فرهنگ عمومی در آزمون تحریم
تحریم های غرب ، سال هاست اقتصاد جامعه ی ایرانی را به شدت و حدت بسیار هدف گرفته و هر روز دشمنی و عجز دشمن از به زانو در آوردن ملت ایران در سلب یکی از امکانات جهانی از ایران نمود پیدا می کند . در این اوضاع و احوال ، بی شک انتظار اصلی مهاجمین ایجاد زمینه فشار اجتماعی برای نظام به منظور گرفتن امتیازات بیشتر و القای خواسته های نامشروع خود از این طریق است.
تحریم ها و آثار آن گرچه بیش از هر چیز امری اقتصادی است و مبارزه با آن و گذراندن جامعه از گردنه های صعب و دشوار نیاز به تدابیر خاص و دوراندیشانه ی مدیران این حوزه دارد اما واقعیت این است که بیش از هر چیزی آن چه اجتماع را نسبت به وضعیت اقتصادی نگران و به تکاپو وا می دارد این است که جامعه دچار پراکندگی و ابهام شود و فشار روز افزون دشمنش را باور کند. چه بسیار آدم هایی که از ترس مرگ مرده اند وجوامعی که به خاطر ارعاب دشمنان از هم پاشیده اند. بنابر این به نظر می رسد فهم فرهنگی تحریم و جلوگیری از آسیب هایی که به تشدید آثار فرهنگی آن می شود ، بیش از خود تحریم دارای اهمیت و ارزش است .
البته این امر نباید ، با نیست انگاری سختی ها و مشکلاتی که جامعه با آن دست به گریبان است ، یکسان تلقی شود. یعنی همانطوری که جامعه از تشدید اطلاع رسانی درباره ی تحریم و آثار آن ملتهب و آسیب زده می شود. جامعه ی تحت تحریم و آسیب دیده از محدودیت ها نیز با نیست انگاری مشکلات و مثبت بینی تصنعی ، آسیب می بیند و چه بسا از بی خیالی و بی توجهی برخی مدیران و مسئولان در برابر خود ،جری شود و نارضایتی هایی را هم به وجود آورند.
واقعیت این است که افکار عمومی و فرهنگ جامعه در زمانه ی تشدید تحریم ها و یا در زمانی که تحریم ها به صورت شدید مورد تبلیغات قرار می گیرند ،مرتبا باید مورد سنجش فعال و اصلاحی قرار بگیرد و از این حیث توجه سیاست گذاران و مردم به تشدید رفتارها و گرایشاتی باشد که این گرایشات بتواند تحریم ها را به امری کم اهمیت در جامعه تبدیل نماید.
مدیریت احساسات و عواطف
همانطوری که حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از سخنان اخیر خود فرموده بودند اساسا فقر چیزی نیست که برای آن نسخه اخلاقی پیچید و با چند توصیه بتوان از آثار آن کاست اما این ورای آن است که جامعه به دلایل مختلف در خود احساس فقر نماید.
به بیان دیگر ، فقر و احساس فقر دو امر کاملا متفاوت است و به بخش مهمی از فرهنگ و آداب و رسوم جماعت ها بستگی دارد.
به عنوان مثال ، در بین افراد با سن و سال بالا همواره از وجود پیکان 40 هزار تومانی و دلار 7 تومانی به عنوان یک اسطوره یاد می شود حال آن که همین اسطوره ی سالهای نه چندان دور ، نیز با یک حساب سرانگشتی نشان گر واقعیت های زیادی است . یعنی به همان عبارت معروف اگر پیکانی در آن زمان 5715 دلارارزش داشته با نرخ دلار بانکی و ارزان قیمت داشته ، همان قیمت در زمان ما و با نرخ دلار دولتی حدود 8 میلیون تومان است. یعنی مبلغی که کسی برای چنین ماشینی هم اکنون هزینه نمی کند.
یا به عنوان مثال ، تفاوتی که در ما به ازای درآمد ایرانیان ، در سال های بعد از انقلاب بر حسب دلار و سایر ارزهای جهانی همیشه دیده شده و نسبت به سالهای پیش از انقلاب همواره سیر صعودی داشته اما به هر صورت تبلیغات دشمن چنین است که همواره از سال های قبل از انقلاب به عنوان سال های رفاه و ارزانی یاد شود.
