در واقع این موضوع در کنار محرم، دو ریشه‌ اساسی رفتارها و فرهنگ عمومی شیعه محسوب می‌‌شوند و شیعه به عنوان یک مذهب و یک امت همواره به حزن همیشگی اش درباره قصه کربلا و شوق دائمی اش برای برقراری جامعه دینی شناخته می‌‌شود.
این میراث مانا علاوه بر تمایز فرهنگی و اندیشه‌ای، زمینه ساز شکل گیری نگرشی خاص در حوزه رفتاری و فکری جامعه است و این نگرش خاص ما در بسیاری از توانمندی‌های فرهنگی شیعه و بستر شکل‌گیری سوء برداشت‌هایی آسیب زا بوده است.
به بیان دیگر هر اندازه چیزی بهتر و ‌مهم‌تر‌ باشد، آسیب¬های بیشتر و پیچیده¬تری آن را تهدید خواهد کرد و هرچه موضوعی بر توانمندی‌های یک فرهنگ افزوده باشد. دشمنان آن فرهنگ آسیب¬های بیشتری را به آفت‌های بیشتری را به جان این پدیدۀ نوین و تأثیرگذار می‌‌اندازند تا به خیال خود آن ¬را خاموش و نابود کنند. آفت‌هایی که توسط آن نقطه قوت تبدیل به چیزی غیر از خود شده و به همین دلیل رفته رفته قداستش را از دست داده و در معرض تحریف و نابودی تدریجی قرار می‌‌دهد
*خرافات
هم آن گونه که بت پرستی و چندگانه پرستی آفت درک فطری انسان از موضوع پرستش محسوب می‌‌شود. خرافات نیز یکی، بلکه ‌مهم‌تر‌ین وجهه آسیب پذیری مهدویت است. در واقع خرافات باعث می‌‌شود که اعتبار علمی و حقیقی موضوع خدشه‌دار گردد و مهدویت به جای اثرگذاری در زمینه تحرک افراد موضوعی اساطیری در سطح مباحث تاریخی و سنتی گردد.
البته خرافات در فرهنگ همواره محصول عوام‌فهمی یک موضع نیست بلکه به عقیده مرحوم حجت الاسلام حسین ایرانی عوامل مختلفی دارد. آن مرحوم در این زمینه می‌‌نویسد: تفسیر به رأی و ارائه دیدگاه¬های شخصی، گاه به نام اسلام در رابطه با مهدویت یا اتکا به نظریات و نشریات دانشمندان غرب و مستشرقین بدون مراجعه به نظر عالمان متقی و متخصص اسلام و منابع اصیل شیعی یا در بررسی روایات تنها به مفهوم یک حدیث که معنایی نو و مردم¬پسند در آن می¬بینند اکتفا کردن! یکی از زمینه‌های سوء برداشت خرافه زا از موضوع مهدویت است.
وی می‌‌افزاید: معرفت و معرفی امام موعود (عج) از زاویه خواب¬ها و داستان¬های افسانه-ای و خواب¬آور یا نقل احادیث غیرصحیح، تردیدزا و شبهه-آفرین (به ویژه در جوانان و نسل نو) و بهانه¬ها به دست مخالفان دادن نیز در این زمینه بسیار موثر است. استفاده ابزاری از این اعتقاد و به جای شناخت لازم و عشق و اطاعت امام زمان(عج)، فقط او را برای خواست¬های شخصی و برآوردن حوایج دنیوی دوست داشتن و به او متوسل شدن! پرداختن به مسائل شکلی و فرعی که هیچ تأثیری در ایمان و اعتقاد و عمل ما ندارد و به جای حقایق امامت و غیبت و رسالت منتظران به بحث از شمایل ظاهری و عاشقی در شعر و نثر (چشم، چهره، خال و. . . ) و تعداد فرزندان و همسران و محل سکونت (و بحث پیرامون جزیره خضراء و مثلث برمودا و عالم هورقلیا که همه افسانه¬ای است) سرگرم شدن و غافل ماندن! و حال آنکه در روایات آمده است: «. . . صاحب¬الامر در میان مردم رفت و آمد می¬کند و به بازارهایشان می¬رود و بر فرش¬هایشان قدم می¬گذارد ولی مردم او را نمی¬شناسن حتی در مراسم حج هر سال حاضر می-شود. از همین عوامل خرافه زا و نا امید کننده است.
