امیر کبیر و تحول فرهنگی
دی ماه برای مردم کشور ما یادآور شهادت یک اصلاحگر فرهنگی و سیاسی است. نام میرزا تقیخان فراهانی یا همان امیرکبیر، با یادآوری بسیاری از موضوعات مهم و سرنوشت ساز فرهنگی عجین شده تا جایی که امیر کبیر را باید بحق، به عنوان یکی از پیشتازان تحول فرهنگی ایران بر شمرد.
این اصلاحگر فرهنگی که توانست با بصیرت مثال زدنی خود به یکی از اسطورههای تاریخ ایران تبدیل شود، در کنار خدماتی چون تأسیس اولین روزنامه و رسانه گروهی دولتی ایران در دوران جدید «وقایع اتفاقیه»، پایهگذاری چاپ، نشر و تأسیس دانشسرای نوین خود به نام دارالفنون، موجبات آگاهی و توجه مردم به وضعیت خود را فراهم آورد و به همین دلیل همواره از پیشگامان پیدایش نهضت مشروطه در ایران تلقی میشود. وی برای نخستین بار توانست بساط خرافهگرایی و بدعتزدگی را برچیند و پشت پرده رخنه دینی استعمار بریتانیا یعنی بابیت و بهائیت را تا حدی نمایان کند. به همین دلیل تاریخ همواره با نگاهی قدرشناسانه به خدمات این عامیزاده فراهانی مینگرد و از او با عنوان یک قهرمان ملی که به خاطر اعتلای آگاهی در حمام فین کاشان کشته شد، یاد میکند.
درباره میرزا تقیخان امیر کبیر تاکنون مطالب زیادی نوشته شده و تحقیقات مفصلی صورت گرفته که در جای خود ارزشمند است، اما اگر بخواهیم به استطاعت اندک برخی از خدمات آن شهید راه آگاهی را باز شمرده و به دیده دقت بر آن بنگریم؛ پس شک شاه بیت خدمات او موضوع مهم «تحول فرهنگی» است.
در واقع به لحاظ تاریخی، هیچ چیز مانند شکستهای پیدرپی سلسله قاجار از روس و بریتانیا در قضایای جدا شدن قسمتهای اعظمی از شمال و شرق کشور در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار نمیتوانست مردم متأثر از فرهنگ چاپلوسی و ارعاب و خرافه قاجار را به این باور برساند که در جریان جهانی که در حال شکلگیری است به شدت در حال دور شدن از جایگاه رفیع تمدنی و تاریخی خود هستیم و این زمینههایی بود که ملت بتواند در دوران طولانی و با ثبات حکومت ناصرالدین شاه قاجار تأملی فعال داشته باشد.
در این راستا بیشک اولین بارقههای تأمل و تحول در بدو حکومت ناصرالدین شاه، صدرات امیرکبیر است که چه به لحاظ طبقاتی و چه به لحاظ مدیریتی تغییر به شمار میرود. در واقع گرچه با شهادت آن بزرگوار و استیلای خاندان منحوس سلطنت بر فرهنگ، حمایت صدراعظم بعدی از بهائیت و بازگشت فرهنگ درباری سرشار از تجمل و تملق به لحاظ تاریخی و سیاسی شاهد یک نوع بازگشت و پسرفت از سیاستهای امیرکبیر هستیم اما بیشک ناصرالدین شاه و اطرافیانش، موفق به مهار موج تحول فرهنگی امیرکبیر نمیشوند. تحول فرهنگی که نه فقط در آحاد ملت، بلکه در میان خاندان سلطنت و حتی خود شاه تا پایان دوره سلطنتش به چشم میآید. بنابراین همان طور که بر اساس حدیث شریف علوی «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم» (مردم نسبت به زمامداران خود از پدرانشان شبیهترند) دیده میشود؛ این دوره سرآغاز ورود اندیشههای نو و در نهایت بیداری ملت تلقی میگردد.
برخی شاخصهای این تحول فرهنگی را میتوان چنین بر شمرد:
1- امیرکبیر با زیر ذرهبین قرار دادن اعمال و فرمانهای شاه جوان و همچنین کم کردن مواجب و نفوذ خاندان سلطنت، مهمترین شاخصه نقد قدرت را که همانا کنترل ثروت است به جامعه ایرانی نشان داد. این حرکت امیرکبیر توجه جامعه را به گردش ثروت بالا برد و در سالهای آینده جرأت مطالبه عدالت اقتصادی را در مردم ایجاد کرد. جامعه بعد از امیرکبیر نسبت به موضوع حساس بود و نتیجه این حساسیت را میتوان در جریان ملی شدن نفت و انقلاب شکوهمند اسلامی مشاهده کرد.
