عید غدیرخم،در در واقع شکل گیری کانون شیعه بر محور محدوده جغرافیایی ایران،یکی از مهمترین مباحث اصلی در حوزه شیعه شناسی است و در مقابل شناخت فرهنگ شیعه برای فهم تمدن ایران نیز از امور بسیار حیاتی تلقی می شود.

این پیوستگی ایرانیت و تشیع در حوزه فرهنگ و تمدن تا جایی است که دانشنامه های بین المللی تشیع را یکی از عناصر پنج گانه یا به عبارتی مولفه های اصلی فرهنگ ایرانی از دیرباز می شناسند و بر همین اساس هویت نوین ایرانی در هزاره اخیر بر اساس اصول تشیع شکل گرفته و از طرفی ایرانی بودن صورت تشیع در جهان است.به همین بررسی دلیل نحوه ی پیوند ایران و تشیع یکی از بخش های بسیار مهم فهم تاثیر ایران در حوزه ی فرهنگ و تمدن است.

 

هویت ایرانی                                                                       

قبل از ورود به بحث چگونگی ورود تشیع به فرهنگ ایرانی باید تعریف درستی درباره ی هویت ایرانی در طول تاریخ داشته باشیم.

ما در طول تاریخ با چند نوع تلقی از کلمه ایران روبرو هستیم. اول ایران  جغرافیایی است که حدودا بین فرات و سند (بین النهرین و ماوراء النهر ) را در بر گرفته است.اقوام ساکن در این محدود عمدتا دارای یک زبان با لهجه های نزدیک و پیوندهای قومی و قبیله ای بوده و هستند و به ویژه در سال های کهن بسیاری از ساکنان این حوزه محصول مهاجرت و آمیزش قوم اریایی در  سرزمین ایران هستند.

 دیگر تعبیر از ایران ، محدوده ی حکومت سلسله های ایرانی است. بر اساس این تعریف گاهی از مصر تا هند و چین به عنوان قلمرو حکومتی برخی از دولت های ایرانی قبل و بعد اسلام تحت تاثیر ایرانیت این حکام قرار گرفته و به همین دلیل مثلا سنتی مانند نوروز که دارای ابعاد حاکمیتی در حکومت های دوران کهن بوده، از بلغارستان تا غرب چین را تحت تاثیر خود قرار داده و جغرافیایی بزرگ را در بر می گرفته است و به همین دلیل می توان به این محدوده امپراطوری ایران اطلاق کرد.

تعبیر دیگر و تقریبا غلط از هویت ایرانی هم تخصیص ایرانیت به افرادی که امروز در محدوده کنونی ایران سیاسی زندگی می کنند ،می باشد.یعنی به عبارتی وقتی از ایرانی بودن در تاریخ صحبت می شود گمان کنیم که درباره ی افرادی صحبت می شده که در محدوده ی کردستان تا خراسان و یا مازندران تا خلیج فارس زندگی می کردند که این تعبیر نادرست است.زیرا در بررسی تاریخی بسیاری از شهرها و اقوام ایرانی که در شهرهایی مانند مدائن(پایتخت ایرانیان در زمان ساسانی) زندگی می کنند و به دلایل سیاسی امروز عرب و عراقی محسوب می شوند و بسیاری از ساکنان سرزمین هایی مانند تاجیکستان، افغانستان و... از شمول تاریخی ایران بیرون می روند.

به همین دلیل فهم توسعه یافته از هویت اقوام ایرانی – حتا در بحث حدیثی – هم دارای ضرورت است.

 

تشیع چگونه وارد ایران شد؟

مطابق تبلیغات وهابیون در بسیاری از کتب بر اساس افسانه هایی ادعا می شود که تشیع زاییده یهودی زاده ای به نام عبدالله ابن سبا بوده و همین عبدالله نیز به واسطه ی نارضایتی مردم ایران از حکومت تازیان بانی تشیع به عنوان مکتب اعتراضی در این کشور بوده است.نکته جالبی که در مقایسه با این ادعا و نوع تحلیل روشنفکر زده های به اصطلاح ملی گرای ایرانی می توان به عنوان فصل مشترک دریافت این که این افراد هم بدون نامبردن از عبدالله ابن سبا همین عامل را به عنوان یکی از عوامل مهم رشد تشیع در ایران به حساب می آورند.