*منتظر بدون برنامه!
فرهنگ عمومی متأسفانه پر از برخوردهای التقاطی و اشتباه با اندیشه مهدویت است. راهی که به اشتباه انسان را به سمت تنبلی و مسئولیت ناشناسی سوق می‌‌دهد. یکی از آفت¬ها و تهدیدها در تبیین فرهنگ مهدویت آن است که منتظر ظهور، وظیفه خود را در دوران غیبت فقط در اظهار محبت و خواندن دعای فرج خلاصه کند و اینکه جامعه باید رها شود و در راه مبارزه با ظلم و فساد و نهی از زشتی¬ها و دعوت به خوبی¬ها قدمی برنداریم حتّی به گناه دامن بزنیم (زیرا هر چه شب تیره شود، به سحر نزدیک¬تر شود) تا مصلح عالم بیاید و خود او همه چیز را اصلاح کند! و به بهانۀ آنکه هر حرکتی قبل از قیام او بی¬ثمر است، نه خود تشکل دینی ایجاد و نه نظام دینی را حمایت کنیم بلکه به نوعی اباحه¬گری و بی¬تفاوتی روی آوردن و به فراموشی سپردن حقیقت تکلیف را و اینکه به حکم عقل و شرع.
*خیالبافی و بی مسئولیتی
بسیاری از افراد زندگی خودشان را بر مبنای یک نوع سوء برداشت از انتظار معلق نگه داشته و به همین خاطر شتابزده در پی کشف زمان ظهور که پوسته ظاهری موضوع مهدویت به شمار می‌‌رود هستند این در حالی است که در امر فرج حضرت مهدی(عج) و در برابر حوادث و بلاها باید صابر و شکیبا و تسلیم اراده و حکمت خدا بود و باید دانست که قطعاً فرج در وقت خودش محقق می‌گردد و استغاثه به درگاه خدا و امام (ع) ایمان و آمادگی را فزونی بخشد و به عکس شتابزدگی گاه تردید و افتادن در دام شبهات و اصل اعتقاد به مهدویت را نتیجه می¬دهد! امام جواد (ع) می‌فرمایند: «. . . در زمان غیبت، عجله¬کنندگان و شتابزدگان در امر ظهور هلاک شوند و اهل تسلیم و صبر نجات یابند»و هشدار امام سجاد(ع) در این زمینه که فرمودند: «همانا برای قائم ما دو گونه غیبت است که زمان غیبت دوم طولانی می¬شود تا جایی که بیشتر قائلین به او، از عقیدۀ خود بر می‌گردند، فقط افرادی در اعتقاد خود ثابت قدم می-مانند که یقین محکم و شناختی صحیح از او داشته و تسلیم ما اهل بیت(ع) باشند و سخنان ما بر آنها گران ننماید» (در جان خود نسبت به آنچه حکم کردیم، احساس حرج و نگرانی نکنند).
کار بسیاری از افراد در این زمینه به جایی رسیده است که برای ظهور حضرت دست به تعیین وقت می‌‌زنند. دیگر از نبایدهای مهدویت، معین کردن وقت و زمان ظهور است زیرا حکمت خداوند بر مخفی ماندن آن همانند روز رستاخیز برای بندگان است. مفضل از یاران امام صادق(ع) می¬گوید: از امام(ع) پرسیدم آیا قیام حضرت مهدی(عج) وقت معینی دارد تا مردم بدانند، فرمودند: «چنین نیست که خداوند وقتی را برای آن تعیین کرده باشد تا شیعیان بدانند و من برای آن وقتی را مشخص نمی¬کنم و نمی¬شود وقت و زمانی هم بر آن تعیین کرد و آنکه وقتی برای ظهور ما معین کند، خود را در علم خدا شریک دانسته و مدعی شده که بر اسرار خدا راه یافته و آگاه گشته است».
