مجازاتی بدون دادخواست برای اختلاس
به عبارتی در آموزه های اسلامی یکی از دلائل مهمی که فقها در زمان غیبت امام معصوم (ع) مجبور به پذیرش شئون حکومتی می شوند و چه حکومت تشکیل بدهند و چه تشکیل ندهند باید بر اساس موازین شرعی حکم حکومتی صادر نمایند،موضوع مهم امور مالی و مالکیت در جامعه اسلامی است.
در واقع با مطالعه کتاب های فقهی و دینی متوجه می شویم که آغاز مباحث لزوم عقلی تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت رسیدگی و نظارت مالی بر جامعه ی اسلامی است و بر اساس یک استدلال بسیار قوی متوجه می شویم که این همه تلاش برای تشکیل و تقویت و بقای این حکومت ، ریشه ی بسیار مهمش حفظ فضای تنفس پاک در مسائل اقتصادی و معیشتی جامعه است.
جالب این که در مقام روایت ، اولین اشتباه انسان هم عدم توجه او به مسئله ی مال حرام است(نزدیک شدن به میوه ممنوعه) و اولین کیفر این ترک اولی نیز عریان شدن آدمی است و این در مقام اشاره ،نشان دهنده ی ارتباط مستقیم موضوع فساد و تباهی و بی بند و باری و عریانی با مسئله ی بسیار مهم کسب رزق و روزی حلال.
این روزها که جامعه به تمام معنا متاثر از اتفاق نامربوط اختلاس در بانک های کشور و پمپاژ مال حرام با پول بازی و بهره برداری نامشروع از بین المال و حق الناس است ، شاید کمترین بعدی که مورد توجه قرار می گیرد . همین معنا در فهم اتفاقات تلخ مالی کشور است که اگر بتوان همه ی اموال اختلاس شده را به خزانه های بانک های متخلف بازگرداند و فضای امنیت را به بازار پولی و بانکی کشور بگرداند.چگونه می توان این همه اثر وضعی مال حرام را که مانند غده ای چرکین هزاران را نفر را – از رشوه دهنده تا رشوه گیرنده و کسی بپکه بر اساس چنین پایه ای بی خبر از همه جا کار می کند و از سرگین مال حرام کارفرمایش بی خبر می نوشد – درگیر خود نموده از بین برد.
در جهان بینی توحیدی ما دور از ذهن نیست.اگر کسی تصور کند که این گردش عظیم مال حرام که خانه به خانه و کوچه به کوچه همه ی افراد مرتبط به خود را خواه و ناخواه درگیر خود نموده است ،چه موهایی را پرده ی حجاب خود بیرون آورده و چه نگاه های حرامی را زمینه ساز شده است؟
دور از ذهن نیست که فکر کنیم این مال حرام جا به جا شده چه نماز خوان هایی را کاهل نماز کرده و چه متدینینی رابه غفلت بی نمازی کشانده و بدون این که منشاء این زهر کشنده و طاعون توفنده مشخص باشد چه دعاهایی در ورطه ی این حرام ها محبوس شدند(به بیان امیر مومنان گناهانی هستند که حبس کننده دعا هستند) و چه بلاهایی بر سر جامعه آمده است(به بیان امام حسین(ع) هنگامی که گناهان جدید در جامعه هویدا می شود، بلاهای جدیدی در جامعه مشاهده می گردد)
چه کسی می تواند ، گناهان و هوس ها و مناهی مرتبط با این اقدامات را جبران نماید و شرکت آریا و شرکت هایی از این دست با کدام پول و کدام سرمایه می توانند چنین بلای فاجعه بار فرهنگی را که به جامعه فرود آورده اند را فرهنگ جامعه را دچار چالش نمودند را جبران نمایند.
اختلاس کنندگان و مسئولین ساهی و خاطی بانکی با کدام بنیه و با کدام مجازات می توانند به شکسته شدن اعتماد به عنوان ریشه ی فرهنگ و انسجام عمومی پاسخ دهند؟ آنها چطور می توانندآلام فرهنگی و دلگیری عمومی را از این فاجعه ی بزرگ تسکین دهند و چشم هایی که به خاطر این موضوع غمگین می شوند را به خوشبینی قبل خود برسانند؟
مگر بسیاری از پندهای قرآنی سفارش به چنین مواردی نیست.مگر اشتباهات مالی قوم لوط آن ا را به گناه شنیع همجنس بازی نکشید؟مگر اشتباهات اقتصادی قوم شعیب آن ها را هلاک نکرد؟مگر سودجویی اصحاب سبت آن ها را دچار مسخ و مجازات الهی ننمود؟ وبالاخره این که کدام دادگاه می تواند جزاء المثل این همه آسیب فرهنگی را از اختلاس کنندگان و همدستانشان بگیرد؟ و اساسا مجازات شکستن قبح گناه و نوشاندن زهر مال حرام و تسری دادن این زهر به عرصه ی جامعه و درگیر کردن جامعه با معاصی مرتبط با مال حرام چیست؟
شاید یکی از وجوه مظلومیت فرهنگی همین باشد که ما نمی توانیم در چنین مسئله هایی خسارت فرهنگ عمومی را از چنین جنایتکارانی بگیریم و از آن بدتر اساسا چنین خسارت هایی در سیاهه ننگین متخلفین ثبت هم نمی شود.
باری حکومت اسلامی و فرهنگ دینی بر پایه