گل زدن به دروازه خودی
رویدادهای مسلسل واری که این روزها در زمین فوتبال رخ داد و به ناحق نام ایران و ایرانی را به عنوان ناروای بی اخلاقی و همجنسگرایی در شبکه های مجازی و حتا ماهواره ای مطرح کرد تنها نشانه هایی از پیکره ی بیمار ورزش وارداتی حرفه ای در کشور ما به شمار می رود.
خواه و ناخواه این حدود یک هفته سایت های پر بیننده ای مانند yahooو مکتوب که پر طرفدارترین سرویس دهنده ی عربی یاهو محسوب می شود ، تصویر تیم پرسپولیس را به عنوان موضوع هفته در قسمت داغ ترین اخبار هفته قرار داد و به جز برنامه نود شبکه سوم سیما که بخاطر افشاگری و بحث در این باره از سوی پیشکسوتان" باشگاه فرهنگی ورزشی مرتزق از بیت المال" مورد تهدید جدی قرار گرفت امروز صدها میلیون نفر از مردم جهان در جریان این بحران فرهنگی و رفتاری بچه گانه قرار گرفته اند و به محض شنیدن اسم این باشگاه و احیانا ورزش ایران به برکت تبلیغات جهانی به یاد این اتفاق تاسف بار می افتند.
در واقع امروزه ممکن است تا زمان برخورد قاطع با افراد خاطی به طور موقت کسی از مسئولین دو باشگاه استقلال و پرسپولیس سوال کند که در ازای سی و سه سال ارتزاق از بیت المال چه گامی رابرای فرهنگ جامعه برداشته اند و باز بعد از مدتی همه ی این موارد به فراموشی سپرده می شود.
بعد از مدتی دیگر کسی نمی پرسد که چه کسی به وزارت ورزش از سوی مردم وکالت داده که ثروت های عمومی بر ای خرید 400 میلیونی و کمتر و بیشتر بازیکنان و مربیان مصرف کند تا همین افراد که نام و نان و شهرتشان مرهون بودجه دولت برخاسته از خون شهدا است وقیحانه بعد از زدن گل کارهایی را انجام دهند که قلم از نوشتن آن شرم می کند.
بعد از مدتی دیگر کسی نمی پرسد که در سرزمین صدها هزار جانباز و آزاده معنی تخصیص بودجه به مانکن های ابرو بزک کرده و گریم شده ای که در زمین فوتبال به جای فوتبال show اجرا می کنند از بودجه ی نفت و مالیات کوخ نشینان چیست؟
معنی پافشاری برای سرگرم کردن اراذل و اوباشی که از روی سکو ها کاری جز ناسزا گفتن به ناموس بازیکن و مربی و داور ندارد چیست و بر اساس کدام قسمت از فلسفه مترقی حکومت و حکمت اسلامی باید برای این سرگرمی بودجه گذاشت و آن را به عنوان ورزش قهرمانی ترویج نمود.
در اوضاعی که روز به روز بر وخامت حال و اوضاع فرهنگی ورزش افزوده می شود ، سوال اساسی از رئیس فدراسیون فوتبال، ازوزیر ورزش و از خیلی دیگر از مسئولینی که برای سمت های فرهنگی شان حقوق دریافت می کنند این است که درباره ی بازیکنانی که حالا به کانال ورودی فرهنگ منحط غربی تبدیل شده اند چه سیاست هایی اتخاذ می کنند و در برابر آینده مبهم و غبار آلود فرهنگی ورزش – به عنوان الگوی بسیاری از جوانان – چه برنامه ای دارند؟