سرگردانی حجاب بین کلانتری و فرهنگسرا
بیست و یکم تیرماه به عنوان روز عفاف و حجاب در نظر گرفته شده و از همین رو باز بهانه ای برای بررسی موضوع حجاب ایجاد می شود . بهانه ای که برای بسیاری از نهادهای فرهنگی چیزی جز انتشار چند عکس دختر روسری به سر و برای نهادهای اجتماعی جز انتشار چند بیانیه بی حاصل خرجی ندارد و در این میان تنها نیروی انتظامی است که باید جور همه ی آن هایی که کاری برای حجاب و عفاف نمی کنند را بکشد و آن هایی را که هنجار می شکنند را فقط اندکی بترساند که این ترساندن هم کم کم دارد ارزش و اعتبار خود را از دست می دهد . اما غیر از انتقاد همیشگی مان از آن هایی که کاری نمی کنند و آن هایی که به جای کار کردن عمدتا غر غر و گلایه پیشه کردند. به نظر می رسد موضوع اصلی که در این میان کمتر مورد توجه قرار می گیرد آن است که در مقوله حجاب و عفاف چه باید کرد؟
نبرد در وادی مجهول
یکی از مشخصات هر طرح ضربتی نیروی انتظامی در خصوص حجاب این است که به محض اجرای مبارزه با بی حجابی و گشت های ارشاد و به فراخور آن انتشار عکس های این برنامه در فضای مجازی ، گرچه عده ی قلیلی به این موضوع با روی باز برخورد می کنند و تجمعات خودجوشی هم بعد از اقامه نماز جمعه برای حمایت از اقدام نیروی انتظامی به راه می افتد اما واقعیت آن است که حتی خبرگزاری ها و روزنامه های رسمی نیز با زبان و لحن کنایه آلود از این اقدام نیروی انتظامی یاد می کنند و بعضا برای نشان دادن عدم موافقت خود، کامنت های کند مخالفین این طرح را روی صفحه منتشر می کنند تا این طور جلوه دهند که عامه مردم به این طور طرح ها دید مثبتی ندارد.
نکته جالب توجه این که حتی صدا و سیما نیز از طرح پشتیبانی نمی کند و بالاخره در صورت جدیت نیروی انتظامی و احیانا انتشار عکس هایی رقت انگیز از مقاومت زنان ناهنجار در مقابل توقیف و دستگیری نیروی انتظامی به عنوان « آدم بده» ی قصه حتا به مجلس شورای اسلامی برای توضیحات فراخوانده می شود و بالاخره فیتیله ماجرا تا مدتی که صدای قشر مذهبی و آحاد خانواده های مردم دوباره به اعتراض از بی حیایی بالا بگیرد ، پائین کشیده می شود.
این برخوردهای چند گانه نشان از آن است که در بالاترین بخش های قانون گذاری کشور نیز ظاهرا بسیاری از نمایندگان ،دولت و حتی قوه قضائیه هیچ نقشه ی جامعی برای امر حجاب ندارد و ترغیب و تشویق از سویی ،تنبیه و تنذیر از سوی دیگر در این زمینه طرح های سلیقه ی و بدون پشتوانه ی کاملا واضح و مستدل و جامع است.
مشکل هم این جاست که حجاب جزو امور دینی است و امور دینی نیازمند قواعد دینی است و شاید این گفتار گزافه نباشد که در کمتر مقطعی از تاریخ لزوم برخورد با بی حجاب موضوعیت پیدا کرده تا قانون گذار و شریعت مدار قاعده ای شریعت محور برای برخورد با آن داشته باشد.
به عبارتی موضوع بی حجابی و نا هنجاری پوشش در زمانه ما از عوارض مدرنیته است و این که چه باید کرد که بتوان به صورتی قابل دفاع، راهبرد ما قابلیت اجرایی داشته باشد . این مطلبی است که جوابی درخور به آن داده نشده است.
از جمله پاسخ به برخی از این سوال ها:
- اگر بی حجابی و بد حجابی جزو گناهان شخصی نیست و جزو جرائم عمومی است در سیره و روایت چه تعزیر و حدی برای آن در نظر گرفته شده است ؟
- در جرائم عمومی – حتی تظاهر به روزه خواری - شارع برای تکرار گناه مجازات تصاعدی و حتا حد قصاص تعیین کرده ، نظر شرع در این مورد به خصوص چیست؟
- تاریخ نشان می دهد که حجاب جزو امتیازات زن مسلمان در جامعه بوده و از راه رفتن زن بی حجاب در جامعه مشخص می شده وی از اقلیت های مذهبی است. چنین وضعیتی در مورد جهانگردان نیز ثابت بوده است. از طرفی در کنار اقلیت ها حجاب بر زنان پیر ، دختران مجنون و سفیه و عقب ماندگان ذهنی نیز واجب نیست و بنابر این بر اساس شرایع ، ظاهرا تصور حجاب برای همه آحاد زنان اجتماع امری قطعی به نظر نمی رسد و به هر حال به مقتضای وجود اقلیت و توریست و زنان پیر و سفیه در جامعه ی آرمانی هم اجبار حجاب امری مطلق نیست.
- در قرآن کریم امر حجاب ودر دایره ای گسترده تر به نام عفاف آمده که اعم از زن و مرد و از همه مهمتر اعم از پوشش و غیر پوشش است. به طوری تحقق عفاف که در گرو حجاب و برخی دیگر از واجبات دینی است ، بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر تقریبا محال است.