نیک ، پیداست که مدیریت تحلیل و جهت گیری فکری چه تاثیری در احساس مثبت از اجتماع یا بالعکس احساس نارضایتی از آن دارد. این مسئله ای است که احتمالا در تحریم که مورد حساب ویژه ی دشمنان قرار گرفته است.
ساده زیستی
جامعه ی ما متاسفانه تجدد را به جای تولید بیشتر و صنعتی شدن به روز تراز مصرف بیشتر و انتظار بیشتر آموخته است . این انتظار و مصرف بیشتر اقتصادهای نوپایی چون اقتصاد ایران هر لحظه آبستن حوادث و بحران می نماید .
امروزه تجمل گرایی صورت گرفته – به ویژه در سال های بعد از دفاع مقدس – سطح انتظار بسیاری از افراد را به فراتر از استانداردهای جهانی برده است و این در حالی است که صاحبان این انتظار ها اصولا حاضر نیستند در بازدهی و کار بیشتر هم خودشان را با افراد سایر جوامع پیشرفته و مرفه مقایسه کنند.
توجه عملی و نه شعاری برای توسعه فرهنگ ساده زیستی هم به معنای دوری از تجملات و هم به معنای ساده سازی و کم هزینه کردن زندگی یکی از راهبردهایی است که بدون آن نمی توان مبارزه ی بلند مدت و مستمری را با دشمن متصور بود.
دوری از شایعات
جامعه ی که وارد جنگ سرد و به ویژه در حوزه ی اقتصادی خود شده است ، جامعه ای است که به شدت در معرض شایعه است و در زمینه شایعات استعداد بسیار زیادی در آن دیده می شود.
چه بسا ، یک حدس و گمان در بازار شایعات چنان بال و پری می گیرد که نظام اجرایی به انفعال کشیده می شود و یا بسیاری از افراد در آن متضرر شوند.
شایعات یکی از ابزارهای جنگ نرم و از برنده ترین سلاح هایی است که به صورت ویروسی جامعه را به نابودی می کشد.
کار بیشتر
جوامعی مانند ما ، می توانند تهدیدهای بالفعل را در راه ایجاد فرصت های بالقوه به فرصت های بالفعل به کار بگیرند.جامعه ایران صد سال است که از بیماری نفتی بودن رنج می برد و در این مسیر به بیان برخی تحلیل گران هیچ پیشرفتی بدون از بین رفتن اقتصاد و فرهنگ نفت خوار متصور نیست.
چنین فضایی که در آن خواه و ناخواه بر ارزش افزوده ی کار و تولید و حتی کالا افزوده می شود ، فرصت مناسبی برای افزایش انگیزه هایی است که به خاطر بی نیازی جامعه از کار و تولید داخلی کمتر مورد توجه و استفاده قرار می گیرند.
همانطوری که در تاریخ انقلاب نیز ثابت شده تحریم ها مادر ابداعاتی هستند که انقلاب علم و فن آوری کشور ما را در خود رقم زده است و به همین دلیل زمینه برای آن که فرهنگ کشور برای کار بیشتر و خودکفایی هر کسی در مسئولیت های خودش فعال تر باشد به لحاظ زمینه ای هم مناسب تر است.
صداقت و یکرنگی
در عین حال نباید فراموش کرد که جامعه در سوی متقابل برای همدلی از مسئولین خود تقاضای صداقت و یکرنگی دارد.
طبیعی است که جامعه ای که به خاطر آرمان هایش حاضر است هر سختی و دشواری را بپذیرد نمی تواند شاهد نگاه بالا به پائین و پائین به بالا از ناهمراهی مسئولین خود باشد.
جامعه به ویژه در چنین سال هایی کمتر آمادگی التهاب جرائمی چون اختلاس ، رشوه ، کلاه برداری سازمان یافته ، ارتشا و ... یا رفتارهای نامناسبی که تداعی کننده دعواهای طائفه ای و قومی و قبیله ای در سطح سازمان های و سه قوه کشور باشد ، دارد و در عین سلامت سازمان های اداری ، نمایشی از همدلی در کشور می تواند سرنوشت ساز و وحدت زا بی بکند.