این در حالی است که اگر بخواهیم بر اساس آنچه در قسمت قبل بدان اشاره شد ، موضوع را تحلیل و بررسی کنیم ، خواهیم دید  که چنین استدلالی با واقعیت های ایران تاریخی تضاد بسیاری دارد.

به عنوان مثال  اگر مطابق آن چه تا 200 گذشته به عنوان ایران شناخته می شده ،مطالعه کنیم می بینیم که نه تنها در زمان حاضر بلکه در اوج حکومت  مذهب مداری مانند صفویه که تشیع به عنوان مذهب رسمی معرفی شد و اولین جنگ ها با ظاهر جنگ مذهبی بین سلاطین صفوی و خلفای سنی مذهب عثمانی برقرار بود و به همین دلیل باید به اهل سنت نگاه بسیار بدی در ایران حاکم باشد بسیاری از ایرانیان اساسا شیعه نشدند ،مثلا در سرزمین های افغانستان، تاجیکستان،ترکمنستان،بخش های غیر هندی پاکستان و بسیاری از بخش های ایران آن روز و حتا ایران امروز اهل تسنن با آزادی کامل زندگی می کردند .بنابر این اگر تشیع در ایران یک جنبش اعتراضی ملی گرایانه بود ،باید در بخش های شرقی تر که اسلام دیرتر وارد شد و حتا بخشی از قلمرو فرمانروایی پادشاهان ساسانی بعد از یزگرد سوم[1]،بر اساس این قاعده شیعه بیشتر ریشه دوانده باشد . اما این طور نیست و قلمرو شرقی اسلام شیعیان بسیار کمتری دارد.

در واقع برابر آن چه علامه بزرگ مرحوم آیت الله سید مرتضی عسکری مورد تحقیق و تفحص قرار داده، شخصیتی به عنوان عبدالله ابن سبا از اساس مجعول است و ساخته پرداخته برخی استاد مورخین متعصبی چون طبری هست و اگر هم وجود خارجی داشته باشد نمی تواند باعث گرایش یک ملت به طرف یک عقیده باشد.

از طرفی در میان اقوام ایرانی قبایلی هم هستند که در تاریخ به قساوت و ضدیت با تشیع معروف و مشهورند و برخی از تاریخ نگاران شهادت امام هفتم را به دسیسه های برخی از وزاری ایرانی هارون نسبت می دهند و بر اساس همین مدعا می توان فرضیه ی لج بازی سیاسی ایرانیان در رشد و نمو تشیع  در ایران را رد نمود.

از سوی دیگر  بر اساس شواهد و قرائن مطمئن تاریخی می توان به دلایل علاقمندی اقوام ایرانی (اعم از شیعه و سنی ) به اهل بیت پی برد که برخی از آن عبارتند از:

1-    تشیع اولین ایرانیان مسلمان

بهروز یا همان سلمان فارسی یار بسیار نزدیک پیامبر اکرم(ص) از معدود شیعیان نخستینی بود که حتا بعد از جریان سقیفه بنی ساعده نیز بر ولایت امام علی (ع) پافشاری می کرد. وی به عنوان اولین مسلمان ایرانی در زمان حیات پیامبر هم شیعه شناخته می شد.

بعد از فتح ایران وی اولین فرماندار خیلفه ی دوم است که به منظور حکومت بر مدائن( پایتخت سقوط کرده ساسانیان ) و آموزش اسلام به ایرانیان به این منطقه وارد می شود ، طبیعی است که آموزش های سلمان ، مبتنی بر عقاید شیعی و محبت اهل بیت پیامبر باشد.

ضمن این که در تاریخ آمده ایرانیان مقیم یمن نیز آموزش های اسلامی خود را در زمان پیامبر از امام علی(ع) دریافته اند و حتا در سال حج واپسین ،مسلمانان یمنی به همراه حضرت امام علی به سفر حج می آیند.

