نخ میدهیم تا روی آن بند بازی کنند
نگاهی به گسلهای فرهنگی در شبکههای رادیو تلویزیونی
نخ میدهیم تا روی آن بند بازی کنند
محمد صادق دهنادی
اشاره:کمتر از دو ماه دیگر (مصادف با اول آگوست) روبرت مرداک یهودی استرالیایی الاصل که به سلطان شیطانی رسانهها معروف است جشن اولین سالگرد تأسیس شبکه فارسی 1 را میگیرد. او دارای 60 شبکه تلویزیونی به 13 زبان مختلف است که روزانه حداقل 300 میلیون مخاطب را به خود جلب می کند. همین طور مسئولیت 100 روزنامه و مجله معتبر همچون دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال، تایمز، ساندی تایمز، نیویورک پست و نیز شبکههای خبری معروفی همچون فاکس، فاکس نیوز و اسکای نیوز و سایتهایی همچون «مای اسپیس» بر عهده این فرد است. روبرت مرداک که از صهیونیستهای بسیار با نفوذ در دنیاست بارها شخصاً به دخالت در امور دیگر کشورها از طریق همین شبکه افسانه ای رسانه ای اذعان داشته است که شاید یکی از مهمترین این کارکردها اثرگذاری و هدایت افکار عمومی توسط شبکه فاکس نیوز در جریان جنگ امریکا علیه عراق باشد.
با این حال کمتر از یک سال فعالیت فارسی 1 کافی بوده که مسئولان فرهنگی و حتی بسیاری از روشنفکران متمایل به غرب در رسانههای مختلف به بررسی آثار هولناک فرهنگی این شبکه بپردازند و نسبت به تأثیرات فرهنگی مرموز طریقه رسانهای این صهیونیست اخطار دهند.
* ویروس تهاجم فرهنگی هوشمند
برای بسیاری از افراد که به عقیده آنها فارسی 1 به خاطر سانسور کردن صحنههای جنسی و احترام به مناسبتهای دینی، شبکه سرگرم کننده سالمی است و بر اساس همین پیش فرض غلط مانعی برای استفاده خانواده خود از آن قائل نیستند. شاید حساسیت شدید صاحبان قلم و اندیشه روی این محبوبیتهای پوچ و کاذب این شبکه از روی حسادت تلقی شود.
حسادتی که ناشی از درک عقب افتادگیهای تاریخی رسانههای وطنی از نیازها و استقبال مخاطبین ناشی شده باشد اما کسی که کمتر درکی از تحلیل پیامهای ارتباطی داشته باشد به خوبی میداند که فارسی 1، یک واکنش هولناک به اخلاق و رفتار اسلامی در سطح ظواهر و پوک نمودن باطن آن به روشی بسیار پیچیده است.
مبحث تهاجم فرهنگی سالهاست که در دستور کار رسانههای استکباری بوده اما غافل ترین خانوادهها نیز امروز مرز بندی شفافی با برخی مباحث آشکارای جنسی و خشونت دارند.
امروزه مضمحل ترین خانوادهها هم تماشای چنین شبکههایی را برای فرزندان خود محدود نموده اند و معتقدند که این رسانهها چقدر برای رفتار کودکان و نوجوانان و حتی جوانان و بزرگسالان میتوانند نامطلوب و ناشایست تلقی شوند. این موضع عمومی البته عرصه کار را بر صاحبان رسانههای غربی تنگ کرده تا جایی که خود این رسانهها نیز برای رضایت خانوادهها درجه بندی خاصی را برای برنامههای تولیدی خود در دستور کار قرار داده اند.
در این حال تهاجم فرهنگی در حوزه رسانه وارد فاز تازهای میشود و آن حرف زدن با ادبیات طرف مقابل برای نابودی خود اوست.
کاری که فارسی 1 در 10ماهه اخیر تا حد زیادی آن را دنبال کرده و متأسفانه در جذب مخاطبین نیز تا حد زیادی موفق بوده است. مهم ترین ایراد موضوع که به خاطر عدم اطلاع رسانی شفاف در این زمینه ایجاد میشود آن است که فارسی 1 به ظاهر پایبند شعائر و مقدسات فرهنگی مخاطبین خود در کشورهای ایران و افغانستان، تاجیکستان است اما محتوای اکثریت فیلمها و سریالهایش – کاملاً اتفاقی – موارد ذیل است:
-ترویج خانوادههای بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی خانواده
- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به همسر و البته شوهر به زن
- بی اهمیت جلوه دادن احترام به والدین
- عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختر خانواده
-هویت زدایی از مفهوم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر
-عادی جلوه دادن سقط جنین برای دختران قبل از ازدواج به عنوان راه حلی طبیعی برای رفع دلهرههای احتمالی در روابط جنسی دختر و پسر
- تعصب زدایی از کانون خانواده و ترویج بی تفاوتی نسبت به حریم خانواده
-ترویج مفهوم زندگی با دیگران به جای ازدواج (جالب است بدانیم این مفهوم سالهاست در برخی تولیدات روتین تلویزیونی خودمان هم تبلیغ میشود(
-ترویج فمینیسم و کم رنگ کردن نقش مرد در جامعه در حد کسی که تنها جهت رفع نیازهای جنسی زن خلق شده است!
