چند وقتی است در روزنامه ها و سایت ها ، وقتی سخن از کتاب های پر فروش هفته به میان می آید، آماری ارائه می شود که از سوی کتابفروشی وابسته به یکی از سایت های پر طرفدار ارائه می گردد.

این کتابفروشی که به عنوان سامانه اشتراک محصولات فرهنگی ، سام نام گرفته ، در انتهای آمار هفتگی خود که معمولا در همه سایت ها و روزنامه ها هم تبلیغ می گردد ، شماره تلفنی جهت سفارش و اراسال رایگان کتاب و سایر محصولات در شهر تهران ارائه می کند و اعلام هم نموده که به جز خدمات رسانی در زمینه توزیع کتاب در شهر تهران به صورت کاملا رایگان ، برای شهرستانی ها هم به صورت پستی کتاب می فرستد.

طبیعتا اگر چنین پتانسیل و توانایی برای یک کتابفروشی و یا سامانه فروش محصولات فرهنگی واقعیت داشته باشد ،آمار وی از فروش کتاب ها هم قابل اتکا است و می توان به تناسب این که این کتابفروشی می تواند با یک تلفن علاقمندی مردم را برایشان فراهم نماید و یک امکان مشترک و برابر برای همه ی سلیقه هاست ، پر فروش هایش را بهترین کتاب های پر فروش هر زمانی تلقی کرد. اما آیا چنین آوازه ای درست است و چقدر می توان به آن اتکا نمود؟

تهران اما تهران ناصری!!

کافی است که برای سفارش کتاب به این کتابفروشی زنگی بزنید تا متوجه شوید که منظور مسئولین سامانه از توزیع کتاب رایگان در محدوده تهران ، کدام تهران است؟

زمانی که که یکبار ، صدای شما توسط منشی هوشمند به متصدی فروش وصل می شود ،ویک بار هم توسط همان متصدی به یک نفر دیگر و احتمالا با روی گشاده و برخورد بسیار مناسب سفارشتان نوشته می شود ، با عرض پوزش از شهرداری و شورای شهر و سایر بخش هایی که با تلاش بسیارشان محروصه دارالخلافه تهران را مشخص کرده اند، به زبان خوش شبر فهم می شوی که مناطقی که تو تا امروز به عنوان تهران می شناختی ، خارج محدوده است.

مهرآباد جنوبی منطقه 9، یافت آباد منطقه 18، حکیمیه منطقه 4 ، افسریه منطقه 14 و 15، پونک و شهران منطقه 5 ، دهکده منطقه 22 ، تهرانسر منطقه 21 و ... هیچکدام در تهران مدرن ترین سامانه فروش کتاب نیستند.

فروشنده زبان به درد و دل باز می کند ، که مدیریت این جا با یک پیک موتوری قرارداد دارد که خیلی از آدرس های طولانی را شفاها اعلام کرده که مثلا بر اساس حق الزحمه توافق شده نمی پذیرد و آخر الامر محدوده و محروصه ای از تهران مانده که اگر روی نقشه مشخصش کنی بی شباهت به تهران دوره ناصرالدین شاه یا نهایتا پهلوی اول نیست.

پس اگر دقت کنی ، محدوده ی کتاب رسانی می شود می شود محدوده ای که رستوران های معتبر یا کباب خانه های اسم دار شهر هم هم در همان محدوده ی مرکز ی به ارائه سرویس می پردازند. با این تفاوت که سرویس آن ها کباب است و سرویس این یکی کتاب!

طرح هایی که بدون حمایت ابتر می ماند

خوب و با انصاف که به قضیه توجه کنی ، گرچه از حیث عدم خریداری کتاب  ناکام ماندی و شاید زیر لب به این که چنین شعارهای تبلیغاتی اعتراض می کنی و به تبع آن اعتبار آمارهایی که توسط این سامانه ارائه می شود نزدت رنگ می بازد اما اگر به انصاف روی موضوع کمی تامل کنی متوجه می شوی مدیران خلاق این کتاب فروشی و کتاب فروشی های مشابه تنها جرمشان همین تبلیغات غیر واقعی است .والا درآمد کتاب آن قدر ها هم نیست که بتوان برای توزیع آن چنان ریسک بزرگی را انجام داد.

سود بسیاری از کتاب های پر فروش ، کمتر از 40 درصد است و سود بعضی دیگر هم که شاید به 50 درصد نزدیک شود این قدری نیست که بتوان هزینه های توزیع را آن هم برای مسیرهای دور برای آن متصور شد.