امروزه جامعه ی ما در حالی به موضوع حجاب به عنوان پوشش حساس شده که عمدا یا سهوا هیچ حساسیتی از سایر اجزای مهم دیگر این دایره از خود به خرج نمی دهد.
به عنوان مثال در قرآن کریم قبل از وجوب حجاب به موضوع پاکدامنی مردان و عدم شیوع نگاه های آلوده پافشاری می کند . گویی یکی از مهم ترین عوامل خودآرایی زنان تقاضای چشم های آلوده است.به همین دلیل ممکن است این شبهه همیشه وجود داشته باشد که چرا جامعه این قدر که روی معلول برنامه ریزی می کند و حساس است ، روی عوامل کاری نمی کند.
یا به عنوان مثال در حوزه ی عفاف ،ارتباط مستقیمی بین شیوع ازدواج به هنگام و عفت عمومی جامعه، برقرار شده است.یا بسیاری از مباحث مربوط به اشاعه فحشا را می توان در برخی از سریال ها، فیلم ها و کارتون های داخلی و خارجی مجوز دار تطبیق داد.
جامعه ای که هر لحظه چپ و راست از داخل و خارج به سمت بی حجابی و بی بند وباری ترغیب می شود ، جامعه ای که می بیند استفاده از زنان در برخی مشاغل ارتباط با دلربایی صدای آن ها و ایجاد ارتباط اغواگرانه ی آن ها دارد. در جامعه ای که برخی بخش های خصوصی آن ، برخی ازآژانس های فروش بلیط هواپیما و قطار آن و از همه شرم آور تر برخی ایرلاین ها و ادارات خدمات رسانی دولتی و نیمه دولتی آن برای استخدام نیروی انسانی ، مهماندار، منشی ،دبیرخانه و مسئول دفتر با عناوینی مانند آراستگی ظاهر، نظافت و... پرسنل زن خود را مجبور به خودآرایی می کنند و هم اکنون مع الاسف فرودگاه یا هواپیمایی نیست که در آن زن بدون آرایش بتواند به برخی مشاغل بپردازد...و به عنوان مثال قانون جلوی فرودگاه و داخل هواپیمایش با هم این همه فرق دارد.
در بیمارستانش ، قانون تراشیدن ریش و زدن کراوات برای دربان و پرستار و خدمه وجود دارد و گویی در برخی مشاغل بدون معصیت خدا نمی توان کار کرد و در آمد داشت، چگونه بتواند برخورد با بدحجابی را فقط جلوی چهار راه ها و کنسرت ها ببیند؟
از همه مهمتر ، نیروی انتظامی که خودش در متن مردم است وقتی نمی تواند به هزار و یک دلیل با ریشه های بی حجابی برخورد کند. جلوی فیلم ها و سریال هایی که مدلینگ لباس و بی حیایی است را بگیرد ، با چه معیاری می تواند با بی حجاب خورده پا برخورد کند.این کار مثل این است که پلیس به جای برخورد با قاچاق مواد مخدر برود سراغ چند معتاد خریدار!
سازمان جنیستی کشور
با همه ی این مشکلات امری که نباید فراموش مان بشود این است که ما تنها کشوری هستیم که قوانین اسلامی در آن تضمین به اجرا دارند.
افرادی که کمتر سیاحتی در عربستان سعودی و شهرهایی چون جده و ریاض داشته باشند به خوبی این مطلب را درک می کنند که حتی در کشور ام القری ، نیز به جز در اماکن مذهبی خبری از اجرای مناسک اسلامی و نیست و آن چه اجرا می شود ، فقط سنت های جاهلی عربی است.
چنین خصیصه ای در کنار نبرد نرم دشمنان همواره حرکت کشور به سمت آرمان های اخلاقی را مانند حرکت در خلاف جهت آب جلوه داده و به همین خاطر بر رسیدن به یک طرح اصیل زندگی اسلامی که حجاب و عفاف نیز یکی ازبخش های آن هستند ، نیاز به دقت و شکیبایی یسیار زیادی است .
جامعه ی ما در چیدمان نهایی سیستم ها و نظام های انسانی و معرفتی خود نیازمند یک سازمان دهی جنسیتی است که در آن بتوان روش ها را با آرمان ها تطبیق داد و از طرفی روش ها را برابر نیازهای واقعی برگزید.
واقعیت این است که سازمان اجتماعی کشور ما در وجه عام و سازمان جنسیتی ،به نحو خاص که در آن بیش از تعریف باید هویت مسائلی مانند پوشش ، ازدواج، ارتباط ، تحصیل در کنار هم، اشتغال ، دوستی ، تربیت ،طلاق، سرپرستی ، خانواده و... مشخص شود و در یک عده سیستم های به هم پیوسته و هماهنگ قرار داده شود ، امروزه آشی مخلوط از عوامل دینی، غربی ، سنتی و بعضا من در آوردی و میانه ای است که حتی قوانین ما را نیز از کارایی انداخته و نشان آن سردرگمی نیروی انتظامی ، قانون گذار، قوه قضائیه و دولت و بسیاری از افرادی است که به دنبال یک حرف جامع و یک تصویر درست از مدینه فاضله در شرایط کنونی می گردند.
به نظر می رسد ، تا به وجود آمدن این سازمان از دل مطالعات متقن و توافق عمومی برای روی نتایج این مطالعات ،همچنان حجاب بین کلانتری و فرهنگ سرا سرگردان است.