هندسه نا متقارن سرگردانی فرهنگی
بعد از دوگانه کش دار و تراژدیک خانه سینما و سازمان سینمایی ، حالا گویی نوبت به یک دو گانه دیگر در عرصه ی فرهنگ و هنر کشور است تا خدایی نخواسته بازار چالش از این فضا رخت بر نبندد و همیشه موضوعی برای کشمکش موجود باشد.
مدتی است که با همین هدف، حوزه هنری و سازمان سینمایی در مقولات بی ربط و با ربط به جان مواضع هم افتادند به همین منوال به ازای هر اظهار نظر سینمایی حوزه هنری یک جواب سازمان سینمایی و بر عکس آن نیز تولید می گردد.
جدید ترین وجه اختلاف مواضع این دو نهاد هنری را البته می توان به اظهارات سجادپور در طرفداری از اکران شبانه سینماها در ماه مبارک رمضان نسبت داد که در آن کنابیتا از مخالفت حوزه هنری با طرح اکران شبانه با برچسب سیاه نمایی ماه مبارک رمضان یاد کرده بود.
سجادپور گفته بود:رمضان، ماه برفك نشاندادن شبكههاي سيماوسينما نيست. در
كشورهاي عربي كه عدهاي به ما توصيه ميكنند از آنها ياد بگيريم، تمام ماه رمضان
جشن است و در آن شادي ميكنند و عمده فعاليتهايشان را هم به شب مياندازند.
در حالي كه فضاي فرهنگي سينما و
تلويزيون در ماه مبارك رمضان دهههاي گذشته بر اثر سوءبرداشتي از مفهوم معنوي اين
ماه رنگ سياهي و حزن و اندوه به خود ميگرفت و با بسته شدن در سينماها و قطع تمام
برنامهها و سريالهاي تلويزيوني مواجه ميشد، فضاي اجتماعي و فرهنگي ماه رمضان در
سالهاي گذشته شاهد بروز چهره متفاوتتري از تلويزيون و سينما بودهاند، با اين
حال و به رغم گذشت سالها از سوءبرداشتي كه رنگ سياهي بر اين ماه مبارك پاشيده
بود، باز هم گاه نقدهايي مبني بر عدم لزوم اكران سينمايي در ساعات پس از افطار يا
پخش برنامههاي ويژه و مفرح از تلويزيون به گوش ميرسد تا جايي كه اين بار سجادپور
در اظهارنظري جديد، قفل سكوت را شكسته و در انتقاد از اين طرز تفكر سخن گفته است.
رنگ معنويت در اسلام سياه نيست. ماه
مبارك رمضان به عنوان ماهي مقدس كه به بركت و يمن نزول قرآن بر پيامبر بزرگ اسلام
مزين است، هر ساله در بسياري از كشورهاي اسلامي به منشأ جشن و برگزاري فستيوالهاي
بزرگ اسلامي تبديل ميشود.
در
ادامه البته این مقام مسئول با مثال زدن برخی از سنت های کشورهای اسلامی به ویژه
در سال های اخیر در زمینه شادی در ماه رمضان به اصطلاح خواسته بود که منتقدین – بخوانید
حوزه هنری – فهمشان بیجک بگیرد که مسلمانی یعنی
این؟!
البته در مقابل هم دست حوزه ای ها برای سخن گفتن ، اینقدر هم خالی نبود.مومنی گفته بود – و این حرف از اساس هم درست است – که ماه رمضان ماه خودسازی است و برنامه ای که اسلام برای ماه رمضان دارد ( همانطوری که امام و اولیائ خدا هم برای مردم تجویز می کردند) انس بیشتر با مسائل معنوی و مذهبی است.
معنای واضح تر حرف رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات این بود: که باید مشخص شود که ما به عنوان یک حکومت اسلامی و بلکه تنها حکومت اسلامی جهان ، باید ام القرای امثال ترکیه و مصر باشیم یا آن ها برای ما؟
و مگر نه این است که حتی امور سیاسی اسلام هم گامی برای خودیابی و خودپایی و خودسازی محسوب می شود و مگر نه این است که ماه رمضان فرصت مناسبت تری برای این مهم است و به بیان برخی روایات و توصیه ها اگر کسی در ماه رمضان فرصت اصلاح خود را به خاطر غفلت – چیزی که 70 درصد محتوای رسانه هاست – از دست بدهد نباید به سایر مواقع سال امید داشته باشد. و سوال بسیار مهم دیگر این که اگر قرار باشد سینما و تلویزیون را به عنوان ابزاری برای ماه رمضان در راستای خودسازی تصور کنیم ، در مقام واقع سجادپور یا ضرغامی یا کدام یک از مدیران این دو رسانه ادعا دارد که که این رسانه در تولیدات سرگرم کننده و پر مخاطب خود چنین فضایی را رقم زده است؟
واقعیت این است که علی رغم وجهه سیاسی این گفتاوردهای دردناک باید به این نکته درد آور توجه کرد ،که جان کلام مواجهه سجادپور و مومنی در چنین مسائلی سردرگمی فرهنگی ماست که ما را در دریایی از طرح ها ، تجارب و بالاخره در مقابل کوهی از انتظارات جامعه برای اداره شدن به وسیله فرهنگ و رسانه قرار داده است.
چیزی که سال ها جای مسجد و منبر و فیلارمونیک و معنویت و ابتذال و خیلی از مفاهیم دیگر را به شدت درهم ریخته است. یک درهم ریختگی و سرگردانی که نه فقط در این دو نهاد(حوزه هنری و وزارت ارشاد) بلکه در هندسه ی نامتوازن و بی شکل فرهنگ ما به بدترین شکل ممکن در حال خودنمایی و نمایش آثار مخرب خود در عرصه ی اجتماع است.