2-    تفاوت سیاست های حضرت علی (ع) با سایر خلفا:

بعد از رحلت نبی اکرم سیاست های عرب سالارانه سختی ایرانیان و کشورهای تازه فتح شده را آزار می داد. به طور مثال حضور ایرانیان در پایتخت کشور اسلامی ممنوع بود و به آنان بر خلاف دستورات پیامبر ، لقب موالی داده می شد.با حکومت حضرت علی در دهه چهارم هجرت این قواعد کاملا تغییر کرد و حضرت امیر به شدت با ایرانیان خوش رفتاری نمود.طعم شیرین حکومت علوی همواره در کام ایرانیان تجربه ی عدالتی آسمانی بود.

3-    تحولات شیعی عراقین

بخش بزرگی از حکومت اسلامی که به تدبیر حضرت امیرف مرکزیت یافت، قلب سیاسی ایران بود. یعنی حضرت امیرالمومنین کوفه را که در محدوده ی ایران باستانی قرار داشت را به عنوان مرکز حکومت اسلامی انتخاب کرد که در آن بسیاری از یاران و همفکران حضرت علی جمع شده بودند. از طرفی این موضوع باعث دسترسی راحت تر  جامعه ایرانی به علی و شیعه ی علی شده بود.  این همسایگی در طول تاریخ باعث آشنایی بیشتر ایرانی ها با معارف تشیع شد.

4-    همخونی ایرانی ها در انتقام از قاتلین امام حسین

در میان پیوندگاه های تاریخی ایران و تشیع، قیام مختار ثقفی یکی از نقاط عطف است. زیرا برای اولین بار ایرانیان تواستند حضور موثری در نهضت و معادلات جهان اسلام داشته باشند . از سوی دیگر مختار به عنوان یک حاکم شیعی برای دومین بار سرزمین های ایرانی را تحت حاکمیت شیعی قرار دارد.[2]

ایرانی ها به همراه مختار از قاتلین امام حسین انتقام گرفتند و برای گسترش معارف اهل بیت برای اولین بار همخون شدند.

5-    پناه آوردن فقهای شیعه به شهرهای کهن ایرانی

همزمان با تحولات قرن دوم هجری ، بسیاری از شاگردان امامان پنجم و ششم و هفتم شیعه شهرهای ایران را برای تشکیل حوزه های دین شناسی انتخاب کردند و توانستند به پشتوانه ی حمایت اقوام ایرانی و قبائل مهاجر شیعه در قم ،ری و خراسان شهرهای شیعی به معنای مصطلح خود به وجود آورند.

6-    مهاجرت بزرگ اهل بیت پیامبر به ایران(امامزاده ها)

با تبعید حضرت رضا به محدوده ی ایران ، بسیاری از خاندان اهل بیت برای پیوستن به امام رضا وارد حوزه ی جغرافیایی ایران شدند .

بنا به نقل سلطان الواعظین شیرازی در کتاب شب های پیشاور، ده ها هزار نفر از هاشمیان به سرپرستی احمد ابن موسی ابن جعفر(معروف به شاهچراغ) برای همراهی امام رضا در اوائل قرن سوم هجری وارد ایران شدندکه به دلیل ممانعت عوامل بنی عباس و جنگ خونین بین آن ها وسربازان عباسی از هم پراکنده شده و در سراسر کشور ایران مستقر شدند.

در کنار این مهاجرت بزرگ می توان از هجرت حضرت معصومه (س) به ایران نیز به عنوان یکی دیگر از نقاط آمیختگی اهل بیت با سرزمین و مردم ایران یاد  کرد.

به علاوه آن که بعد از امام رضا(ع)،به دلیل شرایط سیاسی ائمه اطهار همواره در محدوده ی عراق – یعنی ایران تاریخی – باقی ماندند و عصر امامت مستقیم ایشان در سامرا پایان یافت.

7-    هجرت مبلغین شیعی از لبنان به ایران

 گرچه عوامل قبلی در آشنایی و محبت ایرانیان به اهل بیت تاثیر داشت و حتا اهل سنت مقیم ایران نیز به نحو بسیار زیادی به فرهنگ اهل بیت وابسته بودند [3] و حکومت های شیعه تباری به صورت محلی در بخش هایی از دیلمان ،خراسان تشکیل شد و در مقاطعی برخی از پادشاهان بزرگ مانند جهانشاه سلجوقی و سلطان محمد خدابنده ایلخانی به مذهب تشیع درآمدند،اما تشکیل حکومت صفویه در قرن نهم هجری و هجرت علمای لبنانی به ایران نقش بسیار مهمی در ترویج تشیع در ایران داشت.

