فقط از متقین می پذیرد
در مدت کوتاهی که افتخار طلبگی در مدرسه علمیه را داشتم ، یکی از تفریحات آقایان طلاب در زمان فراغت از درس و بحث ، معماهای طلبگی بود.
معماهایی که شرح یک قاعده ی فقهی در یک داستان پیچیده قرار داده می شد و طلبه ها قرار می گذاشتند که با ساده کردن معما ،آن قاعده ی فقهی را به یکدیگر یاد بدهند.
یادم هست ، یک معمای ساده اما زیبا ، از مرحوم آقای مجتهدی رضوان الله علیه همیشه به طلبه های پایه اولی و پایه دومی گفته می شد و چند روز وقت ما به این سوال مشغول بود که : کدام نماز است که با صدای شیهه اسب باطل می شود؟
یکی دیگر از سوال ها هم این بود که کدام دریا است که با یک قطره نجاست ، نجس می گردد.
مسلم بود که طلاب تازه هم می دانستند که آب مضاف( مانند سرکه و گلاب و آب میوه) ، اگر به اندازه ی یک اقیانوس هم باشد با یک قطره نجاست، کلا نجس و بلا استفاده می گردد.
بعضی وقت ها ، هم بعضی جواب ها گرچه ذوقی بود ، اما در دل خودش بهره هایی از حکمت داشت.
مثلا طلبه ای می گفت عبادت مثل یک اقیانوسی است که با یک سر سوزن ریا و یا نیت ناخالص هم نجس و بدون استفاده می شود و برای این موضوع عمدتا بحث ها متوجه پسر حضرت آدم می شد که گرچه گوسفند بزرگی پیشکش خداوند کرد ، ولی خداوند دسته گندم خالصانه برادرش را پذیرفت و آن دو فهمیدند که خدا فقط از از متقین می پذیرد.
نه این که من و ما جرات کنیم و بگوییم که خداوند د ر قبضه ی ماست و مثلا خدایی ناکرده ما جزو متقین هستیم و دیگران جزء بی تقوا ها ، اما همین مثال کافی بود تا کمی به خودمان بیائیم و مواظب باشیم که دریای عبادت مان به پوز شگ سوء نیت و شرک در نیت نجس می شود.
یک کوه طلا انفاق ،با یک ذره اذیت و منت نهادن باطل می گردد و 4 رکعت نماز با یک صورت برگرداندن دو ثانیه ای کلا باطل و ضایع می گردد.
از فقه و عبادت گذشته ، این قصه ، زبان حال بسیاری از موسسات و بخش های فرهنگی ماست که در کشاکش اندک فضله ای و اندک بی توجهی ، تانکرهای عسل هاشان به رجس و پلیدی بی توجهی آلوده می شود و باعث می شود که نه تنها کارهایشان جزو عملکردهای مثبت و مفید ثبت نشود ، بلکه آن بشود وزر و وبالی برای قبر و قیامت.
مثل فلان سازمان و نهادی که به نام شادی میلاد امام زمان(عج) بساط فسق و فجور و لهو لعب راه انداخته است.
یا فلان بنیادی که تصمیم می گیرد در اقدامی ماجراجویانه ، بودجه و داستان و تصویر نجیبانه ی دفاع مقدس را توسط کارگردانی نا مناسب و کژ اندیش بسپارد.
آن یکی یادش می افتد که با فلان کارگردان هالیوودی و نه چندان خوشنام ، چند میلیارد تومان بیت المال را صرف مبارزه با هالیوود کند و یادش رفته هر چه باشد «چاقو دسته خودش را نمی برد»
دیگری بعد از کلی پژوهش و نظرخواهی کاری می کند که که جوان رسانه زده ی ما در ماه رمضان به قدر خواندن چند رکعت نماز و یک دعای افتتاح هم وقت نداشته باشد...
این یکی می رود برای به تصویر درآوردن قدرت فلان پیامبر ، فیگور رمبو و راکی و لین چانگ می چیند
و این یکی برای ساختن نماز آموز، دست به دامن فلان کارخانه ی جمهوری خلق چین می شود و متاسفانه ، در انتهای کار هم آن نهاد سرمایه گذار برای نماز آموز ، انتظار دارد که نماز خوان تحویل بدهد – که نمی دهد – و هم آن کارگردان که می خواسته با میلیاردها تومان قصه های قرآنی را مطرح کند و شوق دیگران را برای جستجوی در قرآن برانگیزاند – که نتوانسته .
تکلیف فلان فیلم روشنفکری از دفاع مقدس و فلان برداشت ملی در مبارزه با هالیوود ، توسط فلان کارگردان و نویسنده هالیوودی هم که نگفته پیدا است و مجازات آن کسی که به عنوان مقدسات اشاعه دهنده ی ملاهی و مناهی بوده نیز به همچنین.
این روزها ، نه از سر اتهام به بندگان خدا، بلکه از سر بی اعتباری بسیاری از راه و روش هایی که از همین جا قبله شان به سوی ترکستان تنظیم شده و به همان سو می رود ، می توان این آیات را دوباره زمزمه کرد که خداوند تنها از متقیان می پذیرد و روح تقوا ، آن چیزی است که مدت هاست در بازار شرق و غرب زده فرهنگ و هنر ما جای خودش را به حدس و گمان و شهرت طلبی و چیزهای دیگر داده است.