، چرا پشت مرده به جای طلب رحمت و بدرقه ی دعا و نیایش «سکوت و ویولن» حکم فرما شد.
آقای سمندریان عزیز! حالا تو بهتر می دانی که این معرکه را کدام رامشگران و خونیاگران ، نیک تر صحنه گردانی می کنند و کدام بازیگران بدتر ...
کاش می توانستید،  از همان دنیا ، به کمدین هایی که این چنین معرکه می گیرند و اعتقادات، فرهنگ و سنت  یک ملت را به پُزِ روشنفکرانه شان سلاخی می کنند ، بگویی که برای این حرکات به کسی سیمرغ بلورین و جایزه ی حافظ نمی دهند... کاش می توانستی بگویی که به سوت و کف زدن به مرده آرامشی نمی دهند ... کاش می توانستی به آن ها بگویی که کیف وجدت قول لااله الله ... و این که انا لاحقون بکم ان شاء الله – همه ما به زودی به شما ملحق می شویم -.
کاش از اعمال این ها به شما گزندی نرسد ، وبه جای آن در میزان اعمال ، صبر بر همان لحظه هایی که همسرتان در اجرای «از کرخه تا راین» برای اثبات مظلومیت شهدای زنده جنگ ، در کنارتان نبود، دستگیر برزخ و قیامت شما شود. که شهدا آبرویی عظیم در درگاه خدا دارند و دوستان شهدا و دوستان دوستان شهدا هم از این موهبت محروم نخواهند شد.
استاد تئاتر ایران ...  این همه ، برای شادی روح تو در دیار باقیان ، سکوت کردند . بگذار من این سکوت را بشکنم و برایت حمد و آیه ای  هدیه کنم...
فاتحه الکتاب و یک آیه  از سوره انبیاء که تو اینک بهتر از همه ما معنی آن را یافته ای...
بسم الله الرحمن الرحیم
اقترب للناس حسابهم و هم فی غفله معرضون( زمان حسابرسی از مردمان نزدیک گشته ، در حالی که آن ها در غفلت از حقیقت روی برگزدانده اند.)
محمد صادق دهنادی