در سال های اخیر سنت های مختلف و متفاوتی به مدد ورود رسانه های گروهی به دایره ی زندگی ما ، به سبک زندگی ما وارد و کارهای مختلفی نیز به دلیل نبود پشتوانه ی رسانه ای در حال فراموش شدن هستند.

احیا و فراموشی این سنت ها هم البته کمتر ارتباطی به داخلی و خارجی بودنشان دارد و همین قدر که یک سنت فرهنگی رسانه ای قوی برای ارائه داشته باشد ، می توان انتظار داشت که امکان حیات و فراگیر شدن مناسبتری هم از خود بروز دهد.

سال هاست در دایره سنت های کهن ایران، کریسمس، ولنتاین ،دروغ سیزده و... از خارج وارد شده است و بسیاری از سنت های قدیمی ما هم به خاطر عملکرد بد رسانه ها در احیا آن در حال فراموشی و حداقل خدشه به رونق آن هستیم.

به عنوان مثال بسیاری از زمان های اذان که در آن مسابقه ی فوتبال یا سخنرانی مستقیم مهمی در حال اجرا است ، می بینیم ، که مجریان رسانه حاضر به قطع پخش برنامه محبوب نمی شوند و در سکوت، لحظاتی را برای اذان پیش بینی می کنند و نکته ی خنده دار تر آن که وقتی حدود یک دقیقه در زمان اذان سکوت کرده و دوباره به ادامه گزارش و یا اخبار خود می پردازند ، از جمله ی عجیب " طاعات و عبادات شما مقبول درگاه حق" استفاده می کنند.

گویی کسی می تواند با چنین سیاست رسانه ای و ورزشی ، در همان فرصت یک دقیقه وضو ساخته و نماز بخواند ؟یا به عبارتی در این زمان رسانه ی ما به زبان بی زبانی می خواهد بگوید : فوتبال یا فلان ورزش پر طرفدار ما ، ویژه بی نماز ها است یا حداقل کسانی که تماشای فوتبال را به مسجد رفتن و شرکت در جماعت ترجیح می دهند.

در زمانی که نوجوان بودم، به یاد دارم رسانه ملاحظه ی بهتری داشت و صبح های جمعه با فرض این که جامعه اسلامی وظیفه ای مهم تر از شرکت در نماز جمعه ندارد . از پخش برنامه خودداری می کردو گویی سیاست رسانه ای جزئی سبک زندگی مطلوب مردم بود. اما امروزه جمعه ها از کله سحر ، که زمان ندبه ی تشیع برای ظهور است تا اذان ظهر و بالاخره پایان نماز جمعه انواع و اقسام خاله ها و عموها را به رسانه می آورند تا با حرکات فرم و کارهای موزون و نیمه موزونبه بچه تقلید لهجه ها را یاد بدهند و بعد هم با یک سرود عارفانه تصنعی ظاهرا مذهبی و بعضا مهدوی سر و ته همه شلوغ کاری ها و بعضا بد آموزی ها را هم بیاورند.

از دیگر دست گل های صدا و سیما در این سال ها ، البته نابود کردن سنت شب نشینی ماه رمضان به مناسبت سریال های زنجیره ای است که در هیچ جای سال به اندازه ماه رمضان ، عرصه ی نفس کشیدن فکر و اندیشه را برای افراد ضیق نمی کند.

در حقیقت ، گرچه ماه رمضان ماه قرآن خواندن و دعاست، گرچه سیزدهم رجب زمانی برای آغاز اعتکاف و در خود فرو رفتن و از خود بیرون آمدن است اما هیچ گاه عرصه ، حتا برای یک دو رکعتی نماز خشک و خالی هم مناسب نیست.

صدا و سیما( متاسفانه) مانند همه ی تولید کننده های کالاهای فرهنگی ، با تولید کالای خودش ، رقابتی سخت را برای جذب افکار عمومی صورت می دهد و دریغ و درد که در این نبرد نابرابر گاهی رقیب ضعیف و رنجور آن ، فقط و فقط سنت های مهجور هستند.

صدا و سیما نماز جماعت را به خانه ها می برد، احیای شب قدر بهترین محافل شهر را به قاب جادویی می برد و به مخاطب خودش به زبان بی زبانی می گوید لازم نیست برای مشارکت در بهترین حال ها ، تومجبور به حرکت و تحمل سختی باشی ، چون من به جای تو سختی می کشم و تو می توانی در یک جا با حال و هوای چند جا افق روحت را هم تنظیم کنی.