علمای جبل عامل مانند شیخ بهایی برای اولین بار قوانین شیعی را در ایران مستقر کردند و برای نخستین بار رساله های دینی به زبان فارسی و بر اساس فقه شیعه[4] نوشته شد.

اجرای قوانین شیعی باعث نهادینه شدن فرهنگ و رفتار شیعی در کشور شد و اقتدار سیاسی باعث تحول در فقه شیعه از سلوک فردی به برنامه ای برای اجتماع و کشورداری گردد.این تحول در سالیان بعد به تدوین فلسفه شیعی حکمت متعالیه و تدوین اندیشه ولایت فقیه در حوزه فقه سیاسی شیعه گردید.

 

مولفه های عمومی فرهنگ شیعه در ایران

 فرهنگ شیعه در ایران  با آداب و رسوم و جلوه های خاصی شناخته می شود که از جمله ی آن می توان به مراسم محرم،انتظار تاریخی مهدی موعود، احترام به سادات و فرزندان حقیقی اهل بیت، نحوه ی عبادات و حج و ریشه دواندن در آئین های جوانمردی و سلوک عارفانه اشاره نمود.

به عبارتی این نشانه ها و ردپای محبت و ولایت اهل بیت در سایر سلوکی که در جای جای زندگی فردی و اجتماعی جای ایرانیان جای گرفته است . نشان دهنده این است که امروزه تشیع عمود اصلی خیمه ی فرهنگ ایرانی است.



[1] برابر نقل تاریخ باستانی پیر نیا: یزدگرد در سال ۵۳۸ میلادی هنگامی که با اعراب در ضد و خورد بود، سفیری به چین فرستاد و از امپراتور چین کمک خواست ولی دولت چین به سبب دوری از ایران از دادن کمک خودداری کرد. بعد از فوت یزدگرد پسر او پیروز سوم خود را شاه ایران خوانده و امپراتور چین او را بدین سمت به رسمیت شناخت.

پیروز در کوههای طخارستان مانده، در صدد جمع‌آوری قشون برای جنگ با اعراب برآمد. پیروز از امپراتور چین به نام کائو تسونگ چهارمین امپراتور سلسله تانگ) کمک خواست اما امپراتور باز به بهانه دوری راه از کمک به او خودداری کرد ولیکن پادشاه طخارستان به او کمک کرد و او را شاه ایران دانست.

امپراتوری چین در سال ۶۵۸ میلادی ترک‌ها را شکست داده و ممالک غربی خود را مرتب کرد بعد دولتی به اسم ایران تشکیل و پادشاهی آن را به پیروز سوم تفویض نمود. این مملکت احتمالاً در انتهای شمالی سیستان بوده یا در نزدیک سیحون قرار داشته‌است. بعد از حمله اعراب به این منطقه، پیروز فرار کرده به چین رفت.

در سال ۶۸۴ میلادی امپراتور چین او را بخوبی پذیرفته و به او اجازهٔ تأسیس یک آتشکده را در چان کان دادند. بعد از مرگ پیروز پسر وی نرسی نوه یزدگرد سوم به طخارستان رفته و مدتی در استرداد ملک کوشید ولی مأیوس شده و به چین بازگشت و همانند پدر در غربت درگذشت

 

[2] به بیان مورخین اسلامی ، در غیاب حکومت اموی و ضعف زبیریان،مختار علاوه بر موصل توانست بر شهرهای ایران صدر اسلام مانند ری و اصفهان نیز نفوذ یابد.

[3] ابوحنیفه نعمان ابن ثابت ،اولین امام اهل سنت یک ایرانی خراسانی متولد سال 80 هجری است اما در حوزه ی دینی از شاگردان حضرت صادق است به طوری که خود می گوید:اگر دو سال  درس  آموزی در خدمت جعفر این محمد نبود ،نعمان هلاک شده بود.

[4] جامعه عباسی از شیخ بهایی