دعوا می کنیم پس هستیم
جدا از این که در همین برنامه نود سینمایی کنونی که ظاهرا با توجه به هنری بودن آن زیر شاخه فرهنگ محسوب می شود ، هم بعضا بحث ها، چالش ها و بگو مگوها تبدیل به دعواهای عجیب و غریب و هتاکی های ادبی و حتا بی ادبانه می شود ، اما همین تریبون نصفه شبی برای رسانه ای که از بی اعتمادی اش به سینمای ملی،بیش از 10درصد از فیلم های تولیدی سینمای ایران را پخش نمی کند و به قول سینماگران با ساخت فیلم های تلویزیونی سینمای کشور را از درآمد هنگفتی محروم نموده است ،کافی است که نشسان دهد برای سینمای کشور به اندازه سه ساعت کم اثر در آخر شب این حداقل احترام را قائل است.
همین موضوع هم باعث شده که هر مبحث خاصی که نیاز به مطرح شدن در اجتماع یا به عبارتی دغدغه شدن داشته باشد ، از رسانه ملی درخواست کند که برنامه ی چالش برانگیزی شبیه برنامه 90 برای بحث و بررسی موارد اختلافی آن موضوع تقاضا کند و با توجه به همین مبحث مهم در رسانه ملی ،موضوعیت و هویت عمومی اش را از دعوا و پیدا می کند.
به عبارتی جامعه در حال طی کردن یک روند شرطی شدن است که بر اساس آن ،نسبت به موضوعاتی حساس می شود که در حول و محور آن مباحثه و چالش و بالاخره دعوا اتفاق بیفتد.
این شرطی شدن البته ما به ازاهای دیگری نیز دارد .از جمله این که وقتی درباره ی یک موضوع در جامعه نزاع و اختلاف نظر هویدا می شود ،ممکن است جامعه درباره ی آن همان تصوری را پیدا کند که درباره داوری فوتبال پیدا می کند . همانطوری که در داوری درباره ی فیلم ها نیز در برنامه " هفت" تقریبا همان روند دنبال می شود که در تفسیر فوتبال به آن برمی خوریم.
همان طوری که این سال ها اخلاق عمومی از چنین چالش هایی متاثر است ممکن است این دفعه مجادله چهره های فرهنگی تصویری متفاوت را به جامعه ارائه کند.
به عبارتی دیگر ، اگرچه برخی از جوان تر ها سوپراستارهای سینما و فوتبالیست ها را به عنوان الگوی ظاهر خود پذیرفته اند اما انتظار اصلی جامعه درباره ی الگوهای خود از عناصر فرهنگی فراتر از این قدر است و در صورتی که چنین صحنه های مجادله هایی بعد از ورزشکاران،سینماگران و البته سیاسیون این بار بخواهد در بین اهالی فرهنگ از استاد دانشگاه و روحانی و روشنفکر و ... سر بزند معلوم نیست که دیگر جامعه باید به چه نقطه اتکایی پناه ببرد.
هژمونی جنگ و دعوا ونشان دادن آن ، اگرچه در میان همه اقشار نا مطلوب و ضد هنجار است اما بی تردید می توان اطمینان داشت که اثر رسوخ چنین فضایی در میان دعوت گران و منادیان اخلاق جامعه بسیار هزینه زا تر و ناپسند تر است.به همین دلیل هم به نظر می رسد چنین فکری که تنها راه دغدغه آفرینی فرهنگی تولید دعوا در این زمینه است را باید اصلاح نمود و برای از سایه در آمدن فرهنگ در رسانه ملی فکر کاربردی تری نمود.