2- اگرچه برخی نخستین روزنامههای ایرانی را غیر از «وقایع اتفاقیه» میدانند اما چه کسی است که انکار کند ورود دولت به موضوع نشر مطبوعات با سرمایه دولتیاش، باعث همهگیر شدن استفاده و توزیع مطبوعات در ایران شده است. اهمیت توجه امیرکبیر به موضوع نشر اخبار در محروسه ایران توسط مطبوعات را میتوان در ایجاد فهم رسانهای و اثر رسانهای در فرهنگ یافت.
3- آموزش جدیدی که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه جدید و احتیاجات جدید ایران باشد، محصول نگرش مترقی امیر کبیر است. یادمان نرود که ناصرالدین شاه قاجار از همان طایفهای است که اعتقاد دارد حکومت آسان بر مردم جز به «گرسنه نگه داشتن» و «بیسواد خواستن» آنان هموار نمیشود. (وصیتنامه فتحعلی شاه) حال، توجه امیر به ورود آگاهی و تربیت معلم به روش جدید برای جبران عقبماندگیهای فنی و نظامی و تئوریک ایران از غرب در کنار همه مسائل خاص خودش، تحول عمیقی در کشور رقم زد که در مشروطه ایرانی تجلی تام و تمام یافت.
4- تدبیر امیر درباره فتنه بابیت و مجازات فریبخوردگان بابی، اقدام دیگر امیرکبیر است که تحول فرهنگی را در جامعه رها شده دوران قاجار رقم میزند. به لحاظ تاریخی میدانیم که بابیت، سلف اندیشههای صوفی مأبانه و اعواجاجات سلف شیخیه است که به لحاظ فکری مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مبارزه امیر با خرافات که بابیت و بهائیت، جلوه اساسی آن در دوران معاصرند نشان داد که عقاید مختلف دینی به شدت نیازمند کنترل و پالایش هستند و از این لحاظ هم میتوان امیر را به عنوان مؤسس حوزه آسیبشناسی دینی در دوران معاصر شناخت.
دوران پر فراز و نشیب حکومت طولانی ناصرالدین شاه و ظهور و بروز مصلحانی مانند سیدجمال الدین اسدآبادی، رهبران آگاه و مؤثری چون میرزای بزرگ شیرازی و نهضت تنباکو که در ادامه به قتل خود شاه مذبذب- شاهی که نتوانست تکلیف خودش را با ترقی خواهی و راحت طلبی شاهانه بالاخره روشن کند- انجامید نشان داد که گرچه خون امیر روی سنگفرشهای حمام فین ریخته شده و آن شهید در تلخترین روزهای زندگیشان به نحو جانگدازی به مرگ آغوش گشود اما، راه او توانسته فکرها و ذهنهای مردم ایران را متحول کرده و تغییرات فرهنگی او در طول زمان از قدرت سیاسی شاه و شاهنشینان موفقتر عمل کرده است.
این اصلاحگر فرهنگی که توانست با بصیرت مثال زدنی خود به یکی از اسطورههای تاریخ ایران تبدیل شود، در کنار خدماتی چون تأسیس اولین روزنامه و رسانه گروهی دولتی ایران در دوران جدید «وقایع اتفاقیه»، پایهگذاری چاپ، نشر و تأسیس دانشسرای نوین خود به نام دارالفنون، موجبات آگاهی و توجه مردم به وضعیت خود را فراهم آورد و به همین دلیل همواره از پیشگامان پیدایش نهضت مشروطه در ایران تلقی میشود. وی برای نخستین بار توانست بساط خرافهگرایی و بدعتزدگی را برچیند و پشت پرده رخنه دینی استعمار بریتانیا یعنی بابیت و بهائیت را تا حدی نمایان کند. به همین دلیل تاریخ همواره با نگاهی قدرشناسانه به خدمات این عامیزاده فراهانی مینگرد و از او با عنوان یک قهرمان ملی که به خاطر اعتلای آگاهی در حمام فین کاشان کشته شد، یاد میکند.
درباره میرزا تقیخان امیر کبیر تاکنون مطالب زیادی نوشته شده و تحقیقات مفصلی صورت گرفته که در جای خود ارزشمند است، اما اگر بخواهیم به استطاعت اندک برخی از خدمات آن شهید راه آگاهی را باز شمرده و به دیده دقت بر آن بنگریم؛ پس شک شاه بیت خدمات او موضوع مهم «تحول فرهنگی» است.
در واقع به لحاظ تاریخی، هیچ چیز مانند شکستهای پیدرپی سلسله قاجار از روس و بریتانیا در قضایای جدا شدن قسمتهای اعظمی از شمال و شرق کشور در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار نمیتوانست مردم متأثر از فرهنگ چاپلوسی و ارعاب و خرافه قاجار را به این باور برساند که در جریان جهانی که در حال شکلگیری است به شدت در حال دور شدن از جایگاه رفیع تمدنی و تاریخی خود هستیم و این زمینههایی بود که ملت بتواند در دوران طولانی و با ثبات حکومت ناصرالدین شاه قاجار تأملی فعال داشته باشد.