وجود کارگزاران صادق و صالح در مسیر انقلاب اسلامی ، بهترین تبلییغ برای درستی راه و روشی است که بزودی باید به اداره انسان ها در سه قوه و سایر بخش های نظام شکل و جهت خاص خود را بدهد.
تحریم ها و آثار آن گرچه بیش از هر چیز امری اقتصادی است و مبارزه با آن و گذراندن جامعه از گردنه های صعب و دشوار نیاز به تدابیر خاص و دوراندیشانه ی مدیران این حوزه دارد اما واقعیت این است که بیش از هر چیزی آن چه اجتماع را نسبت به وضعیت اقتصادی نگران و به تکاپو وا می دارد این است که جامعه دچار پراکندگی و ابهام شود و فشار روز افزون دشمنش را باور کند. چه بسیار آدم هایی که از ترس مرگ مرده اند وجوامعی که به خاطر ارعاب دشمنان از هم پاشیده اند. بنابر این به نظر می رسد فهم فرهنگی تحریم و جلوگیری از آسیب هایی که به تشدید آثار فرهنگی آن می شود ، بیش از خود تحریم دارای اهمیت و ارزش است .
البته این امر نباید ، با نیست انگاری سختی ها و مشکلاتی که جامعه با آن دست به گریبان است ، یکسان تلقی شود. یعنی همانطوری که جامعه از تشدید اطلاع رسانی درباره ی تحریم و آثار آن ملتهب و آسیب زده می شود. جامعه ی تحت تحریم و آسیب دیده از محدودیت ها نیز با نیست انگاری مشکلات و مثبت بینی تصنعی ، آسیب می بیند و چه بسا از بی خیالی و بی توجهی برخی مدیران و مسئولان در برابر خود ،جری شود و نارضایتی هایی را هم به وجود آورند.
واقعیت این است که افکار عمومی و فرهنگ جامعه در زمانه ی تشدید تحریم ها و یا در زمانی که تحریم ها به صورت شدید مورد تبلیغات قرار می گیرند ،مرتبا باید مورد سنجش فعال و اصلاحی قرار بگیرد و از این حیث توجه سیاست گذاران و مردم به تشدید رفتارها و گرایشاتی باشد که این گرایشات بتواند تحریم ها را به امری کم اهمیت در جامعه تبدیل نماید.
مدیریت احساسات و عواطف
همانطوری که حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از سخنان اخیر خود فرموده بودند اساسا فقر چیزی نیست که برای آن نسخه اخلاقی پیچید و با چند توصیه بتوان از آثار آن کاست اما این ورای آن است که جامعه به دلایل مختلف در خود احساس فقر نماید.
به بیان دیگر ، فقر و احساس فقر دو امر کاملا متفاوت است و به بخش مهمی از فرهنگ و آداب و رسوم جماعت ها بستگی دارد.
به عنوان مثال ، در بین افراد با سن و سال بالا همواره از وجود پیکان 40 هزار تومانی و دلار 7 تومانی به عنوان یک اسطوره یاد می شود حال آن که همین اسطوره ی سالهای نه چندان دور ، نیز با یک حساب سرانگشتی نشان گر واقعیت های زیادی است . یعنی به همان عبارت معروف اگر پیکانی در آن زمان 5715 دلارارزش داشته با نرخ دلار بانکی و ارزان قیمت داشته ، همان قیمت در زمان ما و با نرخ دلار دولتی حدود 8 میلیون تومان است. یعنی مبلغی که کسی برای چنین ماشینی هم اکنون هزینه نمی کند.
یا به عنوان مثال ، تفاوتی که در ما به ازای درآمد ایرانیان ، در سال های بعد از انقلاب بر حسب دلار و سایر ارزهای جهانی همیشه دیده شده و نسبت به سالهای پیش از انقلاب همواره سیر صعودی داشته اما به هر صورت تبلیغات دشمن چنین است که همواره از سال های قبل از انقلاب به عنوان سال های رفاه و ارزانی یاد شود.
نیک ، پیداست که مدیریت تحلیل و جهت گیری فکری چه تاثیری در احساس مثبت از اجتماع یا بالعکس احساس نارضایتی از آن دارد. این مسئله ای است که احتمالا در تحریم که مورد حساب ویژه ی دشمنان قرار گرفته است.
