گرچه در این سال ها زندگی شهری ، آپارتمان نشینی  و  تغییر نوع معماری ، شهرسازی و از همه مهتر سبک زندگی باعث دوری بیشتر خانواده ها و غربی شدن جامعه به موازات تبدیل ابعاد بصری آن به شهرنشینی باختری گردیده است اما محرم تنها فرصتی است که برای همین جامعه شهری در راستای تعاون، همدلی ، مشارکت و پیوندهای حقیقی ، تحت لوای دیانت و انسانیت باقی مانده است.

در واقع ایام محرم فرصتی دوباره برای بازتجربه نوعی از زندگی است که قدیم ترها بخش بزرگی از سبک زندگی اجتماعی ما را تشکیل می داد.یعنی جمعی زندگی کردن و با هم فکر کردن.

از سیاه کوبی و تکیه زدن گرفته تا مراسم عزاداری و پذیرایی ، بخش بخش این مراسم به نوعی تمرین رفتار جمعی برای یک هدف مشترک است.

در این مراسم هم محلی ها یکدیگر را می بینند و با آشنایی ، زمینه های پیوندهای بعدی که باعث افزایش سرمایه های اجتماعی است فراهم می شود.

قدیم ترها در همین مراسم ، افراد می توانستند شریک اقتصادی، خانواده ی مورد پسند برای ازدواج، دوست مناسب برای زندگی شهروندی و همیاران حقیقی برای حل مشکلات محلی و منطقه ای خود را بیابند.

حال  با ازدیاد ثروت و دانش جامعه ی اخیر، اگر  این روش به صورت مستمر دنبال می شد، بی تردید فضای اجتماعی ما فضایی کم هزینه تر، امن تر و برای زندگی روان تر و مناسب تر بود .

مراسم عزاداری محرم تمرین تعاون و مشارکت بومی است و در این راستا می تواند الگویی برای مدل سازی این بخش از الگوی توسعه ایرانی و اسلامی اجتماعی ما باشد.

الگویی که بیش از همه تاکنون از دانش غربی گرفته شده و داعیه دار ان است که می تواند باعث رشد شاخصه  های مختلفی چون ، آزادی ، عدالت و رفاه  اجتماعی باشد.

محرم سرشار از نگره هایی است که می تواند  این اهداف را به جای وابستگی به یک دیوان سالاری خشک و شکننده ، در دل پیکرها ی زیبا با جوهره ی ولایت و محبت قرار داده و محصول این وابستگی بیشتر ، به جای منافع مادی ، توسعه ی پایداری باشد که در کنار حل مشکلات به رشد معنویت و تعالی فردی و گروهی منجر گردد.