ما و ظرافت های دیپلماسی فرهنگی و هنری
در خبرها آمده بود که خانم انجلیا جولی هنرپیشه معروف هالیوودی توانست علی رغم انتقاداتی که از او درباره ی پرداختن به موضوع زنان آسیب دیده بوسنی و هرزگوین انجام می شود به پاس توجه به آلام و مشکلات زنان بوسنیایی در جنگ ویرانگر با صرب ها به عنوان شهروند افتخاری شهر سارایوو معرفی شود.
صرف نظر از این که در این مورد به خصوص بسیاری از زنان آسیب دیده از خشونت در جنگ بالکان معتقدند که نگاه جولی در فیلم ها و فعالیت های مربوط به آن تابعی از نگاه ایالات متحده به موضوع بالکان است و مانند دخالت نظامی آمریکا از سر دلسوزی نبوده و نیست اما واقعیت این است که یکی از رموز موفقیت هالیوود و نفوذ و رسوخ فرهنگی غرب در عرصه های جهانی می توان در همین حساسیت ها و حضورهای گاه و بیگاه منعکس دانست.
واقعیت این است که آمریکایی ها گرچه به عنوان صاحبان اصلی رسانه ها و ماهواره های تلویزیونی می توانند خود را به عنوان مالک بلامنازع فرهنگ جهانی مطرح نمایند ، اما واقعیت این است که عوامل فرهنگی این قدرت هیچ گاه خود را مستغنی از حضور همه جانبه در عرصه ی اجتماعی نمی دانند و چه به لحاظ پژوهشی و چه به عنوان تولید محصول در جاهایی که زمینه ی حضورشان وجود دارد ، حاضر می شوند.
دیپلماسی عمومی و یا نفوذ غیر نظامی
ميان اصطلاحات مختلف، اصطلاح ديپلماسي عمومي (ديپلماسي مردم محور) در مفهوم آمريكايي خود به گونهاي فراگير شامل هر دو گونه ديپلماسي فرهنگي و ارتباطي بوده و به کاربرد ابزارهاي بين فرهنگي و ارتباطات بين المللي در سياست خارجي معطوف ميشود.
كتاب فرهنگ اصطلاحات روابط بين المللي كه به وسيله وزارت امور خارجه آمريكا منتشر شده است ديپلماسي عمومي را برنامههاي مورد حمايت دولت تعريف كرده است كه با هدف اطلاع رساني يا تأثير گذاري بر افكار عمومي در كشورهاي ديگر انجام و شامل انتشارات، تصاوير متحرك، مبادلات فرهنگي، راديو وتلويزيون ميشود
ايجاد افكار عمومي به وسيله دولتها در كشورهاي ديگر، تعامل گروههاي خصوصي و منفعتي يك كشور با نظايرشان در كشور ديگر، گزارش مسائل خارجي و تأثير آن بر سياست، ارتباط ميان ارتباط گران حرفهاي مانند ديپلماتهاو خبرنگاران خارجي و فرايند ارتباطات بين فرهنگي از جمله اين ابعاد است. بر مبناي اين ديدگاه در ديپلماسي عموميمحوريت با جريان فراملي اطلاعات و عقايد است.
نویسندگان غربی ابزارهاي نفوذ يك كشور بر كشور ديگر را به دو دسته رسميو غير رسمي تقسيم كرده است آنها دخالت آشكار نظامي را زير بخش نفوذ رسمي و كمك اقتصادي، كمك نظامي، دخالت پنهاناطلاعاتي و در نهايت نفوذ آشكار يا ديپلماسي عمومي را زير بخش نفوذ غيررسمي بر شمرده است. كيگلي ديپلماسي عمومي را معادلي مودبانه تر براي واژه تبليغات و به معناي گسترش نظام مند اطلاعات به منظور تأثير گذاري بر افكار عمومي تعريف ميكند
دلاني، ديپلماسي عمومي را از ديدگاه روابط عموميبين المللي «روش تأثير گذاري مستقيم يا غير مستقيم دولت، افراد و گروههاي خصوصي بر نگرشها و افكار عمومي مؤثر بر تصميم سازي در سياست خارجي كشور ديگر»تعريف كرده است
. سرانجام ميتوان به تعريف آژانس اطلاعات ايالات متحده اشاره كرد كه ديپلماسي عمومي را به معناي تقويت منافع ملي از طريق شناخت، اطلاع رساني و تأثير گذاري بر مردم كشورهاي ديگر و گسترش گفتگو ميان شهروندان و نهادهاي يك كشور و همتايان خارجي آنان تعريف ميكند
در دهه هزار و نهصدوهفتاد رشته علوم ارتباطات به ارتباطات ميان فرهنگها توجه و آن را از حيطه خاص علوم رفتاري خارج كرد. مطالعات ارتباطات بين فرهنگي، در مورد روابط ارگانيك ميان ارتباطات و فرهنگ، نه فقط از منظر عناصر رفتاري و بيروني بلكه با توجه به اجزاي شناختي نظير نظامهاي دريافت و شيوههاي استدلال نظريه پردازي كرد. اين رويكرد مردم را نه فقط به عنوان ساختارهاي اقتصادي - اجتماعي و تودههاي منفعل جامعه شناختي بلكه به مثابه نظامهاي فرهنگي مورد توجه قرار ميدهد بنابراين ميتواند شكافهاي موجود ميان ملتها و فرهنگها را از جنبه دروني هر فرهنگ كشف كند. در واقع ارتباطات بين فرهنگي بيشتر بر ارتباطات فردي، رودر رو و مستقيم متمركز شده و ارتباطات بين المللي بيشتر با ارتباطات جمعي، يك طرفه و غير مستقيم سرو كار دارد.روابط فرهنگي در سه پديده تاريخي جنگ، مذهب و استعمار ريشه دارد.