- مخدوش نمودن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده
- افزایش تأثیر پذیری جنسی و خشونت در جوانان و نوجوانان بخصوص از طریق پخش موزیک ویدئوهای خاص
- پی
ریزی و ایجاد آمادگی ذهنی تفکر شیطان پرستی در نوجوانان و جوانان در این
روش گرچه از صحنههای عریان و کاملاً محرک جنسی خبری نیست اما چنان از ضد
ارزشهای فوق و مفاهیم مشابه قبح زدایی میشود که باید برای آثار آن در
یک دوره زمانی تحقیق به عمل آورد.
* گسلهای فرهنگی
بی تردید در مقابل چنین اثرات مخرب و نابود کنندهای پیش زمینههایی وجود دارد که کار این شبکه و رسانههای مشابهی که از طریق سرگرمیهای خانوادگی به جنگ فرهنگ عمومی آمده و میآیند را آسان تر میکند.
ابوالحسن جمعیان کارشناس فرهنگی معتقد است: ظهور پدیدههای ضد فرهنگی مانند فارسی 1 در کنار اغراض استکباری دارای پیش زمینههای فرهنگی داخلی است که باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. زیرا گرایش غیر واقعی و شگفت انگیزی در خانوادهها به چنین برنامههای کم محتوا و سرگرم کننده وجود دارد که ویژه فارسی 1 هم نیست. وقتی مرکز پژوهشهای رسانه ملی اعلام میکند در یک سریال شبانه دم دستی مانند دلنوازان یا سریالی مانند نرگس چنین موج عظیمی از مخاطب جذب میشوند باید از خود پرسید این سریالها واقعاً جوابگوی کدام یک از نیازهای شکل نگرفته جامعه ماست؟
در کدام جامعه، یک روستایی به خاطر رسیدن به یک بازیگر کرهای پدر و مادر را مجبور به فروش گاو و گوسفندان خود میکند و دست آخر خودکشی میکند؟ و دست آخر دشمن ما از کدام ناهنجاری و مریضی فرهنگی جامعه ما سوء استفاده نموده که میتواند 8 ماهه چنان جولانی دهد که نهادهای فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام برای آن همایش برگزار کنند.
به نظر میرسد جامعه ما دارای گسلهایی است که رمز شکست و پیروزی آینده فرهنگی ما شناخت و درمان آن است.
* جواب سؤالاتی که به آن پاسخ نمیدهند!
جامعه ایرانی در کنار داشتن مجموعهای از حرمتها و قداستها در سالهای متأخر دچار تابوهای فرهنگی عجیب و غریب شده است. به گفته سعید شعیبی کارشناس مسائل دینی این تابوها حیات فکری و غریزی خانوادهها را دچار سردرگمی نموده و به همین دلیل سؤالاتی که در ذهن بزرگترها شکل میگیرد از سؤالات کوچکترها و جوانترها بیشتر است و همین عامل آنها را نسبت به عواقب عملکرد مدیریتی شان در خانه دچار ضعف کرده است.
بسیاری از بزرگترها بیش از جوانها که ذهن بازتری دارند به دنبال کشف برخی از مسائل بین فردی و بعضاً غیر اخلاقی هستند و ویژگیهای به ظاهر اخلاقی و فریبنده شبکههای زرد این امکان را برای این افراد ایجاد مینماید که بتوانند به راحتی و بدون عذاب وجدان در مورد تأملات و کمبودهای خود کند و کاو کنند. آنها میخواهند درباره مفاهیمی که هیچ وقت درباره ی آن آموزش ندیده اند و اتفاقاً بعضاً آن را تجربه کردهاند بیشتر بدانند و این مصیبتی است که به جلوداری بزرگترها کوچکترها را نیز به قهقرا میبرد.
* متهم درجه اول
در مواجهه با معضلاتی چون فارسی 1 متهم درجه اول معمولا رسانه ملی معرفی میشود.
رسانههای مختلف و افراد و نهادها همیشه از رسانه ملی میپرسند که تدابیر شما برای برخورد با این معضل و معضلات مشابه چیست؟
لابد هم انتظار دارند که رسانه ملی برای پای ماهواره ننشستن خانواده محصولاتی تولید کند که بتواند جایگزین محصولات رقیب باشد. گرچه این تحلیل تا حدی بجاست اما حقیقت این است که تقصیر رسانه ملی فراتر از این رقابت در شکل دهی فرهنگ و سلیقه مخاطبین است.
سرگرمی یکی از اجزای اصلی پیام رسانه در جهان محسوب میشود اما گاهی این ویژگی در خدمت ملیت و روحیه سرافرازی یک ملت میگردد – مانند تجربهای که تلویزیون کره با ساخت سریال جومونگ در جهان ایجاد کرد – یا اینکه ملتی را آماده قرار گرفتن در مسیر آثار مبتذل و دم دستی دیگران میکند.
با چنین دیدگاهی مصیبتی که فارسی 1 در زمینه فرهنگی به کشور وارد میکند بدون پیش زمینهای که مسئولان رسانه در اجرای پروژههای نازل و کم محتوا در سلیقه افراد ایجاد کرده بودند، تحلیل نمیشود.