به عنوان مثال ، اگر کتابفروشی برای همین کتاب های پر فروشی مثل  قیدار یا کمی دیرتر و مفاتیح الحیات که قیمت نه هزار تومانی برایش در نظر گرفته شده دو هزار تومان سود کند که نمی کند، چه دلیلی دارد آن را برای سوهانک و شهرانی ارسال کند که هزینه ی پیک شان به طور از مرکز شهر بیش از هشت هزار تومان است و حتی اداره پست هم با همه یارانه های دولتی اش هم حاضر نمی شود کتابی به وزن کتاب قیدار را با کل این دو هزار تومان سود در سامانه پست جابجا کند.

حداقل کاری که این سامانه و سامانه های مشابه انجام داده اند، این است که در این بازار کثرت و سردرگمی مشتری کتاب برای خرید کارهای جدید یک بانک اطلاعاتی نیم بند هم شده راه انداخته اند تا افراد حداقل بفهمند که کارهای جدید را از چه کسی بخواهند و ناشران کارهای معروف هم بدانند که فروش کارهای این چنینی را باید در چه کانال هایی پیگیری کنند؟

سال هاست که وزارت فرهنگ و ارشاد به دنبال یافتن راه حلی برای مشکل توزیع کتاب ، همان مشکلی که باعث شده عمده ی کتاب های ما نه معرفی شوند و نه شمارگانشان از عدد 3300 نسخه و بعضا 1000 نسخه فراتر رود  ،طرح های مختلفی را مطرح کرده اما عمل ننموده است اما واقعیت است در جامعه ی بخش خصوصی و مردم نمی توانند پاسخگوی مشکل توزیع باشند و هزینه ی طرح های سراسری توزیع کتاب را در بازار حمل و نقلی که قانونا هر روز باید منتظر بالا بردن هزینه های آن بود ،را متقبل شوند.

در چنین وضعیتی هیچ بازار حقیقی که درآن کتاب تولیدی ، ارزشمند و غیر درسی تولید و توزیع می شود ، نمی تواند خدمات خاصی به مردم ارائه کند و به همین دلیل هم شرایط نا پایدار بازار کتاب همچنان ادامه خواهد یافت.

یارانه هایی که به بیراهه رفته است...

وقتی در کوچه پس کوچه ی بازار کتاب قدم بزنی و خرید و فروش بن های کتاب و جابجایی پول به جای خرید کتاب در دستگاه های کارتخوان کتابفروشی های معتبر را مشاهده کنی ، قطعا به این نتیجه می رسی که سی سال تجربه ی یارانه دادن برای کتاب خوان کردن مردم و کمک به کتاب خوان ها برای رفع احتیاجات و نیازهایشان سخت به بیراهه رفته است.

شاید اگر روزی وزارت ارشاد واقعا قصد آسیب شناسی درباره ی موضوع کتاب و کتابخوانی داشته باشد، سرمایه گذاری و  هزینه کرد برای توزیع راحت تر یکی از به حق ترین راه هایی باشد که بتواند به رشد و توسعه ی کتابخوانی در کشور کمک کند و اثری بسیار کارا تر و سودمندتری از سایر روش های معمول مانند ، یارانه به کاغذ و حتی یارانه مستقیم به مصرف کننده که به هزار و یک دلیل معیوب و اشکال دار است داشته باشد زیرا در جامعه ی پیچیده و پر مشغله امروز ، پیدا کردن کتاب  و هزینه برای یافتن آن ،بسیار سخت تر از فراهم کردن هزینه خرید کتاب است و  شاید به همین دلیل هم باشد که نمایشگاه بین المللی کتاب همه ساله این قدر شلوغ است و به اعلام منابع معتبر ده ها میلیارد تومان گردش مالی دارد.

یعنی به عبارتی اگر دولت هزینه یک بانک اطلاعاتی معتبر و توزیع عادلانه ی کتاب به مصرف کننده را با همکاری اتحادیه های صنفی کتاب فروش بر عهده می گرفت و کتابفروشی ها بخشی از هزینه توزیع( به عنوان مثال 20 درصد قیمت پشت جلد را به امر توزیع اختصاص می دادند) و دولت هم بخشی دیگر را( مابقی هزینه پستی توزیع کتاب از 20 درصد به بالا) در یک فرایند شفاف و غیر رانتی بر عهده داشتند نیازی به این همه هزینه مادی و معنوی برای برگزاری بازارهای سالانه کتاب در تهران و شهرستان ها و کتاب به دوشی ناشران برای یکی دو جلد کتاب فروختن به صورت استان به استان و راهرو به راهرو شبستان مصلا ی امام خمینی(ره)  نمی شد.

به نظر می رسد تجربه های موفق و البته ناقصی چون سامانه سام و شبکه های مشابه با حمایت عادلانه ی دولت و بخش عمومی می تواند ، مشکل تولید و معرفی و خرید کتاب را یک بار برای همیشه حل کند.