چند هفته قبل در یکی از مراکز فرهنگی جلسه ای پیرامون بررسی نقش کارتون و انیمیشن های استراتژیک در تربیت کودکان کشورهای جهان سومی ،برگزار شده بود و  در کنار دانشجویان و پژوهشگران ، مادران و پدرانی که از آینده کودکان خود نگران بودند ، سوالات بی شماری را در این زمینه از کارشناسان می پرسیدند.

شخصیت های بن 10، مرد عنکبوتی ، والت دیزنی و محصولاتش ، شخصیت هایی مانند شرک ، هری پاتر و حتی شخصیت های بچه گانه تری مانند باب اسفنجی ،تام و جری و... محتوای سوالات این پدر و مادرها را تشکیل می دادند.

در پایان جلسه یکی از سوالاتی که برای همه حاضرین تامل زا و محل توجه بود آن بود که با این همه نکته ای که مثلا در کارتونی مانند بن تن وجود دارد و به عنوان مثال محلی برای مطرح شدن تناسخ، خشونت و برخی دیگر از مسائل اخلاقی و عقیدتی شیطان پرستان وجود دارد چرا فلان نهاد وابسته به نهادهای عمومی و دولتی اسپانسر ورود و دوبله این کار است و از همه مهمتر چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چنین کاری اجازه ی ورود می دهد؟

جواب کارشناس برنامه ، همانطوری که انتظار می رفت قانع کننده نبود اما واقعیتی بود که  نه تنها درباره ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، بلکه گاهی در مورد صدا و سیما نیز موضوعیت دارد و آن این که متاسفانه آئین نامه  ممیزی و سانسور بیشتر از هر چیزی مربوط به ظاهر صحنه های برنامه های صوتی و تصویری است و آئین نامه ها درباره ی محتواشناسی برنامه ها کارایی لازم را ندارند.

چند وقت پیش هم حجت الاسلام ناصر نقویان ، خطیب سرشناس در همین زمینه اخطاری به این مضمون  داده بود: که من تعجب می کنم ، ممیزی در وزارت ارشاد مربوط به چند بوسه و در کنار هم قرار گرفتن زن و مرد می شود اما ممیزان و بازویراستاران فیلم ها و حتی کسانی که مضامین فیلم های وطنی را پیش از ساخت فیلم تصویب می کنند به این همه مضمون خیانت، بد بینی ، دروغگویی و بسیاری از محتواهای غیر اخلاقی حساسیت ندارند.

واقعیت این است که امروزه ممیزی و بازبینی آثار هنری و رسانه ای از اصول و امور پذیرفته شده برای طبقه بندی آثار در تمام دنیا است و حتا کشورهایی که ادعای آزادی و دموکراسی را در دنیا دارند هم پذیرفته اند که هر اثری قابل ارائه برای همگان نیست . اما با این حال به نظر می رسد عقب افتاده ترین و در عین حال ابتدایی ترین وجه ممکن برای این بازسنجی ، ممیزی صرفا ظواهر آثار باشد . ممیزی که فقط در آن رنگ شیشه ها ، نوع لباس ها و ارتباط فیزیکی آدم ها مهم باشد .

این در حالی است که امروزه در مرموز ترین روش های ممکنه ،بدترین و بنیان کن ترین مسائل و مباحث در قالب ساده ترین و سالم ترین قاب ها مورد اشاعه قرار می گیرد.

سواد رسانه ای ، تحلیل محتوا و از همه مهم تر تسلط مثال زدنی بازبینان به جریان فکری و هنری رایج در جهان ، مهم ترین شرایط صلاحیت افراد باز سنج برای ممیزی است که نمی توان از آن چیزی که این روزها مجوز می گیرد مطمئن بود که گروه های بازسنجی کنونی چه در ارشاد و چه در رسانه ملی به چنین صلاحیت هایی آراسته اند.زیرا امروز کم نیستند فیلم هایی که با محتوای عرفان های نوپدید و برخی از مسائل ضد اخلاقی که به صورت تولیدی و وارداتی در هر دو نهادها مجوز پخش می گیرند.

به نظر می رسد ،این ها از اموری است که احتیاج به تجدید نظر دارد و بی تردید به دوره ای وارد شده ایم که به جای استناد به آئین نامه های غیر منعطف برای سلامت ذهن مخاطبین و با فرض این که دیگر نمی توان برای ورود محصولات سدی نهاد، حداقل برای  لیسانس کارهای درست  و مجزا کردن آن از آثار نادرست و نامناسب به نوعی اجتهاد رسانه ای نیازمندیم.