معنویت به افق ارواح عنکبوتی
دیگر گنج قارون نه به عنوان یک فیلم پرفروش،بلکه تبدیل به فلسفه ای شده بود که روشنفکران منقد آن ،پیام هایش را حتا به شاملو نسبت می دادند.
گنج قارون بر همین مبنا سال ها ،در جایگاه یک پارادایم زیباشناسی،جامعه شناسی و حتا اقتصادی مورد توجه قرار می گرفت.
حکایت "برزخ نگاری و روایت های ماورایی" که باز بر می گردد به همان حکایت علاقه مفرط ما بخشی از جامعه ی ایرانی به سرک کشیدن به پشت پرده ها و بر دوش همان صفت بر جای قضاوت خدا نهادن ما نشسته از سوی هر کارگردانی ارائه شد ،اینک تبدیل به یک نگرش فرهنگی بر موضوعات ماورایی شده و رسانه ملی که در اغما و او یک فرشته بود کار ارشاد مردم را تجسم "شیطان" شروع کرد و با تجسم ملائکه و موکلین و حضرت عزرائیل در برخی فیلم ها ادامه پیدا کرد ،در ماه رمضان امسال به معرفی ارواح در کما رفته عنکبوتی رسیده که این سو و آن سوی شهر سرک می کشند و به دنبال رتق و فتق امور خود هستند.
و "گنج قارون" عامی گری سینمای دهه 40 اینک جای خود را به پارادایم به ابتذال کشیده ای به نام برزخ نگاری و روح نگری داده است.
بیش از آن که چنین حرکتی را بخواهیم به مثابه یک گونه هنری و روایی ازتلویزیون و یا حتا سینما(به روایت علی عطشانی در فیلم دموکراسی تو روز روشن) بررسی کنیم . خواستگاه و مقصد این حرکت در فرهنگ عمومی حائز اهمیت بیشتری است.
یعنی همانطوری که روایت گنج قارون،باعث موجی ضد روشنفکری در جامعه زمانه خود شد و تمایلات آبگوشتی منبعث از این فیلم و کپی های ناشیانه ی آن تا مدت ها منشاء اثرات فرهنگی و پیام های اجتماعی و حتا اقتصادی بود،می توان از هم اکنون برخی اثرات چنین برداشت هایی را از این نوع روایت صوفیانه از حقایق یک زندگی پیچیده مدرن را در تقابل با وحدت و انسجام و حتا معنویت فرهنگی جامعه به وضوح دید.تاثیری که نتیجه ی آن شکل گیری تمایلاتی قانون شکننانه و هرج و مرج طلبانه با تکیه بر تخیل اتکاء به عالم ماورا است.
خاستگاه مبهم یک جهان بینی من درآوردی
شاید مهمترین ابهامی که در زمینه ساخت چنین آثاری متوجه مدیریت رسانه ملی می شود آن است که استفاده از چنین روایت هایی در ماه رمضان برخاسته از کدام یک از متون مذهبی و مبانی دینی معرفت شناسی ماست؟گرچهه در این سال ها اکثر کارهای دینی ،حتا حسب ظاهر هم شده دارای کارشناس مشاور مذهبی هستند اما به اصطلاح کارشناسان دینی تاکنون مستدرکی برای تصویر سازی های انجام شده ارائه نگردیده و عمدتا بیش از آن که اصل چنین قالبی مورد توجه منتقدین و مدافعین باشد ،بحث بر محتوای پیام های این آثار موضوعیت داشته است.
حجت الاسلام دکتر بهزاد حمیدیه مدرس ادیان و عرفان دانشگاه تهران ،در این زمینه معتقد است:با مطالعه معارف اسلام و ادیان شناخته شده ی جهان و حتا عرفان های جدیدی که توسط بشریت در سال های متاخر ارائه شده در زمینه توصیف موضوع کیفیت حیات روح در برزخ و فاصله ی بین مرگ و ورود به خانه قبر ،به این مطلب می رسیم که تصاویری که در سریال های چند ساله اخیر ارائه شده نه تنها با آموزه های مکتب اسلام منطبق نیست بلکه هیچ دین و مکتبی چنین فضایی را ارائه نکرده و چنین جهان بینی دراماتیزه شده به جرات حاصل فکر و ذهنیت خود کارگردان ها است.
