آموزش های خارج از مدرسه را جدی بگیریم
مدرسه رفتن کودکان و نوجوانان و البته دانشگاه رفتن جوانان ، فضایی هدفمند و البته فشرده را برای جامعه رقم می زند که بلاشک بدون آسیب هم نیست.
شاید به همین دلیل هم باشد که متصدیان امور بر آنند که با تغییر و تحولی اساسی در تعطیلات کاری بتوانند شکل متفاوتی برای این فشردگی مهندسی نمایندو از رهگذار چنین وضعیتی خانواده بتوانند مزه ی اوقات فراغت تابستانی را در نیمه دوم سال هم تجربه نمایند.گرچه بسیاری هنوز معتقدند که با وضعیت کنونی یعنی پائینی راندمان کار در جامعه ای کار در کل به نفع کشور نیست.
شاید یکی از مهمترین موضوعات و شرایط منتهی به چنین وضعیتی یک وجهی بودن زندگی در فرهنگ ماست. چنین خاصیتی به شدت موجب التهاب اجتماع در هر مناسبت و وضعیتی می شود.
به موجب تقارن تعطیلی یا تغییری در رویه ثابت ایام ، بسیاری از جاده ها بسته می شود و نزدیک به عید نوروز و یا نزدیک به اول مهر اوضاع ملتهب کوچه و بازار گویی نمایانگر پایان دنیاست.
یکی از محمل های به وجود آمدن چنین وضعیتی ،نداشتن برنامه در حوزه مدیریت اوقات فراغت به ویژه در همان زمان تحصیل است.
استفاده از اوقات فراغت و اساسا قرار دادن زمانی که بتوان بر آن تعریف اوقات فراغت را گذاشت نیز از همان خلاء هایی که در نظام آموزشی درباره اش بحث نشده و نمی شود.
تجربه های فرهنگی نشان می دهد که خلاقیت عمومی که ناشی از مدیریت دانش و گرایش جامعه در عرصه فرهنگ عمومی است ، باید در همان سیستم آموزشی شکل بگیرد و کودکان از همان ایام کودکی بیاموزند که اوقات فراغت عرصه ی فراگیری کدام یک از آموزش های غیر رسمی است.
با همین دیدگاه می توان گفت که روش های بهره گیری از اوقات فراغت باید در برنامه ریزی آموزشی مدارس و حتا دانشگاه های تعلیم و تربیت مورد بحث قرار گیرد.روش هایی که به علاوه آموزش های غیر رسمی بتواند،باعث ایجاد همبستگی ، هماهنگی و فائق آمدن بر محدودیت های خاصی مانند آپارتمان نشینی ، کمبود فضاهای فرهنگی و ورزشی و تداعی کننده سلامت و عبور کم خطور کودکان و نوجوانان ار لحظه های پر مخاطره ی بلوغ و آسیب های آن باشد.