اما در این میان گاهی ابتکارات شخصی برخی از افراد نیز ، در کالبد رسانه ملی جریان ساز بوده و باعث فرهنگ سازی و احیا برخی سنت ها شده است.

سال ها پیش ، در یکی از تابستان های داغ بود که یک برنامه شبانه با اجرای مجری جسور معروف یعنی فرزاد حسنی با یک ترفند رسانه ای ساده و با استفاده از امیال و خواسته های انسانی جامعه یک سنت مهجور را از لابه لای کتاب های مذهبی بیرون آورد و یک مستحب را تا معروفیت یک واجب بالا برد.

لیله الرغائب یا شب جمعه ی اول ماه رجب ، همان فصلی است که رسانه از میان آن همه متن دینی بیرون کشید و بازسازی کرده و در قالبی جدید به مردم عرضه نمود.

امروزه حتا بسیاری از کسانی نماز هم نمی خوانند یا روزه هم نمی گیرند، با لیله الرغائب آشنا هستند و در کوچه بازار کمتر مسجد معروفی را می بنیم که برای این شب برنامه ای نداشته باشد.

این در حالی است که از میان صفحات چند صد گانه مفاتیح حجم مطلبی که درباره ی لیله الرغائب آمده کمتر از شش هفت سطر است.

این که حدیثی درباره ی شب جمعه اول هر ماه رجب المرجبی از پیامبر (ص) نقل شده و آداب و نمازهای خاصی دارد و حداقل موضوع هم آن که ترجمه ی تحت اللفظی این کلمه( لیلت الرغائب) یعنی شب رغبت ها و آرزوها...

امروزه هم به بیان شرکت های مخابراتی به مناسبت شب آرزوها میلیون ها پیامک جابه جا می شود ، خیلی ها که به مناسبت خیلی چیزها سال به سال سجاده شان هم باز نمی شود، آرام گنجه ی مفاتیح را باز می کنند و از دل کتاب گرد و خاک گرفته سراغ اعمال شب آرزوها را می گیرند.

البته نباید فراموش کرد که این توفیق رسانه در انتقال یک سنت دینی به جامعه ی امروز دو پایه و اساس مهم دارد که در صورت وجود، می تواند به احیای هر سنت دیگری در میان آموزه های دینی منجر گردد.

اولین اساس اول این موضوع، بی شک ، حقیقت بودن آن است.

در عالم خارج هر امری که سرچشمه ی حقیقی نداشته باشد ، محکوم به نابودی است و در این میان ، نمی توان از نقش ریشه های حقیقی شب آرزوها در میان معارف دینی ما به سادگی گذشت.

واقعیت این است که بخش مهمی از دلچسب بودن و همه گیر شدن سنت لیله الرغائب در کشور ما مربوط به همین ظریفه هست که سنت های سالم مانده از گزند تحریف  و سوء استفاده ، برای ارائه  ، ظرفیت بیشتری دارند  و جامعه به سنت هایی که از پیراستگی بیشتری برخوردارند به نسبت سنت ها و حتا فرایضی با انحراف و کژراهه متجمل شده اند استقبال می کند.

گویی صمیمانه و بی تکلف بودن هر سنتی یک امتیاز بزرگ برای همه گیر شدن آن است.

دومین اساس این فرآیند که اتفاقا بارها هم رسانه نتیجه عملی آن را دیده و عمدتا آن را رها ساخته نیز، آن است که هرگاه دین به جای عنصر تئوریک و خشک و فکری  مانند عمده ی میزگردهای شبکه های چهار و آموزش و قرآن ، در یک فرآیند درست و حساب شده به یکی از نیازهای روز جامعه پاسخ دهد ، جامعه آن را بیشتر از پیش مورد استقبال قرار می دهد.

در واقع آموزه ای از دین می تواند در رسانه مورد اقبال بیشتری قرار گیرد که در مورد آن ذائقه سازی شده باشد و یا عینا همان چیزی باشد که به حل مشکل ذهنی یا زندگی آن ها مربوط است و در این معنا چه بسیار مفاهیمی که با این که دوای بشر سراسیمه و پریشان امروزند ، اما هیچ گاه مورد شناسایی و بازنمایی عصری قرار نمی گیرند.