مدرس حوزه علمیه خاتم الاوصیا در این زمینه می افزاید:از نگاه اسلام و بر اساس احادیث نهج البلاغه دوره ی مرتبط با مرگدوره ی بسیار سختی است و یکی از دردهای لحظه ی مرگ بریدن از تعلقات مادی است و باز داریم که تا زمان ورود به قبر روح انسان در کنار جسد است و حتا تا زمان زیادی ممکن است از مرگ خودش هم خبر نداشته باشد و مشابه همان نسبتی را با بدن برقرار کند که در زمان خواب با بدن برقرار کرده است.چه رسد که آزادانه بخواهد فاصله ی مرگ تا برزخ را از شمال و شرق و جنوب بگردد و با دیگران(روح های دیگر) ارتباط برقرار کند که به نظر من برخی از صحنه هایی که بالاخص در این سریال آخری(5 کیلومتر تا بهشت) نشان داده می شود به ابتذال کشیدن موضوع روح است .
روح نگاری با کدام بنیه ی علمی
در آیات سوره مبارکه اسرا خداوند صریحا به پیامبر اکرم(ص) فرموده که درباره ی روح اطلاعات زیادی در اختیار بشر قرار داده نشده است اما روح چیزی است که واقعیت دارد.
حضرت حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین بحرینی زارج در این زمینه توضیح می دهد:روح از حقایق مرموز عالم است که درباره ی آن اختلافات عمده ای در بین متفکران اسلامی وجود دارد .
آیات و روایات وارده در معارف اسلامی درباره ی روح نشان دهنده ی این است که روح بهد از مرگ از قالب جسم مستقل می شود . اما این که در عالم پس از مرگ ،این روح مستقل شده از قالب عنصری به صورت مستقل از جسمیت باشد و یا این که مانند خواب هایی که ما می بینیم و در آن افراد را در جسم خاصی مشاهده می کنیم ،روح در یک قالب مثالی و یا بک قالب لطیف حلول می کند و اساسا چقدر آزادی عمل دارد که بخواهد و ارتباط بگیرد با سایرین از مطالبی است بسیار مورد اختلاف است.
وی در پاسخ به این سوال که تکلیف ارواح در مسائلی مانند مرگ مغزی تا ورود به برزخ به واسطه ی دفن شدن می گوید:
ظاهر آیات قران نشان می دهد که هیچ فاصله ی خاصی بین مرگ و برزخ نیست و به محض حدوث مرگ(حالا ممکن است فردی مرگ را مرگ جسمی ببیند و فردی دیگر مرگ مغزی)روح وارد دنیای برزخ شده است و با توجه به رنجی که در این فاصله یعنی مرگ و دفن روح آن با آن ربروست بعید به نظر می رسد بتوان تصور کرد که این روح مستقل شده از قالب خاکی بتواند بگردد و با چیزهای دیگر ارتباط بگیرد.
معارف اسلامی با طعم تجارب بیمارستانی
با این حال نمی توان منکر بود که تجارب هرچند اثبات نشده بیماران از کما برگشته منبع الهام این روایت ها برای توصیف جهان ماورا به بیان دینی است.
حجت الاسلام شیخ مسعود تاج لنگرودی مدیر سابق حوزه علیه باقریه تهران در این زمینه معتقد است: هنرمندها برای تبدیل یک مفهوم دینی و حتا یک داستان مذهبی مانند امام علی(ع) و مختارنامه و یوسف صدیق(ع) مجبور به قصه پردازی هایی هستندکه برخی از آن ها نیز با اصل موضوع و هدفشان بی ربط است .اما برای عبور از متن به تصویر به نوعی ناچار به این کار هستند.با این حال نمی توان مفهومی را بدون در نظر گرفتن جوانب آن عرضه کرد که اتفاقا وظیفه مشاور مذهبی چنین طرح هایی فهم خواستگاه و در نظر گرفتن بازخوردهای دینی یک درام است.
