ماه رهایی از خویشتن
در فرهنگ اسلامی ،تشبیه یکی از صنایع بیانی است که سعی می کند هر چیزی را به جامعه به آن صورتی که هست بفهماند و اذهان افراد را نسبت به موضوعات مهمی از معارف الهی نزدیک گرداند.
به عنوان مثال وقتی درباره ی اهمیت نماز سخن گفته می شود ، شارع از تشبیه به ستون دین استفاده می کند تا اهل ایمان متوجه شوند که همانطوری که خانه ای بدون ستون برپا نمی شود و اگر برپا هم شود به بادی فرو می ریزد ، دین داری بدون اقامه نماز هم ادعایی بی پایه است.
یا آن جا که امام معصوم در تشبیه روزه از کلمه سپر استفاده می کند و می فرماید روزه مانند سپری در برابر آتش است . به مومنان این گونه گفته می شود که عبادت روزه سخت و سنگین باشد، اما مانند سپر انسان را در برابر آسیب های دینی حفظ می کند – که بنا به تجربه همین طور هم هست –
در میان این تشبیهات درباره ی عبادات مختلف ، شاید یکی از مهمترین و عجیب ترین تعابیر ، استفاده از تشبیه سلاح برای دعا و انابه است.یعنی بر خلاف آن که به لحاظ ظاهری دعا رجوع به خویشتن و انزوای فرد در جهان برون است اما در دنیای درون و در حوزه و امر جهان ماورایی ، دعا وسیله ای برای بریدن پرده های پیش رو و حرکت به سمت جلو محسوب می شود.
در قاموس سبک زندگی دینی ، در این زمینه چند ماه بیش تر از ماه های دیگر دارای فضیلت هستند و به همین خاطر دعاهای بیشماری در آن خوانده می شود.
در میانه همه این ماه ها ، اعمال و اذکار ماه های رجب و شعبان که مقدمه ی نیکی برای ورود به ماه رمضان یا ماه خودسازی، رنگ و بوی دیگری دارد.
در بین این دو ماه گویی رجب با اعتکاف و عبادات خاص خودش ، ماهی برای به خود آمدن و بازخواست از نفس اماره است و ماه شعبان به واسطه ی حال و هوایش و شادی هایش ، زمانی برای محبت بیشتر و عشق ورزی...
شاید به همین دلیل است که در میان معارف شیعه ، کمتر نیایشی جایگاه و پایگاه دعای شعبانیه را یافته است.جایی که حتی امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی و الهی شان به این معرفت و به این عشق ورزی افتخار می کند.
مناجات شعبانیه گرچه دعایی طولانی نیست و مانند برخی از ادعیه دارای الفاظ دشواری نبوده است اما از دو حیث قابل توجه است . اول این که مناجات شعبانیه از چند امام شنیده شده و این نشان می دهد ، مناجاتی است که منشاء وحیانی دارد و دوم این که در مضامین آن لحن خاصی است که که این لحن بی شک در عمده زیارات و مناجات ها کم سابقه است.
عرفانی قابل درک اما عمیق و فرازهایی که هر یک در جای خود مجال هزاران صفحه تبیین و هزاران ساعت تامل .
مثل این جمله ساده اما اقیانوسی که می فرماید : هب لی کمال الانقطاع الیک ( به من کمال رها شدن از همه چیز به سوی خود عنایت فرما) یا برای اولین بار در دعایی با کلمه ضیاء قلوب آشنا می شویم که معنی آن چشم دل است و روایتی است از حقیقت مهمی که تمام معارف عرفان در آن نهفته شده است.
در زبان مناجات شعبانیه البته شیرین بیانی و طنزی شکرین نهفته شده که باز وجه تمایزی برای این مناجات از سایر نیایش ها است آن جا که امام به خدا عرضه می دارد : خدایا اگر مرا به دوزخ افکنی ... در میان دوزخیان بانگ بر می آرم که باز هم دوستت دارم ...
در این فراز و برخی فرازهای دیگر ، گویی برای نخستین بار این بنده نیست که تنها در بوته ی آزمایش ها قرار می گیرد و انگار انسان کامل هم حرف هایی از جنس آزمودن کرامت خدا که خاصل معرفت اوست با خود آورده است. آن جا که می گوید:
اگر مرا به خاطر گناهانم بگیری( دستگیرم کنی) تو را به موجب صفت عفو و مغرفتت خواهم گرفت.
خوانده شدن این مناجات عظیم در ماه شعبان نیک علامت این نکته ی بسیار مهم است که شعبان با تمام لحظاتش چه فرصت خوبی برای رهایی از از خویشتن(انقطاع الیک) ،نورانیت( انر ابصارنا بضیاء) و محبت خداست( اعلنت اهلها انی احبک).
فرصتی که در این چند روزه ی آخر باید حریصانه تر در طلب بهره مندی از آن بود...