در این راستا بیشک اولین بارقههای تأمل و تحول در بدو حکومت ناصرالدین شاه، صدرات امیرکبیر است که چه به لحاظ طبقاتی و چه به لحاظ مدیریتی تغییر به شمار میرود. در واقع گرچه با شهادت آن بزرگوار و استیلای خاندان منحوس سلطنت بر فرهنگ، حمایت صدراعظم بعدی از بهائیت و بازگشت فرهنگ درباری سرشار از تجمل و تملق به لحاظ تاریخی و سیاسی شاهد یک نوع بازگشت و پسرفت از سیاستهای امیرکبیر هستیم اما بیشک ناصرالدین شاه و اطرافیانش، موفق به مهار موج تحول فرهنگی امیرکبیر نمیشوند. تحول فرهنگی که نه فقط در آحاد ملت، بلکه در میان خاندان سلطنت و حتی خود شاه تا پایان دوره سلطنتش به چشم میآید. بنابراین همان طور که بر اساس حدیث شریف علوی «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم» (مردم نسبت به زمامداران خود از پدرانشان شبیهترند) دیده میشود؛ این دوره سرآغاز ورود اندیشههای نو و در نهایت بیداری ملت تلقی میگردد.
برخی شاخصهای این تحول فرهنگی را میتوان چنین بر شمرد:
1- امیرکبیر با زیر ذرهبین قرار دادن اعمال و فرمانهای شاه جوان و همچنین کم کردن مواجب و نفوذ خاندان سلطنت، مهمترین شاخصه نقد قدرت را که همانا کنترل ثروت است به جامعه ایرانی نشان داد. این حرکت امیرکبیر توجه جامعه را به گردش ثروت بالا برد و در سالهای آینده جرأت مطالبه عدالت اقتصادی را در مردم ایجاد کرد. جامعه بعد از امیرکبیر نسبت به موضوع حساس بود و نتیجه این حساسیت را میتوان در جریان ملی شدن نفت و انقلاب شکوهمند اسلامی مشاهده کرد.
2- اگرچه برخی نخستین روزنامههای ایرانی را غیر از «وقایع اتفاقیه» میدانند اما چه کسی است که انکار کند ورود دولت به موضوع نشر مطبوعات با سرمایه دولتیاش، باعث همهگیر شدن استفاده و توزیع مطبوعات در ایران شده است. اهمیت توجه امیرکبیر به موضوع نشر اخبار در محروسه ایران توسط مطبوعات را میتوان در ایجاد فهم رسانهای و اثر رسانهای در فرهنگ یافت.
3- آموزش جدیدی که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه جدید و احتیاجات جدید ایران باشد، محصول نگرش مترقی امیر کبیر است. یادمان نرود که ناصرالدین شاه قاجار از همان طایفهای است که اعتقاد دارد حکومت آسان بر مردم جز به «گرسنه نگه داشتن» و «بیسواد خواستن» آنان هموار نمیشود. (وصیتنامه فتحعلی شاه) حال، توجه امیر به ورود آگاهی و تربیت معلم به روش جدید برای جبران عقبماندگیهای فنی و نظامی و تئوریک ایران از غرب در کنار همه مسائل خاص خودش، تحول عمیقی در کشور رقم زد که در مشروطه ایرانی تجلی تام و تمام یافت.
4- تدبیر امیر درباره فتنه بابیت و مجازات فریبخوردگان بابی، اقدام دیگر امیرکبیر است که تحول فرهنگی را در جامعه رها شده دوران قاجار رقم میزند. به لحاظ تاریخی میدانیم که بابیت، سلف اندیشههای صوفی مأبانه و اعواجاجات سلف شیخیه است که به لحاظ فکری مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مبارزه امیر با خرافات که بابیت و بهائیت، جلوه اساسی آن در دوران معاصرند نشان داد که عقاید مختلف دینی به شدت نیازمند کنترل و پالایش هستند و از این لحاظ هم میتوان امیر را به عنوان مؤسس حوزه آسیبشناسی دینی در دوران معاصر شناخت.
دوران پر فراز و نشیب حکومت طولانی ناصرالدین شاه و ظهور و بروز مصلحانی مانند سیدجمال الدین اسدآبادی، رهبران آگاه و مؤثری چون میرزای بزرگ شیرازی و نهضت تنباکو که در ادامه به قتل خود شاه مذبذب- شاهی که نتوانست تکلیف خودش را با ترقی خواهی و راحت طلبی شاهانه بالاخره روشن کند- انجامید نشان داد که گرچه خون امیر روی سنگفرشهای حمام فین ریخته شده و آن شهید در تلخترین روزهای زندگیشان به نحو جانگدازی به مرگ آغوش گشود اما، راه او توانسته فکرها و ذهنهای مردم ایران را متحول کرده و تغییرات فرهنگی او در طول زمان از قدرت سیاسی شاه و شاهنشینان موفقتر عمل کرده است.
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۱/۰۱ ساعت ۱ ق.ظ توسط محمد صادق دهنادی
|