پس از چند ماه تعطیلی که به واسطه ی تغییر فضا و برخی مسائل حاشیه ای برای طولانی ترین سریال ویدیوئی خانگی کشور یعنی قهوه تلخ پیش آمده بود ، چند هفته است که گرچه بسیار نامنظم ، قهوه تلخ توزیع می شود و حکایت آدمی که به چند صد سال قبل رفته بود و آدمهایی از چند صد سال قبل به امروز آورد با بازگشتن او و برخی دیگر از افراد امروز به فضای طنز چند صد سال قبل ادامه یافته است.

مهران مدیری گرچه نتوانست از آوردن آدم های قدیمی در زمان حاضر وضعیت های جذابی خلق کند( چنانکه در قصه ی 9 قسمت زمان حال این عدم توفیق کاملا مشخص بود) اما این بار در قالب وارد کردن آدم های خاکستری عصر ما به دوره ی نامعلوم فضای طنز خود، نقد فرهنگی فوق العاده دشواری را درباره ی آدم های تربیت شده در دوران مدرن ارائه کرده که رواست بسیار خطیر و دردناکی از تصویر اجتماع ماست.

یک رستوران دار تازه به دوران رسیده، یک مدیر ظاهرا منضبط و سخت گیر ، یک وکیل پایه یک دادگستری و بالاخره یک خانم بیوه ی مزون دار، همه از طبقه ی متوسط اجتماع به همراه درباری ها به دوران ماقبل قاجار وارد شده اند تا واکنش آدم های مدرن درباره ی فرهنگ سنتی و ماقبل سنتی که همیشه در دوران ما درباره ی آن بی رحمانه ترین نقدها می شود به سنجه گذاشته شود.

شخصیت پردازی این چهار نفر به عنوان نمایندگان عصر ما در این سری جدید سریال قهوه تلخ، به نحو حیرت انگیزی واقعی و حیرت انگیز است.انسان مدرن و ظاهرا با شخصیت و تحصیلات زمانه ی ما با نوشیدن یک قهوه تلخ به زمانی می رود که دور از هر گونه آگاهی است اما این ناآگاهی جامعه ی آن زمان باعث نمی شود ، تحصیل کرده ی ما در ظاهر خودش را به ناآگاهی نزند و از وضعیت پیش آمده سوء استفاده نکند.

حتی زن مزون  دار و لباس فروش هم به زودی لباس های ماقبل قجری می پوشد و مانند بسیاری از دخترهای ما که به سودای مال و اموال اقدام به ازدواج های نامعقول می زنند حاضر می شود با پیرمرد یک قرنه با کمال میل ازدواج کند.مدیر منضبط سابق در مجال جدید به دور از وسواس و اقتدار پیشین دلقک می شود و مجری و حامی قانون نیز ، در اولین اقدام از علم خود برای ایجاد ساز و کار اختلاس و سایر جرائم پیچیده ی امروزی بهره می گیرد.واکنش های رستوران دار تازه به دوران رسیده هم که پیشاپیش مشخص است.

اما با کمی دقت در ساخت این قسمت ها می توان ، به یاد کتاب اولین رویارویی اندیشه وران ایرانی با دو رویه بورژوازی غرب نوشته مرحوم دکتر حائری افتاد ، که در آن وضوح نشان داده که چرا تحصیل کردگان و غرب دیدگان انتهای دوره ی صفوی تا اواسط دوره قاجار ، نتوانستند از علم و آگاهی که در غرب به دست می آوردند ، برای آبادانی کشور از آن استفاده کنند و نگذارند کشور ما از قافله ی علم و فن آوری عقب  بماند.

در این کتاب که در سال 66 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد و تاکنون بارها توسط انتشارات امیر کبیر تجدید چاپ گردیده است ، مرحوم دکتر حائری با آوردن داستان فرنگ رفتگانی مانند ابوالحسن خان ایلچی و... می کوشد که نشان دهد، چگونه از آشنایی با غرب و غربی در این زمان سوء استفاده شد و حتی پاک دست ترین متفکران و هنرمندان مانند کمال الملک هم حاضر نشدند که از فرصت مطالعاتی و تجربیات خود در غرب برای پیشرفت و آشنایی هنر آموزان ایرانی از هنر آن سامان بهره بگیرند.

قهوه تلخ این روزها روایت تلخی از نقد فرهنگ عمومی و جوابی به این سوال است که چرا در مقطعی از تاریخ این گونه عقب ماندیم؟ شاید با این نگاه اگر به سریال نگاه کنیم کمتر به آن بخندیم.