این خطیب مذهبی در زمینه خواستگاهی برزخ نگاری در کشورما می گوید:تا جایی که من مطالعه کردم چنین صحنه هایی که در زمینه وضعیت روح افراد در حال مرگ ارائه شده ،ریشه در معارف دینی ما ندارد ،و به نظر می رسد به مطالب کتاب های قطوری که در غرب از خاطرات مریض های سخت بهبود یافته و آن ها که ادعا می کنند با مدیوم از تن خود مجرد می شوند و مشاهداتی مرتاض گونه دارند مطابق تر باشد.
در هر صورت در مغرب زمین گروه هایی در زمینه تجرد از بدن تجربیاتی دارند و نشانه هایی هم ارائه کردند که باید بررسی و ارزیابی شود اما اگر نحوه نگاه ما به موضوع برخواسته از چنین تجاربی است ،باید صریحا به مردم بگوییم که مثلا نگاه ما از روح منبعث از فلان حلقه ی احضار روح و تجرد روح فلان گروه آمریکایی است نه معارف دینی .
ارزیابی از پروژه فیلم های ماورایی
با این حال برخی از صاحب نظران گرایش رسانه ملی به فیلم های ماورایی را خلاقیتی قابل استفاده دانسته اند و از آن حمایت می کنند ولی باید دید که آیا رسانه ی ملی از تغییر تصور مردم از مرگ و موضوعات پیرامونی آن چه اهدافی داشته و آیا این اهداف برآورده شده یا خیر؟
دکتر حمیدیه در این زمینه پیشنهاد جالبی دارد،وی می گوید:به هر صورت نشان دادن این تصاویر و داستان ها چه اخته و پرداخته ذهنیت نویسنده خود باشد ویا منبعث از حقایق عالم ماورا باید نتیجه ی خاصی داشته باشد. کمترین چیزی که از یک سریال مناسبتی انتظار می رود آن است که بتواند معنویت جامعه را افزایش دهد و به عبارتی بتواند گرایش فرهنگ عمومی به عبادات را افزایش بخشیده و باعث کاهش گناه در جامعه گردد.
ارزیابی این نکته عملی و بسیار قابل دسترس است که مرکز پژوهش های رسانه یک نظر سنجی آزاد انجام دهد که مردم به سریال های ماورایی بیشتر خندیده اند و یا آن را به عنوان چراغ راه تلقی کرده اند؟
این نویسنده با اشاره به پخش سریال ترکیه ای "حلالم کن" در رسانه ملی می افزاید:شما ببینید که در این سریال به خوبی آثار دنیایی گناه را چگونه بازکاویده و در کنار ارائه یک درام تقریبا مهیج به مخاطب نشان می دهد که مثلا کندن یک برگ از درخت هم دارای گناه خاص خود است و چگونه عمل به احکام را ترویج می کند و به ترک رفتارهای نامناسب و اصطلاحا حرام تشویق می نماید .و یا حتا در سریال های وطنی مانند "در مسیر زاینده رود" بدون این که بخواهد پای ملک و جن و پری را وسط بکشاند ،نتیجه عملی بی توجهی به فرزندان، تکبر و غرور و سایر مناهی و در یک فرصت مشخص نمایش داده شده است.
به نظر می رسد ، اگر چنین پنداره ای در حوزه اثر سنجی آثار ارائه شده توسط رسانه در نظر گرفته نشود چنین رویکردهایی نه تنها به رشد معنویت و تقوای عمومی منجر نمی گردد بلکه زمینه را برای سوء استفاده گرانی که با عناوینی مانند تعبیر خواب و ارتباط با اجنه راه حل بسیاری از معضلات و مشکلات اجتماع را به جای اراده و اختیار انسان ها به سایر عوامل فرافکنی می کند
باز می کند و با رقم زدن یک تصوف جدید و انحرافی ،به جای رشد تقوای الهی به تضعیف اخلاق و حسن ظن عمومی منجر گردد.
این همان پارادایمی است که اثر آن دیگر مانند مکتب قارون ، منحصر به توسعه قیافه و مرام آبگوشتی برای اجتماع نیست،بلکه اثر فرهنگی فراتر از رفتارهای عمومی در پیچیده ترین تصورات و لایه های اعتقادی دارد.