نفوذ و اثر گذاري دو هدف اصلي ديپلماسي فرهنگي است. ديپلماسي فرهنگي- مبتني بر تجربه فرانسويها در قرن نوزدهم- در ابتدا به معناي سرمايه گذاري براي تأسيس مدارس و مؤسسات فرهنگي در کشورهاي مورد نظر بر مبناي اهداف استراتژيک بود.
کارنامه ارتباطات فرهنگی هنری ما
بر خلاف بسیاری از کشورها که در ان هیچ نهادی برای سازماندهی رسمی ارتباطات فرهنگی بین هنرمندان و اهل فرهنگ با سایر نقاط جهان وجود ندارد ، کشور ما از معدود کشورهایی است که این حرکت به ظاهر توس سازمان عریض و طویلی به نام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی حمایت می شود و اساسا معرفی فرهنگ ایرانی اسلامی از طرق مختلف هنری و فرهنگی به عهده این سازمان است و این سازمان مسوول دیپلماسی فرهنگی ایران اسلامی است . اما با وجود این سازمان و با وجود همکاری های گاه و بی گاهی که سازمان هایی مانند شهرداری ها ، وزارت فرهنگ و ارشاد و حتا دانشگاه ها در قالب برگزاری هفته های فرهنگی از خود بروز می دهند و هنرمندان را به سفرهای خارجه می برند و به نمایش می گذارند ، جامعه ی جهانی و به ویژه کشورهای دوست و همسایه هم ارتباط و اطلاعات چندانی درباره ی هنرمندان ما ندارند که بخواهند از آن ها تاثیر بپذیرند.
البته در این زمینه استثناهایی هم وجود دارد. به عنوان مثال وقتی فیلم حضرت یوسف در کشورهای عربی پخش می شود جماعت زیادی از این کشورها تا سال ها منتظر ملاقات مستقیم با یوسف و آفرینندگان این سریال هستند و یا وقتی مختارنامه پخش می شود ، جماعات وهابی برای آثار این فیلم خط و نشان می کشند اما در سایر عرصه ها، متاسفانه چنین رویکردی وجود ندارد و حتی زمانی که قرار است برخی از آثار ادبی ما به زبان انگلیسی ترجمه شود، از روی ناچاری این ترجمه و تمام هزینه هایش برای چاپ بسیار محدود در خارج را خود ما متقبل می شویم( مانند همان کارهایی که به سفارش سوره مهر توسط اسپراکمن ترجمه و در آمریکا به صورت محدود توزیع می شود).
البته در کنار تجربه هایی مانند یوسف پیامبر باید به تجربه های موفق اما احساسی برخی هنرمندان مان در موضوعات جهانی و منطقه ای اشاره کنیم که عمدتا برق آسا بدون پشتوانه درست و در نهایت بدون استمرار است.
به عنوان مثال ادبیات و فیلم و سریال ما مدتی درگیر افغانی زدگی ، پاراچنار زدگی ،تاجیک زدگی و حتی هندی زدگی می شود و پس از مدتی همه ی این تاب و تب ها فرو می نشیند و ادبیات جهانی ما به خواب زمستانی می رود.
در چنین وضعیتی نه انتخاب موضوع و پرداختن به آن منطقی دارد و نه رها کردن و بی تفاوتی به آن.
هنرمندانی که دغدغه جهانی ندارند
واقعیت این است ، که هنر ما تاکنون نتوانسته و یا نخواسته که نقش خاصی در موضوعی جهانی داشته باشد و این گرچه ممکن است به فقر عمومی حوزه هنری ما ارتباط داده شود اما بیش از آن به نداشتن دیدگاه جهانی و حرکت مذبذبانه ی ما بین پاردایم های وارداتی بر می گردد.
به عنوان مثال،ایران هم اکنون از معدود کشورهایی است که توانسته به جایزه ی جهانی اسکار برسد اما آیا در همین فاصله ی اسکار تا اسکار که بیشترین نگاه ها در عرصه ی سینمای بین الملل و افکار عمومی جهان به ماست . اندک قدمی به همین واسطه برای منافع فکری ویا مادی کشور برداشته شده است؟
به عبارت دیگر ، همان هایی که شناخته هم شده اند ، حتی نمی خواهند به اندازه ی شکستن تحریم بنزین هواپیمای مسافرتی و لوازم یدکی هواپیمای مسافربر که با جان این همه انسان سر و کار دارد برای کشورشان مسئولیت پذیر باشند.
از سوی دیگر هم سازمان هایی که عهده دار مسئولیت این ارتباطات هستند ، هنوز به دیدگاه مناسبی برای استفاده از افراد با ظرفیت جهانی شدن ، به جای اجرای نمایشگاه های توریستی کم کیفیت ، دست نیافته اند و حاصل چنین وضعیتی نیز نبود اندیشه روشنی است که بتواند از این ارزش کنونی دنیای قدرت به نفع آرمان های یک ملت بهره بگیرد.