ساده زیستی
جامعه ی ما متاسفانه تجدد را به جای تولید بیشتر و صنعتی شدن به روز تراز مصرف بیشتر و انتظار بیشتر آموخته است . این انتظار و مصرف بیشتر اقتصادهای نوپایی چون اقتصاد ایران هر لحظه آبستن حوادث و بحران می نماید .
امروزه تجمل گرایی صورت گرفته – به ویژه در سال های بعد از دفاع مقدس – سطح انتظار بسیاری از افراد را به فراتر از استانداردهای جهانی برده است و این در حالی است که صاحبان این انتظار ها اصولا حاضر نیستند در بازدهی و کار بیشتر هم خودشان را با افراد سایر جوامع پیشرفته و مرفه مقایسه کنند.
توجه عملی و نه شعاری برای توسعه فرهنگ ساده زیستی هم به معنای دوری از تجملات و هم به معنای ساده سازی و کم هزینه کردن زندگی یکی از راهبردهایی است که بدون آن نمی توان مبارزه ی بلند مدت و مستمری را با دشمن متصور بود.
دوری از شایعات
جامعه ی که وارد جنگ سرد و به ویژه در حوزه ی اقتصادی خود شده است ، جامعه ای است که به شدت در معرض شایعه است و در زمینه شایعات استعداد بسیار زیادی در آن دیده می شود.
چه بسا ، یک حدس و گمان در بازار شایعات چنان بال و پری می گیرد که نظام اجرایی به انفعال کشیده می شود و یا بسیاری از افراد در آن متضرر شوند.
شایعات یکی از ابزارهای جنگ نرم و از برنده ترین سلاح هایی است که به صورت ویروسی جامعه را به نابودی می کشد.
کار بیشتر
جوامعی مانند ما ، می توانند تهدیدهای بالفعل را در راه ایجاد فرصت های بالقوه به فرصت های بالفعل به کار بگیرند.جامعه ایران صد سال است که از بیماری نفتی بودن رنج می برد و در این مسیر به بیان برخی تحلیل گران هیچ پیشرفتی بدون از بین رفتن اقتصاد و فرهنگ نفت خوار متصور نیست.
چنین فضایی که در آن خواه و ناخواه بر ارزش افزوده ی کار و تولید و حتی کالا افزوده می شود ، فرصت مناسبی برای افزایش انگیزه هایی است که به خاطر بی نیازی جامعه از کار و تولید داخلی کمتر مورد توجه و استفاده قرار می گیرند.
همانطوری که در تاریخ انقلاب نیز ثابت شده تحریم ها مادر ابداعاتی هستند که انقلاب علم و فن آوری کشور ما را در خود رقم زده است و به همین دلیل زمینه برای آن که فرهنگ کشور برای کار بیشتر و خودکفایی هر کسی در مسئولیت های خودش فعال تر باشد به لحاظ زمینه ای هم مناسب تر است.
صداقت و یکرنگی
در عین حال نباید فراموش کرد که جامعه در سوی متقابل برای همدلی از مسئولین خود تقاضای صداقت و یکرنگی دارد.
طبیعی است که جامعه ای که به خاطر آرمان هایش حاضر است هر سختی و دشواری را بپذیرد نمی تواند شاهد نگاه بالا به پائین و پائین به بالا از ناهمراهی مسئولین خود باشد.
جامعه به ویژه در چنین سال هایی کمتر آمادگی التهاب جرائمی چون اختلاس ، رشوه ، کلاه برداری سازمان یافته ، ارتشا و ... یا رفتارهای نامناسبی که تداعی کننده دعواهای طائفه ای و قومی و قبیله ای در سطح سازمان های و سه قوه کشور باشد ، دارد و در عین سلامت سازمان های اداری ، نمایشی از همدلی در کشور می تواند سرنوشت ساز و وحدت زا بی بکند.
وجود کارگزاران صادق و صالح در مسیر انقلاب اسلامی ، بهترین تبلییغ برای درستی راه و روشی است که بزودی باید به اداره انسان ها در سه قوه و سایر بخش های نظام شکل و جهت خاص خود را بدهد.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۵/۳۱ ساعت ۱۱ ق.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|