این شتابزدگی یک نوع وقت کشی برای شروع فعالیت‌های سازنده و دشمنی برای ایمان است. کاری که تاریخ و فرهنگ شیعه را از تأثیرات به حق خود باز داشته و بسیاری را به حلقه هلاکت و نگون بختی رسانده است.
استاد سعید شعیبی در این زمینه معتقد است:بسیار کسانی بودند که این قدر بر این در و آن در برای ظهور زدند که مجبور به تغییر عقیده یا ادعای نیابت یا در دام شیادان افتادن شدند.
فرقه گمراه بهایی محصول این پیش‌زمینه نامربوط فرهنگی است که ریشه در برخی عقاید شیخیه داشت. در عصر غیبت صغری و کبری فراوان بودند مدعیان دروغین نیابت خاص آن حضرت و اکنون هم در گوشه و کنار کشورها به کار خود ادامه می‌‌دهند. این افراد نه تنها خود را گمراه کردند بلکه دشمنان اسلام را به انحراف شجره طیبه تشیع امیدوار نمودند و پای جاسوسان فرهنگی بریتانیا برای اولین بار به گلوگاه فرهنگی شیعه باز شد.
* فرهنگ متعالی و بیماران روانی!
از آفت¬های فرهنگ مهدوی، ادعاهای خیالی برخی شیاد یا ساده¬لوح به ملاقات و ارتباط با ولیعصر(عج) در خواب یا بیداری و نقل افسانه¬ها و پیام¬هایی از او و گشودن دکان عوامفریبی و سودجویی و سوء استفاده از اعتقاد مردم است.
مهدی منشی، روانشناس در این زمینه معتقد است که در علم تبلیغات یکی از راه‌های جذب مخاطب توجه به معتقدات آنهاست و بسیاری از افرادی که اغراض خاص را دنبال می‌‌کنند یا به شدت دچار عقده‌های روانی در حوزه شخصیتی هستند ناچار به ارائه چنین ادعاهایی هستند. اکثر این افراد زمانی از امام زمان یاد می‌‌کنند که مثلاً می‌‌خواهند به دیگران بگویند که نظرشان را بپذیرند یا اینکه به تنگدستی یا تنهایی وی توجه کنند.
*هرج و مرج طلبی دینی:
بی تردید یکی از آسیب‌های عمیق سوء برداشت از مهدویت در حوزه فرهنگ یک نوع هرج و مرج طلبی با پوسته دینی است. مثلاً برای برخی اطاعت از نائب عام آن حضرت و به تهدید تبدیل شده و در برابر ولایت فقیه جامع¬الشرایط و مرجعیت شیعه در عصر غیبت کبری به عنوان نایب عام امام زمان(عج) موضع¬گیری می¬نمایند و با استناد به برخی از متون به ظاهر دینی اسلام منهای روحانیت را در پوشش اعتقاد به امام زمان دنبال می‌‌کنند.
استاد داود محمود خانی در این زمینه معتقد است:افرادی که در پوشش ارادت به امام زمان از صف فقها و دین شناسان فاصله گرفته اند در واقع خود امام زمان را هم نمی شناسند و در پی‌مسئولیت نشناسی و راحتی خود در پوشش قدرت ستیزی و نظم گریزی هرج و مرج طلبانه هستند.
این افراد گاهی برای خود هیأت، تکیه، حسینیه، خانقاه و امثال چنین جایگاه‌هایی می‌‌سازند و نه تنها با نواب عام و مراجع تقلید بلکه خودشان با خودشان هم توافق ندارند و در عین دم زدن از ظواهر شیعی اکثراً طبیعتی مانند خوارج دارند. این افراد بیش از همه به فرهنگ عمومی جامعه ضربه می‌‌زنند.